معرفی کتابهای «مسکن فقرا در شهرهای آسیایی»، 6ـ سازمان های اجتماع محور
«ضروری است که اجتماعات محلیِ فقرا، در بلندمدت به عنوان گروه اصلی خواستار عدالت اجتماعی به تملک و مدیریت فرآیندهای توسعهی خود روی آورند و نقش محوری را در اصلاح و گسترش آن ایفا نمایند.»
شیلا پِتَل،SPAC، هندجاکین آرپوتام، SDI
ظهور سازمانهای اجتماعات محلی فقرا در آسیا طی دو دههی گذشته توسعهی بسیار مهمی بهشمار میآید. این سازمانها به عنوان ساختارهایی که به خانوارها و اجتماعات فقیر اجازهی حرکت از انزوا و کمتوانی به سمت نیروی جمعی را میدهند، به سازوکارهای قدرتمند توسعه در کشورهای خود تبدیل شدهاند که به طور کامل به مردم تعلق دارند.
سازمانهای اجتماعات علاوه بر تأمین وسیلهای برای به اشتراکگذاری ایدهها، سرمایهگذاری و پشتیبانی دوجانبه، کانالهایی را ایجاد میکنند که مردم فقیر میتوانند از آن طریق با دولتهای محلی و ملی خود گفتگو کنند و پروژههای توسعهی تعاونی را در زمینهی مسکن، بهسازی، تملک زمین، زیرساختها و امرار معاش برعهده گیرند. اجتماعات فقیر آسیا بهطور روزافزون از طریق همکاری با سایر ذینفعان در امر توسعه، به اقداماتی در زمینهی بهسازی مسکن و اجتماع محلی دست میزنند.
وقتی موضوع یافتن راهحلهای امکانپذیر برای حل مشکل مسکن فقرا در میان باشد، سازمانهای اجتماع محور را میتوان شرکایی ارزشمند و کاردان به حساب آورد.
«چیزی که طی این سالها آموختهایم این است که نه سناریوهای بدبینانه و نه انتقاد مخرب، هیچ کدام مشوق مردم و دولتها برای اقدام مؤثر نخواهد بود. آنچه مورد نیاز است، در پیش گرفتن دیدگاهی مثبت، نقشهی راهی شفاف برای رسیدن از اینجا به آنجا، و تقسیم وظایف روشن میان کنشگران متعدد موجود در سامانه است.»
اگر به موضوع سکونتگاههای فرودست نه بهعنوان مشکل که بهعنوان راهحل کوتاهمدت لایههای فرودست جامعه برای پاسخ به نیاز سرپناه نگاه شود، ارزش کار این ساکنان مشخص خواهد شد. فقرای شهری طراح، سازنده و عرضه کنندهی بخش عمدهی مسکن استطاعتی (مقرون بهصرفه) در شهرهای آسیا هستند. تلاشهای خودیار آنها موفق به انجام کاری شده است که برنامههای مسکن دولتی، پروژههای توسعهی بخش رسمی، پویشهای حقوق مسکن و ملاحظات توسعه بینالمللی طی دههها قادر به انجام آن نبودهاند: تأمین سرپناه و خدمات اساسی فوری آنان ـ همین حالا بدان نیازمندند و نه در آیندهای دور.
این نظامهای غیررسمی عرضهی مسکن و خدمات در سکونتگاههای فقیر و غیررسمی غیرایدهآل، عمدتاً «غیرقانونی»، اغلب ناعادلانه و از جنبههای متعدد پایینتر از سطح استاندارد هستند؛ اما نمایانگر پاسخی معقول به احتیاجی فوری در غیاب گزینههای دیگر هستند. در این گواه تدبیر انسانی، سطح چشمگیری از استقلال و سرزندگی دیده میشود که یکی از عظیمترین منابع استخراج نشده انرژی در شهرهای آسیایی است.
دولتها همواره تمایل داشتهاند که به سکونتگاههای فرودست و آلونکها و زاغهها به چشم مشکلی جدی نگاه کنند که میبایست بهعنوان آفتی در منظر شهری، کمینگاهی برای عناصر ضداجتماعی یا گواهی بر بیانضباطیهای مدنی که باید مجازات شوند در نظر آیند. اما طی دو دههی گذشته، بسیاری از دولتها و سیاستگذاران نگاهی دوباره به سکونتگاههای غیررسمی ـ و اجتماعات فقیری که آنها برپا میکنند ـ انداختهاند و بهتدریج نقش سازندهای را که این اجتماعات (و سازمانهای آنان) در یافتن راه حلهای بزرگ مقیاس و بادوام برای مشکلات زمین، مسکن و امرار معاش در سطح شهر ایفا میکنند به رسمیت میشناسند.
