نامه‎ای به دکتر نجفی دربارۀ کارخانۀ ریسباف

نامه‎ای به دکتر نجفی دربارۀ کارخانۀ ریسباف

همانگونه که جنابعالی مستحضرید در دوران پهلوی اول و در پی ايجاد و توسعه صنايع كارخانه اي در ایران، شهر اصفهان كه از ديرباز از زمره مراكز مهم توليد صنايع دستي ايران به شمار مي آمد، به يكي از كانون هاي مهم صنايع نساجي مبدل گرديد و علاوه بر چندین ‌کارخانه‌ی مهم در نواحي پيراموني نظير شهرضا، نجف آباد و...، نُه(9)  ‌کارخانه‌ی مهم نساجي نیز در دو سوي ‌حاشیه‌ی زاينده رود بنيان نهاده شد، كارخانه هاي پشم باف، نختاب و رحيم زاده در حاشیه‌ی شمالي و كارخانه هاي نور، وطن، زاينده رود، ريسباف، صنايع پشم و شهرضاي جديد در حاشیه‌ی جنوبي؛ شهري كه بدین ترتیب در رديف اول صنايع ايران قرار گرفت و به منچستر ايران ملقب گشت...

 

بسمه‌تعالي
جناب آقاي دکتر  نجفی  معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی،  صنایع دستی و گردشگری

 

با سلام و احترام و آرزوی توفیق خدمت، توجه و عنایت حضرت عالی را به درخواست نمایندگان نهادها و سازمان های مردم نهاد دوستدار میراث فرهنگی اصفهان جلب می نماید:
همانگونه که جنابعالی مستحضرید در دوران پهلوی اول و در پی ايجاد و توسعه صنايع كارخانه اي در ایران، شهر اصفهان كه از ديرباز از زمره مراكز مهم توليد صنايع دستي ايران به شمار مي آمد، به يكي از كانون هاي مهم صنايع نساجي مبدل گرديد و علاوه بر چندین ‌کارخانه‌ی مهم در نواحي پيراموني نظير شهرضا، نجف آباد و...، نُه(9)  ‌کارخانه‌ی مهم نساجي نیز در دو سوي ‌حاشیه‌ی زاينده رود بنيان نهاده شد، كارخانه هاي پشم باف، نختاب و رحيم زاده در حاشیه‌ی شمالي و كارخانه هاي نور، وطن، زاينده رود، ريسباف، صنايع پشم و شهرضاي جديد در حاشیه‌ی جنوبي؛ شهري كه بدین ترتیب در رديف اول صنايع ايران قرار گرفت و به منچستر ايران ملقب گشت.

 

با وجود این متاسفانه تقدير با اين گونه بناها يار نبود و پس از نیم قرن فعاليت صنعتي در آنها، تقريبا در خلال يك دهه، بسياري از آن ها به يك باره به باد فنا سپرده شد. البته ناگفته نماند با تبديل بخشي از کارخانه‌ی پشمباف به اداره‌ی صدا و سيماي كنوني، بخشي از کارخانه‌ی صنايع پشم به دبیرخانه‌ی شوراي شهر و تداوم فعاليت در کارخانه‌ی دخانيات امروزي، تكه هايي از اين بناهاي صنعتي از خطر تخريب نجات يافتند؛ ليكن اين اندك مقدار بناي برجاي مانده، ديگر گوياي عظمت نهادهاي صنعتي پيشين خود نيست.

 

متاسفانه علي رغم نمايان شدن زشتي اين اقدام، يعني ويران نمودن و جايگزيني اين گونه بناها با بناهاي تجاري، مجتمع هاي مسكوني و پلاك هاي مسكوني بدقواره و بدشكل، كه داد هر متخصص و حتي غير متخصص را بر می آورد! اين بار اجل تخريب بر گرداگرد کارخانه‌ی ريسباف- آخرين کارخانه‌ی بر جاي مانده در محور چهارباغ بالا با شماره‌ی ثبت آثار تاريخي 6018 مورخ 8/5/81  – و همچنین کارخانه‌ی اتحاد شهرضا با شماره‌ی ثبت آثار تاريخي 6539 مورخ 7/7/1381 مي چرخد که متاسفانه این کارخانه به تازگی از فهرست آثار ملی نیز خارج گشته و حتی ستون های آهنیش به مزایده گذاشته شده است!

 

جناب آقای دکتر نجفی پس نقش سازمان میراث فرهنگی چیست؟ چرا تنها گزینه‌ی پیش رو در قبال این تخریب ها، سکوت مسئولان وقت است. آیا سکوت در قبال ساخت جهان نما، سکوت در قبال تخریب حمام خسرو آقا، سکوت در قبال عبور نابخردانه‌ی مترو از محور چهارباغ، سکوت در قبال ساخت و سازهای غیرمعمارانه در حاشیه‌ی چهارباغ و صدها مورد دیگر، عبرت آمیز نبود؟ تخریب های نابخردانه‌ی کارخانه های بسیار زیبای محور چهارباغ بالا و حاشیه‌ی زاینده رود، چه دستاوردی خاص به ارمغان آورد؟ جز این که کاملترین مجموعه های صنعتی شهری که در قالب پارک های صنعتی وسیع و در دوسوی حاشیه‌ی زاینده رود واقع بود را با مجتمع های مسکونی که ذکر اوضاع و احوالشان ناگفتنی است جایگزین نمود؟ و این گونه زیباترین شهر صنعتی ایران را به ورطه‌ی نابودی کشاند.

 

باید بدین نکته توجه داشت که کارخانه‌ی ریسباف، کارخانه‌ی دخانیات و کارخانه‌ی اتحاد شهرضای اصفهان و همچنین کارخانه‌ی نیمه ویران ریسندگی اهواز، از زمره یگانه بناهای صنعتی برجای مانده با این الگوی معماری و سبکِ تلفیقیِ سنتی و مدرن می باشند که گونه ای خاص از معماری صنعتی را با همکاری معماران اروپایی برای ایران به ارمغان آورده اند. این بناها از زمره آثاری هستند که فصلی از تاریخ معماری ایران را شکل می دهند، فصلي ويژه، منحصر به فرد و ارزشمند.

 

امروزه در بسیاری از کشورهای جهان، مجموعه های صنعتی قدیمی به فضاهای مسکونی، اداری، فرهنگی و نمایشگاهی بسیاری زیبایی تبدیل شده اند ليكن در كشور ايران، علي رغم برتري الگوي معماري كارخانه هاي نخستين – كه تصاوير بر جاي مانده از پاره اي از آن ها نيز مويد اين مطلب مي باشد – بالعكس، دستور تخريب اين گونه فضاها از اولويت بيشتري برخوردار است و تنها نمونه هاي اندكي از بناهاي صنعتي پيشين در پاره اي از شهرها همانند کارخانه‌ی اقبال یزد، کارخانه‌ی چرم خسروی تبریز، کارخانه‌ی جوراب بافی بریانک، کارخانه‌ی خورشید کرمان و چند مورد دیگر، احياء و واجد كاربري جديد گرديده اند. اين در حالي است كه فضاهاي مزبور به واسطه‌ی ابعاد وسيع، قرار گيري اكثريت آن ها در نقاط مطلوب شهري، انعطاف پذيري ساختار پلان به واسطه‌ی شكل مدولار خود و... از قابليت های بسياري جهت تبديل و خلق كاربري هاي متنوع در كالبدِ فضايي خود برخوردارند.

 

آیا در شهری تاریخی همانند شهرضا، که نبودِ بسیاری از فضاهای فرهنگی- تفریحی مناسب نظیر موزه، نمایشگاه، سالن نمایش و بسیاری فضاهای دیگر بسیار مشهود است و گاه حتی آزار دهنده، نمی توان از فضای زیبای این مجموعه‌ی صنعتی در رفع این نیازها بهره گرفت؟ آیا تخریب، تنها گزینه‌ی پیش روست؟

 

آیا کارخانه‌ی ريسباف، آخرين نهاد صنعتي برجاي مانده در محور چهارباغ اصفهان كه در جريان سفر دوم رياست جمهوري دولت دهم به شهر اصفهان قرار بر آن شد كه به موزه‌ی منطقه اي شهر اصفهان مبدل گردد-  می بایست در كشاكش سازمان ها به سرنوشت شوم نهادهاي صنعتي هم جوارش محکوم گردد؟ در حالی که به واسطه‌ی ظرفیت مكاني و ساختار فضايي بسیار مطلوب، امكان تبديل آن به بسياري از كاربري هاي مورد نياز فضاي شهري، منجمله فضاهاي فرهنگي ميسر مي باشد؟

 

در این راستا، تمامی دوستداران و حافظان بناهای تاریخی از جنابعالی به عنوان بالاترین مقام مسئول در این زمینه تقاضامندند با اتخاذ تدابیر مناسب زمینه های حفظ و احیای بناهای صنعتی باقی مانده در این شهر تاریخی را فراهم نمایید.
پیشاپیش از صدور اوامر مساعد در این خصوص سپاسگزاریم.

 

با تشکر و احترام