نگارستان ملی کابل

نویسنده: 
آصف آشنا

اگر ذوق هنری داشته باشی، ظلم است در کابل باشی و از "نگارستان ملی" دیدن نکنی. وقتی به این نگارستان بیایی، تابلوهای نقاشی را تماشا می‌کنی که در دهۀ ۱۸۹۰ با رنگ و روغن کارشده‌است. تابلوهايی که زیبایی و ظرافت هنری‌اش مجبورت می‌کند لحظات طولانی را جلوش  بایستی.

اگر ذوق هنری داشته باشی، ظلم است در کابل باشی و از "نگارستان ملی" دیدن نکنی. وقتی به این نگارستان بیایی، تابلوهای نقاشی را تماشا می‌کنی که در دهۀ ۱۸۹۰ با رنگ و روغن کارشده‌است. تابلوهايی که زیبایی و ظرافت هنری‌اش مجبورت می‌کند لحظات طولانی را جلوش  بایستی.

 از اولین آمدنم به نگارستان ملی سه سال می‌گذرد. کس چه می‌داند، اگر آن روزها ماجرای تغییر ‌دادن نام این گنجینۀ هنری از "نگارستان" به "گالری" و از "گالری" دوباره به "نگارستان" رسانه‌ا‌‌ی نمی‌شد، شاید هنوز هم از وجودش بی‌خبر بودم. شاید هنوز مثل گذشته‌ها، بی‌خیال از پیاده‌رو کنار ساختمانش می‌گذشتم؛ اما حالا فرق می‌کند. هر بار از جلو ساختمانش می‌گذرم، یا تابلوی رامشگران بامیانی در ذهنم قد می‌کشد و آنگاه ناخواسته خود را در هیئت زوار بودایی در بامیان می‌یابم یا تابلوی طوفان در من جان می‌گیرد. تابلويی که به گفتۀ مسئولان نگارستان، در سال‌ ۱۸۹۸ توسط "پروفسور غلام محمد میمنگی" خلق شده و به شهرت جهانی رسیده‌است.
 

 خب، برای همین است که گفته‌اند: "شری خیزد که خیر ما باشد". شاید حکمت جنجال وزیر آن وقت اطلاعات و فرهنگ افغانستان بر سر نام این گنجينه در این بوده که  من و امثال من را به داخل بکشاند و از صدف به گهر و درونمایه برساند. درونمایه‌ا‌‌ی که هنر است و زیبایی. حالا اسمش را هر چه می‌خواهند بگذارند و بر لوحه سردر ورودی‌اش هرچه می‌خواهند بنویسند. گالری یا نگارستان!

 

اینجا افغانستان است و در این سرزمین بخش زیادی از مسئله، جدل بر سر نام و پوسته است، تا گوهر و درونمایه. اگر غیر از این ‌بود، شاید من و امثال من سال‌ها پیش در مدرسه و دانشگاه با پاره‌ای از تاریخ هنر نقاشی در این سرزمین آشنا می‌شدیم. با کسانی چون بهزاد، میمنگی و برشنا، و آن وقت به جای کوه‌های سر به فلک‌ کشیده و غیرت و سلحشوری، چیزهای زیباتر، ملایم‌تر و ارزشمندتر به عنوان افتخارات میهنی به خورد ذهن و دماغ ما داده می‌شد.

 

از باید‌ها و نبایدهايی از این دست که بگذریم، نگارستان ملی، نام ساختمان دو طبقۀ نسبتاً بزرگ با معماری سنتی، در جادۀ آسمایی شهر کابل است. جایی که هم می‌‌توان پاره‌ای از تاریخ هنر نقاشی در افغانستان را در آن تماشا کرد و هم از آنچه در جریان سال‌‌های جنگ و بحران بر داشته‌های هنری نگارستان گذشته‌است، با خبر شد.

 

این نگارستان برای من حکم آثار "تولستوی" و "تی اس الیوت" و چند کتاب ارزشمند دیگر در زمینۀ تاریخ هنر را دارد. آنجا با بزرگان هنر نقاشی در جهان آشنا شدم. با کسانی چون پابلو پیکاسو، وان گوگ، میکلانژ و داوينچی و این جا با استادان و پیشگامان هنر نقاشی در افغانستان. با بهزاد، پروفسر میمنگی، عبدالغفور برشنا، غوث‌الدین خان، استاد قاسم خان، کوهزاد و چندین پیش‌کسوت دیگر در عرصۀ این هنر در افغانستان. هرچند از بهزاد که هم‌دوره و هم‌تراز داوينچی بوده‌است، در این نگارستان تابلو و اثر هنری نیست. خانم صابره، مدیر رهنماهای این نگارستان، در این مورد می گوید: "پنج تابلويی که ما از بهزاد داشتیم، در شمار آثاری است که توسط طالبان تخریب شدند. اما بیشتر آثار ماندگار و ارزشمند بهزاد، در سال‌های جنگ و بحران به گونه‌ای سر از موزه‌‌ها و نگارخانه‌های کشورهای دیگر برآوردند."

 

نگارستان ملى، در سال ۱۹۸۳ تحت نام "نگارخانه" با ۲۰۰ اثر هنرى متشكل از نقاشى، خوشنويسى، مجسمه‌سازى و كولاژ، راه‌اندازى شد. به گفتۀ سيد عبدالفتاح عادل، رئيس نگارستان ملى، "بيشتر آن  ۲۰۰  اثر در آن وقت از سفارت‌خانه‌هاى مقيم در كابل، گردآورى شده بود. تا سال ۱۹۹۱، در نگارستان ملى ۸۲۰ اثر هنرى جمع‌آورى شده بود؛ اما وقتى طالبان – كه با هر نوع عكس و تصوير مخالف بودند و نقاشى در نزدشان گناه حساب مى‌شد – از راه رسيدند، نزديک به ۳۰۰ اثر اين نگارستان را نابود كردند و دروازۀ نگارستان را بستند. در زمان طالبان شمارى محدود از آثار توسط ‌كارمندان وقت نگارستان ملى، براى جلوگيرى از نابود شدن به يكى از خانه‌هاى شخصى برده ‌شد و چندين اثر ارزشمند، در اين گيرودار گم شد".

 

قصۀ غم‌انگیز و سرنوشت تلخ نگارستان ملی تنها محدود به دورۀ طالبان نمی‌شود، بلکه در فاصلۀ میان سقوط حکومت دکتر نجیب‌الله و ورود طالبان در کابل، نگارستان ملی سه بار دستبرد ‌خورد و ارزشمندترین آثار آن  غارت شد و به بازارهای سیاه در بیرون از کشور برده شد.

 

نگارستان ملی پس از طالبان در دورۀ حکومت انتقالی، به کمک مالی یونان راه ‌افتاد و گنجینه‌ای شد با بیش از هزار اثر هنری. با آن که آثار هنری موجود در نگارستان ملی، در برگیرندۀ کار هنرمندان عرصۀ خوشنویسی، مجسمه‌سازی، کنده‌‌کاری و کولاژ است، تابلوهای نقاشی مهم‌ترین داشته‌های این نگارستان به شمار می‌آيد.

 

در این تابلوها، پوشش و لباس محلی، مناظر طبیعی، مکان‌های باستانی، چهرۀ شخصیت‌های ملی، به ویژه حاکمان پیشین افغانستان، سیمای کابل قدیم و گوشه‌های دیگر از زندگی در این کشور را می‌شود دید. با دیدن این تابلو‌ها این فکر به ذهن آدم می‌رسد که اگر آن سال‌های قدیم در افغانستان از دوربين‌های عکاسی دیجیتال خبری نبوده، کلک نگارگران این خاک کار خود‌ش را کرده‌است. شاید خیلی بی‌ربط نباشد اگر نگارستان ملی را با تابلوی‌های نقاشی‌ای که بر دیوارهایش آویخته شده‌است، خانۀ تاریخ مصور افغانستان بناميم.