Add new comment
شهر اصفهان، از لحاظ هنری دارای پيشينهای بسيار غنی بوده، همواره هنر و صنعت و قدمت را در برداشته و در دورانها و حکومتهای گوناگون، تجلیگاه اين عوامل بوده است. اين خطه ايران زمين، در دورۀ تسلط حکومت صفويه و خصوصاً در زمان شاه عباس کبير، مهد هنرها و صنايع فراوان گرديد به گونهای که اکثر جهانگردان و سياحان آن دوره، در کتب خويش مطالبی در اين باب مندرج نمودهاند.
آثار تاريخي اصفهان از سر راه كنار برويد!
- مقدمه :
شهر اصفهان، از لحاظ هنری دارای پيشينهای بسيار غنی بوده، همواره هنر و صنعت و قدمت را در برداشته و در دورانها و حکومتهای گوناگون، تجلیگاه اين عوامل بوده است. اين خطه ايران زمين، در دورۀ تسلط حکومت صفويه و خصوصاً در زمان شاه عباس کبير، مهد هنرها و صنايع فراوان گرديد به گونهای که اکثر جهانگردان و سياحان آن دوره، در کتب خويش مطالبی در اين باب مندرج نمودهاند.
با اين پيشينه، در دوران پهلوي اول در روند تدريجي توسعۀ صنايع كارخانهاي، اين شهر يكي از كانونهاي مهم صنايع نساجي گرديد. در اين دوران، بخش خصوصي با برخورداري از پشتيباني دولت، بيست و نه كارخانه نساجي را در شهرهاي بزرگ بنيان نهاد (دلفاني، پاييز و زمستان 1371، صص : 94-64 ) كه در اين ميان، شهر اصفهان با داشتن نُه كارخانۀ مهم، در رديف اول صنايع نساجي ايران قرار گرفت. بدين صورت، اين شهركم كم به صورت يك شهر صنعتي درآمد (طاهر احمدي، 1379، ص: 29) به گونهاي كه منچستر ايران شد. از اين ميان، دَه كارخانة مهم اصفهان، در دو سوي زاينده رود و در حاشية آن شكل گرفت. كارخانههای پشمباف، نختاب (دخانيات فعلی) و رحيمزاده در حاشيۀ شمالي و كارخانههاي نور، وطن، زاينده رود، شهرضاي جديد، صنايع پشم، بافناز و ريسباف، در حاشيۀ جنوبي زاينده رود. كارخانههايي كه در باغهاي صفوي لانه كردند ليكن با دارا بودن حس احترامي وافر به مكان و طبيعت سبزي كه تسخير كرده بودند، بدون تكه تكه نمودن اين باغها، نمونههاي زيبايي از پاركهاي صنعتي را ايجاد كردند.
ليكن متاسفانه در پي توسعه شهر به اين سمت از ساحل زاينده رود، علاوه بر قرارگيري اين مراكز صنعتي در قلب و مركز شهر كه افزايش بسيار زياد ارزش زمين اين نهادهاي صنعتي را به همراه داشت، بهانه حفظ محيط زيست نيز پا به عرصه گذاشت و مجموعه ي تمامي اين عوامل، زمينههاي انتقال اين كارخانهها را به نواحي برون شهري و تبديل زمين آنها به ديگر كاربريها را فراهم ساخت و بدين ترتيب تقريباً در خلال يك دهه، بسياري از آنها به يك باره به باد فنا سپرده شد.
البته لازم به ذكر است با توجه به قرارگيري اين كارخانجات در قلب شهر و همچنين انعطاف پذيري فضاهاي داخلي، در طرح جامع و تفصيلي شهر اصفهان، فضاي استقرار اين بناها عمدتاً به كاربريهاي فرهنگي اختصاص داده شد اما متاسفانه اين كارخانجات كه مجموعهاي كم نظير از معماري صنعتي سده معاصر ايران و نيز مجموعه ديدني و پراهميت از فضاهاي شهري معاصر و باغهاي صنعتي را در اين شهر تشكيل مي دهند، در حال حاضر يا در معرض نابودي هستند و يا تخريب شده اند.
البته ناگفته نماند با تبديل بخشي از كارخانه پشمباف به اداره صدا و سيماي كنوني، بخشي از كارخانة صنايع پشم به دبيرخانة شوراي شهر و تداوم فعاليت در كارخانة دخانيات امروزي، تكههايي از اين بناهاي صنعتي از خطر تخريب نجات يافتند ؛ ليكن اين اندك مقدار بناي برجاي مانده، ديگر گوياي عظمت نهادهاي صنعتي پيشين خود نيست. متاسفانه علي رغم نمايان گر شدن زشتي اين اقدام، يعني ويران نمودن و جايگزيني اين گونه بناها با بناهاي تجاري، مجتمعهاي مسكوني و پلاكهاي مسكوني غالبا بدقواره و بدشكل، كه داد هر متخصص و حتي غير متخصص را برآورد! اين بار اجل تخريب بر گرداگرد كارخانة ريسباف- آخرين كارخانة بر جاي مانده در محور چهارباغ بالا – ميچرخد كه در اين نوشتار برآنيم به معرفي آن بپردازيم.
- اقدامات صورت پذيرفته در راستاي حفظ نهادهاي صنعتي :
در دهه هشتاد، به دلايل مختلف از جمله توانهاي ويژه شهري محدوده نهادهاي صنعتي، توجه خاصي چه از طرف مالكان و چه برنامهريزان شهري بر اين محدودهها صورت پذيرفت و وزارت مسكن و شهرسازي با تهيه ي طرحهاي مختلف در حفظ اين كارخانجات و تبديل آنها به كاربرهاي عمومي شهري در راستاي احياي اين ابنيه و كيفيت بخشي به محيط شهري پيرامون آنها تلاش فراوان نمود. ليكن متاسفانه از ديگرسو با توجه به همين ويژگيهاي مثبت، تمايل به تفكيك و تخريب اين محدودهها شدت گرفت و اقداماتي به وقوع پيوست كه تاكنون ادامه دارد. بدين منظور و با توجه به اهداف و ماموريتهاي اين وزارت خانه، موضوع در جلسه مورخ 8/5/80 شوراي عالي شهرسازي و معماري طرح و مقرر گرديد با تاكيد بر ارزشهاي ملي اين منطقه، نسبت به جلوگيري از تخريب و تفكيك اين اراضي اقدام به عمل آمده و كليه تصميمات متخذه در راستاي تخريب آثار لغو گردد. اين مهم طي سفر مقام رهبري در مورخ 13/8/80 مورد تاكيد قرار گرفت و مقرر شد با استناد به لايحه جابه جايي و نوسازي كارخانجات نساجي، مبلغ 300 ميليارد ريال در اختيار شركت عمران و مسكن سازان مركزي قرار گيرد تا نسبت به خريداري املاك و آزادسازي آنها و نيز احياي اين مراكز اقدام نمايد. ( خواجه دلوئي، آبان - دي 1380، ص : 81)
شاهدش «اعلام مصوبه» اي است كه با امضاي «پيروز حناچي، معاون شهرسازي و معماري ]وزارت مسكن و شهرسازي، مسكوني را مغايرت اساسي تلقي نموده و تصميمات اتخاذ شده را لغو و مقرر نمود كاربرهاي طرحهاي جامع و تفصيلي مصوب كماكان به قوت خود باقي بماند .
2- با توجه به اهميت تاريخي و جهاني شهر اصفهان، طرح معماري بدنه ميدان نظام و تعيين كاربريهاي مناسب كه در طرح تفصيلي مصوب پيش بيني گرديده است از طريق مسابقه بين المللي طراحي گردد. بديهي است در اين خصوص دبيرخانه شوراي عالي شهرسازي «معاونت معماري و شهرسازي» با همكاري سازمان ميراث فرهنگي و وزارت كشور، نسبت به انجام مسابقه مزبور اقدام خواهد نمود و طرح مذكور پس از تهيه در شوراي عالي مورد بررسي قرار خواهد گرفت .
3- شوراي عالي مقرر نمود هر گونه پيشنهاد تغييركاربري در محدودههاي محور تاريخي - فرهنگي چهارباغ و محور زاينده رود مغايرت اساسي تلقي شده و مي بايستي جهت اتخاذ تصميم نهايي به شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران احاله گردد .
بديهي است نقشه محدودههاي مورد نظر به آن استانداري محترم و ديگر مراجع ذيربط ابلاغ خواهد گرديد .»
( اخوت، آبان - دي 1380، ص : 67)
بنا به گزارش شوراي شهر، در همين رابطه و بعد از مصوبه شوراي عالي شهرسازي، پي گيريهايي صورت گرفت و در سفر مقام معظم رهبري بحث 30 ميليارد تومان اعتبار براي خريد كارخانجات مطرح شد كه نهايتاً با توافق ايشان با 25 ميليارد تومان موافقت گرديد و اين قضيه از طرف سازمان مسكن و شهرسازي پيگيري شد تا با اين مبلغ، علاوه بر خريداري چهار كارخانه، حتي اراضي فروخته شده هر كدام از كارخانهها نيز به قيمت كارشناسي با كاربري مسكوني خريداري شود.
همچنين بنابر اين گزارش، به نقل از آقاي خسروي قرار شد ساختمان هفت طبقه اي كه در كارخانه شهرضاي جديد ساخته شده و بدون اجازه بالا رفته تخريب شود ( مجله نما، آبان - دي 1380، ص : 78) و حرفها و قولهايي از اين قبيل كه هيچ گاه عملي نشد.
علي رغم تمامي اين تلاشها و با وجود آن كه طراحان طرح جامع اصفهان، حفظ بناي اين كارخانهها و بافت شهري ارزشمند اين محدوده را توصيه مي كنند و مي كوشند اين مجموعه ارزشمند را با تغيير كاربري آن به كاربريهاي غيرمسكوني، و تجاري (اداري، فرهنگي و ...) حفظ و احيا كنند، اما كميسيون ماده 5 استان اصفهان در پي آن چه كه «مشكلات كارگري» اين كارخانهها عنوان مي شود، تصميم گرفت پيشنهادهاي طرحجامع و تفصيلي شهر را در مورد تغيير كاربري اين كارخانهها «تصحيح» كند و به جاي اعمال تغيير كاربري اين بناها به اداري و فرهنگي - كه معتقدند سودآور نيست - كاربري اين كارخانهها را به تجاري و مسكوني اصلاح نمايد. تغيير كاربري اين زمينها به تجاري و مسكوني و تفكيك و فروش آن، به زعم كميسيون ماده 5 استان اصفهان، ظاهراً يگانه راه حل رفع مشكلات كارگري است. ( اخوت، آبان - دي 1380، صص : 7 و 8)
اين در حالي است كه از يك سو طبق مصوبه شوراي عالي شهرسازي و معماري، اصفهان از جمله 5 شهر تاريخي ايران مي باشد كه حفظ و احياي محورهاي تاريخي آن در اولويت قرار گرفته است و از ديگر سو خيابان چهارباغ، يكي از مهم ترين قسمتهاي اين بافت تاريخي است و احياي بدنه اين خيابان از زمره طرحهاي قديمي است كه قرار بوده اجرا شود. ضمن اين كه در حال حاضر خيابان چهارباغ بالا يكي از شلوغ ترين و پر تراكم ترين قسمتهاي چهارباغ بوده و با طول حدود چهاركيلومتر، داراي هفت مجتمع تجاري و فاقد هر گونه فضاي سبز؟ پارك و همچنين مكان فرهنگي براي استفاده عموم مي باشد. بدين سو، عقل سليم حكم مي كند حتي اگر زمينهاي بكر اين كارخانهها وجود نداشت شهرداري براي ايجاد تعادل و هماهنگي از نظر شهرسازي، مناطقي را براي ايجاد اين فضاهاي عمومي در نظر مي گرفت كه اين كار مستلزم هزينههايي براي آزادسازي چندين هزار متر زمين ساخته شده و زحمات فراوان براي خريد زمينها از صاحبانشان بود ؛ در حالي كه حدود 18 هكتار زمين تفكيك نشده با ساختمانهايي كه از نظر معماري صنعتي بسيار شاخص مي باشد در اختيار بود و گذشته از همه اينها، تبديل زمينهاي ياد شده به فضاهاي سبز و فرهنگي، بازده اش در اقتصاد كوتاه مدت، از عمل فروش اين زمينها به عنوان يك عمل تجاري بسيار بيشتر بود. اقدامي كه بازده اقتصادي دراز مدت آن و همچنين آثار زيبايي غيراقتصادي آن نيازي به بيان ندارد. ( مجله ي دانش نما، آبان - دي 1380، ص : 46)
متاسفانه علي رغم تمامي مصوبات قانوني موجود و تلاشهاي دوست داران ميراث فرهنگي، به واسطه قرار گيري پاره اي مسئولان ناآشنا از يك سو و پاره اي سودجويان فرصت طلب در ديگر سو، در تركيبي بهينه، زمينههاي محو آثار مهم ترين گونههاي معماري صنعتي ايران زمين فراهم گشت و به دور از هرگونه فكر و انديشه، گونه اي تفكيك قبرستاني و بلوكهاي آپارتماني يك دست و بي قواره جايگزين اين فضاها شد. آيا واقعاً اين عمل مقدور نبود، اين فضاها را نظير كارخانه پشمباف كه به صدا و سيما تبديل شد، مرمت كنيم ؟ آيا نمي شد كارخانه زاينده رود را از تخريب نجات داد و به قول مهندس منتظر و بنا بر توافقاتي كه صورت گرفته بود، اين بنا كه توسط بهرنز، معمار آلماني تبار طراحي شده است، به سفارت آلمان تبديل مي گرديد ؛ چرا كوشك زيباي اداري صنايع پشم كه استثنا از تخريب كلي نجات يافته بود، تمام تزئيناتش به غارت مي رود، گويي قومي از درون آن عبور كرده اند، نردهها از جا كنده مي شود، گچبريها مي شكند، آيينههاي به فرم ماه و ستاره به يك باره محو مي گردد، بعداً مجدداً بازسازي مي شود، گويي كه در اين تخريب و بازسازيها عمدي وجود دارد. كارخانه شهرضاي جديد دركشاكش دو موسسه سامان گستر و شهرداري از بين مي رود و بدين ترتيب « باغهاي پارك مانند و اراضي سرسبزي كه به مدت چهار قرن كم و بيش از چشم زخمهاي بسيار، يورش افغانها، تنگ چشمي قاجار و نوكيسگي حريصانه پهلوي نيمه جاني به در برده و هنوز هم مفهوم چهارباغ را كمابيش در خود داشت در خطر نابودي كامل قرار گرفتند »
(مهندسان مشاور پل شير، 1379، ص : 27) همچنان كه از بناهايي هم چون كاخ سعادت آباد، هفت دست، آيينه خانه، كاخ نمكدان، باغ زرشك، باغ هزار جريب، و. .. ديگر اثري برجاي نيست.
آيا از قضاوت آيندگان درخصوص بي همتيمان نمي هراسيم ؟ همان گونه كه امروزه بناهايي چون حمام خسروآقا، كارخانه زيباي زاينده رود، كارخانه شهرضاي جديد، كارخانه صنايع پشم و صدها بناي ديگر تخريب مي شوند و ندايي از كسي بر نمي آيد درگذشته اي نه چندان دور يعني دوران ظل السلطان نيز كه كاخهاي صفوي تخريب مي گشت وضعيت به همين گونه بوده است. مايي كه خود نمي توانيم از تخريبهاي معماري معاصرمان جلوگيري كنيم پس نبايد مردمان گذشته را نيز سرزنش نماييم. "مجموعهها و ساختمانهاي تاريخي بسياري عملكرد اوليه خود را از دست دادهاند اما همچنان به عنوان ميراثي ارزشمند و مفيد با عملكردهاي جديد مورد استفادهاند .
اين مجموعه آثاري هستند كه تاريخ معماري ايراني را شكل مي دهند. معماري صنعتي ايران كه بهترين نمونههاي آن در اصفهان واقع اند، فصلي از اين تاريخ است، فصلي ويژه، منحصر به فرد، ارزشمند و كاملاً مفيد. افسوس كه برخي از مديران بي تدبير و مسؤلان كارناشناس، تاريخ، را منحصر به « قرون ماضيه » و « دوران باستان » مي دانند و به بهانههاي باب روز (و نه كارآمد) و نيازهاي روزمره (و باز نه كارآمد) كمر به نابودي اين آثار بسته اند. ( مهندسان مشاور پل شير، 1379، ص : 27)
چرا وقتي پارك سلطنتي عصر صفويه توانست جاي خود را به پارك صنعتي دوره ي پهلوي بدهد امروزه ما نتوانيم اين فضاها را به پارك فرهنگي اختصاص دهيم چيزي كه شهر اصفهان هم بدان نيازمند است. اگر اين فضاها فاقد اين پتانسيلاند چرا در طرح جامع و تفصيلي كه توسط عده اي از مهندسين اين مرز و ديار انجام گرفته به اين كاربري اختصاص داده شده اند. اگر قرار است مخالف طرح عمل نمائيم به چه دليل، با صرف هزينههاي بسيار، اين طرحها را تهيه مي كنيم و .................
امروزه اگرچه طبقاتي از مردم، از ويراني بناهاي قديمي بسيار متاثرند ولي چه خوش آن روز كه بهتر از اين فكر كنيم و بيش از اين دربرانداختن اساس مليت خود نكوشيم و آثاري را كه وارث آن هستيم، از جان و دل قدر بدانيم و در نگاهداري از آن غفلت نكنيم. ( عباس بهشتيان، 1343، بخشي از گنجينه آثار ملي اصفهان )
معرفي كارخانهي ريسباف (شركت سهامي ريسندگي و بافندگي اصفهان):
- وضعيت قبليِ مكان كارخانه :
اين كارخانه در سمتِ جنوب شرقي سيوسه پل، در محل باغهاي «اعتمادالدوله» و «حاتم بيگ»، در سمت شرق محور «هزارجریب» (چهارباغ بالای فعلی)، در زميني با مساحتي بالغ بر 69 هزار متر مربع احداث شد.
- تاسيس كارخانه:
در تاريخ 9/11/1311 (هنرفر/ 1346/ صص: 194 و 195. شفقي/ 1385/ ص: 477. عابدي/ 1334/ ص: 110)، با سرمایهی اولیهای «معادل 314هزار تومان»، بهشمارهي 8 و بهصورت شركت سهامي، بهثبت رسيد و در تیرماه سال 1313 خورشیدی آغاز بهکار کرد.
- طراح بنا :
طراحي اين بنا بهدست تواناي استاد معماری بهنام «معتمدي» و زير نظر «شونمان»، مهندس آلماني صورت پذيرفت به گونه اي كه تاثير مستقيم آثار پیتر بهرنز، معمار آلمانی، در معماری این کارخانه مشهود است.
روزنامهی اخگر مینویسد: «چون قرار خريد كارخانه نساجي اصفهان سابقاً داده شد و محتمل است به زودي كارخانه بر طبق قرارداد به اصفهان حمل گردد، لذا از طرف شركت سهامي كارخانه، زميني در اول پلهاي چهارباغ مقابل باغ زرشك، براي محل كارخانه خريداري شد و مسيو شونمان مهندس نيز مشغول طرح نقشه ساختمان بناي كارخانه ميباشد كه به زودي پس از تهيه نقشه، شروع به ساختمان محل نمايند.» (روزنامهي اخگر/ سال پنجم/ شماره 850/ 18 خرداد 1312)
- موسس يا موسسان كارخانه :
اين كارخانه با حمايتهاي «افشار»، «حكمران اصفهان»، تاسيس شد. گویا اولین اقدامِ افشار در اصفهان، تاسیس کارخانهی ريسباف بود. افشار که معتقد بود «دولت تاجر بدي است، دولت بايد تسهيلات بهوجود آورد و وسايل كار را حاضر كند» و «مردم بايد با سرمايههاي خود كارخانه ايجاد كرده و آن را اداره كنند» (فاطمي/ ص 836)، عدهاي تجار گمنام ولي سرمایهدار را تشويق كرد تا شرکت ریسندگی ریسباف را، با «سرمایهی پانصدهزار تومان» (فاطمی/ همان) تاسیس کردند «و بهسرعت ماشينآلات آن را بهوسيله برادران كورس از انگلستان خريدند.» تاسیس موفقیتآمیزِ شركت ريسباف، افرادِ دیگری را نیز تشویق کرد و «بهزودي شركت زايندهرود و پشمباف و كارخانه بافندگي هراتي و نختاب با شركت چند نفر كليمي و مسلمان، كارخانه شهرضا، كارخانه كاغذ و شيميايي و... يكي بعد از ديگري در اصفهان»(فاطمی/ همان) بهراه افتاد.
در يكي ديگر از سندهاي برجا مانده از اين شركت سهامي، مورخ 23/12/1314 از آقايان حاج سيد جواد كسايي، حيدرعلي امامي، حسن سلطاني، اعزاز نيكپي، حاج عبدالعلي فيض و حاج سيد ابراهيم كسایيان، بهعنوان موسسانِ اين كارخانه نام برده شده است.
ویلم فلور نيز از افرادي همچون حاج عباس اكبري، حيدرعلي امامي، حاج سيد جواد كسايي، حاج محمدكاظم مثقالي و علي الماسي، بهعنوان اعضای هياتمديرهي كارخانه نام برده است. (فلور/ 1371/ ص: 101)
- مشخصات کلی مجموعه :
سایت 69هزار مترمربعیِ کارخانهی ریسباف، درحالِ حاضر، از غرب به محور اصلي چهارباغ بالا، از شمال به محور فرعي «يحييخان»، از جنوب به محور فرعي «هفتدست»، و از جانب شرق، به بافت مسكوني، محدود است.
بیشترِ ضلع غربيِ سایتِ این کارخانه، به ورودي و فضاهاي اداري و خدماتي اختصاص دارد، درحالي كه جوانب ديگر، همه به فضاي انبار تخصيص يافته است. بهاین ترتیب، فضاهاي كارگاهي در میانهی سایت، توسط اين فضاهای پیرامونی احاطه شده است. از همینروست که اضلاع شمالي و جنوبي کارخانه، دیواری بلند با نمايي ساده دارد كه گاه چند پنجرهي بيپيرايه، زينتگر آن است.
در میانهی سایت، سالنهاي توليد، در سمتِ غرب؛ سالنهاي تكميل، در سمتِ شمال غربي؛ و سالن رنگرزي در سمت جنوب شرقي، مكانيابي شده است.
برج تصفيه در ضلع شماليِ مجموعه، و دودكش كارخانه در ضلع شرقي (استعارهاي نوين از منارههاي كهن كه با بلنداي خود، گونهاي نقش نمادين و نشانهی شهری دارد)، از ديگر احجام تشكيلدهندهي اين مجموعهی صنعتيست. فضاهای ورزشی و فضاي شيرخوارگاه (براي كودكانِ زنانِ شاغل)، از ديگر فضاهاییست كه در سایتِ اين کارخانه منظور شده است ليكن متاسفانه موقعیت شیرخوارگاه مشخص نیست.
- ريختشناسیِ بنا:
از لحاظ جزییات معماریِ نيز کارخانهی ریسباف، از زمرهي زيباترين کارخانههای عهد پهلویِ اول در شهر اصفهان بهشمار میرود، جزییاتی زیبا كه در هر بخشِ کارخانه، متناسب با كاربري و سازهي آن بخش، حالتي متفاوت ميگيرد. برای مثال، در انبارها، با سازهي تاق و چشمهی سنتی، نماها كاهگليست، با جرزها و هرههاي بسيار ظريف آجري و پنجرههایي با قوسِ پنجاوهفت. یا در قسمت اداري، متناسب با ساختار و آرايش فضاييِ سنتیِ آن، از پنجرههاي مزين به گرهچینیهای چوبي و شيشههاي رنگي، استفاده شده است. در ساير فضاها، (فضاهاي كارگاهي، تصفيه خانه، دودكش و...) نيز، تمام تزیينات و جزییات، آجريست که خود، نشانگرِ مهارتِ معمار است در ترکیبِ مصالح نوین با مصالح سنتیای همچون آجر.
نسرين فقيه، در كتاب «آغاز معماري صنعتي ايران»، كارخانهي ريسباف را با «نقشبنديهاي عمودي و نيز با القاء تصوير كوهستان» داراي شباهتي بسيار به «تاتر پولستيك» مي داند كه خود، نمونهایست از «نحوهي عطف معماران اكسپرسيونيست به طبيعت». وي، سردرِ كارخانهي ريسباف را، كه به «كليدهاي اُرگ» شباهت دارد، همانند كليساي گرانتويك در اطرافِ كپنهاگ، اثر «كلينت »، ميداند و اين كليسا را نمونهای میشمارد از تركيبِ موفقِ «مدلهاي گذشته و مضامين جديد». (فقيه/ صص: 11 و 12) فقیه، پس از توصیفِ این کلیسای قرنِ بیستمی و اشاره به آبشخورهایِ قرون وسطایی و باروکِ آن و یادآوریِ نوآوریهای آن در طرحها و الگوهایِ سنتی، مینویسد: «اين ويژگي يعني تلفيق معماري سنتي و بومي، با مظاهر و تكنولوژي جديد به دست معمار و صنعتگر ايراني، در بناهاي كارخانههاي اصفهان، از جمله كارخانه ريسباف نيز قابل مشاهده است.» (فقيه/ صص: 11 و 12) در جايي ديگر از اين كتاب نيز، فقيه، «تركيب نامانوس طاق قوسدار در ورودي با نمائي كه روحیه گوتيك و ارگگونه كليسائي دارد»، حاكي از حضور معمار سنتي ايراني در ساختِ این مجموعه ميداند؛ معماری كه براي نخستين بار با سازههای فولادي و نيز مادهي جديدي بهنام سيمان روبهرو ميشود اما «از اين موقعيت براي نشاندادن مهارت خود در ارائه جزئيات پنجرهها، درها و كارهاي آجري استفاده کرده است و حتي با قراردادن يك "كوزه آب حيات" در گوشهاي از بنا به نشانه خوشيمني شروع ساختمان، از آئينهاي ساختماني خود نيز ياد کرده است.» (فقيه/ ص: 12)
- دوران ركود كارخانه :
اين كارخانه همانند ساير نهادهاي صنعتي هم عصر خود، فراز و نشيبهاي فراواني را طي نمود ؛ بارها به علت بدهي، كمبود مواد اوليه، عدم توانايي در پرداخت حقوق كارگران و ... تعطيل گشت و مجددا افتتاح شد.
سرانجام، کارخانهی ریسباف، که بهدلیل بدهی همچنان در گروِ بانکِ ملی بود، توسطِ این بانک تملّک شد و بهنام «شركت ملي ريسباف» به کارِ خود ادامه داد. فعاليتِ این کارخانه ادامه داشت تا بالاخره در دههی 80 خورشیدی، بهدنبالِ موجِ بحران و تعطیلیِ کارخانههای نساجیِ اصفهان، بهکلی تعطیل شد.
- وضعيت كنوني کارخانه:
خوشبختانه کارخانهی ریسباف، آخرين و یکی از زیباترین مجموعههای صنعتیِ عهدِ پهلویِ اول در کنارِ محور چهارباغ اصفهان، که در فهرست آثار ملی نیز ثبت شده است ، همچنان برجاست و جز تخريبهايي بهظاهر اتفاقي، ويراني كلي در آن مشاهده نميشود.
- طرح تبديل كارخانه ريسباف به موزه منطقهاي :
بنابر گزارش تهيه شده توسط خبرگزاري مهر مورخ 7/3/91، با توجه به موقعیت خاص فرهنگی و هنری اصفهان، طی سه دوره سفر استانی رئیس جمهور به استان، مصوبههایي در خصوص توسعه فرهنگی و هنری استان اصفهان تصویب شد، مصوبههایي که برخی از آنها با وجود گذشت زمان و پیگیری مسئولین استان و کشوری به دلیل وجود برخی مشکلات هنوز اجرایی نشده كه از جمله آنها مصوبه واگذاری مالکیت کارخانه ریسباف اصفهان از سوی بانک مرکزی به سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری برای ایجاد موزه منطقهای اصفهان است.
در دور سوم سفر هیت دولت به استان اصفهان و در کار گروهی که از سوی رئیس جمهور به عنوان کار گروه فرهنگی نام گذاری شده بود در جلسه هیئت دولت در استانداری اصفهان، طرحی از سوی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری به هیئت دولت ارائه شد که در قالب آن، با توجه به محور فرهنگی تاریخی شهر اصفهان و برخورداری این شهر از عناصر ارزشمندی نظیر مساجد، مدارس علمیه، بازار، حمام و .... و با تاکید بر این موضوع که طبق مصوبه دور دوم سفر هیت دولت به اصفهان، عنوان "پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی" به این شهر داده شده بود، هیئت وزیران در جلسه 11 آذرماه 88 به استناد ماده (118) قانون محاسبات عمومی کشور مصوب 1366، تصویب کرد مالکیت ساختمان تاریخی متعلق به بانک ملی ایران واقع در خیابان استانداری يعني بانك ملي مركزي و کارخانه ریسباف در خیابان چهار باغ با رعایت قوانین و مقررات مربوط، به منظور ایجاد موزه منطقهای اصفهان به سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری انتقال یابد.
مصوبهای که در اجرا با اعتراض بانک ملی مواجه شد و مسئولین بانک ملی با این عنوان که بانک حافظ و پاسخگوی منافع سپرده گذاران عمومی و سهامداران کارخانه مذکور است و از طرفی مالکیتِ عین ملک مذکور به بانک ملی و 99 درصد سهام آن متعلق به شرکت سرمایه گذاری بانک ملی ایران است، بانک در راستای استیفای حقوق سهامداران و سپرده گذاران، اقدامات قانونی در خصوص رفع ادعای سازمان میراث فرهنگی انجام خواهد داد.
اعتراض بانک ملی سبب شد تا استانداری اصفهان برای اجرایي کردن مصوبه مذکور و پیگیری ادعای بانک ملی رایزنیهايي با معاون اول رئیس جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارايی و سازمان میراث فرهنگی را در دستور کار قرار دهد تا بتواند طبق گفته رئیس جمهور تا قبل از پایان عمر دولت دهم تمام تعهدات دولت در خصوص مصوبات سفرهای استانی را اجرایی نمايد.
علویان صدر معاون حفظ و احیاء سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: پس از اتمام چانه زنیها در پایتخت، سر انجام تصمیم گیری در خصوص این پروژه به استان واگذار شد زیرا کارخانه ریسباف به شماره 6018 در هشتم مردادماه 81 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و به همین سبب و با توجه به غیر قانونی بودن تخریب بناهای تاریخی به دلیل ثبت در فهرست آثار ملی، کمیسیون ماده پنج میتواند با تغییر کاربری زمین، مقدمات ایجاد موزه منطقهای در اصفهان را فراهم آورد.
معاون عمرانی استاندار اصفهان نیز در خصوص واگذاری کارخانه ریسباف به سازمان میراث فرهنگی گفت: با توجه به مصوبه هیئت دولت قرار بود تا سند زمین کارخانه ریسباف از بانک ملی به سازمان میراث فرهنگی تغییر کند زیرا هر دو، بخشی از اموال دولت محسوب میشوند؛ اما به سبب اعتراض وزیر اقتصاد و طرح دوباره موضوع در جلسه هیئت دولت، این مصوبه برگشت خورد و بحث انتقال سند مالکیت کارخانه از بانک ملی به سازمان میراث فرهنگی منتفی شد.
سید جمال الدین صمصام شریعت ادامه داد: با توجه به این که مجموعه کارخانه ریسباف اصفهان به عنوان یکی از آثار تاریخی در فهرست آثار ملی ثبت شده، زمانی که موضوع منتفی شدن انتقال سند و برگشت مصوبه مطرح شد مدیریت استان اصفهان نیز در آخرین جلسه کمیسیون ماده پنج با تغییر کاربری کارخانه ریسباف از مجموعه خدماتی به فرهنگی موافقت تا با توجه به کاربری جدید، مقدمات تبدیل شدن این مکان به موزه منطقهای فراهم شود.
وی ادامه داد: در اصفهان دهها هزار شیء عتیقه وجود دارد که فضای لازم برای نمایش این عتیقهها به مردم و گردشگران وجود ندارد زیرا در محدوده شهر اصفهان زمیني قابل، به جزء این کارخانه که یادگار دوران پهلوی اول است، موجود نیست و این کارخانه در ستون فقرات استان و شهر اصفهان قرار گرفته است.
صمصام شریعت اظهار داشت: ساختمانهای کارخانه ریسباف چند سال است که ثبت ملی شده و باید در حراست از آن دقت کرد اما متاسفانه اکنون ساختمانهای این کارخانه تعمدا در حال خراب شدن است و حتی سقف برخی از نقاط این ساختمانها نیز فرو ریخته است كه اين موضوع مسئوليت حقوقي دارد. (خبرگزاري مهر، 7/3/91) وي در ادامه اضافه نمود كه متاسفانه در آخرین بازدیدی که از ساختانهای کارخانه ریسباف صورت گرفته مشخص شد که بنا به صورت عمد در حال تخریب است به طوری که بخشی از سقف فروریخته است به همین سبب از سازمان میراث فرهنگی درخواست شده تا با این موضوع به صورت قانونی برخورد کند. (پايگاه خبري خورشيد آنلاين، 10/3/91)
دكتر ذاكر استاندار اصفهان نيز با اعلام شکایت علیه کسانی که ساختمان تاریخی کارخانه ریسباف را تخریب میکنند، گفت: اگر دستگاه متولی از طرح شکایت واهمه دارد خودمان شکایت میکنیم. به گزارش مهر، علیرضا ذاکر اصفهانی یکشنبه شب در جلسهای که به منظور موزه منطقهای اصفهان برگزار شد، افزود: یک مدیر در اصفهان باید عاشق باشد و شبانه روزی کار کند و چرا در اصفهان با این ظرفیت مدیران آن باید کم کاری کنند. ذاکر اصفهانی در ادامه سخنان خود در خصوص کارخانه ریسباف یادآور شد: هر اقدامی که برای این امر شایسته است انجام میدهیم و معطل بانک ملی نخواهیم بود. (پايگاه خبري اصفهان فردا، 13/3/91)
معاون عمرانی استاندار اصفهان تصریح کرد: انتظار این است تا در این خصوص یک تدبیر قانونی شود و علاوه بر آن، در صورت عدم اختصاص این مجموعه، بودجه اختصاص یافته 27 میلیارد تومانی از طرف سازمان ميراث فرهنگي جهت تجهيز و بهره برداري از موزه را نیز از دست خواهیم داد.
وي در ادامه ضمن اشاره به اين كه كارخانه ريسباف با متراژي در حدود 70 هزار مترمربع كه ثبت فهرست آثار ملي ايران است با كاربري موزه، مشتري ندارد خواستار همكاري بانك ملي شد. (خبرگزاري مهر، 7/3/91)
معاون عمرانی استاندار اصفهان با اشاره به این که حدود هشت سال است که بانک ملی به دنبال خریدار برای فروش این زمین است گفت: با توجه به مساحت زمین و این که ساختمانهای آن ثبت ملی است بدون شک اولین و آخرین مشتری این زمین تنها خود بانک ملی است (پايگاه خبري خورشيد آنلاين، 10/3/91)
صمصامشریعت عنوان کرد: سه هفته پیش کاربری خدماتی این کارخانه به موزه تبدیل شده که این موضوع نیز از جمله محدودیتهای آن است ضمن این که به گفته کارشناسان این موضوع سبب شده قیمت آن کاهش پیدا کند. وی با بیان این که زمین این کارخانه از چهار طرف عقبنشینی دارد، بیان داشت: این زمین 16 متر از سمت چهارباغ بالا، 20 متر از کوچه ابتدای خیابان یحیی، پنج متر از سمت هفت دست عقبنشینی دارد ضمن این که در سمت شرق کارخانه نیز قرار است خیابانی به عرض 20 متر به نام کمکی چهارباغ احداث شود که سبب میشود کارخانه به دو بخش تقسیم شود.
معاون عمرانی استاندار اضافه کرد: احداث این خیابان سبب میشود بخشی از کارخانه در سمت دیگر خیابان قرار بگیرد که این قسمت کمتر از 10 تا 15 درصد کل زمین را تشکیل میدهد و دارای ساختمانهای فاقد ارزش تاریخی است.
این مسئول یادآور شد: متراژ کل این زمین 65 هزار متر مربع است که 10 هزار متر آن برای عقبنشینی کم میشود و اگر هفت تا هشت هزار متر آن در طرف دیگر خیابان کمکی چهارباغ قرار گیرد 45 هزار مترمربع برای موزه باقی میماند.
صمصامشریعت با بیان این که استانداری قصد تعامل با بانک مرکزی را دارد، گفت: با توجه به کاربری تصویب شده برای زمین این کارخانه، بهترین کار این است که در اختیار میراث فرهنگی قرار گیرد چرا که فروختن آن سختتر از پیش شده است. وی اضافه کرد: اگر بخشی از این موزه که دارای ساختمانهای ثبت ملی است در اختیار موزه قرار گیرد، میتوانیم با تغییر کاربری بخشی از ساختمان کارخانه که در طرف دیگر خیابان کمکی چهارباغ قرار میگیرد آن را در اختیار بانک قرار دهیم تا برای آپارتمانسازی مورد استفاده قرار گیرد که این موضوع پیشنهاد ما به بانک ملی است.
معاون عمرانی استاندار اصفهان ادامه داد: اگرچه باز هم مساحت این موزه در شأن اصفهان نیست، اما حداقل کاری است که میتوانیم برای اصفهان انجام دهیم. این مسئول با بیان این که برخی ساختمانهای بانک ملی دارای تخلف است، عنوان کرد: تاکنون درباره این ساختمانها اقدام جدی انجام ندادهایم، اما راه دیگر ما در صورت به توافق نرسیدن با بانک ملی این است که تخلف این بانکها مطابق ماده 100 به جریان بیفتد.
صمصامشریعت با اشاره به این که برای پاسخگویی بانک یک هفته کاری در نظر گرفته میشود، اذعان داشت: اگر در طول این هفته بانک با این موضوع توافق کند برای خود او نیز منافعی را در بردارد و در غیر این صورت راههای دیگری همانند آنچه بیان شد در نظر داریم که تنها اجازه آن را از استاندار لازم داریم. وی متذکر شد: فرصت ما برای تعامل با بانک ملی کم است و با توجه به این که اصفهان از شهرهایی است که بیشترین مالیات را به خزانه کشور میپردازد، باید سعی کنیم پیش از این که 27 میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده باز گردانده شود، آن را جذب کنیم. ( شبكه اطلاع رساني ساختمان ايران (شاسا)، 9/3/91)
صمصام شریعت در ادامه در پاسخ به سخنان دیگر سرپرست بانک ملی مبنی بر این که ما توافقاتی با شهرداری داشته تا در قبال توافق برای احداث مترو آنان نیز تخلفات ساخت و ساز ما را نادیده بگیرند، گفت: من بحث مترو و ... را نمیشناسم و موضوع توافق شده شما تنها مربوط به یک منطقه است اما اصفهان 103 شهرداری دارد که با بلدوزر به سراغ تک تک بانکهایی خواهم رفت که تخلف ساخت و ساز دارد. (خبرگزاري مهر، 7/3/91)
رئیس اداره امور شعب بانک ملی استان اصفهان گفت: هر کمکی بتوان برای ساخت موزه منطقهای اصفهان انجام میدهم. مجتبی دهاقین دوشنبه شب در نشستی با عنوان ساخت موزه منطقهای اصفهان که با حضور مسئولان میراث فرهنگی، استانداری و بانک ملی ایران در استانداری اصفهان برگزار شد، اظهار داشت: مشخص شدن تکلیف زمین کارخانه ریسباف حرف دل ما نیز هست ضمن اینکه دلمان میخواهد این اتفاق مثبت ساخت موزه برای شهر اصفهان به خوبی محقق شود.
این مسئول افزود: من سه هفته پیش، پس از جلسهای با استاندار برای رفع این مشکل و تعیین تکلیف این زمین نامهای برای مسئولان تهرانی نوشتم. رئیس اداره امور شعب بانک ملی استان اصفهان تصریح کرد: زمین کارخانه ریسباف در تصرف شرکت سرمایهگذاری بانک ملی ایران است، ضمن این که هنوز بحثهای انتقالی با شرکت ریسباف و کارگران آن ادامه دارد. وی اضافه کرد: در اینباره آنچه در توان داشته باشم برای کمک به رفع این مشکل به کار میگیرم، اما عمده مسایل مربوط به این موضوع در دست من نیست و باید در تهران پیگیری شود.
دهاقین با بیان این که این زمین جزو سرمایه بانک است، اما به سبب محدودیتهای عنوان شده نمیتوان در آن ساخت و ساز تجاری نمود، تاکید کرد: ما نیز در راستای حفظ سرمایهگذاران بانک باید عمل کنیم و بدین منظور هدف ما رفع مسالمتآمیز این مشکل است. این مسئول با اشاره به این که برای بانک پول نقد مهمتر از سرمایه است، گفت: این سرمایه مالی متعلق به سهامداران بانک ملی است که باید تکلیف آن مشخص شود و برای کمک به این موضع حاضرم به تهران بروم و پیگیر بعضی مسائل شوم.
صمصامشریعت، معاون استاندار اصفهان پس از شنیدن سخنان دهاقین که به علت حضور نداشتن در اصفهان در اواخر جلسه به نشست آمده بود، گفت: از سپردن رفع این مشکل به مسئولان تهرانی دل خوشی ندارم، چرا که مصوبه پیشین نیز با سپردن رفع این مشکل به تهران به جای تعامل در اصفهان لغو شد. وی اضافه کرد: رفع این مشکل نیاز به ضربالاجل دارد و چشم امید به تهران داشتن گرهی از این مشکل نمیگشاید.
استاندار اصفهان نیز با تایید ضربالاجلی بودن رفع این مشکل تاکید کرد: دو سال است برای ساخت این موزه و رفع مشکل آن تلاش میکنیم و اگر کار به این شکل ادامه پیدا کند تنها منجر به تصویب مصوبههای بیشتر میشود. ذاکراصفهانی یادآور شد: اکنون بودجه مناسبی به این موزه اختصاص داده شده و این هشدار نیز از سوی مسئولان میراث فرهنگی به ما داده شده که اگر نتوانیم آن را با معرفی مکانی تاریخی به عنوان موزه جذب کنیم، این بودجه به شهر دیگری اختصاص داده میشود. این مسئول اضافه کرد: ما ساختمان شهید کشوری را نیز برای ساخت این موزه به مسئولان پیشنهاد کردیم، اما گفتند که این زمین باید حتماً ارزش تاریخی داشته باشد بنابراین هدف ما از تاکید بر روی این زمین زیر فشار گذاشتن بانک ملی نیست.
استاندار اصفهان تاکید کرد: ما سعی داریم به گونهای عمل کنیم که بانک ملی در این ارتباط ضرر نکند، اما بانک ملی نیز باید طوری عمل کند که ما متضرر نشویم. وی با اشاره به این که برای تعامل با بانک ملی اقدامهایی لازم صورت میگیرد، ادامه داد: این انتظار را داریم که صحبتهای شما با دوستان تهرانی با این قاطعیت همراه باشد که به طور حتم میخواهید این زمین به فروش برسد و ما نیز اگر کارشناسان معاوضههای صورت گرفته از طرف استانداری را پاسخگوی منافع بانک ندانستند میتوانیم زمینهای دیگری از جمله زمین شهید کشوری را عرضه کنیم.
دهاقین نیز در پایان جلسه قول همکاریهای لازم را در این زمینه داده و تاکید کرد: بانک ملی مربوط به تمام مردم است و ما خود را از مردم جدا نمیدانیم بنابراین به عنوان یک اصفهانی از ساخت موزه ملی اصفهان دفاع میکنیم و ..... ( شبكه اطلاع رساني ساختمان ايران (شاسا)، 9/3/91)
البته اين جنگ و دعوا بر سر آثار تاريخي !! نيز مثمر ثمر نبود و با استعفاي صمصام شريعت، مسئله در دست اندازي ديگر سوق داده شد.
- وضعيت فعلي كارخانه ريسباف :
جهت عدم درك ارزشهاي بسيار والاي معماري اين بناي صنعتي توسط كارشناسان و متخصصان ذيصلاح - كه شايد از زمره نگينهاي معماري صنعتي ايران محسوب مي گردد – بهترين گزينه، پنهان ماندن آن از ديد اين گونه افراد مي باشد كه مالك فعلي اين بنا يعني بانك ملي، در اين امر بسيار موفق بوده است، به گونه اي كه تقريبا در ده سال گذشته، حتي مجوز قدم زدن در آن هم صادر نمي شود چه برسد به تهية طرحهاي مرمتي در راستاي جلوگيري از ويرانيهاي احتمالي، عكاسي، فيلم برداري، تهيةگزارش و .... اين نحوة برخورد، تمهيداتي است در راستاي ويراني بدون سر و صداي آن، همانند آنچه براي ديگر بناهاي صنعتي همجوارش به وقوع پيوست. !!!
كارخانه اي با شماره ي ثبت آثار تاريخي 6018 مورخ 8/5/81، كارخانه اي كه بنابر قوانين منفعتي موجود، تخريبش واجب است !
در اين راستا، علاوه بر عوامل اقليمي همچون باد و باران، بارش كلنگهاي هوايي بر سر طاقهاي انبارها و بالنتيجه فرو ريختن آنها و عواملي بسيار اتفاقي و از اين دست ! اين بار عبور مترو از كنار اين بنا نيز اندك اندك برآن است ياري رسان اين اقدامهاي تخريبي خطير باشد. پيش بيني لولههاي رايزر تهوية مترو در قسمت شمالي و جنوبي ورودي كارخانه و همچنين در نظر گرفتن ورودي و خروجي ايستگاه كه مشتمل بر پلكانهاي برقي در فضاي داخلي كارخانه است از زمره اقدامات ابتدايي در جهت نيل به اين گونه اهداف تخريبي است. اقداماتي كه مشخص نيست بر اساس كدام توافق و طبق چه مجوزي در داخل فضاي يك بناي تاريخي صادر شده است. نقاط مزبور در نقشه پيوست با رنگ مشكي مشخص شده اند.
البته خوشبختانه مسعود علويان صدر معاون ميراث فرهنگي كشور، پيش بينيهايي كه در نقشه اين بنا براي نصب رايزر و ورودي مترو صورت گرفته را كاملا تكذيب نموده است. با اين وجود، معاون عمراني استانداري، مكانهاي نصب رايزر را بخش كارگري ثبت نشده كارخانه مي خواند و در اين خصوص چنين اظهار مي دارد كه « ساختمانهاي كارخانه ريسباف متشكل از سالنهاي كارخانه است كه در فهرست ميراث ملي هم قرار گرفتهاند اما در قسمتي كه نصب رايزرها پيش بيني شده، مربوط به بخش كارگري و داخل مغازه اي است كه ثبت ملي نشده است. » وی در پاسخ به این پرسش که کارشناسان اعتقاد دارند رایزرها در محدوده ریسباف پیشبینی شده و این اتفاق خلاف ضوابط میراثفرهنگی است ادامه میدهد: «نقشه ساختمانهای ثبت ملی کاملا جدا از مکانی قرار گرفته که رایزرها نصب میشوند. ضمن آن که حتی اگر رایزرها در حریم بنا واقع شوند باز هم خلاف ضوابط نبوده و حریم بهمعنای عدم ساخت و ساز نیست بلکه محدودیت ارتفاع را شامل میشود که رایزرها ارتفاع ندارند.» اين در حالي است كه کارشناسان معتقدند نهتنها مجموعه ساختمانهای واقع در کارخانه ثبت نشده بلکه کل فضا و حريم ريسباف به ثبت رسيده و هر گونه تغيير در آن طبق قانون خلاف است. !!! (خبرگزاري ميراث فرهنگي CHN ،29/3/91)
البته كارخانة صنايع پشم كه امروزه تنها كوشك مياني و سردر ورودي آن برجاي مانده نيز، مجددا از اين مواهب تخريبي بي بهره نيست. حتي پس از آن كه اين كارخانه به يك باره ويران شد گويا كسي چشم ديدن برجاي ماندههاي آن را نيز ندارد. اين بار، دقيقا رايزرهاي تهوية مترو در دو سوي ورودي آن جاي گرفته اند، انگار تنها فضاهاي موجود در چهارباغ بالا جهت نصب اين رايزرها محدود به فضاهاي پيراموني بناهاي صنعتي ثبت شده است ! گونه اي مكان يابي كه با اندكي تفكر، خيال ويران گرانه طراحان آن را نمايان گر مي سازد.
البته لازم به ذكر است قوانيني در جهت حمايت از اين گونه بناهاي ثبت شده وجود دارد، قوانيني كه معلوم نيست حال كه قرار نيست اجرا شوند، به چه دليل وضع شدهاند و اگر قرار بر اجراي آنها است به چه دليل كارشكنان اين گونه آزادانه عمل مي نمايند. قوانيني همچون :
1 - مادة 558 قانون مجـازات اسلامی : هر کس به تمـام يا قسمتی از ابنيه، اماکن، محوطــهها و مجمــوعههای فرهنگي ـ تاريخی يا مذهبی که در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است، يا تزئينات، ملحقات، تاسيسات، اشياء و لوازم و خطوط و نقوش منصوب يا موجود در امـاکن مذکور، که مستقلاً نيز واجد حيثيت فرهنگی ـ تاريخی يا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از يک الی ده سال محکوم می شود .
2 - ماد ة 560 قانون مجازات اسلامي: هرکس بدون اجازه از سازمان ميراث فرهنگي کشور يا با تخلف از ضوابط مصوب و اعلام شده از سوي سازمان مذکور در حريم آثار فرهنگي ـ تاريخي مذکور در اين ماده مبادرت به عملياتي نمايد که سبب تزلزل بنيان آنها شود، يا در نتيجة آن عمليات به آثار و بناهاي مذکور خرابي يا لطمه وارد آيد، علاوه بر رفع آثار تخلف و پرداخت خسارت وارده به حبس از يک تا سه سال محکوم مي شود .
3 - مادة 564 قانون مجازات اسلامي : هرکس بدون اجازة سازمان ميراث فرهنگي و برخلاف ضوابط مصوب اعلام شده از سوی سازمان مذکور به مرمت يا تعمير، تغيير، تجديد و توسعة ابنيه يا تزئينات اماکن فرهنگي ـ تاريخي ثبت شده در فهرست آثار ملي مبادرت نمايد به حبس از شش ماه تا دو سال و پرداخت خسارات وارده محکوم مي گردد .
اما آيا به راستي اين قوانين براي ويران گران بناهاي تاريخي همچون حمام خسروآقا، كارخانههاي رحيم زاده، شهرضاي جديد، زاينده رود، خانههاي تاريخي و صدها بناي ديگر كه بسياري از آنها مشمول قوانين فوق الذكر مي باشند كارساز بود و توانست مثمر ثمر باشد ؟ پاسخ كاملا واضح است. خير ! اين قوانين هيچ سودي درپي نداشت، هيچ گاه اين نكته روشن نگرديد كه چگونه حمام خسروآقا، بنايي سيصد ساله كه در تاريخ 1/5/1353 به شماره 976 در فهرست آثار ملي كشور ثبت شده و در نوع خود در جهان بي نظير بود به دست عده اي به ظاهر ناشناس در ساعت 2 نيمه شب 23 فروردين 1374 فقط در عرض سه ساعت ويران گشت ؛ قدرت تخريبي عظيم، البته شايسته سرزنش نه ستايش، چرا كارخانة صنايع پشم به اين گونه به ذلت و خواري كشيده شد و ... و از همه جالب تر اين كه، چرا از هيچ از يك دوستداران و حافظان بناهاي تاريخي كه متاسفانه گويا تنها ادعاي عنوان خود را دربردارند در قبال اين اقدامات، ندايي برنمي آيد ؟!
بايد توجه داشت كه كارخانة ريسباف، آخرين نهاد صنعتي برجاي مانده در محور چهارباغ اصفهان- كه در جريان سفر دوم رياست جمهوري محترم به شهر اصفهان قرار بر آن شد كه به موزه منطقه اي شهر اصفهان مبدل گردد- گنجينه اي است بس باارزش كه توجه وافر سازمان ميراث فرهنگي، دوست داران و حافظان بناهاي تاريخي و ساير ارگانهاي ذيربط را مي طلبد تا در كشاكش سازمانها به سرنوشت شوم نهادهاي صنعتي هم جوارش محتوم نگردد .
پتانسيل مكاني و ساختار فضايي مطلوب اين نهاد، امكان تبديل آن به بسياري از كاربريهاي مورد نياز فضاي شهري، منجمله فضاهاي فرهنگي را ميسر مي سازد. مقوله اي كه اكثر مهندسين و متخصصين شهر نيز بر آن اتفاق نظر دارند و حتي طرحهايي نيز در اين خصوص تدوين نموده اند، طرحهايي كه با صرف اندكي تفكر مي توان هم منافع شهر را در آن لحاظ كرد و هم مالكان فعلي آن را تا بنا به قولي مجددا شاهد خانه مورچه اي ديگر نباشيم.
تخريب اين كارخانه خيانتي است آشكار و فراموش نشدني كه مسلما اسامي دست اندركاران و ويران گرانش را در ساليان متمادي به يادگار حفظ خواهد نمود.
به اميد روزي كه در مراجع قانوني، با اين گونه افراد خاطي و سودجو كه ميراث يك كشور را به تاراج مي برند، همانند جنايتكاران فرهنگي برخورد گردد.
گرچه بنا به قولي مي دانيم « البته آنچه به جايي نرسد فرياد است» و انگار اراده اي ماوراي اراده همه مردم و مسئولان در جهت تخريب اين فضاهاي ارزشمند وجود دارد و قرار نيست از دست كسي كاري ساخته باشد.
در اين خصوص بين ما و ساير كشورها كه شايد در تمامي وسعت كشورشان به اندازه يك شهر ما آثار تاريخي ندارند، چه قدر تفاوت وجود دارد.
در ادامه تعدادي از تصاوير كارخانههاي بازسازي شده در ساير كشورها درج شده است .
مقايسه ي اين تصاوير حاكي از آن است كه :
در شهري مانند اصفهان، كارخانه ايي بسيار زيبا هم چون صنايع پشم تخريب مي گردد تا جاي آن را آپارتمانهاي مسكوني بدقواره اشغال نمايد !
در ساير كشورها، سيلوي گندم و يا انبار گاز ، به زيباترين مجتمعهاي مسكوني مبدل مي گردد.
در ساير كشورها همانند ايتاليا¬، كارخانه ي متروكه و نه در قلب و مركز شهر به تالار موسيقي اختصاص مي يابد و يا همانند استراليا بر روي كارخانه ي تاريخي گلوله سازي، برجي شيشه اي ساخته مي شود تا آن را حفاظت نمايد، در شهر ما كارخانه اي ويران مي شود تا برجي بنا گردد.
آيا واقعا اين سرنوشت براي بناهاي صنعتي حاشيه ي زاينده رود اصفهان ممكن نبود ؟
بايد اين نكته را بدانيم كه با اين طرز تفكر، اين گونه شيوه شهرسازي و معماري، اين نحوه مديريت، اين گونه اجرا و بسياري از مسائل ديگر در آينده اي نه چندان دور از اصفهان جز نامي در اسناد و نشاني در كتابها باقي نمي ماند. تصوير كنوني شهر ما مصداقيست عيني از گفته فرد ريچاردز كه مي گويد : « اين سخن را كه پاسداشت هر دستاوردي دشوارتر از بنيان كردن آن است پيوسته گفته اند، مي گويند و در دفاتر گوناگون مي نويسند و گويي مانند هر شعار ديگر در مرزو بوم ما تكرار آن بازتاب منفي دارد تا مثبت. (فرد ريچاردز، 1348)
- آرشيو سازمان اسناد ملي ايران .
- پايگاه خبري خورشيد آنلاين، 10/3/ 91، تکلیف کارخانه ریسباف باید روشن شود .
- پايگاه خبري اصفهان فردا، 1/3/ 91، شکایت استاندار اصفهان از تخریب کنندگان ریسباف
- خبرگزاري ميراث فرهنگي CHN مورخ 29/3/91، جانمایی پله برقی مترو در حیاط کارخانه ریسباف!.
- خبرگزاري مهر مورخ 7/3/91، اصفهان در حسرت موزه منطقه ای/ مسیر پرپیچ و خم تغییر کاربری "ریسباف".
- خواجه دلوئي، منوچهر. آبان– دي 1380. نامه اي به مقام عالي وزارت. مجله ي دانش نما، شماره ي پياپي 83-81، سال دهم، دوره ي سوم. اصفهان : سازمان نظام مهندسي استان اصفهان.
- دلفاني، محمود. پاييز و زمستان 1371. گزارشي از وضعيت صنايع و موسسات آموزش فني ايران در سال 1315. فصلنامه ي گنجينه ي اسناد، سال دوم، دفتر سوم و چهارم.
- روزنامهي اخگر/ سال پنجم/ شماره 850/ 18 خرداد 1312.
- شبكه اطلاع رساني ساختمان ايران (شاسا)، 9/3/91، ساخت موزه منطقه اي در اصفهان.
- شفقي، سيروس. 1385. جغرافياي اصفهان. اصفهان : دانشگاه اصفهان .
- طاهر احمدي، محمد. 1379. اسنادي از اتحاديه كارگري (1332-1321). تهران : سازمان اسناد ملي ايران، پژوهشكده ي اسناد.
- عابدي، حسن. 1334. اصفهان از لحاظ اجتماعي و اقتصادي. .
- فقيه، نسرين. آغاز معماري صنعتي ايران. تهران : موزه ي هنرهاي معاصر تهران.
- فلور، ويلم. 1371. اتحاديههاي كارگري و قانون كار در ايران. ترجمه ابوالقاسم سري. تهران، انتشارات توس.
- مجله ي دانش نما. آبان – دي 1380. بهبود محيط زيست يا تخريب آن ( مصاحبه با يكي از اعضاي جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست ). شماره ي پياپي 83-81، سال دهم، دوره ي سوم. اصفهان : سازمان نظام مهندسي استان اصفهان.
- مجله ي دانش نما. آبان – دي 1380. آخرين اخبار، شوراي شهر هنوز در تلاش است. شماره ي پياپي 83-81، سال دهم، دوره ي سوم. اصفهان : سازمان نظام مهندسي استان اصفهان.
- مهندسين مشاور نقش جهان پارس. آبان – دي 1380. ميدان نظام اسلامي يا مركز سوم اصفهان. مجله ي دانش نما، شماره ي پياپي 83-81، سال دهم، دوره ي سوم. اصفهان : سازمان نظام مهندسي استان اصفهان .
- مهندسان مشاور پل شير. تابستان 1379. پيشينه ي جريان تخريب كارخانههاي زيباي اصفهان. مجله ي شهر .
- هنرفر، لطف ا.... 1350. گنجينهۀ آثار تاريخي اصفهان. اصفهان : ثقفي.
- Add new comment
- 6429 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان