لغو خیابان 55 متری در قلب اراک، پایان خودرومحوری

لغو خیابان 55 متری در قلب اراک، پایان خودرومحوری
نویسنده: 
مهتا میرمقتدایی
لغو خیابان 55 متری در قلب اراک، پایان خودرومحوری

گفته می‌شود که معماری مدرن در ساعت سه و سی و دو دقیقه بعد از ظهر روز 15 جولای سال 1972 در یکی از شهرهای آمریکا با انفجار یک مجموعه مسکونی مدرن به پایان رسید. شاید این جمله تا حدی هیجانی و شعارگونه باشد زیرا مطالعات تاریخ معماری نشان می دهد که معماری مدرن همچنان طرف‌داران خود را دارد و آثار آن نیز کماکان پابرجاست. با این‌حال این رخداد نشان دهنده شروع است.
 

با همین تعبیر ما نیز شاید بتوانیم ادعا کنیم که لغو اجرای خیابان 55 متری در شهر اراک، نقطه پایان دوران خودرومحوری در شهرسازی ایران است. به این تعبیر که همچنان طرف‌داران حل مشکلات ترافیکی شهرها از طریق احداث گذرگاه‌های جدید و یا تعریض گذرگاه‌های موجود، از دیدگاه خود دفاع خواهند کرد، اما موج جدیدی آغاز شده که هر روز نیز قوی‌تر خواهد شد: طرف‌داران رویکرد انسان‌محور و حل مسائل رفت و آمد در شهر از طریق برنامه‌ریزی و مدیریت سفر و افزایش سهم حمل و نقل پاک در سفرهای شهری.
اکثر طرح های جامع شهری با تکیه بر رویکردهای سنتی توسعه و تعریض گذرگاه‌ها به عنوان تنها راه حل مسائل رفت و آمد در شهرها تهیه می‌شوند. بدین ترتیب که با ارائه آمار و تحلیل‌های ترافیکی که عمدتا بر مبنای رفت و آمد خودروی شخصی است، نشان می‌دهند که گذرگاه‌های کنونی کشش ترافیک موجود را ندارند و با افزایش تعداد خودرو و جمعیت شهری پاسخ‌گوی نیازهای شهر نیستند و لازم است برای حل این مشکل گذرگاه‌های کنونی را تعریض کنند و یا گذرگاه‌های جدیدی را بسازند. چنین راه حل‌هایی که معمولا هزینه چشم‌گیری نیز برای مدیریت شهری به‌دنبال دارند، به‌سادگی اجراشدنی نیست و ممکن است عملیاتی کردن آن‌ها سال‌ها به‌طول بیانجامد. از سوی دیگر، در سال‌های اخیر احداث ساختمان‌های بلند از طریق افزایش تراکم در اطراف گذرگاه‌های پیشنهادی (و حتی ایستگاه‌های مترو) به عنوان راهکاری برای تأمین مالی این گونه پروژه ها مطرح شده که در عمل با افزایش تولید سفر ناشی از تراکم جمعیت و فعالیت، بر ضد خود عمل کرده و منجر به پیچیده‌تر شدن کلاف سردرگم ترافیک شهری خواهند شد. تجربه‌های سال‌های اخیر به ویژه در شهرهای پرجمعیت کشور که به دلیل وجود منابع مالی بیشتر، انواع این طرح ها را اجرایی کرده‌اند، نشانه موفقیت نیودن این گونه طرح‌ها است. به تعبیر ادب آموختن از بی ادبان، شاید بتوان این تجربه‌ها را به عنوان الگویی که نباید دوباره تکرار شوند، در نظر گرفت.
فرصت‌های زیادی برای حفظ شبکه گذرگاه‌ها و بافت شهرهای ایران که طی قرن گذشته به‌تدریج آسیب زیادی دیده‌اند، از دست رفته است. با این‌حال همچنان می‌توان امیدوار بود که با ظهور رویکرد انسان‌محوری و نگاهی نو به برنامه ریزی رفت و آمد در شهرها بتوان آنچه هنوز از دست نرفته را حفظ کرد. احداث گذرگاهی که حدود 20 سال پیش به تصویب رسیده بود، با اکثریت آرا در شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران لغو شد. این تصمیم نشانه آغازی دوباره برای شهرهای ایران است: بازگشت به شهری برای زندگی انسان‌ها و نه خودروها، آن هم در شهری که حیات خود را مدیون صنعت است، صنعتی که می‌تواند به‌جای نابودی محیط زیست، ابزاری باشد برای توسعه انواع سیستم‌های حمل و نقل همگانی پاک.