بیشتر شهرهای آسیایی پیشینهای درازمدت و شوم از شکست پروژههای مسکن دارند: توسعههای مسکن اجتماعی که در نهایت با اسکان گروههای هدف اشتباه خاتمه یافتهاند، پروژههای آزمایشی که هرگز افزایش مقیاس نیافتند، طرحهای آمادهسازی زمین که هیچکس خواهان سکونت در آنها نیست و پروژههای جابهجاسازی که به زمینخواران واگذار شدهاند. بسیاری از دولتها و متخصصان مسکن امروزه بر این باورند که این پروژههای بالا به پایین که بدون درنظرگیری مشارکت چشمگیری از سوی فقرایی که برای خدمترسانی به آنان شکل گرفته بودند، طراحی شدهاند، هرگز قادر به حل مشکلات فزایندهی این لایهها نخواهند بود. آنها همچنین تأیید میکنند که وقتی سازمانهای اجتماعات فقیر در مرکز فرایند برنامهریزی و اجرای مسکن و برنامههای توسعه تأثیرگذار بر آنان قرار میگیرند، احتمال موفقیت این برنامهها افزایش مییابد.
خوداتکایی مبنای بیشترین رویکرد مرتبط با چگونگی شکلگیری اجتماعات فقیر شهری است؛ از جمله اینکه چگونه ساکنان آنها زمین لازم برای سکونت را به دست میآورند، چگونه خانههای خود را میسازند، و خریداری یا اجاره میکنند، چگونه به منابع آب و برق دسترسی مییابند، چگونه پیادهروهای باتلاقی خود را سنگفرش میکنند، در موارد اضطراری چگونه وام میگیرند، چگونه شغل پیدا میکنند و چگونه در شهری که کمکهای ناچیزی به آنها روا میدارد، زندگی خود را سپری میکنند. یک سکونتگاه فقیرنشین که ممکن است از دیدگاه فردی بیرونی آشفته و بینظم بهنظر برسد در واقعیت زمینهای بسیار پیچیده از توافق، حمایت دوجانبه، وابستگی متقابل و تدبیر و کاردانی از سوی تمام ساکنان آن است که اغلب به یکدیگر وابستهاند.
اگر اجتماعی غیررسمی قادر به اقامت در مکانی معین باشد و برای سالیان متمادی از آن جا اخراج نگردد، احتمال میرود که بهتدریج بتواند ارتقاء و تحکیم یابد: شرایط مسکن و زندگی بهبود مییابد، ساختارهای حمایتی عمیقتر میشوند و سامانههای دستهجمعی رفع نیازها و مشکلات در اجتماع محلی تقویت میگردد. بسیاری از اجتماعات ظرفیتهای چشمگیری را در زمینهی خودسازماندهی و همکاری با دیگر سازمانها در خود ایجاد میکنند و روابط واقعگرایانه و فعال با سیاستمداران محلی و نهادهای دولتی را برای کسب آنچه در سکونتگاه خود بدان نیازمندند شکل میدهند. این چگونگی آغاز یک سازمان اجتماع ـ محور است، اما این کار تقریباً هرگز به سادگی صورت نمیپذیرد.
موفقیت سازمانهای اجتماعمحور در میزان مشارکت حقیقی مردم و حضور همه مراحل فرایند کار است. در بسیاری موارد پس از طراحی از بالا، سازمان اجتماع محوری وارد میشود و نتیجه، شکست پروژه و عملکرد صوری این سازمانها خواهد بود. از آنجا که این سازمان های اجتماعمحور الحاقاتی دقیقهی آخری به پروژهها بودند که بدون مشارکت جمعی واقعی چندانی طراحی و اجرا نمیشدند، اغلب، پروژهها را با شکست مواجه میکردند؛ و وقتی چنین شکستی اتفاق میافتاد، همواره ساکنان اجتماع بودند که سرزنش میشدند.
