معرفی کتاب سایه‎های قدرت

معرفی کتاب سایه‎های قدرت

كتاب پيرامون محيط مصنوع است كه ما تسلط چنداني بر نيروهاي تشكيل‌دهنده آن نداريم و پيشگامان، سازمان‌دهندگان و تغييردهندگان محيط مصنوع، معمولاً نه «ما» بلكه «آنها» هستند. «آنها» گروهي در سايه و بي‌نام، كه با اتكا بر فرآيندهاي مبهم به ايفاي نقش و تغيير محيط مي‌پردازند. فرآيندهايي كه باعث حذف و كنار گذاشته شدن تدريجي و نامحسوس گروه‌ها و منافع غيرمتشكل به نفع گروه‌ها و منافع مشترك و مسلط بر منابع قدرت اقتصادي، اجتماعي و سياسي مي‌شود. پيامد اين روند نيز ناپايداري، ناكارآمدي و قدرت‌محور بودن سازمان فضايي و نظام استفاده از زمين‌هاي شهري است.

 

شناسنامه:
عنوان: سايه‌هاي قدرت: حكايت دورانديشي در برنامه‌ريزي كاربري اراضي
نویسندگان: جين هيلير , كمال پولادي
موضوع کتاب: اقتصاد و برنامه ریزی
ناشر: جامعه مهندسان مشاور ايران
تاریخ نشر:  ۱۳۸۸
محل نشر:  تهران
تعداد صفحات: ۴۰۸

 

نویسنده مطلب : آزاده حق گو
معمارنت- «سايه‌هاي قدرت» نوشته جين هيلير، با ترجمه دكتر كمال پولادي و پشتيباني مهندسان مشاور نقش جهان-پارس و توسط كميتۀ پژوهش توسعه شهري در جامعه مهندسان مشاور ايران منتشر شده است.
كتاب پيرامون محيط مصنوع است كه ما تسلط چنداني بر نيروهاي تشكيل‌دهنده آن نداريم و پيشگامان، سازمان‌دهندگان و تغييردهندگان محيط مصنوع، معمولاً نه «ما» بلكه «آنها» هستند. «آنها» گروهي در سايه و بي‌نام، كه با اتكا بر فرآيندهاي مبهم به ايفاي نقش و تغيير محيط مي‌پردازند. فرآيندهايي كه باعث حذف و كنار گذاشته شدن تدريجي و نامحسوس گروه‌ها و منافع غيرمتشكل به نفع گروه‌ها و منافع مشترك و مسلط بر منابع قدرت اقتصادي، اجتماعي و سياسي مي‌شود. پيامد اين روند نيز ناپايداري، ناكارآمدي و قدرت‌محور بودن سازمان فضايي و نظام استفاده از زمين‌هاي شهري است.
اين كتاب، از معدود كتاب‌هاي حوزۀ برنامه‌ريزي است كه با اتكا بر دانش و تجربه حرفه‌اي نويسنده توانمندش، به تبيين و تحليل تعامل پيچيدة قدرت با برنامه‌ريزي كاربري زمين پرداخته و بيان داشته كه لازم است از كشف مكرر فاسد بودن قدرت صرفنظر كنيم و به اين بپردازيم كه چه چاره‌اي براي اين فساد مي‌توان انديشيد.
اگر چه كتاب، عنوان و ظاهري تئوريك دارد، اما نويسنده بر كاربردي بودن آن و نيل به عمل كارآمدتر برنامه‌ريزان در پرتو سايه -روشن نابرابري‌هاي قدرت مكرراً تأكيد دارد.

 

در اين كتاب، تمركز بر اين مسأله است كه نظريۀ برنامه‌ريزي بايد مبتني بر عمل برنامه‌ريزي باشد، و متقابلاً عمل برنامه‌ريزي متكي بر نظريه برنامه‌ريزي. نويسنده بر اين اعتقاد است كه كارهاي صورت گرفته برنامه‌ريزي، تاكنون وارد نظريه‌پردازي نشده است. از جمله اينها عبارت است از مسائل مربوط به بازي قدرت كه به ملاحظه آن نمايندگان منتخب در كميته‌هاي برنامه‌ريزي پيشنهادهاي مقامات دولتي را، كه با درنظر گرفتن عدالت اجتماعي يا تسهيل كار بازار تنظيم شده است، در تالارهاي پرازدحام عمومي و در پيشگاه انتخابات محلي قرباني مي‌كنند. گفت‌وگو با دست‌اندركاران امر برنامه‌ريزي همچنين حاكي از آن است كه درباره مسائل دردسرزايي كه در آن ارزش‌ها و احساسات ريشه‌دار دخيل است، رسيدن به وفاق كمتر ميسر مي‌گردد.

 

بنابراين نويسنده در تلاش است ربط نظريه‌ها با واقعيت‌هاي موجود در عرصه برنامه‌ريزي را جست‌وجو كند. نويسنده، كارهاي برنامه‌ريزي را در حيطه سياست دموكراتيك مي‌بيند. مسئله اين نيست كه چگونه بتوان به اجماع عقلاني رسيد، بلكه اين است كه احساس‌ها و عواطف را بتوان به سمت قالب‌هايي از «انگاره‌هاي دموكراتيك» حركت داد كه بتواند آنچه را كه كنشگران آن را امپرياليسم مي‌خوانند به معارفه بكشد، ضمن آنكه همزمان تكثر و تفاوت را نيز در خود نگاه داشته باشد.

 

نويسنده چهار هدف اصلي را در كتاب دنبال مي‌كند: 1) تشريح ظرفيت نظريه‌هاي ميشل فوكو و يورگن ‌هابرماس براي نظريه و عمل. 2) بسط ادراكات نظري مربوط به ارتباط، بازنمايي و عادت‌واره به برنامه‌ريزي عملي. 3) تدوين نظريه‌اي تازه در باب برنامه‌ريزي «گفت‌و‌گويي» با ارجاع به عمل بصيرانه در برنامه‌ريزي. 4) در اختيار قرار دادن بنيان‌هايي عملي براي مقامات.

 

برنامه‌ريزي كتاب شامل 6 بخش است. در اين بخش‌ها، كار تصميم‌سازي در برنامه‌ريزي براي كاربري زمين با توجه به نظريه هابرماس درباره كنش ارتباطي و ايده‌هاي فوكو پيرامون قدرت مورد بررسي قرار مي‌گيرد و به كنكاش درباره تنازع ارزش‌ها، تصورات، هويت‌ها و باز نمايش آنها به وسيلة سهامداران مختلف در برنامه‌ريزي پرداخته مي‌شود. همچنين معنا و نقش مباحثات مشاركتي در تصميم‌سازي و برنامه‌ريزي و شيوه‌هايي كه كنشگران مختلف با توسل به آنها رويه‌هاي رسمي را «باژگون» مي‌كنند، مورد توجه قرار گرفته و سرشت مشاركت در تصميم‌گيري از طريق راهبردهاي رسمي و غيررسمي و موانع اجماع‌سازي و احتمال منازعات حل نشدني و نيز امكان مصالحه را مورد كنكاش قرار مي‌دهد.

 

در بخش نخست با عنوان «درون سايه‌ها» علاوه بر پرداختن به مقدمات و اهداف كتاب، به تبيين اهميت پراكسيس – رابطه متقابل نظريه بر پايه عمل و عمل بر پايه نظريه- پرداخته مي‌شود. در بخش دوم با عنوان «گفت‌وگوي خيالي: گفت‌وگو با هابرماس و فوكو» مباحث مربوط به ارتباط مبتني بر قدرت و نيز قدرت ارتباطي و رابطه بين مكتب فكري هابرماس و فوكويي در حيطه كار برنامه‌ريزي، بررسي مي‌شود. بخش سوم به نام «كاري از نوع سايه روشن: تيرگي‌ها و روشني‌هاي برنامه‌ريزي» به ملاحظات بازانديشانه در باب نقش دريافت‌ها تصويرها، ارزش‌ها و ذهنيت‌هاي فرهنگي در سياست برنامه‌ريزي مي‌پردازد. اين بخش به اين موضوع مي‌پردازد كه برنامه‌ريزان مختلف و گروه‌هاي اجتماعي چه تصوري از خود و همچنين مكان جغرافيايي خود يا ديگران دارند، و نيز تفاوت فرهنگي بين «خود» و هويت مكاني، و تفاوت بين گفتمان‌ها و ارزش‌ها توضيح داده مي‌شود. همچنين چگونگي تأثيرگذاري ارزش‌ها و ذهنيت‌هاي مختلف بر برنامه‌ريزي و نسبت آنها با ساختار قدرت آشكار مي‌شود. بخش چهارم با عنوان «مذاكرات از نوع سايه» در تلاش است شكاف بين پيشنهادهاي مقام‌هاي اداري برنامه‌ريزي و تصميمات نمايندگان مردم را از طريق روايت‌ها يا نسخه‌هاي پنهان سياست تصميم‌گيري و منطق روش‌هاي دموكراتيك پر كند. در اين بخش نويسنده مي‌كوشد پيش از كشف مفهوم و جست‌وجوي بازي قدرت از جانب نمايندگان منتخب و مقامات اداري، با تكيه بر مفهوم عادت‌واره بر سايه‌ها پرتو بيفكند. بخش پنجم كه «خروج از سايه‌ها» نام دارد، به تركيب تعبيري از روايت، باز نمودن و گفتمان مبتني بر قدرت با ايده‌هاي اجماع‌سازي مي‌پردازد. بخش ششم «بازي سايه‌ها» نام دارد. اين بخش خلاصه‌اي از يافته‌هاي پيشين را در بر مي‌گيرد و نيز به معرفي سايه‌هاي ديگري كه بر سر كار برنامه‌ريزي وجود دارند، مي‌پردازد.