خانه معماری جوان در کراچی

خانه معماری جوان در کراچی
نویسنده: 
معمارنت

معمارنت-با دیدن یک بنای زیبا آیا معرفی معمار آن مهم‌تر است یا معرفی پروژه؟ یا اصلاً معرفی پروژه بدون معرفی معمارش امکان‌پذیر است؟ شاید پیش از این باید پرسید...
معماری بیشتر فن است یا هنر؟ بیشتر از تکنیک متاثر است یا خلاقیت؟ و این مهارت بر مبنای فرمول پدید می‌آید و بر تعریفی مشخص استوار است یا محصول فرآیندی تدریجی است که در بستر محیط شکل می‌گیرد و تبلور می‌یابد؟ پاسخ به هرکدام از این پرسش‌ها نگاه کلی ما را به معماری تعیین می‌کند و اساسی‌ترین اصلی را که از آن آغاز می‌کنیم یعنی ذهن یا زندگی را مشخص می‎سازد.

 

معمارنت-با دیدن یک بنای زیبا آیا معرفی معمار آن مهم‌تر است یا معرفی پروژه؟ یا اصلاً معرفی پروژه بدون معرفی معمارش امکان‌پذیر است؟ شاید پیش از این باید پرسید...

 

معماری بیشتر فن است یا هنر؟ بیشتر از تکنیک متاثر است یا خلاقیت؟ و این مهارت بر مبنای فرمول پدید می‌آید و بر تعریفی مشخص استوار است یا محصول فرآیندی تدریجی است که در بستر محیط شکل می‌گیرد و تبلور می‌یابد؟ پاسخ به هرکدام از این پرسش‌ها نگاه کلی ما را به معماری تعیین می‌کند و اساسی‌ترین اصلی را که از آن آغاز می‌کنیم یعنی ذهن یا زندگی را مشخص می‎سازد.

 

پس از آنکه معماری به عنوان یکی از شاخه‌های مهندسی در علم مدرن تعریف شد و همراه با تکنولوژی‌های نوین توسعه یافت، تا حد زیادی بر مبنای ذهن و فرمول‌های ذهنی قرار گرفت. فرمول‌هایی که داعیۀ جهانی بودن و تعمیم‌دهی داشتند. این متن اما بر اصل زندگی ایستاده و برای تشریح فرآیند شکل‌گیری معماری خانه یک معمار از روایت زندگی او آغاز می‌کند. سبک آن توصیف است و نتیجه را به مخاطب وامی‌گذارد. در این نگاه متفاوت به جای آن که از یک فرمول کلی یک طرح معمارانه را بدست بیاوریم از روایت سرگذشت یک معمار و طرح معماری‌اش با بخشی از جامعه‌ای که معمار و معماری‌اش در آن متولد شدند آشنا می‌شویم.

 

معینا همان معمار است. جوانی پاکستانی که در خانواده‌ای سنتی و محافظه‌کار رشد یافته؛ خانواده‌ای که حتی به او به عنوان زنی جوان اجازه رانندگی نمی‌دادند. با این حال به دانشکده معماری کراچی وارد شده و طی سال‌ها آموزش معماری، کار در مهندسان مشاور، کار به عنوان معماری مستقل و ... قرائتی در معماری خودش سامان داده که نمونه‌های آن را می‌بینید. مسیری که معینا طی کرده است از خلال عکس‌ها و اسکیس‌های دستی‌اش ترسیم می‌شود. او اکنون با دو فرزند مشغول طراحی معماری است و خانه خود او آخرین دستاوردهایش را نشان می‌دهد.

 

این نوع از روایت می‌تواند الگویی برای دانشجویان و فارغ‌التحصیلان جوان باشد، برای بدست دادن روایتی از خودشان و زاویۀ نگاهی که بدان رسیده‌اند. اینگونه است که پیوستگی و امتداد تجربیات و مقتضیات زندگی در بستر و زمانی مشخص، طرحی متناسب با محیط را روایت می‌کند و معمار را به خودآگاهی می‌رساند که براساس آن رابطه‌ای متقابل از تاثیر و تاثر را با اثر خود و محیط پیرامونش برقرار می‌نماید. اما تفکیک عامدانه معمار از طرحش تصویر متفاوتی از رابطه اثر معماری با بستر معمار و خود او را برای ما به وجود می‌آورد. تفکیکی که برمبنای تخصص‌گرایی و فن‌سالاری، بناها را در چون محصولات متفرد در چارچوب فرمول‌های مهندسی و درخواست کارفرما به وجود می‌آورد و چونان معمار را به عنوان یک عنصر خلاق از اثرش جدا می‌کند و به او جایگاه یک تکنیسین ماهر را می‌دهد که شاید پیدا کردن رابطه میان زندگی‌ و معماری‌هایش و یا سیر تداوم از میان طراحی‌های او را مشکل سازد.

 

با این مقدمه به سراغ سرگذشت خانه معینا، این زن جوان معمار در پاکستان می‌رویم؛ کسی که از در هر پروژه‌ای حسی از مرحله‌ای از زندگی‌اش را به ودیعه گذاشته و در نهایت خانه‌ای را طراحی کرده که قرائت او از آنچه آموخته و آنچه زیسته،شده است. روایت نحوۀ شکل‌گیری این خانه را از خلال تصاویر با خاطرات کودکی معینا آغاز می‌کنیم:

اولین خاطرات

 

 

سال 1975-عکسی از کودکی معینا در حال نقاشی کردن با دوستش، به علاوه طرح ساده‌ای از پلان خانه‌ای که در آن زندگی می‌کرده است.
 

 

خانه دوران کودکی

 

 

استانداردهای طراحی شهری

 

 

سال 1994- طرحی از اسکناس و سکه‌های رایج آن زمان در پاکستان
 

 

تعریف سرپناه در بصره

 

سال 1995- پایان نامه

 

سال 1995- تز- بسوی معماری بی‌هزینه (طرحی از کوشک‌های بصره)
 

1995

فارغ‌التحصیلی از IVSAA

 

تز- طراحی سرپناه‌های بی‌هزینه
 

شروع یک زندگی تازه

 

1996-2000) کار به عنوان دستیار معمار- برخورد با اولین مشتری طراحی مسکونی
 

کشف احساس مادری..

 

سال 2000- کار به عنوان معمار ارشد:
-    تمرین واژگان آموخته‌شده، فضای رسمی، فضای نیمه رسمی/ فضای خصوصی/ فضای عمومی/ اتاق نگهبانی/ راهرو/ خانه/ آشپزخانه خانوادگی/ مطبخ/ اتاق نشیمن/ ناهارخوری/ هال/ اتاق تلویزیون/ سوئیت/ اتاق بچه/ اتاق لباس و آرایش/ دستشویی مخصوص خانم‌ها/ حمام/ حیاط خلوت/ نورگیر/ بهارخواب/ بالکن/ اتاق خدمتکاران و بیشتر
 

تکمیل اولین پروژه مستقل مسکونی خود
 

سال 2004-تغییر مکان از محل زندگی مشترک با خانواده پدری
کشف احساس ادارۀ خانه‌ای با طراحی خود
 

 

تلاش برای درک معماری مسکونی

  


2004 تا 2010- مشتریان، پیمانکاران، مصالح، فضاها- ناامیدی ادامه‌دار و سفر برای الهام گرفتن


 خانه‌ای در کنار دریا

 

- جایی برای استراحت، تمدد و کسب نیروی تازه

 

جستجو و کشف مصالح
 

2009- مصالحی مناسب با محیط و خانه‌ای در ساحل ماسه‌ای

 

خانه آرزوهای من یا پروژۀ طراحی‌ام؟

 

2009-  معمار یا مشتری یا سرمایه‌گذار؟
دختر بودن یا همسر بودن یا مادر بودن؟

 

خانه دیگری در کنار دریا

 

2011- در اوایل اجرا
 

زندگی‌ای ساده و اندیشه‌هایی بلند

 

2011-  خانه در اواخر کار

 

2011- تغییر مناظر

 

 

2012
تبلور رویا، تکمیل پروژه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

حالا پس از طی کردن این مسیر، پیش از خروج از خانۀ معینا یکبار دیگر بازگردید و این‌بار با دیدن خانۀ زیبای او شروع کنید و از خلال آشنایی با تاریخچۀ کارش به روزهای کودکی‌اش برسید. سپس پاسخ دهید؛ با دیدن یک بنای زیبا به نظر شما معرفی معمار آن مهم‌تر است یا معرفی پروژه؟ یا اصلاً معرفی پروژه بدون معرفی معمارش امکان‌پذیر است؟

منابع: 

معمارنت