در بسیاری از این انواع پروژههای «بالا به پایین»، مسئولان دولتی و متخصصان پشتیبانی هدایتکنندهی فرایند هیچ علاقهی واقعی به درک اجتماعات محلی، ارتباط با آنان، یا ظرفیتسازی در آنان از طریق فرایند طراحی، برنامهریزی و اجرای پروژه نداشتند. مشارکت این سازمانهای اجتماع ـ محور جدید و پروژه ـ مبنا، به تأیید بیقیدوشرط برنامههای متداول تحویل مسکنِ از پیش آزمودهشده محدود میشد و از آنها چنین انتظار میرفت که بدون هیچ نوع تغییرات عمدهای برای درنظرگیری اولویتها، نیازها یا ظرفیتهای مالی ساکنان، به پیش روند. و این یکی از مطمئنترین شیوههای تضمین کنندهی دستنیافتن این سازمانهای اجتماعمحور به بلوغ کامل بود.
سازمان های اجتماعمحور واقعی مبتنی بر تلاشی مشترک برای برآورده ساختن نیازهای مردم فقیر میتوانند به شیوههای گوناگونی پایهگذاری شوند. آنها میتوانند به طور خودجوش شکل گیرند یا از دل کوششی برای مقابله یا اقدامات تخلیهی سکونتگاه شروع به کار کنند. این سازمانها حتی میتوانند از طریق مداخلهی یک سمن (سازمان مردم نهاد) در یک پروژه توسعهی بزرگ سرمنشأ بگیرند. اما این که چنین سازمانهای اجتماعمحوری بتوانند به شکلی واقعی رشد یابند، یا فقط سازمانهایی یادگاری و نمادین و فاقد هرگونه مفهوم ذاتی یا قدرت باقی بمانند به میزان مشارکت حقیقی مردم بستگی دارد.
تغییر واقعی، یکشبه اتفاق نمیافتد و میتواند مدت بسیار زیادی به طول بیانجامد. این موضوعی است که اغلب مداخلات توسعه و برنامههای رسمی مسکن آن را مدنظر قرار نمیدهند. یافتن راهحلهای بادوام برای فقر و مسکن شهری نیازمند صبوری و وجود قدرتی پایدار در سازمانهای اجتماعمحور است. بسیاری از مردم اجتماعات فقیر باید خواهان تغییر موقعیت خود باشند، و این مقیاس از ارادهی مشترک جز در صورتیکه آنان گواهی محسوس بر امکانپذیری تغییر نداشته باشند، دستیافتنی نخواهد بود.
در کتاب، بهرغم نقش مهم سازمانهای اجتماعمحور بر غلبه در برابر استیلاگری یا حمّیت این سازمانها از جانب شرکای اجتماعمحور خود تأکید میشود.
سمنها نقش مهمی در کمک به اجتماعات فقیر بسیاری از کشورهای آسیایی برای سازماندهی آنان در قالب سازمانهایی با مدیریت خودکفا و ظرفیت و مقیاس مناسب برای مواجهه با تمام انواع مشکلات رویاروی آنها، از زمین و مسکن تا دسترسی به خدمات اساسی، موضوعات مربوط به سلامت و رفاه، و فرصتهای اشتغال بهتر، ایفا کردهاند. هنوز اندک کشورهایی وجود دارند که در آنها سازمانهای اجتماعمحور خودگردان (و حامیان مردم نهاد آنان) به عنوان تهدیدی برای ثبات ملی نگریسته میشوند و بهشدت مهار میشوند. اما در بیشتر کشورهای آسیایی، سازمانهای مردم نهاد، آزادی لازم برای متحد شدن با سازمانهای اجتماعمحور را داشتهاند و تشکیل این «اتحادیههای اجتماعات و سمنها» به ارائه برخی از هیجانانگیزترین و ساختارشکنانهترین راهحلها برای مشکلات مسکن و فقر شهری منجر شده است.
در کتاب، بررسی بر تنها عامل ثابت یعنی اجتماعات فقیر تأکید میشود:
پروژهها میآیند و میروند، سازمانهای مردم نهاد محل را ترک میکنند یا موضوع تمرکز را تغییر میدهند، کمکها و اعانههای خیریه تمام میشوند، پارادیمهای توسعه مُد میشوند یا از مُد میافتند، متخصصان پیش میروند، دولتها تغییر میکنند و مقررات دولتی متحول میشوند. میزان تغییرات پیدرپی در جهان توسعه نامنظم است اما مسلماً وجود دارد. در این میان تنها عامل ثابت، خود اجتماعات فقیر هستند. پس از صرف میلیونها دلار هزینه و اتمام کار مشاوران، مردم همچنان نیازمند مکانی امن برای زندگی، یک شغل، یک آیریزگاه بهداشتی و یک شیر آب هستند.
در کتاب، بر 7هفت شیوه کمک سازمانهای اجتماعات فقیر به دولتها برای حل مشکلات زمین، مسکن، خدمات اساسی و فقر در شهرهای آسیایی اشاره میشود:
1- مشارکت در مسکن (زمین، طراحی، وام، زیر ساخت)
2- مشارکت در اسکان مجدد (قطعات زمین آماده سازیشده 40 متری)
3- مشارکت در ارتقاء (اجاره به جای جابجایی ـ ارتقاء از طریق وام)
4- همکاری در وام مسکن (ضمانت ـ بازخرید مالک و خرید زمین ارزان)
5- مشارکت در بهداشت (زباله ـ سرویس بهداشتی عمومی و...)
6- همکاری در زیرساخت (طراحی، اجرا، نظارت آب، آب سطحی، فاضلاب)
7- همکاری در بازسازی پس از بحران (سونامی، زلزله و...)
مشکلات زمین، مسکن و خدمات در شهرهای آسیایی برای گشوده شدن به دست اجتماعات، دولتها، شهرها یا نهادهای توسعه هر یک به تنهایی، بسیار بزرگ و بیش از حد پیچیده هستند. راهحلهای مناسب برای این مشکلات که با مقیاس نیاز و تقاضا هماهنگ باشند مستلزم شراکت است؛ اما شراکت به ویژه میان فقرا و دولت مرکزی که باید بر سابقهی طولانی بیاعتمادی میان آنها چیره شود، که امر آسانی نیست.
یکی از اصول هر شراکت خوبی یافتن راهی است که طی آن هر شریک کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد و در عین حال به دیگران نیز اجازه دهد وظایف خود را به بهترین شکل به انجام رسانند، تا در نتیجه تمام اجزاء در قالب یک کل کارآمد مکمل یکدیگر باشند. این نوع مشکلگشایی چندجانبه است و تعدادی از بهترین راهحلها را تولید میکند. اما شراکت زمانبر است و فقط با تمرین و ممارست دستیافتنی خواهد بود.
اقدامات بسیاری وجود دارند که مردم فقیر قادر به انجام بهتر و کارامدتر آن نسبت به دولت هستند. اجتماعات غیررسمی شامل تمام انواع مهارتهایی هستند که در ساخت شهرها دخیلاند: سنگتراشان، نجاران، لولهکشها، برقکارها و کارگران ساختمانی. وقتی به اینها اعتمادبهنفس، مهارتها، مقیاس، خلاقیت و ظرفیتهای سازمانی که سازمانهای اجتماعمحور آسیا طی دو دهه گذشته به ساخت، اصلاح یا افزایش آنها پرداختهاند را اضافه کنیم، منبع مشکلگشای عظیمی را در خدمت خود خواهیم داشت. اگر مهارتهای موجود در این سازمانهای اجتماعمحور میتواند شهرها را بسازد، میتوان آنها را در مسیر بهبود زندگی جمعیتهای عظیمی از ساکنان شهرهای آسیا که به آنان بیتوجهی شده است هدایت کرد.
شراکت میان نهادهای دولتی و اجتماعات فقیر امر جدیدی است. یک گام عقب گذاشتن توسط نهادهای دولتی و صرفاً انجام آنچه مردم قادر نیستند به تنهایی انجام دهند از سوی آنان، مستلزم انجام تنظیماتی در رویکردهای اداری و شیوهی تفکر هر دو طرف است. اما این نوع شراکت، و تفویض اختیارات لازمهی آن، بیانگر راهبردی برای دولتهاست که از طریق آن امکان دستیابی به تمرکززدایی واقعی و مشارکت کامل مردم فقیر در برنامههای تأثیرگذار بر زندگیشان را خواهید یافت.
در بسیاری از شهرهای آسیا، سازمانهای اجتماعات فقیر امروزه در انواع شرکتهای بزرگ مقیاس و ابتکاری با شهرها و سایر کنشگران دخیل هستند تا از این طریق بتوانند به راهحلهایی مؤثر، با دوام و تکرارپذیر برای این مشکلات دست یابند. نتایج این شراکتها شامل برخی از نوآورانهترین و مهیجترین اتفاقات توسعهی امروزی است. این پروژهها نشان میدهند که شهرها و اجتماعات فقیر میتوانند با هم کار کنند، و دست زدن به چنین همکاری برای همگان نتایح بهتری را در پی خواهد داشت.
در ادامه یکی از مهمترین موضوعات در زمینهی مسکن فقرا یعنی مسکن فقرا به عنوان بخشی کلیدی از فرایند برنامهریزی شهری در مقیاس کلان تأکید میشود.
مسکن فقرا را بخشی کلیدی از فرایند برنامهریزی شهری در مقیاس کلانتر قرار دهید. وجود امکان برقراری ارتباطات نزدیک میان مسکن لایههای کمدرآمد و برنامهریزی شهری، خبری خوب برای فقرا و نیز برای کل شهر است. افسوس فراوان که برنامهریزی شهری در شهرهای آسیایی با پروژههای موردی بدون برنامه قبلی تعیین شده از سوی سیاستهای پولی و دستور کارهای مرتبط با وجوه تأمین شده در دستور جلسات تصویب بودجه جایگزین شده است نه با هیچ نوع فرآیند برنامهریزی محلی. و این موضوع نیز قطعاً صحیح است که مسئولان در بسیاری از شهرهای آسیایی فاقد ظرفیت یا قدرت سیاسی لازم برای اجرای طرحهای شهری، ـ چه طرح خوبی باشند یا نه ـ هستند. در نتیجه نیروهای بازار، توسعهی شهرهای کوچک و بزرگ را جهتدهی میکنند و فقرای شهری که همواره ضعیفترین بازیگران در بازارهای زمین و مسکن هستند، کنار گذاشته میشوند یا به زمینهای حاشیهای نامناسب برای سکونت یا حومهی دوردست شهری که از فرصتهای شغلی بسیار فاصله دارد، رانده میشوند.
مهم است که دولتهای محلی و برنامهریزان شهری در فرآیند برنامهریزی مأیوس نشوند و تلاش برای اتخاذ سیاستهای جامعی را ادامه دهند که فضای لازم را برای فقرای شهری، برای صورت عملی بخشیدن به حقوق خود، برای مسکن کافی و دسترسی به زیر ساختها و خدمات شهری فراهم میکنند. یک راه خوب برای انجام این کار، تخصیص زمین به مسکن به طور کلی و به مسکن فقرای شهری به طور خاص است.
پس از شیوههای مشارکت سازمانهای اجتماعمحور و دولت راهبردهای توانمندسازی فقرا در زمینه مسکن بررسی میشود:
1- سرمایهگذاری در ایجاد مشارکت
دولت میتواند به اجتماعات فقیر (که همواره ضعیفترین بازیگران در بازار زمین شهری هستند) برای دسترسی به زمین بسیار ضروری به چند طریق کمک کند. آنها میتوانند در طرحهای شهری خود اراضی خاصی را به مسکن لایههای کمدرآمد اختصاص دهند و نیز میتوانند برای یافتن راهحلهای سازشکارانهای همچون شراکت در زمین و تجمیع و افزار مجدد زمین (اصلاح زمین) نقش میانجی بین افراد حقیقی و حقوقی مالک زمین و تصرفکنندگان فقیر را ایفا نماید. (ر.ک. به راهنمای عمل سریع شماره 3 با موضوع «زمین») دولتها باید فرآیند تهیهی مسکن توسط خود فقرا را با حداقل دخالت ممکن، و بدون بیتوجهی به معیارهای اجتماع آنان تنظیم و قاعدهمند سازند. برای جلوگیری از آنکه طبقهی متوسط اختیار چنین زمینهایی را در دست گیرد، دولت باید اشکال نوآورانهای از مالکیت زمین شهری همچون سند جمعی زمین یا اجارهنامهی جمعی زمین را ایجاد کنند.
2- تأمین خدمات پایه از راه مشارکت
مسئولیت تهیه و توسعه زیرساختهای پایه در اجتماعات فقیرنشین میتواند مابین دولت، اجتماع و تکتک خانوارها تقسیم شود، اما در عینحال، انشعابات اصلی زیر ساختها تا خارج سایت باید توسط دولتهای محلی اجرا گردد.
3- اعتبار و پساندازهای اجتماع
انتظام بخشیدن به روند پسانداز و وامدهی دستهجمعی هم برای خانوارهای منفرد و هم برای اجتماع به عنوان یک کل که از طریق این پساندازها به توسعهی ظرفیتهای مدیریت مالی جمعی مورد نیاز برای پروژههای کلان توسعه اجتماع میپردازد، از اهمیت خاصی برخوردار است: گروههای پسانداز و اعتبار همچنین به فقرای شهری امکان دسترسی به وامهای جزئی برای بهسازی تدریجی مسکن از محل صندوق پسانداز جمعی خود، یا وجوه اعتبارات خارجی که گروه پسانداز با آنها در ارتباط است، فراهم میکنند.
4- اجتماعات، فرایند را هدایت میکنند. (نظارت و هدایت)
5- اصلاح و تلطیف قوانین و ضوابط. (حقوقی، ثبتی، مالی و ...)
6- اقدام براساس اطلاعات کسب شده محلی
یکی از بزرگترین مشکلات ساختار حکمروایی مرکزی این است که تصمیمگیری راجع به اتفاقاتی که در شهرهای کوچک و بزرگ اتفاق میافتد نه توسط مردمی که در آنها زندگی و کار میکنند، بلکه توسط مقامات دولت مرکزی یا ادارات واقع در شهرهای مهم به لحاظ امور اجرایی بسیار دورتر از این شهرها صورت میگیرد، و دستور کارهای توسعهی تنظیم شده توسط آنان اغلب با نیازها و خواستههای محلی آن شهرهای کوچک و بزرگ در تقابل قرار میگیرد. به این دلیل، تمرکززدایی تصمیمگیری و نظارت بر زمین و بودجه در دههی اخیر در رأس برنامههای تمرکززدایی بسیاری از کشورهای آسیایی قرار داشته است.
7- ایجاد فضا برای گفتگو
طرحهای توسعهی شهری در اغلب شهرهای آسیایی حاصل ائتلافی قدرتمند میان سیاستمداران، مأموران دولتی، پیمانکاران و کارگزاران و مشاوران بینالمللی هستند. تقریباً هیچوقت درباره تهیه این طرحها از اجتماعات، گروههای شهروندان و گروههای ذینفعی که اغلب قربانی این طرحها میشوند مشورت گرفته نمیشود. در غیاب شفافیت و مشارکت، فساد، بخش جداییناپذیری از فرآیند برنامهریزی میگردد. اما در جایی که طرحها حاصل مشاوره میان گروههای مختلف ذینفع ـ که بر اجرای طرحها نظارت نیز دارند ـ هستند، تقریباً همیشه بهتر هستند: حساستر، مناسبتر و واقعگرایانهتر نسبت به واقعیتهای موجود؛ و هر جا که اعتراضات یا پیشنهادهایی از جانب اجتماعات یا گروههای ذینفع دریافت شود که برخاسته از آگاهی استواری در زمینهی طرحهای دولتی، نظرات حرفهای وگزینههای عملی باشد، جدی گرفته میشوند و احتمال پذیرش توصیههای آنان بیشتر میشود. سؤال مهم این است که چگونه میتوان این نوع گفتگو و مشارکت را ایجاد کرد؟
مرکز دادههای شهری (URC) در کراچی در دو دههی اخیر برای ایجاد فضایی تلاش کرده است که در آن تمام بازیگران بتوانند برای گفتگویی راجع به تصمیمات برنامهریزی تأثیرگذار بر زندگی همگان در شهر، گردهم آیند.
این روشی است برای مردمیسازی توسعهی شهر و شکاندن حق انحصاری تصمیمگیریهای بزرگی که به طور سنتی توسط سیاستمداران، توسعهگران و کارگزاران بینالمللی انجام میشود؛ و میتواند کراچی را به شهری برنامهریزی و طراحی شده با حساسیت، شفافیت و انصاف بیشتری تبدیل سازد.
URC اطلاعات تفصیلی مربوط به اصلیترین پروژههای شهری را جمعآوری و آنها را با کمک گروههای ذینفع مختلف تحلیل میکنند؛ سپس این تحلیلها را در مجامع عمومی که عدهی زیادی از مردم و گروهها در آن شرکت میکنند، به جوامع گروههای ذینفع و علاقمند و نمایندگان دولتی ارائه مینمایند. این نوع مجامع عمومی درباره موضوعات مرتبط با فقرای کراچی نیز برگزار میگردد که در آنها اعضای هر جامعه میتوانند با یکدیگر ملاقات کنند و به ایجاد ارتباط با سازمانهای مردمنهاد و حرفهای برای پرورش و عملی کردن ابتکارات آنان کمک کنند. تمام این مجامع در قالب اسناد نوشتاری ثبت میشوند و چکیدهی آنها برای نشر در اختیار مطبوعات قرار میگیرد. URC با این روشها به طور روزافزون نقش مهمی در نحوهی توسعهی شهر کراچی ایفا کرده است.
- 2793 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان