انتقال پايتخت، راه‌حل يا راه گريز از واقعيت

انتقال پايتخت، راه‌حل يا راه گريز از واقعيت
نویسنده: 
مجید غمامی

  مقاله‌اي كه در ادامه خواهد آمد، حدود 14 سال پيش (زمستان سال 1378) در مجله شهر (شماره 4 تا 6)، چاپ شده است، اما اين روزها با طرح دوباره بحث‌هاي مربوط به انتقال پايتخت، مطالب آن هم‌چنان داراي موضوعيت و قابل تأمل است.

 

 مقاله‌اي كه در ادامه خواهد آمد، حدود 14 سال پيش (زمستان سال 1378) در مجله شهر (شماره 4 تا 6)، چاپ شده است، اما اين روزها با طرح دوباره بحث‌هاي مربوط به انتقال پايتخت، مطالب آن هم‌چنان داراي موضوعيت و قابل تأمل است.

 

مقدمه

ده سال قبل، يك سالي پس از پايان جنگ تحميلي، فكر انتقال پايتخت، به‌عنوان راهي براي حل مشكلات تهران مطرح شد، ولي مراجع مسئول در آن زمان «ساماندهي تهران» را عملي‌تر و مناسب‌تر تشخيص دادند و از آن فكر منصرف شدند. اكنون كه بعد از ده سال و به رغم تلاش بسيار و اجراي طرح‌هاي عمراني متعدد، هنوز هم بسياري از مسائل مهم تهران (مثل آلودگي هوا و ترافيك و غیره) حل نشده باقي مانده است، باز دوباره زمزمه انتقال پايتخت هم از سوي بعضي مسئولان1 و هم از جانب بعضي كارشناسان2 شنيده مي‌شود. 

 

در اين نوشته كوتاه مي‌خواهيم بررسي كنيم كه انتقال پايتخت براي حل كدام مسئله مطرح مي‌شود و تا چه حد موثر است. اين فكر، يا پيشنهاد، چنان‌كه از نظرات ابراز شده برمي‌آيد، ظاهراً قرار است كه دو مشكل زير را حل کند:

1- تمركززدايي و حل مسائل تهران (مسائل ناشي از تمركز و افزايش بيش از اندازه جمعيت و فعاليت). 

2- حفاظت از اركان حكومت و امنيت ملي در برابر آسيب‌هاي وسيع ناشي از زلزله و ساير خطرات احتمالي. 

در اينجا ما فقط به مورد اول مي‌پردازيم، چرا كه پايتخت هر كجا كه باشد، با توجه به ابعاد، نقش و جايگاه ملي، منحصر به فرد و ناگزير امروز و آينده تهران، به لحاظ جمعيتي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، امنيت ملي در آينده ـ بسيار بيشتر از امروز ـ در گرو حل بنيادين مسائل تهران خواهد بود. 

 

برای مطالعه ادامه مطلب به فایل زیر مراجعه نمایید.