طرح آمایش سرزمین (ستیران)

طرح آمایش سرزمین (ستیران)
نویسنده: 
محمد سالاری

تدوین اندیشه‌ای واحد برای کل سرزمین در چارچوب طرح آمایش، یا به عبارتی دیگر، برقراری یکپارچگی قلمرویی نظریه‌ای بود که به‌ویژه فراتسویان در پی آن بودند و آن را در کشورشان، به‌کار بستند.

در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی، ایران هم که چنین هدفی را برای کل کشور دنبال می‌کرد، به صرافت تهیه چنین طرحی انداخت. از این رو،  طی قراردادی از سوی سازمان برنامه و بودجه، این وظیفه به شرکت ایرانی ـ فرانسوی ستیران در سال 1354 واگذار شد. اکنون با گذشت بیش از چهار دهه از زمان تهیه و تصویب آن، این سند را می‌توان سندی تاریخی تلقی کرد و ضروری است آن را با دقت بخوانیم، بسنجیم، بررسیم و به بنیادهای دانشی خود بیفزاییم. این سند، به‌ویژه در شرایط آن روزگار که نمی‌توانستیم چیزی جز منویات ملوکانه را تأیید کنیم، دارای صراحت لهجه و شجاعانه به‌شمار می‌آید. زیرا به‌روشنی و به‌درستی موقعیت بحرانی کشور را یادآوری می‌کند. بسیاری از شاخص‌ها و ارقام پیش‌بینی شده در این مطالعات، با تأخیری ناشی از انقلاب و جنگ، به‌تقریب متحقق شده‌اند و راه حل‌هایی که برای سامان‌یابی سرزمین پیشنهاد کرده‌است، هنوز می‌توانند بخشی از راه حل‌های سطح سرزمینی ما باشند. این طرح، درباره بسیاری از پروژه‌های جاه‌طلبانه، همچون شهستان پهلوی، جابه‌جایی پایتخت، مهار کردن جمعیت، محدود نگه‌داشتن جمعیت تهران اظهار نظر کرده و آن‌ها را بلندپروازانه و غیر عملی و حتی به زیان کشور دانسته‌است. طرح آمایش، پیشبرد هدف‌های میانی و نه حتی بلندپروازانه را وابسته به ثبات سیاسی دانسته‌است و تأکید چند باره بر این موضوع، می‌تواند این گونه تلقی شود که پژوهندگان طرح، ثبات سیاسی رژیم گذشته را چندان هم تضمین شده نمی‌دانستند.  
شیوه نگارش و پژوهش در این طرح نیز دارای اهمیت است. به‌طور معمول، خواننده/ متخصص ایرانی انتظار دارد که هر نتیجه‌گیری با ارائه انبوهی از اطلاعات و سر هم کردن معادلات آماری و ریاضی و به‌دست آوردن تابع‌ها و همبستگی‌های بسیار، صورت پذیرفته‌باشد. اما گزارش طرح آمایش سرزمین، چنین نیست. اگرچه در این‌جا و آن‌جا نیم‌رخی از آمار تولید ناخالص و توزیع آن، اشتغال، جمعیت، پراکندگی و جز آن را می‌توان دید. اما فضای گزارش، به‌طور عمده از فضایی توصیفی الهام گرفته است که مخاطب عام نیز می‌تواند آن را بفهمد و سر در آورد. نتیجه‌گیری‌های آن، نتیجه‌های منطقی ذهن کارشناسانه، عالمانه و پر تجربه است. پژوهندگان ترجیح داده‌اند که به جای آن که خود را تسلیم مدل‌های ریاضی سازند، از منطق ذهن انسانی خود کمک بگیرند و مخاطبان خود را با همین منطق به گفت‌وگو وادار ساخته و در نتیجه‌گیری‌های به‌دست آمده شریک سازند.
در این مطالعات تأکید شده‌است که رشد اقتصادی ایران، که حدود یک دهه به‌طور مداوم ادامه داشته، اگر چه در ظرفیت‌های ایران هست، اما می‌تواند مشکلات بسیاری را در پی داشته باشد. در سال‌های 1351 تا 1353، درآمد نفتی ایران سه برابر شده‌است، که از نخستین پیامدهای آن بی‌تعادلی ساختی و تشدید نابرابری‌ها است. بی‌تعادلی ساختی ناشی از ضعف بخش خصوصی در سرمایه‌گذاری، به‌ویژه در تولید کالاهای واسط و تشدید نابرابری‌ها ناشی از تفاوت‌های بنیادی در فرصت‌های زندگی در مناطق گوناگون است که در نتیجه، مهاجرت روستاها به شهرهای بزرگ از جمله تهران را برمی‌انگیزد. هم‌اکنون (سال 1354)، 40 درصد مؤسسات بزرگ صنعتی، 70 درصد ارزش افزوده صنعت و 90 درصد مراکز تصمیم‌گیری عمومی و خصوصی  در این شهر تمرکز بافته‌اند. از دیدگاه طرح آمایش، این تمرکز برای کشور سودمند و حتی لازم بوده‌است. که در صورت جلوگیری از این رشد، که سالانه حدود 250 هزار نفر مهاجر را در خود می‌پذیرد، فشار زیادی بر شهرهای دیگر، که توانایی جذب این جمعیت را ندارند، وارد خواهد آمد. تنها چند شهر، از جمله تهران از صنعت مدرن برخوردارند. مجتمع‌های صنعتی نیز از شهرها جدا هستند و واحدهایی مجزا تلقی می‌شوند. بنابراین، طرح آمایش سرزمین پیشنهاد می‌کند که رشد شهر تهران باید به کُندی صورت گیرد تا دیگر شهرهای بزرگ و شهرهای متوسط، به آرامی آمادگی پذیرش را مهاجران را بیایند.
طرح آمایش سرزمین، سه گزینه درباره رشد جمعیت کشور مطرح کرده‌است: در گزینه بیشینه، به احتمال، جمعیت کشور به حدود 100 میلیون نفر در سال 1400 خواهد رسید. در گزینه کمینه این رقم تا حدود 50 تا 60 میلیون نفر محدود خواهد ماند. از نظر طرح آمایش، هر دوی این گزینه‌ها نا معقول است. بنابراین، ارقام میانه‌ای، در حدود 65 تا 70 میلیون نفر را در نظر گرفته است. که در این صورت، جمعیت منطقه شهری تهران در سال 1391، در شعاع 50 کیلومتری پیرامون مرکز کنونی به حدود 11 میلیون نفر، خواهد رسید. و سهم استان مرکزی (شامل استان‌های تهران، مرکزی، قم و قزوین) 25.5 درصد خواهد شد:
تحولات سال‌های پس از تصویب طرح آمایش، ابتدا به گونه‌ای دیگر پیش رفت. فرض‌های پایه‌ای طرح، که بر ثبات سیاسی، اراده برای تحقق هدف‌های طرح، عزم سیاسی برای رشد اقتصادی و جز آن‌ها استوار بود، متحقق نشد. به فاصله کوتاهی پس از تصویب طرح، کشور به فضای انقلابی و پس از آن، جنگ کشیده شد. سیاست‌های تشویقی جمعیت، ابتدا جهشی در جمعیت ایجاد کرد، اما این جهش در فاصله سال‌های 1360 تا 1365 توسط خود مردم، مهار شد. به‌طوری که نقطه اوج رشد جمعیتی در سال 1363، یعنی دو سال پیش از سرشماری سال 1365 و شوک ناشی از آن رخ داده بود. شهر تهران نیز در همین سال‌ها به مهار جمعیتی خود پرداخته بود و روند کاهنده رشد خود را آغاز کرده‌بود.
بنابراین، بسیاری از نسبت‌ها، شاخص‌ها و پیش‌بینی‌های طرح آمایش سرزمین، با اختلاف زمانی حدود یک دهه، به‌طور نسبی به تحقق پیوستند؛ از جمله، جمعیت منطقه تهران، کاهش رشد جمعیت، پراکنش جمعیتی در شهرهای متوسط و کوچک و گسترش و تسلط خانوارهای کوچک و کاهش پیوندهای خویشاوندی. طرح آمایش سرزمین، تحقق این هدف‌ها را وابسته به اجرای آن طرح و وجود دولت متمرکز و اراده سیاسی منبعث از آن می‌دانست. در حالی که در سال‌های پس از انقلاب و جنگ، اجرای طرح آمایش به بوته فراموشی سپرده شده بود و در سال‌های پس از جنگ هم، اراده سیاسی برای اجرای آن طرح وجود نداشت. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که هدف‌ها وچشم‌اندازهای طرح آمایش، در بطن جامعه وجود داشت و حاصل مرحله‌ای از توسعه کشور بود که پژوهندگان طرح آمایش با توجه به تجربه آمایش در کشورهای گوناگون، به‌ویژه تجربه کشور فرانسه، برای ایران نیز تصور کرده‌بودند.
معمارنت، متن کامل طرح آمایش سرزمین را به پیوست در اختیار پژوهندگان می‌گذارد تا روند بررسی، داوری و به‌تاریخ سپردن آن، در دستور کار فضای بیناذهنی ایرانی نهاده شود.