سالگرد ثبت جهانی نُه باغ ایرانی

سالگرد ثبت جهانی نُه باغ ایرانی

سید‌محمد بهشتی که سال‌ها ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی ‌و گردشگری را عهده‌دار بود اکنون فعالیت‌های پژوهشی و کارشناسی خود را در حوزه‌ی میراث فرهنگی ادامه می‌دهد.

 

پرونده ثبت جهاني باغ‌هاي ايراني در گفت‌وگو با سيد محمد بهشتي
بازسازی بهشت در رویای ایرانی

 

سید‌محمد بهشتی که سال‌ها ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی ‌و گردشگری را عهده‌دار بود اکنون فعالیت‌های پژوهشی و کارشناسی خود را در حوزه‌ی میراث فرهنگی ادامه می‌دهد. سید محمد بهشتی در گفت‌وگوی خود با روزنامه همشهری در دفتر کار خود، چسبیده به یکی از بوستان‌های بزرگ تهران، ارزش باغ‌های ایرانی در میراث جهانی را با مخاطبان در میان گذاشته است. این گفتگو چندی پیش انجام شده اما به دلیل داشتن نکات مهمی درباره‌ی فرآیند ثبت پرونده باغ‌های ایرانی و تبعات حقوقی آن، به مناسبت سالگرد ثبت 9 باغ ایرانی در فهرست میراث جهانی در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد. این 9 باغ عبارتند از «باغ ارم شیراز»، «باغ عباس‌آباد بهشهر»، «باغ فین کاشان»، «باغ چهلستون اصفهان»، «باغ شاهزاده ماهان کرمان»، «باغ پاسارگاد»، «باغ پهلوان‌پور یزد»، «باغ دولت‌آباد یزد» و «باغ اکبریه بیرجند» که مجموعاً در هفت استان کشور واقع شده‌اند.

 

* تعهداتی که کشور دارنده اثر ثبت شده جهانی در قبال نگهداری و حفظ اثر دارد چیست و سازمان‌های جهانی همچون یونسکو تا چه اندازه قادر به حفاظت از اثر ثبت شده هستند؟

 وقتی اثری در فهرست میراث جهانی ثبت می‌شود به معنای آن است که یک کشور نقش و سهم خود را در میراث جهانی به نمایش درمی‌آورد. یکی از شاخص‌های سهم هر کشور در میراث جهانی میزان حضوری است که آن کشور در موضوع ثبت جهانی آثار خود دارد. وقتی اثری در فهرست جهانی ثبت می‌شود در حقیقت کشور دارنده‌ی اثر به جهان اعلام می‌کند که مالکیت معنوی اثر خود مربوط به جهانیان است. بنابراین جهان تعهداتی در قبال حفاظت از این آثار دارد؛ یعنی اگر کشوری اثری را در فهرست میراث جهانی ثبت کند و توانایی علمی و فنی حفاظت از آن‌را نداشته باشد، میراث جهانی و یونسکو وظیفه می‌یابد تا از بنیه و بضاعت علمی مراکز علمی جهان برای کمک به آن کشور استفاده کند. حتی اگر از نظر منابع مالی نیز مشکلی باشد یونسکو کوشش می‌کند منابع مالی را فراهم کند تا برای حفاظت از آثار کمک شود. اینها همان تعهداتی است که نسبت به تهدید یک اثر وجود دارد.

 

* وقتی اثری مورد تهدید قرار بگیرد وظیفه یونسکو چیست؟

 مرکز میراث جهانی و یونسکو موظف به نشان دادن واکنش است. نمونه‌ی بارز آن زمانی است که صدام به ایران حمله کرد و وقتی اصفهان را بمباران کرد در حمله به مسجد جامع اصفهان به‌دلیل وجود مجموعه میدان نقش جهان و آثار وابسته به آن‌که ثبت جهانی شده بود یونسکو ناگزیر شد واکنش نشان بدهد که این نخستین واکنش مثبت به نفع ایران بود. اگر کشور دارنده‌ی اثر نیز رفتارهایی کند که اثر را با تهدید مواجه کند مرکز میراث جهانی نسبت به همان کشور واکنش نشان می‌دهد.

 

* این واکنش‌ها چگونه است؟

 اصطلاح آثار در معرض تهدید یکی از اقدامات مرکز میراث جهانی است. معمولاً آثاری که به‌دلیل اجرای طرح‌های توسعه‌ای مورد تهدید واقع شده‌اند در فهرست آثار در معرض تهدید میراث جهانی قرارمی‌گیرند. قرار گرفتن یک اثر در فهرست آثار در معرض تهدید آبروی یک کشور را می‌برد و به این معناست که آن کشور کفایت لازم برای داشتن مالکیت یک اثر جهانی را ندارد و در مناسبات جهانی با کشور دارنده‌ی آن اثر تأثیر می‌گذارد. یک وقتی است که تهدیدات از ناحیه حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله است که باز می‌بینیم مرکز میراث جهانی کمک می‌کند تا آن کشور توانمندی‌های لازم برای حفاظت از آن را پیدا کند. کشوری که اثر خود را ثبت جهانی می‌کند یعنی متعهد به حفظ اثر است و حداقل نسبت به آثار ثبت شده وظایفی پیدا می‌کند که مجموعه‌ای از اقدامات سلبی و ایجابی برای حفاظت از اثر است.

 

* تعهدات قراردادی است؟

 وقتی ایران عضو کنوانسیون میراث جهانی است و به اتکای این عضویت آثار خود را برای ثبت جهانی ارائه می‌کند تعهدی قوی‌تر از قراردادی دوجانبه دارد که بدون زمان است و می‌پذیرد که با منابع در اختیار خود حفاظت لازم را از آثار ثبت شده انجام بدهد.

 

* اگر اثر ثبت شده تخریب شود آیا یونسکو قادر به تدوین قوانین سختگیرانه برای حفاظت از اثر هست؟

 سختگیری اینگونه است که در مرحله‌ی نخست اثر را در فهرست آثار در معرض خطر قرار می‌دهد و در مرحله دوم اثر را از فهرست حذف می‌کند. گاه شده در کمیته‌ی میراث جهانی، برخی کشورها برای اینکه اثرشان از فهرست آثار در معرض خطر خارج شود میلیاردها دلار هزینه کرده‌اند چون اعتبار ملی آنها را مخدوش می‌کند. در آمریکا یک پارک طبیعی به نام «یلو استون» است که به‌دلیل تعدادی از مخازن نفت موجود در آن سال‌هاست در فهرست آثار طبیعی در معرض خطر قرار دارد و آمریکایی‌ها میلیون‌ها دلار هزینه کرده‌اند که رضایت کمیته میراث جهانی را جلب کنند تا این پارک طبیعی از فهرست آثار در معرض خطر خارج شود. از سال 94 میلادی آنها هر سال در کمیته‌ گزارش می‌دهند و کمیته‌ی میراث جهانی گزارش آنها را نمی‌پذیرد. خب اگر این موضوع اهمیت نداشت برای چه آنها هر سال میلیون‌ها دلار هزینه می‌کنند؛ برای اینکه اعتبارشان مخدوش می‌شود. حالا اگر اثری از فهرست میراث جهانی حذف شود که دیگر واویلا و بی‌کفایتی یک دولت را به نمایش درمی‌آورد و هیچ کشوری دلش نمی‌خواهد این اتفاق برایش رخ بدهد.

 

* چه خصوصیتی موجب ارزشمند شدن باغ ایرانی برای ثبت جهانی می‌شود؟

 شناخت ما از باغ ایرانی براساس آن چیزی است که به‌عنوان نخستین باغ‌های احداث شده در ایران در پاسارگاد وجود دارد. باغ پاسارگاد البته دلالت دارد که این شیوه باغ در ایران مسبوق به سابقه بوده که منجر به‌وجود باغی با آن کیفیت در پاسارگاد شده است. باغ ایرانی به‌عنوان بهشت روی زمین شناخته می‌شود و در حقیقت گزارشی از بهشت است؛ یعنی در الگوی باغ ایرانی آسمان به زمین آمده یا به عبارت بهتر زمین را به آسمان برده‌اند. در واقع تمام آنچه در عرصه‌های مختلف از بهشت گزارش شده را می‌توان در باغ ایرانی مشاهده کرد. باغ اروپایی گزارش از بهشت نیست بلکه طبیعت سامان یافته است؛ یا در باغ چینی، دیدگاه کنفوسیوسی و ترکیب آن با بودایی در باغ وجود دارد و آن درک از عالم را می‌دهد. در باغ ایرانی ما شاهد تداوم هستیم؛ یعنی از پاسارگاد تا پایان قاجار شاهد پدید آوردن باغ در ایران هستیم که همه آنها در یک مسیر حرکت کرده‌اند که خط مشترک آن همان الگوی باغ‌ایرانی است.

 

در سرزمینی مثل ایران با تنوع طبیعی زیاد می‌بینید باغ عباس‌آباد در بهشهر که در محیط جنگلی است و طبیعت سخاوتمندی دارد براساس الگوی باغ ایرانی احداث شده یا در باغ فین کاشان که طبیعت کمی خساست دارد باز هم الگوی باغ ایرانی رعایت می‌شود. باغ ایرانی می‌خواهد گزارشی از بهشت باشد و تفاوت ندارد که در محیط خشک باشد یا در محیطی با طبیعت زیاد. موضوع دیگر این است که در باغ اروپایی از قرن 18 که پس از انقلاب کبیر فرانسه درهای باغ‌‌های اشرافی به روی مردم باز می‌شود پدیده‌ای ایجاد می‌شود به نام پارک که عمومیت می‌یابد. آنچه به‌عنوان «پارک لوکزامبورگ» در پاریس می‌شناسیم در واقع باغی بوده که در آن به روی مردم باز شده ولی در تجربه ایرانی عناصر تشکیل‌دهنده باغ تمرین می‌شود تا با تغییر ماهوی به مفهوم شهری تغییر یابد؛ یعنی شهر را تبدیل به یک باغ بزرگ می‌کند. نمونه‌ی بارز آن پدیده چهارباغ در اصفهان است که کل شهر را تبدیل به یک باغشهر می‌کند. تجربه‌ی ما در باغ‌ایرانی تقریبا از 500 سال پیش وارد فاز جدیدی شده که شهر را تبدیل به باغ کند. شیراز نیز دارای چهارباغ بود و تهران طهماسبی هم دارای چهارباغ شد که از آن تنها تکه کوچکی باقی مانده که از سر در کاخ گلستان تا ایوان تخت مرمر کشیده شده است. بنابراین یک سهم ایران در میراث جهانی همین باغ‌سازی به شیوه‌ی ایرانی است.

 

* خبرهایی مبنی بر خشک شدن درختان برخی باغ‌ها یا خسارات جزئی در مورد برخی باغ‌ها بوده اگر درختان باغ‌ها از میان برود در ثبت اثر تأثیر دارد؟

 حتماً همینطور است. اثر باید حفظ شود. خصوصاً اینکه اثر تعلق به سازمان میراث فرهنگی دارد و سازمان وظیفه دارد با منابعی که در اختیار آن قرار داده شده به اثر رسیدگی کند. در مورد پوشش گیاهی، یک زمان هست که اثر به‌دلیل آفت از بین رفته یا اثر به‌دلیل طوفان‌ها که خارج از اراده مدیریتی ما بوده از بین رفته یا خشک شده است. ولی زمانی هست که این موضوع به‌دلیل ضعف مدیریت در نگهداری از باغ انجام می‌شود که آن بحث دیگری است.

 

* در بین شهرهایی که در کشور داریم در کدام شهر شواهدی وجود دارد که بر باغ در مفهوم شهری آن دلالت داشته باشد؟ یعنی باغشهر در آن به منصه ظهور رسیده باشد؟

 از دوره‌ی صفویه به بعد شاهد آن هستیم که چهارباغ به‌عنوان یک عنصر اصلی باغ در مفهوم باغشهر می‌شود یکی از ارکان شهر؛ یعنی ما در شیرازچهار باغ پیدا می‌کنیم حتی در سنندج به‌عنوان یک شهر جدیدالتأسیس نیز چهارباغ وجود دارد. در تهران دوره طهماسبی هم شاهد پدید آمدن چهارباغ هستیم. در قزوین در دوره طهماسبی شاهد پدید آمدن پدر موضوع باغشهر به‌صورت خیابان هستیم به مفهوم چهارباغ که خیابان از عمارت عالی‌قاپو تا میدان راه‌آهن فعلی این شهر ادامه می‌یابد. در همین بهشهر شاهد این هستیم که توسعه‌ی بهشهر در دوره صفوی مبتنی بر الگوی باغشهری است. ولی آیا این موضوع را در کرمان هم می‌توان دید؟ واقعاً من مطالعه نکردم که آیا در کرمان هم مبتنی بر این الگو هست یا نیست. ولی می‌دانم که مثلاً در یزد این الگو محقق نشده است.