Add new comment
آی آدم ها؛ این طبیعت از دست شما میکند فریاد
از جنگلها، دریاچه ها و تالابها دیگر چیزی نمانده... شهرها، رودخانه ها، دریاها آلوده و قناتها و چاهها خشکیده؛ دشتها تشنه، خاکها در حال فرسایش ; شنزارها و بیابانها در حال گسترش ; براستی با این همه دست اندازی، جز خشم و قهر از طبیعت چه انتظاری داریم ؟!
آی آدم ها؛ این طبیعت از دست شما میکند فریاد
گزارش : طاهرپور
از جنگلها، دریاچه ها و تالابها دیگر چیزی نمانده... شهرها، رودخانه ها، دریاها آلوده و قناتها و چاهها خشکیده؛ دشتها تشنه، خاکها در حال فرسایش ; شنزارها و بیابانها در حال گسترش ; براستی با این همه دست اندازی، جز خشم و قهر از طبیعت چه انتظاری داریم ؟!
به گزارش ایرنا، نظری اجمالی به محیط طبیعی و جغرافیایی اطراف مان و مقایسه آن با 40یا 50 سال پیش عمق فاجعه زیست محیطی را بیش از پیش برملا می سازد.
تغییرات ویرانگر آب و هوایی و اقلیمی ناشی از به اصطلاح توسعه و صنعتی شدن که با ادعای رسیدن بشر به رفاه، آرامش، تمدن، پیشرفت، سعادت، و... صورت گرفته غیرقابل جبران است.
کارشناسان محیط زیست معتقدند، دست اندازی انسان به دامن طبیعت طی چهار دهه گذشته در ایران توازن زیست محیطی را بههم زده بهطوری که اکنون شاهد ورود به دوران وارونگی، پس زدگی و خشم طبیعت هستیم.
آلودگی هوا در شهرهای بزرگ، جاری شدن سیلهای ویرانگر طی دو دهه گذشته در شمال کشور، خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه، فرونشست حدود 290 دشت کشاورزی به دلیل برداشت بی رویه، شورشدن آب رودخانه ها از جمله کارون، خشک شدن قناتها و چشمه ها همه نشانه های بحرانی شدن وضع زیست محیطی و به تبع آن کشاورزی در کشور است، در یک کلام ما از خط قرمز عبور کرده ایم.
آیا وقت آن نرسیده که در رفتارمان با محیط زیست تجدید نظر کنیم و با آن مهربان باشیم ؟
اگر تعارف را کنار بگذاریم واقعیت این است که در نگاه کلی طبیعت اساسا از نظر ذهنی، فرهنگی و هویتی برای اکثر ما ایرانیها اهمیت ندارد و دغدغه محسوب نمی شود، طبیعت ظاهرا و گویا زادگاه، منزل و مسکن ما نیست؛ بنابر این چون در خارج از خانه ما واقع شده و انسی با ما ندارد اهمیت و موضوعیتی هم ندارد.
ما طبیعت را در عمل گرامی، با برکت و مقدس نمی شماریم، ما طبیعت را عنصری بیگانه و مجرد می پنداریم و می توانیم هر رفتاری با آن داشته باشیم، می توانیم شاخه ها و درختانش را قطع، رودخانه هایش را آلوده کنیم، آبهایش را از هر عمقی به سطح زمین بیاوریم، دریاچه و تالاب هایش را از شدت بهره کشی خشک کنیم، جانوران بی دفاعش را در کوهها و دریاها شکار کنیم.
ما چنان به جان طبیعت بیچاره در هوا، دریا، زمین، افتاده ایم که نفس بازیابی و بازسازی قوای تحلیل رفته را از او گرفته ایم و طبیعت اکنون با خشک شدن دریاچه ها و رودخانه ها، سیل های ویرانگر، خشکسالی، فرسایش خاک و گسترش شوره زارها و بیابان ها که رقم خسارات آن به شمارش نمی آید جواب آزمندی و دست اندازی سودجویانه بی حد و حصر ما را می دهد.
به همین علت است که اکنون در رودخانه ها، دشت ها و کوه ها جاندار و جانوری وجود ندارد همه نیست و رو به انقراض شده اند البته فقط در مناطق حفاظت شده است که چیز هایی باقی مانده آن هم در حد دکوراسیون و نمایش.
اگر وضع به همین منوال دنبال شود و بی توجهی به هشدار ها، غفلت ها و بی مهریها در مورد دغدغه های محیط زیستی ادامه يابد، چه افق و چشم اندازی جز، آلودگی هوا، سیلهای ویرانگر، خشکسالی و فاجعه های زیست محیطی دیگر که اخبار آنها کم و بیش در رسانه ها منعکس می شود در انتظارمان خواهد بود.
در مدت حدودا چهار دهه جمعیت ما دوبرابر شده و به همان نسبت دست اندازی ما به طبیعت نیز چند برابر شده است بهدلیل فشار های بیش از حد به طبیعت نظیر گسترش شهرها، بهره برداری از ذخایر سفره های زیر زمینی، نابودی جنگلها، ایجاد سد های بی شمار، طبیعت دیگر ظرفیت این همه بهره کشی و فشار بر خود را ندارد و با پس زدن به این دست اندازیها اعتراض و طغیان خود را بهشکل آلودگی هوا، خشکسالی، بیابانی شدن خاک و سیلهای ویرانگر نمایان می ساز د.
واقعیت تلخ دیگر عدم فرهنگسازی در مورد همزیستی مسالمت آمیز افراد حامعه با محیط زیست و طبیعت است بهطوری که کسی چه در خانه، مدرسه و اجتماع بهما یاد نداده که با طبیعت، خانه اولمان مهربان باشیم و همان رفتاری را داشته باشیم که با منزل مسکونی خودمان داریم. بهتر است برای درک بهتر دانش آموزان یک انشا با موضوع «خانه بهتر است یا طبیعت» طرح کنیم.
البته تغییرات آب و هوایی ناشی از صنعتی شدن جهان و تخریب محیط زیست مختص کشور نیست بلکه این بلایی است که در سراسر جهان علیه طبیعت با شدت و ضعف در جریان است.
به گفته دانشمندان دمای کره زمین نسبت به یک صد سال گذشته با افزایش قابل ملاحظه ای روبرو شده که یکی از دلایل موثر در این رخداد فعالیت های گسترده صنعتی در اکثر کشورهای جهان است. در این بین آنچه که بر روی بالا رفتن دمای کره زمین موثر بوده و از درجه اهمیت فوق العاده بالایی برخوردار است، شتاب فزاینده توسعه و اثرات منفی آن است.
هنگامی که روزانه 45 هزار هکتار از جنگلهای جهان به تاراج رفته و هر روز بر حجم انتشار گازهای گلخانه ای افزوده میشود، آیا می توان به یک آینده پایدار امید بست؟
در این بین باید به این نکته اشاره کرد که بهره کشیهای مفرط بشر امروزی از زمین 20 درصد بیش از توان اکولوژیک آن بوده و این همان زنگ هشداری است که از مدتها قبل از سوی محققین حوزه محیط زیست به صدا در آمده که در قرن بیست و یکم پای انسانها به بحران های عمیق زیستی باز خواهد شد.
این در حالی است که جمعیت کره زمین از مرز هفت میلیارد نفر گذشته و پیش بینی می شود تا سال 2050 میلادی ساکنین زمین از مرز 8.5 میلیارد نفر بگذرند؛ حاصل این انفجار جمعیت کمبود غذا، آب اشامیدنی شیرین، فرسایش بیشتر خاکهای کشاورزی، آلودگی هوا و به تبع آن افزایش فقر و تنگدستی و افزایش بحران های سیاسی اجتماعی اقتصادی و در نهایت افزایش جنگ و درگیری در بین اکثر جوامع در سطح جهان خواهد بود.
از کلیات که بگذریم به مصادیق می رسیم بهگفته وزیر نیرو از 609 دشت در کشور 290 دشت به خاطر کمبود آب سفره های زیر زمینی با خشکی مواجه است که اگر فکر مناسبی نشود، کشاورزی با مشکل روبرو خواهد شد.
حمید چیت چیان با اشاره به حفر حدود 90 هزار چاه غیر مجاز در دشت ها و مناطق ممنوعه گفت: متاسفانه در حالی که در گذشته در عمق 8 متری به آب می رسیدیم اکنون در عمق 200 متری هم به آب مورد نیاز دست پیدا نمی کنیم.
چیت چیان اظهار داشت: سطح آب های زیر زمینی به خاطر استفاده غیر مجاز تا حد زیادی پایین رفته است.
وی افزود: آب چاه ها در دشت ها شور شده و با تخلیه شدن این آب ها در زمین موجب می شود که زمین ها نیز شور شود و دیگر امکان زراعت و کشاورزی در این زمین ها وجود ندارد و در حقیقت آب های شور، زمینهای کشاورزی را با تهدید جدی مواجه کرده است.
وی به راهکار و چاره حل مشکل آب در کشور اشاره کرد و گفت: کشاورزان باید با همکاری دولت جلوی افرادی را که به صورت غیرقانونی اقدام به حفر چاه میکنند بگیرند تا برابر قانون با آنها برخورد شود و در غیر این صورت ضرر کننده کشاورزان هستند.
وی راه حل دیگر کشاورزان را مدیریت و صرفه جویی مصرف آب دانست و افزود: اصلاح الگوی کشت، تغییر روش های آبیاری و استفاده از سیستم تحت فشار و بارانی و نیز کشت گلخانه ای را از جمله راه هایی است که می تواند مصرف آب را کاهش داده و نیز موجب افزایش درآمد کشاورزان شود تا در نهایت نیز با سود آوری سفره های آبی نیز غنی شوند.
علاوه بر مشکل فرونشست دشت ها که طی هزاران و شاید میلیونها سال شکل گرفته است وضعیت تالاب ها نیز چندان جالب نیست.
معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید، 40 تالاب ایران با مساحت یک میلیون هکتار به دلیل بی توجهی به کارکردهای زیست محیطی، بین 40 تا 100 درصد خشک شده اند.
احمدعلی کیخا افزود: در معرض خطر بودن این تالاب ها به دلیل بی توجهی به کارکردهای زیست محیطی است که در این رابطه مردم و مسوولان باید رویکرد خود را نسبت به تالاب ها تغییر دهند. وی اظهار کرد: باید تلاش کرد تا تالاب انزلی و دیگر تالاب های کشور به چنین سرنوشتی دچار نشود. معاون سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: از 42 نوع تالاب در جهان، 41 نوع آن در ایران وجود دارد که از تنوع زیستی بسیار خوبی نیز برخوردار هستند. وی خشک شدگی دریاچه ارومیه را از دغدغه های اصلی سازمان محیط زیست خواند و گفت: احیای این دریاچه از یک سو خواست ملی است و از سوی دیگر اراده دولت نیز بر این مهم است و باید این معضل هرچه سریع تر رفع شود.
کیخا یادآور شد: در گذشته سطح زیرکشت اراضی محدوده این دریاچه 158هزار هکتار بود که اکنون این اراضی به 450 تا 700 هزار هکتار در این منطقه رسیده است. وی افزود: اگر سطح اراضی زیرکشت این محدوده 300 هزار هکتار توسعه یافته باشد، حدود چهار و نیم میلیارد مترمکعب از آب این دریاچه به این اراضی هدایت شده است.
از سوی دیگر جنگلها نیز یکی از دغدغه های مهم محیط زیستی است بهطوری كه در صف اول تخریب ها قرار دارد.
عضو هیأت رئیسه فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس، با اعلام اینکه سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی اصلی حفاظت از جنگلها باید از انباشت زباله در طبیعت جلوگیری کند، گفت: انباشت زباله در جنگلهای شمال موجب خشک شدن گونه های درختی، فرسایش خاک، آلودگی آب های زیر زمینی و نابودی حیات وحش می شود.
محمدجواد نظری مهر با اعلام اینکه در چند سال اخیر موضوع دفن زباله در جنگلهای شمال به امری عادی تبدیل شده است، گفت: انباشت زباله در جنگل به طور حتم یکی از عوامل اصلی تخریب محیط زیست به شمار می آید.
بر اساس بررسی های انجام شده در چند سال اخیر حدود 64% از محل های تخلیه زباله در عرصه های جنگلی، 26% در اطراف رودخانه ها و 10% در مناطق مرتعی واقع شده است اما از آنجایی که رودخانه ها نیز اغلب از مناطق جنگلی می گذرند می توان گفت بیش از 90 درصد از محل های تخلیه زباله در شمال کشور در مناطق جنگلی واقع شده است.
بر اساس آمارهای دولتی طی سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰، بیش از ۱٫۵ میلیون متر مکعب چوب از جنگلهای شمال ایران برداشت شده است. رییس انجمن جنگل بانی اعلام کرد که این رقم، بیان گر آمار رسمی در این زمینه است و بدون شک در کنار این برداشت ها، قطع درختان به طور غیرقانونی نیز در جریان است که بر میزان کل نابودی جنگلها می افزاید.
متخصصان جنگل گفته اند که جنگلهای شمال ایران تاکنون به اندازه ای آسیب دیده اند که تاب این برداشت گسترده را ندارند. پیش بینی شده است که با ادامهٔ این روند، جنگلهای شمال ایران به سرنوشت جنگلهای غرب ایران دچار خواهند شد و از میان خواهند رفت. در حال حاضر تنوع زیستی و حیات وحش در جنگلهای شمال از میان رفته است. از سوی دیگر، کارشناسان یکی از دلایل وقوع سیل های ویرانگر را در شمال ایران، نابودی پوشش گیاهی و بریدن درختان منطقه ارزیابی کرده اند.
رییس سازمان محیط ریست ایران نیز اعلام کرده است که در پنج دههٔ گذشته، سطح جنگلی ایران از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۴ میلیون هکتار رسیده است و سطح جنگلی نابودشده، به بیابان تبدیل شده است.
برآورد شده است که سالانهٔ ۶۳ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس و شمال ایران نابود می شود و دلیل آن طمع و سود جویی دلالان و قاچاقچیان و از طرف دیگر ضعفهای قانونی برخورد با قاچاقچیان و سودجویان است.
سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) اعلام کرده است که ایران یکی از ۷۰ کشور در حال توسعه در دنیا است که پوشش جنگلی کمی دارد و این پوشش جنگلی اندک، با سرعتی بیشتر از دیگر نقاط دنیا در حال نابودی است.
انوش راوید یک کارشناس جنگل بهطور خلاصه عوامل تخریب جنگلهای شمال ایران را 1 ــ نداشتن سیاست ملی و برنامه ریزی آمایش سرزمینی، بر پایه اقتصاد محیط زیست 2 ــ نداشتن برنامه های علمی و عملی، برای بهره برداری مفید و درست از جنگل 3 ــ بهره برداری سازمان یافته سود جویانه غیر ملی و مردمی، مشکوک و یا قاچاق 4 ــ عدم سرمایه گذاری موثر حفاظتی، و وجود تشکیلات موازی تصمیم گیری اراضی جنگلی 5 ــ تصرف اراضی ملی و جنگلی و تغییر کابری آنها، و نیز دفع زباله ها و فاضلاب در جنگل 6 ــ نبود سازمان اداری مناسب و علمی مدرن و کمبود افراد متخصص واقعی و توانا بیان کرده است.
وضعیت حیات وحش در محیط زیست کشورمان نیز بهتر از خود پهنه محیط زیست نیست. یک کارشناس ارشد محیط زیست با آمار غیررسمی ثابت می کند که گونه های حیات وحش زیستگاه های ایران بدون صدور مجوزهای سازمان محیط زیست هم به زودی منقرض می شوند.
«محمد درویش» می گوید: «دست کم یک میلیون و 500 هزار قبضه اسلحه، حیات وحش کشور و محیط بانان را هدف گرفته اند.»
او برای تعداد علف خوارهای کشور اعلام می کند که دست کم ۴۵ میلیون گلوله سربی (۳۰ تیر برای هر اسلحه در سال) و ۳۰۰ میلیون ساچمه (۲۰۰ ساچمه برای هر تفنگ) به صورت بالقوه در کمین همین تعداد اندک علفخوار موجود در کشور نشسته است.
محمد درویش و البته سایر کارشناسان می گویند: سازمان حفاظت از محیط زیست، آمار دقیقی از تعداد گونههای حیوانی موجود در کشور نمی دهد.
به گفته درویش، سال هاست که این سازمان از انجام چنین کاری بازمانده یا بازداشته شده است! و عملا اعلام می شود که آمار دقیقی از شمار وحوش موجود در کشور، چه در مورد مهره داران خشکی زی، چه آبزی و چه در مورد پرندگان وجود ندارد.
همین نکته باعث می شود تا یک سوال بی پاسخ دیگر به سوالات بی جواب حوزه محیط زیست اضافه شود. درویش و بسیاری می پرسند اگر در سازمان آماری رسمی و دقیق از شمار جانوران هدف شکار وجود ندارد چگونه است که ادارات کل محیط زیست در استان های کشور هر ساله، تعدادی مجوز شکار برای شکارچیان داخلی و خارجی صادر میکنند؟ مهم تر از آن اینکه، کشت و کشتارهای حیات وحش که امروز از سوی افکار عمومی با واکنش های بسیار تندی روبه رو شده، اصلا شامل شکارهای مجوزدار سازمان محیط زیست و سایر سازمان ها مربوطه نمی شود.
مجوز هایی که به گفته درویش سالانه به طور میانگین هر علفخوار ایران را با 3093 گلوله سربی یا ساچمه ای که به سمتش نشانه رفته، تهدید می کند. البته باز هم این همه ماجرا نیست. در آمارها او عواملی چون تصادف در جاده ها، تصرف زیستگاه ها، تخریب پوشش گیاهی، کمبود آبشخور، بیماری، فعالیت رو به گسترش دامداریهای سنتی و صنعتی و... محاسبه نشده است.
او حتی تاکید می کند که در این محاسبه، به اخباری که می گوید سالانه ده ها نفر از شکارچیان حرفه ای از دیگر کشورهای جهان و نیز شیوخ متمول آن سوی خلیج فارس برای شکار یا زنده گیری حیوانات موجود در ایران، وارد کشور شده و می شوند، توجه نشده است.
وضعیت حدود 2200 محیط بان کشور هم بهتر از گونه های حیوانی نیست. آنها از یکسو مورد هجوم شکارچیانی هستند که امروز با گستاخی تمام، وارد محوطه ها و زیستگاه های ملی می شوند و از سوی دیگر نظارهگر سازمانی هستند که به جای حفاظت از محیط زیست، جلودار ورود پروژه های عمرانی به پارک های ملی و زیستگاه هاست.
آمارها نشان می دهد که تاکنون نزدیک به ۳۱۵ محیط بان و جنگل بان برای حفاظت از محیط زیست ومنابع طبیعی به قتل رسیده اند. در حال حاضر ۱۱محیط بان در زندان هستند که دو نفر از آنها به اعدام محکوم شدهاند و در انتظار قصاص به سر می برند.
یکی از نقاط ضعف محیط زیست کشور و به تبع آن محیط زیست استانها آن است که آنها با گارد بسته با رسانه ها برخورد میکنند مسولان محیط زیست بجای آنکه با آغوش باز از رسانه ها به عنوان پنجره ای برای ترویج فرهنگ حفاظت از محیط زیست استفاده کنند آنها را در قدم اول مایوس میکنند.
خبرنگار ایرنا بارها با محیط زیست گلستان در خصوص تعداد مجوزهای صادر شده شکار در سال تماس گرفت که متاسفانه هر بار با بهانه «در خواست باید کتبی باشد»، «بدون اجاز مدیر نمی توانیم مصاحبه کنیم»، «نامه بنویسید»،« این اطلاعات را برای چه می خواهید»، مواجه شد و عملا پاسخی دریافت نگردید. براستی تعداد مجوزهای سالانه شکار در استان که برای هر مجوزی 600000 ریال دریافت می شود چقدر است ؟ هزار ؟ دوهزار ؟ پنج هزار؟ ده هزار ؟ معلوم نیست. اما یک نکته روشن است و آن اینکه بهطور کلی محیط زیست بهدلیل فشارهای تحمیلی، ناتوانی ها، ضعفهای مدیریتی، ساختاری، سازمانی و آمارهای ناامیدکننده در موضع انفعالی قرار دارد و تمایلی ندارد با رسانه ها رو در رو شود در حالیکه باید بر عکس باشد و الا آن که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
به هر روی با این همه آمار نگران کننده بهنظر میرسد وقت تغییر رفتار و کردارمان در رابطه با محیط زیست فرار رسیده است، باید دیدگاه و نگرش مان را به طبیعت حیاتوحش و محیط زیست تغییر دهیم به قول معروف باید چشمها را شست و جور دیگر به طبیعت نگاه کنیم.
ما یک طبیعت بیشتر نداریم ما یک ایران بیشتر نداریم، ما یک دماوند، یک زاگرس، یک البرز، یک هامون، یک کارون، یک ارس، یک دریاچه ارومیه، یک زاینده رود، یک سبلان، یک کیش، یک قشم، یک ابوموسی، یک خلیج فارس، یک دریای خزر و در نهایت ما یک کره خاکی بیشتر نداریم و یادمان باشد این کره خاکی که خداوند آن را نعمتی برای ادامه بقا در اختیار ما قرار داده موطن و زادگاه ماست و فقط متعلق به ما و نسل ما نیست اینها امانتی است که ما باید بهسلامت به نسلهای بعدی بسپاریم، آیا غیر از این است ؟
ايرنا
- Add new comment
- 3320 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان