«پرسه بافى» تلاشى براى روايت تهران

برای نقاشی‌های ستاره ارشلو
پرسه زدن در خیابان‌های تهران یعنی حضور در یک کلان‌روایت یا یک خرده‌روایت؟ آیا اساسن خیابان‌های تهران در این سه سال اخیر که بازه‌ی زمانی‌ی خلق شدن نقاشی‌های ستاره آرش‌لو هستند، روایت داشته‌اند یا ضد روایت؟
جواب هیچ‌کدام است و هر دو: تقابل.
تقابل در تمامی‌ی این نقاشی‌ها حضور دارد همان طور که خیابان‌های تهران حاصل تقابل بساط توتالیتر کلان‌روایت و تکثر خرده‌روایت‌ها در این سالیان اخیر بوده‌اند. اله‌مان‌های شهر جابه‌جا و پراکنده، هر کدام تهی از کارکرد اصلی‌شان، حامل چه معنایی‌اند؟ تقابل به نفع که تمام شده است؟... و آیا تمام شده است؟
تکثر، خود می‌تواند در یک روایت واحد تولید بشود، آن‌جا که انسان وجود داشته باشد و این البته کم‌تر موضوع این نقاشی‌هاست. نقاشی‌های ستاره آرش‌لو نه تنها خرده‌روایت‌اند بل‌که خبر از دورافتاده‌گی‌ای چنان بزرگ و دهشت‌ناک میان آن‌ها می‌دهند که شاید هر یک حتا نفی‌کننده‌ی دیگری باشد یا اگر هم نباشد، چنان دورند از هم که خیابان‌های تهران را در یک فضای ذهنی‌ی بی‌زمان تداعی می‌کنند.
اما خرده‌روایت‌ها می‌توانند هم را پیدا کنند و حتا تشکیل یک روایت واحد بدهند بی آن که تک‌روایت خیابان‌ها باشند. تفاوت این روایت واحد با آن کلان‌روایت در این خواهد بود که تقابل هم‌چنان در آن وجود خواهد داشت اما نه به عنوان یک عامل اختلال که باید هر چه زودتر کنترل بشود بل‌که به عنوان موتور محرکه‌اش و موتور محرکه‌ی خیابان‌ها... خیابان‌هایی که پرسه زدن در آن‌ها نه فقط به معنای تظاهرات، که به معنای افزایش میزان آگاهی نیز هست.

 

برای مطالعه کامل مطلب فایل pdf را دانلود کنید.

دانلود فایل: