گفتگو با نيلوفر قادري‌نژاد

گفتگو از: 
جمال‌الدين توماج‌نيا، كارشناس ارشد پژوهش هنر

اشاره : نیلوفر قادری نژاد در سال 1336 در تهران متولد شد. بعد از پایان دوره راهنمایی با مدرک دیپلم از هنرستان نقاشی بهزاد فارغ التحصیل شده و سپس در سال 1354 وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در رشته نقاشی مشغول به فراگیری شد.

او مدرک لیسانس خود را در سال 1358 دریافت کرد. او و هم نسلانش تربيت يافته مكتبي بودند كه شور و احساس را در نقاشي با گرايش به نوعي اكسپرسيونيسم روايي، همراه مضمون‌هاي اساطيري و مذهبي عرضه كردند. فضاي دوره‌اي كه اين نقاشان در ايران به ظهور رسيدند، فضايي بود كه عامه مردم نيز به استقبال اين هنر رفتند و مطلوب خاص و عام شد. برخي صاحبنظران هنر خانم قادري‌نژاد و هم‌نسلان، او را جزو نخستين گروهي مي‌دانند كه پس از انقلاب به هنر انقلابي و مردمي روي آوردند و هنر نقاشي را با خصوصياتي كه ذكر شد به سطح شهر و بر روي ديوارها زنده كردند. از اين رو گفتگوي كوتاهي داشتم با اين هنرمند فرهيخته و نظرش را در مورد نقاشي ديواري و ارتباط آن با فضاي معماري و محيط شهري جويا شدم.

ج.ت: خانم قادري‌نژاد لازم نمي‌بينم از سؤالات معمولِ مربوط به معرفي شروع كنم و مستقيم مي‌روم سراغ آن قسمت از كار شما كه مربوط به فعاليت‌هاي اجتماعي تان و نقاشي‌هايي مي‌شود كه روي ديوارهاي سطح شهر در اوايل پيروزي انقلاب انجام داده بوديد. با چه زمينه‌اي و در چه فضايي اين آثار خلق شدند؟

ن.ق: البته دوره‌اي كه ما كار ديواري انجام داديم، همان طور كه گفتيد به اوايل انقلاب برمي‌گردد و پس از آن بنده به نقاشي ديواري نپرداختم تا چند سال پيش كه طرحي به شهرداري ارايه داديم و هنوز از سرنوشت آن طرح خبري نداريم. بنابراين شايد به صورت حرفه‌اي نتوانم در مورد اين هنر بحث كنم. ما تجربه حرفه‌اي در مورد نقاشي ديواري نداشتيم و دوره حرفه‌اي نگذرانده بوديم. دوره دورة شور بود و جواني. با ايده‌هاي انقلابي و با الهام از آثار ديواري اجرا شده در مكزيك و شوروي تصميم داشتيم نقاشي را وارد جريان زندگي مردم كنيم. از محله خودمان شروع كرديم و ديوارهاي انجمن‌هاي كارگري و صنفي را با نقاشي پر كرديم. داوطلبانه رنگ و قلم‌مو را برمي‌داشتيم و عاشقانه كار مي‌كرديم. مردم هم در آن دوره به تماشاي كارهایمان مي‌نشستند. مثل سالن سينما جلوی ديوار پر مي‌شد از كساني كه در مورد كارهایمان نظر مي‌دادند. گاهي موافق، گاهي مخالف. با هم بحث مي‌كردند و در مورد كاري كه انجام مي‌گرفت فكر مي‌كردند. آثار نقاشي ديواري آن دوره مردم را به فكر وامي‌داشت.

ج.ت: آيا در مورد فضاي معماري و ارتباط اين فضا با اثري كه خلق مي‌كرديد هم فكر مي‌شد؟ آيا به همخواني ديواري كه انتخاب مي‌كرديد براي نقاشي با طرحي كه داشتيد توجه مي‌كرديد؟

ن.ق: ما بسيار تحت تأثير آثار ديواري مكزيك و شوروي بوديم و از نقاشاني چون اوروسكو، سيكه‌ايروس، كُلويتس، گويا... الهام زيادي مي‌گرفتيم. گروهي بوديم كه در مورد نقاشي ديواري تحصيل علمي و آكادميك نداشتيم و شايد تنها كسي كه در اين دوره در مورد نقاشي ديواري به صورت حرفه‌اي و آكادميك كار كرده بود مرحوم «ايرج زند» بود. از فرسكو يا تكنيك‌هاي ديگر اطلاع حرفه‌اي نداشتيم و به معماري و فضا به صورت حرفه‌اي فكر نمي‌كرديم. تنها شور به نمايش گذاردن نقاشي و هنر در ميان مردم عادي و كارگران بود كه ما را برمي‌انگيخت. البته فضايي كه ما نقاشي مي‌كرديم فضايي بود كه مردم شور انقلاب و دگرگوني داشتند و اين باعث مي‌شد بيشتر پذيراي اين نوع از نقاشي ديواري باشند. نه تنها با اين روش مشغول كار نقاشي ديواري شديم، بلكه آثار طراحي خود را در نمايشگاه‌هاي خياباني متعددي كه بيشتر در جنوب شهر برگزار مي‌كرديم ارايه مي‌داديم. متأسفانه پس از مدتي جلوی اين كارها گرفته شد و حتي نمايشگاه‌هاي خياباني ما نيز تحمل نشد و بسياري از آثار ما از سطح خيابان‌ها پاك شد و طرح‌هايمان سوزانده شد. تنها يادگارهايي كه از آن دوره برايم باقي ماند چند قطعه عكس بود.

ج.ت: از چه موادي براي ارايه اين آثار استفاده مي‌كرديد و روش كارتان در ترسيم طرح‌ها چگونه بود بود؟ 

ن.ق: از هر رنگ و موادي كه مي‌توانستيم استفاده مي‌كرديم، ما با مردم زندگي مي‌كرديم، به جنوب شهر مي‌رفتيم و با كارگران سر يك سفره مي‌نشستيم و از آنها تا مي‌توانستيم طراحي مي‌كرديم. ايده‌هاي آثار ديواري را نيز از همين كارگران و مردم عادي مي‌گرفتيم و پياده مي‌كرديم. در آن دوره كميت آثاري كه خلق مي‌كرديم برايمان مهم‌تر بود. مثل اين بود كه دوست داشتيم اين قدر گل بكاريم تا ديگر كسي گل‌ها را نكند و چشم مردم به ديدن گل‌ها و زندگي با گل‌ها عادت كند. مي‌خواستيم اينقدر نقاشي در سطح شهر داشته باشيم كه مردم با نقاشي زندگي كنند. در مورد نقاشي فكر كنند و در اين راه از هر مواد و مصالحي كه بود استفاده مي‌كرديم.

ج.ت: نظرتان در مورد نقاشي‌هايي كه امروزه در سطح شهرها كار مي‌شود چيست؟ در مقام مقايسه آيا اين آثار مانند آثار اوايل انقلاب تأثيرگذارند؟

ن.ق: در مورد اين آثار نظر مثبتي ندارم. اغلب اين آثار به صورت زينتي كار مي‌شوند و عمقي را كه يك اثر هنري بايد داشته باشد تا مخاطب را به خود جذب كند ندارند. كارهايي كه اين روزها در سطح شهر انجام مي‌گيرد بازتاب اجتماع نيستند و مردم را به فكر وا نمي‌دارند. اين كارها مردم را به خود دعوت نمي‌كنند و مثل سابق مردم نمي‌ايستند در مقابل يك اثر ديواري تا به بحث و اظهار نظر مشغول شوند. البته اين به خاطر فضاي اجتماعي حاكم است كه طبقه متوسط جامعه را از فكر و بحث در مورد نقاشي و هنر بازداشته. حتي برخي مي‌پرسند اين رنگ‌ كردن‌ها و خرج كردن‌ها براي چيست. وضعيت معاش مردم و اقتصاد حتي فرصت فكر كردن در مورد هنر را از مردم گرفته است. همين امر در هنرمنداني كه اين آثار را خلق مي‌كنند نيز صادق است. به نظر مي‌رسد در خلق اين آثار بيشتر پول است كه حرف اول را مي‌زند و هنرمند بر روي طرح، وقت زيادي صرف نمي‌كند. سليقه هنري و سواد بصري كساني هم كه در سازمان‌هاي مربوط، اين آثار را تأييد مي‌كنند نيز در حدي نيست كه اثري هنري با مباني بالاي بصري روي ديوارهاي شهر خلق شود. 

ج.ت: يعني آيا اين آثار نمي‌توانند ارتباط لازم را با مخاطب برقرار كنند؟ 

ن.ق: خير، متأسفانه آثاري كه در سطح شهر انجام مي‌گيرند آثاري هستند كه ارتباطي با بيننده و مخاطب برقرار نمي‌كنند. بسياري از اين آثار تكرار المان‌هايي هستند كه بسيار كهنه شده‌اند. و در همه آثار مي‌توان آنها را مشاهده كرد.

ج.ت: نظرتان در مورد آثار سه بعدنمايي كه اين روزها در سطح شهر اجرا شده‌اند و به نظر مي‌رسد با فضاي شهري و معماري ارتباط برقرار كرده‌اند، چيست؟

ن.ق: آثار ظاهراً سوررئاليستي سطح شهر نيز به نظر نمي‌رسد كمك چنداني به جذب مخاطب كرده باشند؛ چرا كه اين آثار فاصله زيادي با فرهنگ ايران و به خصوص فرهنگ تصويري اين كشور دارند. ذهن بصري مخاطب ايراني هنوز پرورش نيافته است؛ چرا كه هنوز آن مقدار كه بايد تصوير نديده است؛ براي همين اوايل انقلاب ما دوست داشتيم نقاشي را از فضاي گالري‌ها به ميان مردم بياوريم تا سواد بصري مردم بالا رود. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته، كودكان از همان ابتدا با تصوير و مباني آن آشنا مي‌شوند. آن قدر نقاشي و تصوير مي‌بينند كه سواد بصري‌شان بسط مي‌يابد و مي‌توانند تصاويرِ در جريانِ روز را به خوبي درك کنند، اما در ايران به دليل عوامل متعدد فرهنگي و اجتماعي، به نظر نمي‌رسد اين امر محقق شده باشد و شايد به سختي بتوان به مخاطب ايراني تصاوير آبستره و دور از واقعيت را تحميل كرد. رشد سواد بصري مخاطبان تنها از راه ديدن ميسر است و وقتي اين مسير باز نمي‌شود، طبعاً مخاطب ايراني ميلي به تفكر در مورد آنچه به عنوان نقاشي‌هاي سوررئاليستي بر روي ديوارهاي شهر مي‌بيند در خود احساس نمي‌كند. بيشتر آثاري كه اين روزها بر ديوارها ديده مي‌شوند به نظر تزييني هستند. زينت‌هايي كه قوي يا ضعيف به ديوارهاي شهر اضافه مي‌شوند و با فضاي اجتماعي، مخاطب و فضاي معماري ارتباطي برقرار نمي‌كنند. در سال‌هاي گذشته طرحي تقديم سازمان زيباسازي شهرداري تهران كرديم كه قرار بود با نظارت چند نقاش محله به محله ديوارهاي شهر با نقاشي‌هاي حرفه‌اي و قرص، آذين شود اما متأسفانه به نظر مي‌رسد باندهايي كه در اين سال‌ها در اين زمينه‌ها تشكيل شده‌اند مانع از اجراي چنين طرح‌هايي مي‌شوند. ظاهراً عده خاصي با سلايقي خاص وارد اين عرصه شده‌اند و بيشتر كارها تكراري و نامربوط با هر نوع فضايي اعم از معماري و اجتماعي در حال اجرا و ارايه مي‌باشند.

ج.ت: ارتباط فضاهاي شهري و معماري در تهران و نقاشي‌هاي ديواري اجرا شده در سطح شهر را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ 

ن.ق: شهر ما شهري خاكستري است و سخت است كه بتوانيم در مورد ارتباط نقاشي هاي ديواري و معماري شهر بحث كنيم، چرا كه معماري نامناسب شهري محلي براي تفكر روي ارتباط نقاشي ديواري و معماري باقي نمي‌گذارد. 

ج.ت: به نظر شما با توجه به بي توجه بودن مخاطبان امروزی نقاشي‌‌هاي ديواري در ايران، چطور مي‌توان به دوراني رجعت كرد كه به گفته شما مردم براي تماشاي نقاشي ديواري صف مي‌كشيدند؟

ن.ق: كار با متدهاي جديد جهاني، اجرا با مواد و مصالح جديد و خلاقيت‌ در اجرا مي‌تواند نقاشي ديواري ايران را از اين ركود و بي‌توجهي نجات داده و با جذب مخاطب بيشتر مي‌تواند جذابيت زيادي ايجاد كند. حتي پيشنهاد مي‌كنم نقاشي‌هاي معروف را به صورت بزرگ با ويدئو پروجكشن روي ديوارهاي بزرگ بياندازند و به مدت كم اين نقاشي‌ها در معرض ديد مخاطبان قرار گيرد. شايد استفاده از وسايل كلاسيك مثل رنگ و قلم مو بسياري از خلاقيت‌ها و امكانات را از هنرمند مي‌گيرند. ديوارهاي ما احتياج به اجراي آثار حرفه‌اي و هنري دارند با موضوعات گوناگون و از طرفي نياز به پرورش حس و سواد بصري مخاطبان ايراني به شدت در اين دوره احساس مي‌شود. تكرار عناصر خاص با يك سليقه تكراري باعث دلزدگي مخاطبان است. اگر مراجع تأييد كننده آثار ديواري از هنرمندان و صاحب‌نظران حرفه‌اي در انتخاب آثار استفاده كنند، مسلماً بعد از مدتي شاهد اجراي آثاري عميق‌تر و حرفه‌اي تر خواهيم بود كه جوابگوي نيازهاي فرهنگي ايرانيان و متناسب با فضاي بومي اين كشور خواهد بود.

ج.ت: نظر شما در مورد تشكيل سايت معمارنت و ارتباط معماران با هنرمندان نقاش در اين سايت چيست؟ 

ن.ق: تشكيل چنين سايت‌هايي مي‌تواند فوايد بسياري داشته باشد، جهت ارتباط هنرمندان با يكديگر. كم بودن ارتباط ميان هنرمندان به خصوص نقاشان، جريان پراكنده‌اي را در هنر معاصر ما به وجود آورده است. برقراري اين نوع ارتباط‌ ها بين هنرمندان مي‌تواند مفيد واقع شود و فضاي نقاشي امروز ايران را به ساير هنرها وصل كند. معماران ايراني كم‌تر سراغ نقاشان مي‌آيند و براي طراحي دكور داخلي سازه‌هايشان، ترجيح مي‌دهند از فرش يا تابلو فرش استفاده كنند و متأسفانه اين روزها كم‌تر ساختماني ديده مي‌شود كه از آثار هنري در زينت ديوارهاي آن استفاده شده باشد. در واقع اغلب معماران ترجيح مي‌دهند به جاي خريد يك تابلو يا خلق يك كار ديواري در لابي‌ها و اتاق‌ها، به در و پنجره و كف اهميت بيشتري بدهند. در ايران به نظر مي‌رسد هزينه كردن براي كف و خريد فرش در طراحي دكور از پرداخت هزينه براي ديوارها اهميت بيشتري داشته باشد. براي تزيين ديوارها ، به خصوص خريد آثار ناب هنري فكر چنداني نمي‌شود. اين سايت مي‌تواند با آشنا كردن معماران و نقاشان با جنبه‌هاي مختلف هنر خودشان به بهتر شدن فضاي ارتباطي نقاشي و معماري كمك كند. و حتي آثار هنرمندان نقاش را به معماران عرضه كند تا در طراحي فضاي معماري از اين آثار استفاده كنند. 

ج.ت: متشكرم از اين‌كه وقتتان را برای اين گفتگو به ما داديد.