مدارس اصفهان در دوران قاجاريه
پيش از ظهور دين مبين اسلام، بنابر مطالب مندرج در كتب تاريخي، مكتبخانهها و نهادهاي آموزشي جاي گرفته در كالبد آتشكدهها، نيازهاي آموزشي مردمان آن عصر را فراهم ميساخت. با پذيرش ديانت اسلام، در بسياري از سرزمينهاي تسخير شده توسط سپاهيان اسلام، مساجد، علاوه بر جنبهي مذهبي، واجد جنبهي آموزشي نيز گرديد و جلوهگاه رابطهي متقابل علم و دين در تمدن اسلامي شد؛ جايگاهي كه در خلال قرون متمادي، با وجود فراز و نشيبهاي بسيار، در دوران استيلاي صفويان بر ايران به اوج خود دست يازيد.
پيش از ظهور دين مبين اسلام، بنابر مطالب مندرج در كتب تاريخي، مكتبخانهها و نهادهاي آموزشي جاي گرفته در كالبد آتشكدهها، نيازهاي آموزشي مردمان آن عصر را فراهم ميساخت. با پذيرش ديانت اسلام، در بسياري از سرزمينهاي تسخير شده توسط سپاهيان اسلام، مساجد، علاوه بر جنبهي مذهبي، واجد جنبهي آموزشي نيز گرديد و جلوهگاه رابطهي متقابل علم و دين در تمدن اسلامي شد؛ جايگاهي كه در خلال قرون متمادي، با وجود فراز و نشيبهاي بسيار، در دوران استيلاي صفويان بر ايران به اوج خود دست يازيد. به گونهاي كه در آن عصر، پايتخت ايران زمين يعني شهر اصفهان ملقب به «دارالعلم شرق» گشت. با اين وجود، متاسفانه در پي حملهي افاغنه و تسلط صد سالهي آنها بر اين بلاد، اين شكوه و رونق تعليم و تعلم از اين ديار رخت بربست و سلاطين قاجار نيز به واسطهي عواملي همچون ضعف و بيلياقتي سردمداران، نفوذ بسيار بيگانگان و ... قادر به برقراري وضعيت پيشين نگرديدند. عليرغم تمامي مصائب و مشكلات فراوان در دوران قاجاريه، با همت بزرگ مرداني هم چون ركنالملك، حاج محمد جعفر آبادهاي و ... مدارس يا مسجد–مدرسههاي زيبايي در شهر اصفهان بنيان نهاده شد كه واجد گونهاي معماري ِ ستودني هستند؛ بناهايي همچون مسجد – مدرسهي ركنالملك ، مدرسهي صدر بازار، مدرسهي صدر خواجو و ... كه در اين پژوهش برآنيم بدان بپردازيم.
- تاريخچه ي مدارس علميهي اصفهان در دوران قاجاريه:
حوزهي علميهي اصفهان در دو دوران شكوفا گشت؛ يكي زمان تدريس و كوششهاي علمي «اسماعيل بن عباد»، معروف به «صاحب بن عباد» و ديگري از هنگام تأسيس حوزهي علميهي اصفهان با تلاش «محقق كركي» معروف به «محقق ثاني» و گسترش و تقويت آن به وسيلهي «ملاعبدا... شوشتری» و تداوم آن تا به امروز، به همت چهرههاي شاخص حوزهي علميهي شيعه، همانند «شيخ بهايي»، «ميرداماد» ، «مجلسي» اول و دوم و .. ، دوراني كه از اوايل دوران صفويه شروع ميشود. البته گرچه، غير از اين دو مقطع تاريخي، دانشمنداني از شيعه در اين شهر بودهاند و چه بسا از چهرههاي علمي به شمار ميرفتهاند. ليكن حاكميت قدرتهاي سني و تعصبهاي شديد مخالفين عليه تشيع، مانع از تشكيل حوزهي علميه براي شيعيان ميگرديد. «اسماعيل بن عباد» يكي از وزراي لايق بود كه لقب «كافي الكفاه» (سرآمد اهل كفايت) را به خود اختصاص داد و به عنوان يكي از بزرگترين چهرههاي وزارت در طول تاريخ ايران به شمار ميآمد. هم او داراي شخصيتي فقهي، كلامي، لغوي و در يك كلام علمي نيز بود. در مجلس درس وي شمار مستعمين به اندازهاي بود كه صداي صاحب به آن ها نميرسيد و براي املاي درس او، شش نفر واسطه، مطالب را منتقل مينمودند. در آن دورهي تاريخي، «صاحب بن عباد» با وجود تمام مشكلات موجود و سُني بودن شهر اصفهان، يك حوزهي درسي و علمي شيعي با ويژگيهايي مناسب - كه همراه با نوعي تقيه باشد- تشكيل داد و بدين ترتيب نخستين گام براي تاسيس حوزهي علميهي شيعه به همت وي در اصفهان برداشته شد.
در پي انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان، مرحوم «محقق كركي» اولين اقدام را جهت تأسيس حوزهي علميهي اصفهان به انجام رسانيد. «ملاعبدا... شوشتری» نيز تحولي عميق در حوزه به وجود آورد، به طوري كه حوزهي اصفهان كه در وقت ورود ايشان 50 نفر از طلاب علوم دينيه را در بر ميگرفت؛ پس از چهارده سال، بيش از هزار نفر از بزرگان و علما را مشتمل ميگرديد. حوزهي اصفهان بدينگونه رو به گسترش نهاد و با آمدن علمای بزرگ از عراق و جبل عامل به سوي اين حوزهي نوپا و ساخته شدن مدارس گوناگون و تربيت سريع و گستردهي فضلا، رونقي فراوان يافت و لقب «دارالعلم شرق» گرفت، به گونهاي كه به صورت درخشندهترين حوزههاي علميه در طول تاريخ تشيع نائل آمد.
پس از شخصيتهايي همچون «ملاصدرا»، «ميرفندرسكي» و... ، «حاج ملا هادی سبزواری» که در علم حکمت معروف بود مدتي از تحصيلات خويش را در اصفهان - كه مركز حكمت و علوم عقلي و نقلي بود- به انجام رسانيد و سعي فراوان در شرح و بيان فلسفهي ملاصدرا نمود. پس از وي مكتب حكمت كماكان در مكتب فكري «ملاصدرا» ادامه يافت و حكمايي پا به عرصهي وجود گذاشتند و اين مكتب قديم حكمت را تا دوران معاصر در مدارس اصفهان علي الخصوص مدرسهي صدر زنده نگه داشتهاند. با اين وجود، متاسفانه در دورهي نادر شاه، ضربهي سهمگيني بر روند آموزش علوم مذهبي وارد شد؛ زيرا از يك سو رابطهي نادرشاه با علما چندان خوب نبود و وي بيشتر در انديشهي ايجاد نوعي پيوند بين مسلمانان شيعه و سني ايران و عثماني بود - يعني انديشهاي كه در آن زمان در اثر زمينهسازيهاي قبلي نه از سوي علماي ايران و نه از سوي عثمانيان مورد استقبال قرار نگرفت - و از ديگر سو جنگهاي پيدرپي نادر، كه با وجود آن كه وحدت و يكپارچگي كشور را تأمين كرد، هزينههاي سنگين آن موجب ضعيف شدن بنيهي اقتصادي كشور و نارضايتي تودههاي مردم شد. در مجموع ، زمان نادرشاه دورهي نامساعدي در تاريخ آموزش علوم مذهبي و احداث مدارس به شمار ميآمد (سلطان زاده ، 1364 ، صص : 241 و 257).
دورهي سي سالهي حكومت كريم خان زند، زمينهي مناسبي براي رشد و اعتلاي كشاورزي و صنعت فراهم نمود . در اين دوره، هم زمان با فعاليتهاي عمراني، قوانين و مقرراتي جهت بهبود شرايط زندگي مردم وضع شد. كريم خان زند با آن كه سواد نداشت ليكن به علماي عصر خود احترام ميگذاشت و به اهميت علم و دانش آگاه بود. وي براي بزرگداشت مقام سعدي و حافظ، مرقدهايي بر آرامگاه آنان عمارت كرد (سلطان زاده، 1364، ص : 258). سلاطين قاجار نيز نتوانستند مانند صفويان به حكومت و سلطنت خود جنبهاي شرعي و مذهبي دهند و با وجود برقراري رابطه با گروهي از علماء و همچنين تظاهر به دينداري، صرف هزينههايي جهت پرداخت مستمري و احداث و احياي تعدادي از بناهاي مذهبي، ليكن هيچ گاه نتوانستند نظر موافق بيشتر علما را جلب نمايند و به حكومت خود جنبهاي مذهبي دهند. مدارس ديني نيز از رونق دورهي صفويه برخوردار نبودند (سلطان زاده ، 1364 ، صص : 259 و 260). «محمد مهدي اصفهاني» در کتاب « نصف جهان فی تعريف الاصفهان» در ضمن شرح وضع مدارس اصفهان، در اين خصوص چنين ذكر ميكند كه : «تعدادي از مدارس، كمتر از گنجايش خود طلبه دارند و برخي هم از طلبه خالي هستند.» وي در ادامهي توضيحات خود ميگويد: «ديگران مدارس بسياري در زمان صفويه ساخته بودهاند كه بعضي از آنها بسيار عالي و وسيع و الحال آنها خراب و بعضي در شرف خرابي ميباشد و چندين مدرسهي ديگر در محلات واقع و اكثراً از طلبهي علم خالي و قابل ذكري نيستند» (الاصفهاني ،1340 ، ص :73). با وجود اين مسائل و با آن كه حوزهي علميهي اصفهان پس از قرن يازدهم و دوران پرفروغ و درخشش خود، با وجود شيخ بهاييها و ميرداماديها، مجلسيها و .... در اثر حوادث تلخ تاريخي، گرفتار سختترين مشكلات و نابسامانيها گرديد و در طول ساليان ممتد از تأسيس مساجد و مدارس جديدالاحداث، در سطحي وسيع و مناسب شئون و عظمتي شهري بزرگ و تاريخي محروم شد؛ ليكن با اين حال، در قرن سيزدهم و چهاردهم و علي الخصوص در قرن اخير، نه تنها مساجدي بزرگ و جالب همانند «مسجد سيد» و «مسجد رحيمخان»، «حاج محمد جعفر آبادهاي»، «ركن الملك» و .. ساخته شد بلكه مدارس علميهي جديدي نيز بنا شد ( موحد ابطحي ، 1376 ، ج . 2 ، ص :287 ). در پارهاي موارد نيز ، مدارس علميه ي قديمي تعمير اساسي و در بعضي موارد تجديد بنا شد. در اين پژوهش برآنيم به معرفي پارهاي از بناهاي مزبور بپردازيم.
- معرفی مدارس علميهي اصفهان پس از قرن سيزدهم تا اوايل قرن پانزدهم:
در اين بخش مدارس علميهاي را كه در خلال اين سالها در اصفهان تأسيس گشته، معرفي مينماييم.
1 – مدرسهي صدر بازار يا صدريه:
مدرسهاي است در مركز «بازار گلشن» يا «بازار جارچي باشي»، در نزديكي دروازهي «اشرف» و در مجاورت «مسجد دارالشفاء» و «بازار نجارها»، كه در يک قرن اخیر از نظر موقعيت علمي و اجتماعي، مهمترين مدرسهي علميه اصفهان به حساب ميآمد. اين مدرسه ، با اراده و همت مرحوم «محمد حسين خان صدر اصفهاني»، صدر اعظم فتحعلی خان قاجار، در قطعه زميني در حدود هشت جريب ساخته شد و تأسيس آن در اواسط نيمهي اول قرن سيزدهم انجام يافت. در منابع مكتوب، تاريخ بناي مدرسه 1220 هـ . ق ذكر شده است ( موحد ابطحي ، 1376، ج . 2 ، صص :295 تا 297 ).
مرحوم صدر، به تقليد از سلاطين صفوي اقدام به احداث بناهاي متعددي در اصفهان كرد و به قول «جابري انصاري»، مرحوم صدر در برابر عمارات صفويه عرض اندام مي نمود. وي در اين خصوص ميگويد: «بعد از صفويه نيز مدارسي بنا شده و مهمتر از همه مدرسهي صدر آمده و آن به همت حاج محمد حسين خان صدر اعظم ايران كه زينت دولت قاجاريه بوده، بنا شده، وي چهارباغ خواجو و مدرسهاش را در مقابل بناي چهار باغ كهنه يا چهارباغ شاه عباس، مدرسهي بازار را در مقابل مدرسهي چهار باغ، تذهيب عمارات صدري را به هم چشمي تزئين عمارات صفويه و هفت دست فتحعلي شاهي را در جنب هفت دست شاه عباس احداث نمود و اگر دقت شود از يك وزير كه به مدت بيست سال در برابر پنج پادشاه به طول صد و سي سال نمايش بدهد، هنري شگرف و گهري بالاتر از وصف است» (جابري انصاري، 1321، ص: 308). اين بنا با نقشهاي مشابه نقشهي مدرسه چهار باغ (مدرسه سلطاني) پايهگذاري شد ليكن در زمان حيات «مرحوم صدر اصفهاني» نه تنها طبقهي دوم بلكه نماكاريها، كاشيكاريها، تزئينات و تكميل سردر آن نيز اتمام نيافت (موحد ابطحي، 1376، ج . 2، ص : 297 ). مرحوم «رفيعي مهرآبادي» در خصوص اين بنا ميگويد: «اين مدرسه مانند مدرسهي چهار باغ، منتهي يك طبقه ساخته شده است و در ادامه ذكر مينمايد كه تا سال 1340 ه. ق. اين مدرسه همان وضعي را داشت كه باني ساخته بود و حجرات آن آماده براي سكونت و تحصيل طلاب بود و نيز مدرسها براي تدريس مدرسان، ولي ساختمان از نظر تزئينات كامل نبود و لذا از سال 1341 ه. ق. ، در زمان توليت حاج شيخ «محمد حسين خان صدر» به تكميل ساختمان پرداختند و نخستين كار، كتيبهي سردر مدرسه به سوي بازار بزرگ بود كه خط آن از «عبد الجواد خطيب» و شعرش از استاد «جلال الدين همايي» متخلص به سنا فرزند طرب بود . سپس به تكميل ايوانهاي مدرسه پرداختند تا سرانجام، عمارت كتابخانهي مدرسه هم ساخته و آمادهي استفاده گرديد» (رفيعي مهر آبادي، 1352، صص : 475 تا 477). در سال 1364 قمري توسط «سيد محمد خراساني»، زمين واقع در طرف غربي مدرسه به صورت دو طبقه به كتابخانه تبديل شد (موحد ابطحي، 1376، ج . 2، ص :299). مدرسهی صدر بازار، به سبك چهار ايواني و در يك طبقه ساخته شد و در اطراف صحن مركزي آن، ايوانهاي چهارگانه و حجرههاي متعددي جاي گرفت. تزئينات و تكميل بناي مدرسه، سالها بعد از مرگ باني آن صورت پذيرفت. همچنين سنگابي در صحن مدرسه با تاريخ 1275 ه. ق. وجود دارد (ملازاده و محمدي، 1381، ص : 56). در طبقهي اول مدرسه صدر، 36 حجره در حياط بزرگ و 22 حجره در چهار زاويهي آن ساخته شد. همچنين 6 حجره نيز در طبقهي دوم بنا گرديد. در طرف شمالي مدرسه يك ايوان بزرگ با سقف بسيار بلند به عنوان مدرس و در طرف شرقي و غربي نيز ايوانهايي كوچكتر از ايوان شمالي با همين كاربري احداث گرديد كه شكل حجرهها و ايوانهاي جلوي آنها و مدرسها (ايوانهاي بزرگ با سقف بلند) همراه با حياط بسيار وسيع و باغچههاي متناسب و نسبتاً بزرگ، بسيار جالب ميباشد (موحد ابطحي، 1376، ج 2، صص: 297 و 298). حياط مدرسه داراي درختان كهنسال كاج است كه بر صفاي محوطهي گلكاري مدرسه ميافزايد و از اين رو طلاب، همواره در به دست آوردن حجره در آن براي اقامت و تحصيل، بر يكديگر سبقت ميگيرند. به طوري كه در اواخر نيمهي اول قرن چهاردهم حجرات اين مدرسه، طبعاً اختصاص به طلابي داشت كه از لحاظ وسايل معاشي در رفاه بودند و براي سكونت طلبهي فقير مناسب نبود. (رفيعي مهر آبادي، 1352، ص: 477) بناي مزبور در دههي آخر قرن چهاردهم هجري در قسمتهاي حجرهها و مدرسها تعمير گرديد. همچنين در نيمهي دوم قرن چهاردهم، در حدود سال 1385 قمري در پشت مدرس بزرگ شمالي، در زمينهاي برفانداز مدرسه، سالني جهت اقامهي جماعت و تدريس بنا شد (موحد ابطحي ، 1376 ، ج . 2 ، صص : 300 و 301).
نقشه شماره ی 1- پلان ، برش و پرسپکتيو مدرسه ی صدر بازار ( حاجی قاسمی ، 1378 ، صص : 63 و 64 و 66 )
تصوير شماره ی 1– تصويری از مدرسه ی صدر بازار
( حاجی قاسمی ، 1378 ، ص : 65 )
2- مدرسهي صدر چهار باغ خواجو يا امينالدوله:
اين مدرسه نيز از جمله آثار مرحوم حاج «محمد حسين خان صدر اعظم اصفهاني» است كه به هنگام احداث خيابان چهار باغ خواجو، كه به «چهار باغ صدر» معروف ميباشد، در خلال سالهاي 1217 تا 1221 ه.ق. به همت آن مرحوم بنا گرديد. گرچه مؤسس اين بنا، مرحوم صدري ميباشد اما به علت آن كه تكميل آن به همت فرزندش «امينالدوله» انجام گرفت، برخي از نويسندگان از جمله «هنرفر» به نقل از كتاب «جغرافياي اصفهان»، اين بنا را از آثار «عبد ا... امين الدوله» ميدانند. مرحوم «رفيعي مهرآبادي» در كتاب «آثار ملي اصفهان » اين بنا را از آثار «عبد ا... خان امين الدوله ابن حاج محمد حسين خان صدراعظم اصفهاني» ميداند (رفيعي مهر آبادي ، 1352 ، ص : 433).
مدرسه ی مزبور، در زميني بالغ بر سه هزار متر مربع -استاد همايي مساحت اين بنا را 2500 ذرع مربع ذكر كرده است (همايي ، 1384 ، ص : 332 )- و به صورت يك طبقه ساخته شد كه فضاهاي تشكيلدهندهي آن عبارتند از: بيست حجره، دو كلاس در طرف شرقي و شمالي، يك كتابخانه در طرف جنوبي، يك صحن بزرگ با حوض و باغچه و يك سردر ورودي در طرف غربي مدرسه. مرحوم «جابري انصاري» در كتاب «تاريخ اصفهان و ري» درخصوص اين بنا چنين مينويسد: «و در چهار باغ خواجو نيز مرحوم صدر اصفهاني مدرسهاي ساخته كه بعد از خودش داير نشد و طلبه در آن سكني نگرفت» (جابري انصاري ، 1321، ص : 311). اين بنا، براساس پارهاي شواهد تا سـال 1336 قمـري كه عمـوم اهـالي اصفهـان آن را سال مجاعه (قحطي) مينامند، معمور و طلبه نشين بوده و در آن تاريخ كه محلهي خواجو خالي از سكنه شد، باير گرديد و بعداً مدتي نيز به صورت تيمارستان مورد استفاده ي شهرداري قرار گرفت (ايمانيه، 1350، ص : 143). اين مدرسه به همت «حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي» (متوفي 1380 قمري) به حوزهي علميه باز گردانده شد (موحد ابطحي، 1376، ج . 2، ص : 317 ). مدرسهي مزبور داراي بيست حجره، دو مدرس (در طرف شرقي و شمالي)، يك كتابخانه (در طرف جنوبي)، يك صحن بزرگ با حوض و باغچه و يك سردر مجلل (در طرف غربي مدرسه) در شرق خيابان چهار باغ خواجو ميباشد و به صورت يك طبقه با مساحتي بالغ بر سه هزار متر است. بر طبق كتيبهي بالاي سردر، بناي مزبور در سال 1335 ه.ش. تعمير گشت، همچنين در بالاترين قسمت سردر، علاوه بر حديثي از پيامبر اكرم (ص)، تاريخ 1348 نيز جهت تعميرات درج شده و بيانگر آن است كه تعميرات مدرسه چندين سال ادامه داشته است (موحد ابطحي، 1376، ج 2، ص : ) مدرسهي مزبور با شماره ي 1773 به ثبت رسيده است (ملازاده و محمدي، 1381، ص : 57).
تصوير شماره ی 2- تصويری از مدرسه ی صدر خواجو تصوير شماره ی 3- تصويری از مدرسه ی صدر خواجو
( حاجی قاسمی ، 1378 ، ص : 74 ) ( حاجی قاسمی ، 1378 ، ص : 71 )
تصوير شماره ی 4- تصويری از مدرسه ی صدر خواجو تصوير شماره ی5- تصويری از مدرسه ی صدر خواجو
( حاجی قاسمی ، 1378 ، ص : 73 )
3- مدرسهي صدر پا قلعه:
اين مدرسه در يكي از محلات معروف اصفهان كه به مناسبت واقع شدن در نزديكي قلعهي کهن «تبرك»، به پاي قلعه معروف شده، بنا گرديده است (ايمانيه، 1350، صص: 143 و 144). اين بنا، براساس كتيبهي تاريخي موجود به همت حاج «محمد حسين خان صدر اصفهاني» در سال 1217 ه.ق. ساخته شد.
وي مردي ديندار و علاقهمند به حفظ آثار گذشته بود، تا جايي كه دربارهي او گفته شد: «اگر علاقه و دلسوزي آن مرحوم نبود، بسياري از ابنيهي عهد صفويه، همان وقت از بين ميرفت» (هنرفر، 1350، ص: 50). مدرسهي مزبور به احترام متولياش مرحوم «حاج سيد عبدالحسين سيدالعراقين»، به نام «مدرسهي سيد العراقين» نيز ناميده ميشود.
بناي اين ساختمان نسبتاَ كوچك، به صورت يك طبقه و شامل شبستاني جالب براي اقامهي نماز جماعت و 10 حجره ميباشد كه اطراف صحن آن با كاشيهاي خشتي هفت رنگ مزين شده است (موحد ابطحي، 1376، ج . 2 ، صص: 291 و 292). مرحوم «جناب» در كتاب «الاصفهان»، طول و عرض اين مدرسه را 32 *32 ذكر ميكند (جناب و شاردن، 1376، ص: 84). اين بناي مسجد ـ مدرسه، امروزه بيشتر به عنوان مسجد مورد استفاده قرار ميگيرد.
تصاوير شماره ی 6 تا 8- تصاويری از مدرسه ی صدر پاقلعه يا سيد العراقين
4- مسجد – مدرسهي سيد :
اين بنا به عنوان يكي از بزرگترين و باشكوهترين مساجد شهر تاريخي و مذهبي اصفهان، در دورهي قاجاريه توسط «سيد محمد باقر شفتي»، متوفي 1260 ه. ق. در محلهي «بيدآباد» واقع در خيابان «مسجد سيد» ساخته شد. صاحب «روضات الجنات» دربارهي اين مسجد در صفحهي 124 چنين مينويسد: «تنها مسجد اعظم او (سيد حجه الاسلام شفتي) كه در اصفهان بنيان شده، شاهد علو مقام و دليل بر رفعت بنيان او است، بلكه مسجد مزبور، آيتي از آيات ملك و نشاني از نشانههاي سلطنت (معنوي) اوست.» مرحوم «تنكابني» در «قصص العلماء»، دربارهي اين مسجد ميگويد: «مرحوم شفتي در محلهي بيدآباد، مسجدي بنا كرد كه گويا در عالم، چنين مسجدي بنا نكردهاند.» مرحوم «جابري انصاري» مينويسد: « بناي جامع بيدآباد، بر علو همتش فرياد ميزند، زيرا مساجد بزرگ را شاهان متعدد ساختهاند و اين مسجد را آن پادشاه علماء، به تنهايي كفالت فرمود.» (مصلحالدين مهدوي، 1368، ج 2، ص :85) در كتاب «نصف جهان في تعريف الاصفهان» دربارهي اين بنا چنين آمده است: «مسجد جامع چهارم، مسجدي است كه مرحوم حاجي سيد محمد باقر مجتهد رشتي ... ، در محلهي بيد آباد ساخته است. صحن وسيع و مهتابيها و حوض بزرگ در آن ساخته، و گنبدي به قاعده در سمت قبله، و دو طرف آن چهلستون كردهاند، و دو شبستان مواجه مشرق و مغرب براي آن ساخته، و بر بالاي آنها مهتابي و حجرات براي طلبهي علم، مهيا داشتهاند...، بالجمله، مسجد مذكور كمال تعريف را دارد و حكايت همت اين سيد بزرگ را مينمايد، و هيچ دخلي به مسجد حكيم ندارد (مسجد حكيم سومين جامع اصفهان است) و به درجات از آن بهتر و خوشنماتر، و جامعي نيكو است (الاصفهاني، 1368، صص : 64 و 65). «مسجد سيد»، مجموعاً 8075 متر(95*85 ) و به تعبير ديگر، هشت جريب و كسري ميباشد (جابري انصاري، 1321، ص: 286 و مصلح الدين مهدوي، 1368، ج 2، ص: 86) در طرف جنوب، گنبد اصلي بزرگ و شبستانهاي طرفين قرار گرفته و در طرف مشرق، شبستاني بزرگ و بر روي آن، دو مهتابي و حجرات و مدرس (به عنوان مدرسهي مسجد سيد)، و در طرف مغرب، شبستاني كوچكتر و بر روي آن، دو مهتابي و حجرات براي سكونت طلاب، و در طرف شمال، يك ايوان بزرگ و دو ايوان كوچك در طرفين، و نيز بقعه و گنبد مقبرهي مرحوم سيد قرار گرفته است. اين مسجد، سردري بسيار عالي و رفيع دارد كه در طرف شمال، مسجد و روبهروي خيابان مسجد سيد است. همچنين دري در جنوب شرقي مسجد، به طرف كوچهي «مشايخ بيدآباد» و جنب حمام «دوقلي»، دري به سمت جنوب غربي و همچنين دري به سوي مقبرهي «سيد شفتي» (در طرف شمال مسجد) داراست. شروع ساختمان مسجد در سال 1240 قمري بوده (جابري انصاري، 1321، ص :288) و در زمان مرحوم «سيد شفتي» – موسس مسجد – سالها در آن، اقامهي جماعت و تدريس و سكونت طلاب انجام ميگرفته، ليكن بر طبق كتيبهها كه تاريخهاي متفاوتي را دربردارد، تزئينات و كاشيكاري آن سالها به طول انجاميده است.
كاشيكاري اين بنا تا پايان نيمهي دوم قرن سيزدهم ادامه داشته بدين معني كه چون عمرحجه الاسلام براي اتمام تزئينات آن كفايت نكرده ، قسمتي به وسيلهي فرزندش «حاج سيد اسد ا... ثاني» و قسمتي به وسيلهي نوادهاش «حاج سيد محمد باقر ثاني» به اتمام رسيده است (هنرفر، 1350، ص: 764). بخشي از تزئينات بنا، 130 سال بعد از شروع ساختمان به پايان رسيده است.
اين مسجد عظيم به ضميمهي مدرسه موجود در طرف شرق مسجد ( بر روي شبستان، تالار تدريس حجه الاسلام شفتي قرار دارد) و حجرات وابسته به آن (در قسمت فوقاني مسجد)، در طرف شرق و غرب مسجد، از زمان تاسيس تاكنون در بسياري از دورهها محل فعاليت درسي و سكونت طلاب بوده و شخصيتهايي در آن تدريس مينمودهاند (موحد ابطحي، 1376، ج 2، صص: 31 تا 33). اين بنا نمونهي ديگري از آخرين بناهاي مسجد – مدرسه ميباشد كه در ايران ساخته شده است.
نقشهی شمارهی 2- پلان و برش مسجد – مدرسهی سيد ( ملازاده و محمدی ، 1381 ، بخش ضميمه )
تصاوير شماره ي 9 و 10- تصاويری از مسجد – مدرسه ی سيد
5- مسجد و مدرسهي ركنالملك:
اين بنا در اواخر دورهی قاجاريه (سلطنت مظفرالدين شاه) در خلال سالهاي 1325-1316 هـ .ق به همت «حاج سليمان خان شيرازي» ملقب به «ركنالملك»، نايبالحكومهي ظل السلطان، (حاكماصفهان) در محلهی تخت فولاد ساخته شد (حاجي قاسمي، 1375، ج 2 ، صص: 70 تا79). بنا، تركيبي از مسجد و مدرسه است كه شامل سردر ورودي، هشتي، صحن كوچك و بزرگ، ايوانهاي چهارگانه، شبستانهاي ستوندار، حجرههايي در اضلاع صحن مسجد و مدرسه و آرامگاه باني ميباشد. صحن مدرسه كه به نوعي، جلوخان مسجد نيز محسوب ميشود، در اضلاع شمالي و شرقي خود داراي شش حجرهي فاقد ايوان و در ضلع جنوبي، ديواري ميباشد. سردر اصلي و ورودي مسجد، در ضلع غربي صحن مدرسه قرار گرفته و از طريق يك هشتي به صحن مدرسه راه پيدا ميكند. صحن مسجد وسيع و مستطيل است و در ضلع غربي آن، سه حجرهي ايواندار و مدرس ايوانداري در مجاورت آنها ساخته شده است. عمدهي تزئينات بنا، كاشيكاري ميباشد (ملازاده و محمدي، 1381، ص: 66). كتيبههاي مسجد داراي تاريخهاي متفاوتي از قبيل 1290، 1294، 1295، 1299، 1301، 1304و 1378 ميباشد كه نشاندهندهي مراحل گوناگون ساخت بنا و تزئين اين پايگاه و مركز ديني ميباشد (موحد ابطحي، 1376، ج 2، ص : ). تاريخ بناي مدرسه با توجه به كتيبهي سردر، در سال 1321 قمري است و مصرع آخر اشعاري كه مادهي تاريخ بنا در آن است، چنين ميباشد: «بناي مسجدالاقصي مبارك برسليمان شد 1321 » (ايمانيه، 1350، ص: 146). اين بنا به شماره ي 1604/3 به ثبت تاريخي رسيده است )ملازاده و محمدي ،1381، ص: 66 ).
نقشه ی شماره ی 3- پلان ، برش و پرسپکتيو مسجد – مدرسه ی رکن الملک ( ملازاده و محمدی ، 1381 ، بخش ضميمه )
تصاوير شماره ی 11 تا 13 – تصاويری از مسجد – مدرسه ی رکن الملک
6- مسجد ـ مدرسهي رحيمخان:
بناي مزبور در ابتداي محله نو و متصل به محلهی «درب كوشك» در نزديكي خيابان طالقاني به همت «آقا سيد حسن مدرس» (متوفي 1273 قمري ) در حدود سال 1260 قمري بنا گرديد و در مراحل بعدي زير نظر «محمد رحيم خان بيگلربيگي» و برادرانش تكميل شد. كتيبههاي مسجد داراي تاريخهاي متفاوتي از قبيل 1290 ،1299،1301،1304و 1378 ميباشد كه نشاندهندهي مراحل گوناگون بنا و تزئينات اين پايگاه و مركز ديني ميباشد (رفيعي مهر آبادي، 1352، ص : 618). در مسجد «رحيمخان» كه در سالهاي اخير به نام «مسجد الرحيم»، ناميده ميشود سه حجره براي سكونت طلاب ساخته شده و در حال حاضر، چند نفر طلبه در آن ساكن هستند (موحد ابطحي، 1376، ج 2 ، صص: 320 و 321).
نقشه ی شماره ی 4- پلان ، برش و پرسپکتيو مسجد – مدرسه ی رحيم خان(حاجی قاسمی، 1376 ،ص : )
تصوير شماره ی 14 – تصويری از مسجد – مدرسه ی رحيم خان
7- مدرسهي الغدير:
مدرسهاي است در منتهياليه خيابان «مشير انصاري» در كوچهاي متصل به خيابان هارونيه كه در اصل، منزلي مجلل و مسكوني جزو ميراث فرهنگي بوده و در سال 1405 قمري به مدرسهي علميه تبديل شده است. مساحت اين مدرسه 2400 متر ميباشد و تغييرات و تجديد بنا (در قسمتي از ساختمان) و تعميرات اساسي در آن، تحت نظر آقا «حاج سيد حسن فقيه امامي» صورت پذيرفت و سردري مجلل و باشكوه با كاشيهاي معرق و قطاربنديهاي زيبا طراحي شد (موحد ابطحي، 1376، ج 2، صص: 288 و 289).
تصوير شماره ي 15– تصويری از مدرسه ی الغدير
8- مدرسهي اميرالمومنين علي (ع):
مدرسهاي است در نزديكي فلكهي «قدس» (طوقچي) و در محل مصلاي قديم «طوقچي» (در كنار مسجد بزرگ) در دو طبقه با 80 حجره كه در سال 1400 قمري به همت «حاج سيد نورالدين جعفريان» ساخته شد (موحد ابطحي، 1376، ج 2 ، ص: 290).
9- مدرسه علميهي باقرالعلوم (ع):
مدرسهاي است واقع در خيابان «احمد آباد» كه در حدود سال 1405 قمري در دو طبقه با حدود 25 حجره زير نظر «حاج سيد كمال فقيه ايماني» تأسيس شد (موحد ابطحي، 1376، ج . 2، صص: 290 و 291).
تصوير شماره ی 16- تصويری از مدرسهی باقر العلوم
10- مدرسهي محمديه:
اين مدرسه متصل به مدرسهي ذوالفقار ميباشد. در سال 1415 قمري ساختمان قديمي آن كه منزلي مسكوني بود، تخريب و به جاي آن ساختماني نو زير نظر «حاج سيد حسن فقيه امامي» و با همت آقاي «محمود صفاكار» ساخته شد ( موحد ابطحي، 1376، ج 2 ، صص: 319 و 320).
تصوير شماره ی 17 – تصويري از مدرسهی محمديه
11- مدرسهي جواديه:
مدرسهاي است متصل به مدرسهي «محمديه» و در فاصلهي نزديكي با مدرسهي «ذوالفقار» كه در اصل منزل مسكوني بوده و با تغييراتي به صورت مدرسه درآمده است (موحد ابطحي، 1376، ج 2 ، ص: 292).
تصوير شماره ی 18 – تصويري از مدرسهي جواديه
12- مدرسهي ميرزا مهدي يا بابا حسن:
بناي اين مدرسه در خيابان «مسجد سيد» و در كنار شعبهاي از نهر «فدن» معروف به جوي «باباحسن» واقع ميباشد با طول و عرض 45*45 متر، با ده حجره و مشتمل بر شبستانهايي كه مسجد بوده است.
مدرسهي «ميرزا مهدي» بيش از دو جريب مساحت داشت (جابري انصاري، 1321، ص: 308). مدرسه و مسجد مزبور، از آثار «ميرزا مهديخان اشتهاردي»، از مستوفيان عهد نادري ميباشد و پس از سال 1365 قمري به كمك مردم متدين، تعميراتي اساسي يافته است. (مصلح الدين مهدوي، 1345، ص: 241) در سال 1408 قمري، مسجد و مدرسهي «ميرزا مهدي» به وسيلهي شهرداري جهت احداث خيابان «طيب» تخريب شد و دو سوم آن جزو خيابان قرار گرفت. در باقي ماندهي زمين ياد شده و زير نظر «حاج فقيه احمد آبادي» مدرسهاي در سه طبقه بنا شد (موحد ابطحي، 1376، ج 2، صص: 321 تا 323).
تصوير شماره ی 19 - تصويری از مدرسهی ميرزا مهدی يا بابا حسن
نتيجه گيري :
مدارس فوقالذكر، تنها نمونههاي اندك باقي مانده از مدارس علميهي دوران قاجاريه در شهر اصفهان ميباشند كه پارهاي از آنها، همچون مدرسهي صدر بازار، ركن الملك و ... واجد معماري و تزئينات كاشيكاري بسيار زيباست. به اميد آن كه با بذل توجه بسيار، بتوان بناهاي مزبور را به نحو شايسته حفظ نمود.
- الاصفهاني، محمد مهدي بن محمدرضا (1368). نصف جهان في تعريف الاصفهان . تصحيح و تحشيهی دكتر منوچهر ستوده. تهران : اميركبير.
- ايمانيه، مجتبي (1350). تاريخ فرهنگ اصفهان. اصفهان: دانشگاه اصفهان.
- جابري انصاري ، حسن (1321). تاريخ اصفهان و ري. به اهتمام حسين عمادزاده. تهران: عمادزاده.
- جناب، مير سيد علي و ژان شاردن (1376). الاصفهان . به كوشش محمدرضا رياضي. : سازمان ميراث فرهنگي كشور.
- حاجی قاسمی، کامبيز (1375). گنج نامهی فرهنگ آثار معماری اسلامی، دفتر دوم: مساجد اصفهان . : مرکز اسناد و تحقيقات دانشکدهی معماری و شهرسازی و شرکت توسعهی فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری تهران.
- حاجی قاسمی، کامبيز (1378). گنج نامهی فرهنگ آثار معماری اسلامی، دفتر پنجم: مدارس. : مرکز اسناد و تحقيقات دانشکدهی معماری و شهرسازی و سازمان ميراث فرهنگی کشور.
- رفيعي مهرآبادي، ابوالقاسم (1352). آثار ملي اصفهان. تهران: انجمن آثار ملي.
- سلطان زاده، حسين (1364). تاريخ مدارس ايران از عهد باستان تا تأسيس دارالفنون. تهران: آگاه.
- ملازاده، کاظم و مريم محمدی (1381). مدارس و بناهای مذهبی (تکيه، حسينيه، خانقاه، قدمگاه، مدرسه، مصلی). دايرهالمعارف بناهای تاريخی ايران در دوران اسلامی. تهران: حوزهی مهر (حوزهی هنری سازمان تبليغات اسلامی).
- موحد ابطحي ، سيد حجه (1376). ريشهها و جلوههاي تشيع و حوزهی علميه اصفهان. جلد دوم. اصفهان: دفتر تبليغات المهدي (عج).
- مهدوي ، سيد مصلح الدين (1345). تاريخچهی محلهی خواجو و تاريخ ساختمان حمام شريف و عين وقفنامهی حمام . اصفهان.
- مهدوي، سيد مصلح الدين (1368). بيان المفاخر در احوالات عالم جليل صاحب مناقب و ماثر حاج سيد محمد باقر حجه الاسلام شفتی بيد آبادی. دو جلد. اصفهان: مسجد سيد.
- همايي، جلال الدين (1384). تاريخ اصفهان. مجلد ابنيه و عمارات فصل تكايا و مقابر. به كوشش ماهدخت بانو همايي. تهران: نشر هما.
- هنرفر، لطف ا... (1350). گنجينهی آثار تاريخي اصفهان. اصفهان: ثقفي .
- 43167 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان