از اهل هوا تا اهل زمين

از اهل هوا تا اهل زمين
نویسنده: 
محمد سالاري

سواحل جنوبي ايران، به تعبيري، بدترين نوع آب‌وهواي كره زمين را دارد: گرم و مرطوب اما با كمترين ميزان بارندگي. دو فصل عمده گرم و معتدل را در اين خطه مي‌توان تشخيص داد و به دليل ديرينگي اين آب‌وهوا، همه چيز، از گياه و حيوان گرفته تا انسان، با اين شرايط خو كرده‌اند.

گياهان در فصل معتدل، كه در عرض‌هاي شمالي‌تر، زمستان است، مي‌رويند و در فصل گرم ابتدا به بر مي‌نشينند و سپس، در حالي‌كه در سرحدات، رشدونمو به اوج مي‌رسد، در اینجا، دانه‌هايشان به خواب تابستاني فرو مي‌روند. حيوانات نيز چنين‌اند و انسان‌ها نيز، پيش از روزگار کنونی چنين بودند و رگه‌هایی از این رفتار را می‌توان هنوز هم در بومیان خطه جنوب یافت. انسان‌هاي بومي سواحل جنوب را مي‌توان در فصل معتدل، فعال يافت و در فصل گرم خموده، و اين امر البته در تقابل با آهنگ زندگي در سرزمين اصلي فلات ايران و به سبب موقعيت بندري و پهلوگيري اين سواحل، در تقابل با فعاليت‌هاي اقتصادي  ساير جوامع انساني بود.
غلامحسين ساعدي در سال‌های پیش از دهه چهل، تک‌نگاشتی از سواحل جنوب دارد به نام «اهل هوا»  که گزارش مفصلی است از هوایی شدن مردمی که در ساحل جنوب ایران، یک پا در خشکی و پای دیگر در جهازات دریایی دارند. سوار بر جهازات چیزی را می‌برند و چیزی را می‌آورند و شاید نه می‌برند و نه می‌آورند، فقط سرگردانند! چه می‌شود که هوایی می‌شوند؟ داستان مفصلی دارد. اهل هوا به كسي گفته مي‌شود كه گرفتار يكي از بادها است. بادها تمام قواي مرموز و اثيري و جادويي را گويند كه همه جا هستند و مسلط بر تمام نوع بشر. ساعدی سيماي اجتماعي اين سواحل را چنين معرفي مي‌كند: