انجمن‌ معماری دانشگاه شهید بهشتی

انجمن‌ معماری دانشگاه شهید بهشتی
نویسنده: 
شکیبا شاه بختی

معمارنت- در صحبت اولیه‌ای که با موسس انجمن علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی داشتم، متوجه شدم از عمر انجمن 2 سال هم نمی‌گذرد و این برخلاف تصوری بود که من از یکی از باسابقه‌ترین دانشکده‌های معماری کشور داشتم؛ کنجکاو شدم بدانم چه چیزی باعث شده این دانشکده  از قافله عقب بماند. امیرحسین یونسی و میثم امیرسادات، هردو دانشجویان سال آخر کارشناسی ارشد معماری بودند که انجمن ‌علمی دانشکده را پایه‌گذاری کرده‌بودند. هردوشان در دوره کارشناسی تجربه مثبت و خوشایندی از انجمن‌های علمی داشتند؛ اما امروز پس از یک‌سال و اندی دست‌وپنجه نرم کردن با چالش‌ها و مشکلاتی که برسر راهشان قرار گرفته‌بود، دلسرد و نگران از آینده‌ انجمن‌شان به نظر می‌رسیدند.

 

دانشکده: 

گفتگو با انجمن‌ علمی معماری دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
 

معمارنت- در صحبت اولیه‌ای که با موسس انجمن علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی داشتم، متوجه شدم از عمر انجمن 2 سال هم نمی‌گذرد و این برخلاف تصوری بود که من از یکی از باسابقه‌ترین دانشکده‌های معماری کشور داشتم؛ کنجکاو شدم بدانم چه چیزی باعث شده این دانشکده  از قافله عقب بماند. امیرحسین یونسی و میثم امیرسادات، هردو دانشجویان سال آخر کارشناسی ارشد معماری بودند که انجمن ‌علمی دانشکده را پایه‌گذاری کرده‌بودند. هردوشان در دوره کارشناسی تجربه مثبت و خوشایندی از انجمن‌های علمی داشتند؛ اما امروز پس از یک‌سال و اندی دست‌وپنجه نرم کردن با چالش‌ها و مشکلاتی که برسر راهشان قرار گرفته‌بود، دلسرد و نگران از آینده‌ انجمن‌شان به نظر می‌رسیدند.

 


از قیاسی که بچه‌ها از محیط انجمن‌‌های علمی مختلف‌ داشتند، این پرسش در ذهنم شکل گرفت که انجمن‌های علمی برای شکل‌گیری و رشد به چه بستر‌هایی نیازمندند؟ چه چیزی باعث می‌‌شود یک انجمن علمی در یکی از بهترین دانشگاه‌های کشور ضعیف عمل کند و یا اصلا عمل نکند و در دانشگاه‌های جوان‌تر و با امکانات محدودتر آن‌قدر فعال باشد که تا حد فعالیت‌های برون‌دانشگاهی توسعه پیدا کند؟ برای پاسخ دادن به این پرسش شاید کمی‌ زود باشد؛ اما گفتگوی حاضر مقدمه‌ای است برای ورود به این بحث.

 


معمارنت- پیش از هر چیزی، به چگونگی شکل‌گیری انجمن علمی دانشکده‌تان بپردازیم.

 

یونسی: هر گروهی دو رکن اساسی دارد. رکن اول، اساسنامه است (که در واقع آیین نامه اجرایی گروه است) و رکن دوم، هدف است. یک گروه باید با یک هدف به وجود بیایید. همه موسسات اعم از مستقل و غیرمستقل شامل این دو رکن می‌شوند. من ترجیح می‌دهم راجع به این دو موضوع صحبت کنم؛ زیرا در شروع کار ، ما در مورد این دو مقوله تصمیم گرفتیم. برای دانشکده‌ای که تا پیش از این انجمن علمی نداشته و حتی وقتی از دانشجویان دانشکده بپرسید انجمن علمی دانشکده کجا هست نمی‌دانند انجمن علمی چه چیزی است، هدف قطعا می‌تواند این باشد که صرفا چنین چیزی درست شود.  

 

یعنی در هیچ دوره‌ای از تاریخ تاسیس دانشکده انجمن علمی وجود نداشته؟
یونسی: خیر. هیچ‌موقع. دلیلش هم این بود که همیشه انجمن‌ها، انجمن‌های اسلامی بودند. اتفاقی که در این دانشکده می‌افتد این است که شرح وظایف و اختیارات انجمن‌های علمی توسط دو انجمن اسلامی انجام می‌شده که قانونا هم در حوزۀ وظایفشان نیست. من اصلا مخالف این دو انجمن نیستم. در حقیقت، اصل قضیه از این قرار است دانشجو به عنوان پویاترین قشر جامعه باید در همه زمینه‌های علمی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی ورزشی فعال باشد. در خیلی کشور‌ها می‌بینیم تیم‌های دانشجویی، تیم‌های ملی را تغذیه می‌کنند. فلسفه همه انجمن‌ها هم این بوده که در یکی از این عرصه‌ها فعالیت‌ کنند. در بحث علمی انجمن‌های علمی عهده‌داری این وظیفه‌ شدند که خواستگاهی را فراهم کنند تا دانشجویان از این طریق بتوانند به  فعالیت‌های علمی در جامعه بپردازند. حالا بیایید بررسی کنیم که در این دانشکده چه اتفاقی افتاده. ما در این‌جا دو انجمن اسلامی داریم که در زمان مسابقات ورزشی، تیم می‌دهند؛ کلاس آموزشی برگزار می‌کنند؛ نشریه‌ای دارند؛ مناظره برگزار می‌کنند و بسیاری کارهای دیگر.

 

چیزی که باعث شد من به فکر تاسیس انجمن علمی بیفتم این بود که شرایط دانشکده را رصد کردم و متوجه وضعیت دانشکده شدم. ما ورودی 90 ارشد معماری بودیم. در ابتدای ورودمان در حد چند ماه انجمن علمی مدیریت پروژه شکل گرفته بود. منتها بسیار چراغ خاموش حرکت می‌کردند؛ زیرا اعضای انجمن محدود به دانشجویان مقطع ارشد بود و غیر ممکن است در یک زمان بیش از 40 دانشجوی ارشد در این رشته در دانشکده وجود داشته باشند. بنابراین نمی‌توانستیم امید زیادی به فعالیت این انجمن در سطح دانشکده داشته باشیم. ما جای خالی یک انجمن علمی پویا که بچه‌ها بتوانند از طریق آن کار‌های علمیشان را پیش ببرند، حس می‌کردیم. مقطع ما کارشناسی ارشد بود. به قول یکی از اساتیدمان، دکتر فلاحی ما فرماندهان بی‌سرباز بودیم. در حقیقت ما بدون همکاری بچه‌های کارشناسی در انتظار همان اتفاقی بودیم که به سر بچه‌های مدیریت افتاد. خلاصه با هر مشقتی که بود این انجمن با چنین اهدافی شکل گرفت.

 

حالا برویم سراغ اساسنامه. وزارت علوم یک اساسنامه خیلی کلی راجع به انجمن‌های علمی دارد که بیشتر مربوط به بحث تشکیل و انتخابات می‌شود و در آن هیچ بحثی از این‌که چه اتفاقی به چه‌صورت و عملکردی بیفتد، نشده‌است. یک اساسنامه 16 بندی است که برای پیش‌بردن مراحل اولیه خیلی به کار می‌آید. پس از مدتی، خود مسئولان امور فرهنگی به بنده ابلاغ کردند که اساسنامه مختص خودمان را تهیه و تنظیم کنیم و در اختیارشان قرار دهیم. به اتفاق دوستمان، آقای امیر‌سادات هم‌فکری کردیم؛ اساسنامه را تنظیم کردیم و برای امور فرهنگی فرستادیم. اساسنامه شامل اهداف، انتخابات، آیین‌نامه‌های اجرایی، نشریه، سایت و حتی مدارکی بود که در انجمن ما رسمی می‌شد مثل شماره نامه، تاریخ و پیوست‌ها را هم ذکر کرده‌بودیم که بعد‌ها کسی منکر چنین مسائلی در انجمن نشود.

 

در مورد مسائلی مالی هم صحبتی شده بود؟
یونسی: ما حتی نحوه‌ی ثبت نامه در دبیر‌خانه انجمن‌ را هم مشخص کرده بودیم؛ اینکه اگر قرارداد می‌بندیم چطور باید ثبت شود؛ چه کسی مسئول کار‌های مالی است و غیره. در حقیقت ما ارکان انجمن را تعریف کرده‌بودیم و همه این موارد را تحت عنوان وظایف و با این روش مشخص کرده‌بودیم. مثلا مسائل مالی بر عهده نایب دبیر بود.

 

شما این مهارت را از طریق تجربه قبلیتان در انجمن علمی دانشگاه امام‌خمینی کسب کرده بودید؟
یونسی: هم تجربه قبلی، هم تجربه چندماهه‌ای که در این انجمن داشتیم و هم چند نمونه موفق از اساسنامه‌های دانشگاه‌های دیگر که تا آن موقع فعال بودند، از جمله اولین انجمن علمی کشور یعنی انجمن انفورماتیک دانشگاه تهران. ما همه این موارد را در نظر گرفتیم و  بر اساس زمینه‌ای که در دانشکده داشتیم، آن را تنظیم کردیم و تحویل امور فرهنگی دادیم. آن‌ها هم قول مساعدی دادند که تصویب کنند. نشان به آن نشان که تا همین الان هم تصویب نشده است.

 

بنده در عرایضم عرض کردم ما اگر نمی‌توانستیم بچه‌های کارشناسی را درگیر کنیم، انجمن قطعا محکوم به شکست بود. تنها راه درگیر کردن هم این بود که انتخابات برگزار کنیم. در جریان برگزاری انتخابات هم دنبال این بودیم اساسنامه تصویب شود و براساس همان اساسنامه انتخابات را برگزار کنیم. معاونت امور فرهنگی به ما گفتند انتخابات را براساس همین اساسنامه‌ای که تصویب هم نشده بود، برگزار می‌کنند. در اساسنامه ذکر شده بود اعضای انجمن متشکل از سه نفر از مقطع کارشناسی ارشد و چهار نفر از مقطع کارشناسی به عنوان پنج عضو اصلی و دو عضو علی‌البدل خواهند بود. این اصل ترکیبی از آیین‌نامه وزارت علوم و شرایط دانشکده ما بود. شما باید در نظر داشته باشید دانشکده‌ای که سیصدوپنجاه دانشجوی کارشناسی و سی دانشجوی ارشد دارد، اگر چنین سهمیه‌بندی وجود نداشته‌باشد بچه‌های ارشد هیچ‌وقت امیدی نخواهند داشت. نکته مهم‌تر هم این بود که اساس این انجمن هم بچه‌های ارشد بودند و این کاملا غیرقابل پذیرش است که روزی بیاید که بچه‌های ارشد در این انجمن نباشند. خلاصه انتخابات برگزار شد؛ اما نه براساس آیین‌نامه، بلکه به شکلی که مد نظر معاونت فرهنگی بود. اما خوشبختانه دو نفر اصلی با اعتماد بچه‌های کارشناسی، من و آقای امیرسادات به همراه پنج نفر از بچه‌های کارشناسی انتخاب شدیم.

 

انجمن‌های علمی به عنوان نتایج و خروجی ‌کارشان نشریات علمی دارند و هر چند مدت یک‌بار خروجی کارشان را در این نشریات ثبت می‌کنند. این نشریات کمک می‌کنند هم انجمن‌ها جنبه رسمیت پیدا کنند و هم جنبه شناساندن و تبلیغ برای انجمن دارد. اولین گامی هم که برداشتیم همین بود. شماره‌های اول که واقعا دست‌تنها بودیم و خیلی کمکی از سمت بچه‌های کارشناسی نداشتیم. اما تا قبل از انتخابات، ما موفق شدیم دو شماره منتشر کنیم که یکی خیلی بد بود و یکی آن‌قدر خوب بود که باعث شد ما در کشور رتبه بیاوریم. نشریه ما در جشنواره ملیِ حرکت در قسمت هنر و معماری دوم شد. پس از انتخابات، دوستان جدید سرکار آمدند و ما در انجمن جدید دبیر نشدیم. قاعدتا هم وقتی اکثریت با آن‌ها بود، ما مشکلی با این قضیه نداشتیم.

 

این انتخابات سالانه برگزار می‌شود؟
یونسی: هر سال باید برگزار شود. اما در عمل در هیچ انجمنی این اتفاق نمی‌افتد. من، هم زمانی که در دانشگاه امام‌خمینی بودم، هم در انجمن فعلی و هم در دیگر انجمن های این دانشگاه، هیچ‌وقت ندیدم این انتخابات سرموقع برگزار شود. شما می‌توانید به سایت دانشگاه مراجعه کنید، یک فایل پی‌دی‌اف است که در آن تاریخ آخرین انتخابات‌ها آمده. تاریخ آخرین انتخابات بعضی از انجمن‌های علمی مربوط به سال‌  85 است.

 

در شرایطی که انتخابات برگزار نمی‌شود و هرسال تعدادی از اعضا هم فارغ‌التحصیل می‌شوند، این انجمن‌ها بدون اعضای قبلی چگونه ادامه حیات می‌دهند؟
یونسی: این نشان می‌دهد آن انجمن‌ها کم فعالیت‌ می‌کنند و آدم‌های جدید ندارد که جایگزین قبلی‌ها شوند. به هر حال، انتخابات برگزار شد و یک انتخابات داخلی هم برای تعیین دبیر انجمن انجام شد. آن‌زمان من دوست‌داشتم دبیر انجمن از بین بچه‌های کارشناسی باشد. اما الان پشیمانم و ای کاش دوباره خودم دبیر می‌شدم! نشریه‌ ما دیگر بیرون نیامد. آخرین شماره آن، شماره دو آن بود.

 

در اوج تمام شد؟
یونسی: (خنده) البته نمی‌شود گفت اوج! در حقیقت مَثَل یک‌چشم در شهر کوران پادشاه می شود، است. ما در کل کشور تنها 9 نشریه در بخش هنر و معماری داریم. آیین‌نامه‌ای هم است که سه رتبه سال قبل نباید انتخاب شوند. یعنی ما در بین شش نفر دوم شدیم. اما خوب حتی این موفقیت هم، برای انجمنی که بیش از یک‌سال از عمرش نمی‌گذرد، فوق‌العاده است. چون 4 نشریه‌ای هم که بعد از ما بودند، این شانس را داشتند. زمانی هم که یک انجمن نشریه نداشته باشد- هرچقدر هم که فعال باشد- خروجی کارش مشخص نیست. بعد از آن تمام فعالیت‌هایی که کردیم در حد سمینار‌ها بود. دو سال متوالی مجموعه سخنرانی‌های هفته پژوهش را با همکاری معاونت پژوهشی در دانشکده برگزار می‌کنیم. چند کارگاه آموزش نرم‌افزار و مقاله‌نویسی هم برگزار شد. علاوه بر آن‌ها یک کارگاه یک‌روزه پایداری هم داشتیم  که در واقع دو کارگاه بود که برگزارکننده یکی از آن‌ها، یکی از اساتید دانشگاه صنعتی برلین بود و یکی دیگر، یکی از اساتید یکی از دانشگاه های استرالیا بود. منظورم این است که افراد خارج از دانشگاه خیلی خوب با ما همکاری می‌کردند.

 

شما چطور با این اساتید ارتباط برقرار می‌کردید؟
یونسی: جامعه معمار‌ها بسیار کوچک است. همه همدیگر را می‌شناساند. مثلا همین‌ آقایی که از استرالیا بود، زمانی یکی از دانشجویان همین دانشکده بود.

 

 تا به این‌جا معرفی انجمن و نحوه شکل‌‌گیری آن بود. حالا برسیم به این‌که چرا امروز این انجمن فعال نیست؟ برای دانشکده‌ای که انجمن‌ علمی در آن جایگاهی نداشته، اصلی‌ترین هدف در وهله اول این است که برای آن جایگاهی باز کنند. منتهای مراتب خیلی عوامل باعث شد که ما نتوانستیم این کار را درست انجام بدهیم. البته توانستیم تا حدودی هم بچه‌های کارشناسی و هم از بچه‌های رشته‌های دیگر را جذب انجمن کنیم، اما آن‌طور که می‌خواستیم نشد. کماکان ما می‌بینیم مقبولیت دو انجمن‌ دیگر در این دانشکده بیشتر از انجمن‌های علمی است. ممکن است باورتان نشود، اصلی‌ترین دلیل نداشتن اتاق برای انجمن‌های علمی است. اتاق بیشتر یک بهانه برای جذب کردن بچه‌ها ‌است. خود اتاق‌ها کار خاصی انجام نمی‌دهد. شاید کار‌هایی که ما می‌توانیم ‌بکنیم، کیفیتش خیلی بیشتر از کار‌هایی باشد که آن‌ها می‌کنند. ولی آن‌ها امتیاز جذب کننده سرباز‌ها را دارند. مثل ما یک سری فرمانده نیستند که مثلا ببینید من که مدیر برنامه هستم، قوری و سماور به بغلم گرفتم و خودم دارم از بچه‌ها پذیرایی می‌کنم. اتاق بیشتر یک انسجام دهنده است. ما این امتیاز را نداشتیم و تا به امروز هم نداریم. دست به دامن یک‌سری اساتید و بزرگواران شدیم و آن‌ها گفتند شما کاری نکنید و به عهده ما بگذارید. نشان به آن نشان که ما داریم پیش‌می‌رویم و  هنوز جایی به ما ندادند.

 

دلیل بعدی هم این بود که این کار برای بچه‌ها منافعی نداشت. حقیقتش آدم خالص و مخلص-چرا تعارف کنیم!- کم گیر می‌آید و همه به دنبال منافع هستند. هرچند که ما در هسته‌ اصلی این مشکل را نداشتیم. اما یک انجمن هیچ‌گاه سه و چهار نفر نبوده.

 

این منفعت‌طلبی بیشتر از سمت بچه‌ها ارشد بود یا کارشناسی؟
یونسی: بچه‌های ارشد استدلال قوی‌تری داشتند. استدلالشان هم این بود که چرا باید کاری که دستمزد دارد را ول کنند و دنبال کار دانشجویی باشند. اما منفعت‌طلبی بچه‌های کارشناسی بی‌استدلال بود. در این دانشکده چیزی حدود هفتصد‌هشتصد دانشجو وجود دارد. این انجمن‌های اسلامی همۀ افراد را پوشش نمی‎دهند. اگر فرض کنیم پنجاه درصد از دانشجو‌ها هم دنبال این فعالیت‌ها نیستند، این وسط چهل درصدی طیف خاکستری وجود دارند که می‌خواستند کار‌هایی انجام دهند، ولی نمی‌دانستند از طریق کجا. هدف ما ساماندهی همین طیف خاکستری بود. اشتباه ما هم همین بود. چون در حال حاضر محال است بیشتر از ده درصد دانشجویانی گیر بیاورید که این‌چیز‌ها برایشان مهم باشد.

 

امیرسادات: آقای یونسی تقریبا همه چیز را توضیح دادند. اما چند نکته‌ به نظرم رسید که بهتر است گفته شود. اولین نکته راجع به رابطه ضعیف بین دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد است.  فضای دانشکده ما به صورتی است که کارشناسی‌ها ارتباط خیلی نزدیکی با یکدیگر دارند و در مقابل با ارشد‌ها غریبگی دارند. غیر از بحث کالبدی، نوع آموزش‌شان طوری است که ارشد‌ها را اعضا بیگانه از دانشکده می‌دانند. این کاملا متفاوت با جریانی است که در دانشگاه تهران یا شیراز -که من آن‌جا درس خواندم- اتفاق می‌افتد. در همان روز‌های اول استاد‌ها به ما می‌گفتند اگر می‌خواهید چیزی یاد بگیرید، از سال بالایی‌ها یاد بگیرید. به این صورت یک ارتباط قوی بین سال بالایی‌ها و سال پایینی‌ها وجود داشت و این ارتباط شباهت زیادی به ارتباط معماران و کارآموزان معماری و معماران حرفه ای در محیط حرفه‌ای بود. همیشه‌ بین معمار‌ها کسانی که چیزی یاد می‌گرفتند تابع بالا‌دستی خود بودند. در این دانشکده این ارتباط وجود ندارد. تنها چیزی که می‌تواند این ارتباط را ایجادکند، انجمن‌ها هستند که وضعیتش را می‌بینید. حتی در ساختمان دانشکده هم این دو گروه از هم جدا شده‌اند. اما برخلاف آن در دانشگاه تهران می‌بینیم که در یک آتلیه صبح‌ها دانشجویان ارشد هستند و بعدظهر‌ها کارشناسی‌ها و معمولا در وقت بعدظهر دانشجویان ارشد برای تکمیل کار‌هایشان در آتلیه می‌مانند و دانشجویان کارشناسی می‌تواند از حضور آن‌ها استفاده کنند.

 

یکی از دلایل مقاومت دانشجویان کارشناسی در مقابل ارشد‌ها دارند، می‌تواند تفکیک دانست که بین آن‌ها صورت گرفته اما قطعا تنها دلیل نیست.  

 

امیرسادات: به نظرم بهتر است مقایسه‌ای شود بین دانشگاه ما و دانشگاهی که موقعیت مشابهی شبیه به دانشگاه ما دارد، ولی این اتفاق در آن نمی‌افتد. موقعیت دانشگاه تهران تقریبا شبیه به ما است. هردو جزء دانشگاه‌های معتبر کشور است. د‌انشجویان ارشدشان همه دانشجویان ممتاز دوره کارشناسی بودند. هردو گروه هم با آمال و آرزوهای بزرگی وارد این دو دانشگاه می‌شوند. اما دلیل این‌که آن‌جا این اتفاق نمی‌افتد محیط کالبدی و آموزش مختلط آن است. اما در مورد منفعت‌طلبی که راجع به آن گفتیم، منفعت‌طلبی بین همه هست. اما بین آن‌ها بهانه‌هایی اتفاق می‌افتد که بدون در نظر گرفتن منافعشان دور هم جمع شوند. این بهانه‌ها در دانشگاه ما نمی‌افتد. در دانشگاه ما شاید سالی یک بار نمایشگاهی باشد که بچه‌های ارشد با هم درگیر شوند.

 

نکته دیگر این است که انجمن علمی‌های دانشگاه در صورتی می‌توانند موفق شوند که ارتباطشان را بین اساتید و دانشگاه‌های دیگر قوی کنند. بیشتر سمینار‌هایی که ما برگزار کردیم به خاطر ارتباط اساتیدمان با اساتید خارجی بود. اگر ما می‌توانستیم این ارتباطات را قوی‌تر کنیم، مطمئنا موفق‌تر بودیم.
یونسی: بگذارید نکته دیگری راجع مدیریت این دانشکده بگویم. پزشک‌ها ضرب‌المثلی دارند که تا بیمار باور نکند بیمار است، دنبال درمانش نمی‌رود. این دانشکده همان دانشکده‌ای است که پنجاه و سه سال پیش درست شد و هیچ تغییری نکرده‌است. چون که هیچگاه نیاز به تغییر را حس نکردند. همین الان کادر مدیریت دانشکده با تمام وجود دارد تلاش می‌کند حفظ شرایط موجود کند. این وسط اگر کسی بخواهد اندک تغییری به وجود آورد بدبخت می‌شود. شش ماه از یکی از برنامه های ما گذشته و دانشگاه هنوز پول چاپ پوستر‌های ما را پرداخت نکرده‌است و هنوز هدیه خود را در جشنواره نشریات داخلی دریافت نکرده‌ایم‌.

 

این مسئله در خیلی از دانشگاه‌هایی که سابقه دارترند، وجود دارد.

 

یونسی: دقیقا. انجمن علمی دانشگاه امام‌خمینی بیست و یکی دو سال قدمت دارد و اولین انجمن علمی معماری است و بذر خیلی از انجمن علمی‌های دانشگاه‌های دیگر هم توسط دانشجویانی که از آن دانشگاه بیرون می‌آیند، کاشته می‌شود. آن‌جا سر انتخاباتش دعوا بود. اولا همه رای می‌دادند. ثانیا از هر کلاسی پنج شش‌تا کاندیدا بود. اما این‌جا وقتی فراخوان می‌زنیم کسی برای کاندیدا شدن داوطلب نمی‌شود. آن‌جا هیچ انجمن دیگری وجود نداشت. همه جوره هم حمایت می‌کردند. فرض کنید ما برای روز معمار همایش می‌گذاشتیم. استاد کلاس را تعطیل می‌کرد و به بچه‌ها می‌گفت من آخر همایش حاضر غایب می‌کنم. آرزو به دل ما مانده در این یک سال ما برنامه‌ای برگزار کنیم و آقای رئیس دانشکده یک‌ثانیه در برنامه حاضر شود.

 

سوال بعدی من هم همین است. بستر‌هایی که در دانشگاهی مثل امام‌خمینی با دانشگاهی مثل شهید بهشتی وجود دارد به چه شکل است که باعث چنین تفاوت‌هایی می شود؟
یونسی: در این جا کوچکترین باب انتقاد وجود دارد. انتقاد تنها راه پیشرفت یک موسسه یا نهاد است. وقتی راه انتقاد بسته شود، همان شرایطی که هست حفظ می‌شود. در این دانشکده شما حق ندارید بگویید چرا نرده‌های این‌جا استاندارد نیست؟ 52 سال نرده‌های این دانشکده را درست نکردند تا این‌که یکی از بچه‌های ما آسیب جدی دید. تازه حاضر شدند دو تا میله جوش دهند تا پله استاندارد شود. در این جا از نقد شما استقبال نمی‌شود. اما در امام خمینی ما در دفتر رئیس دانشکده می‌نشستیم، با ایشان چای می‌خوردیم و ایشان هم از ایده‌های ما استقبال می‌کردند.

 

امیرسادات: دانشگاه شهرستان یک‌خورده قضیه‌اشان فرق می‌کند. زمانی که ما وارد دانشگاه می‌شدیم، سال بالایی‌ها به ما می‌گفتند صفری! مراسمی هم برگزار می‌شد که قدرتشان را نسبت به ما نشان دهند. موقع تحویل پروژه‌ها هم سال پایینی‌ها به کمک سال بالایی‌ها می‌رفتند. در نتیجه، از همان سال اول تا فارغ‌التحصیلی ارشد، ارتباط قوی بین سال‌بالایی‌ها و سال پایینی‌ها برقرار بود. زمان ژوژمان از خدایمان بود سال بالایی‌ها کار‌های ما را ببینند و ما چیزی از آن‌ها یاد بگیریم. ما معلم‌های خیلی خوبی نداشتیم. هرچه یاد گرفتیم، از سال بالایی‌هایمان یاد گرفتیم. دانشگاه ما هم از انجمن‌های علمی حمایت ‌آن‌چنانی نمی‌کرد. اما ما بین خودمان اتحاد داشتیم؛ از بیرون اسپانسر پیدا می‌کردیم و برنامه‌هایمان را برگزار می‌کردیم. دانشگاه یزد هم نمونه دیگر خوب در این مسئله است. آن‌جا حتی فعالیت انجمن‌های علمی محدود به کار‌های علمی نبود. خیلی از برنامه‌های اجتماعی هم مثل شب یلدا، سفره هفت‌سین برگزار می‌شد. همه این گردهمایی‌ها برنامه‌ریزی شده‌بود. مثلا فراخوان مسابقه هفت‌سین می‌دادند و برندگان با رای‌گیری انتخاب می‌شد. اساتید آن‌جا همین استاتید دانشگاه‌های تهران بودند. اما فضای آن جوری بود که هم کار‌های علمی می‌کردند و هم روابطشان با هم خوب بود.

 

یک پای قضیه همیشه لنگ می‌زند. این‌جا که مهره‌های قویی دارد، تعاملات دانشجویان ضعیف است. آن‌جا که تعاملات دانشجویان قوی است، مهره‌های قوی ندارد!

 

امیر‌سادات: تنها دانشگاهی که موفق است، دانشگاه تهران است که هم اساتید قوی دارد و هم دانشجویان فعال.

 

یونسی: البته در دانشگاه تهران هم اتفاق بدی افتاد. آن هم این بود که انجمن علمی کارشناسی‌ها و ارشد‌ها از هم تفکیک شد.

 

امیر‌سادات: همین‌طور اتفاقاتی که در سیستم مدیریت دانشگاه افتاد و به دنبال آن خیلی از اساتید باسابقه بازنشسته شدند.

 


شما انعطاف ناپذیری سیستم دانشگاه را تنها نتیجه مدیریت آن می بینید و یا اساتید هم در آن نقشی دارند؟

یونسی: باید زمان زیادی صرف شود تا ماهیت این مسئله مشخص شود. هرچند تا حدودی برای ما مشخص است. من پیشنهاد می‌کنم روند مدیریت دانشگاه‌ها و گرایش های آنها را بررسی کنید و همچنین روند فعالیت‌های انجمن‌های دانشجویی را، این که با چه تغییراتی در انجمن‌ها شکل گرفته و بازخوردش در آن‌ها چگونه بوده‌است. قطعا به جوابش خواهید می‌رسید.

 

فعالیت‌کردن در انجمن علمی در شخصیت و رشد شما چه تاثیری داشته؟
یونسی: در شهید بهشتی تاثیر خوبی نداشت. یعنی باعث شد هم معدلم افت کند و هم اعصابم خورد شود. اما در دانشگاه امام خمینی کاملا برعکس بود. من سال آخر عضو انجمن شدم و حضور در انجمن باعث شد معدلم الف شود. شب‌های تحویل پروژه بچه‌ها به کمک می‌آمدند تا پروژه‌ام را ببندم. از طرفی روابط اجتماعیم خیلی قوی شد. حتی باعث شد من تبدیل به یک آدم شناخته شده در دانشگاه شوم و قطعا محبوبیتی هم به وجود ‌آمد. اما اگر  مثل این‌جا جو جا نیافتاده باشد، نمی‌شود انتظار تاثیر مثبتی هم داشت.

 

امیرسادات: تجربه‌هایی که ما داشتیم جزئی از این دانشگاه بود. فکر می‌کردیم باید یک انجمن علمی باشد و در کنار آن همکاری‌هایی هم وجود داشته باشد. ولی این‌جا دیدیم که بعضی‌ها می‌توانند همکاری نکنند!

 

یونسی: من فکر می‌کنم در بعضی از دانشگاه‌ها می‌گنجد فعالیت در انجمن علمی به عنوان یک واحد درسی به شمار بیاید. درست نیست که آدم برای منافع پا جلو بگذارد. اما خیلی خوب است که منافعی هم برای کسانی که وقتشان را صرف این‌ کار می‌کنند در نظر گرفته شود. مثلا وزارت علوم برای سنوات خرید مدرک، سابقه فعالیت در انجمن‌ علمی را شرط کند.

 


به عنوان سخن پایانی، وضعیت امروز دانشکده‌های معماری را چگونه می‌بینید؟

امیرسادات: من چند وقت پیش به یک پزشک متخصص مراجعه کرده بودم و ایشان برای من یک‌سری دارو تجویز کردند. اما بعد مدتی متوجه شدم که دارو‌ها تاثیر مثبتی نداشت و به پزشک دیگری مراجعه کردم. ایشان متوجه اشتباه پزشک قبلی شدند. اما در جواب گفتند حتما نتوانستید علائم بیماریتان را درست به ایشان توضیح دهید که نتوانستند بیماریتان را درست تشخیص دهند.  این ماجرا من را به یاد جامعه خودمان انداخت که همه هم با هم سر جنگ دارند و کسی پشت کسی نیست. من فکر می‌کنم باید یک جو مثبت ایجاد کنیم که بتواند بستر پیشرفت و تعاملات مثبت شود.

 

یونسی: در گذشته آموزش معماری به صورت استاد شاگردی بوده. اما امروز این‌طور نیست. حتی در همان باهاوس ، هر آتلیه‌ای یک مسئول داشته. شما اگر به آتلیه‌های ما دقت کنید در اتاق یک استاد به آتلیه باز می‌شود. حالا این سیستم را تبدیل به سیستم چرخشی کردند. یعنی شما در طول دوران تحصیلتان ممکن است با استاد‌هایی کار کنید که هیچ ربطی به هم و هم به علاقه‌شما نداشته باشند. انتخابی هم در کار نیست. من به دانشگاه آزاد از این نظر تبریک می‌گویم. چون هر اساتید مختلفی ارائه می‌شود و دانشجویان حق انتخاب دارند.