Add new comment
سال 2012، همایش بزرگی با نام Velo-City در ونکوور کانادا برگزار شد. بیش از هزارنفر از بزرگان حوزه ترافیک، دوچرخه و کودک- البته با محوریت شهر دوستدار کودک- از سراسر جهان گرد آمدند تا در چهار روزِ همایش، ایدهها و نظرهای خود را باهم شریک شوند. یکی از شرکتکنندگان در این همایش، پاول ترانتر بود. استاد پیوسته جغرافی در «مدرسه علوم ریاضی، محیطی و تربیت بدنی» پردیسِ «کانبرا»ی دانشگاه «نیو ساوت ولز»، مستقر در آکادمی دفاع هوایی استرالیا. حوزه مورد علاقه او در پژوهش و تحقیق، جغرافیای حملو نقل، و تغییرات جهانی است. نقش معتبری در تبیین و توسعه مفاهیمِ شهرهای پایدار و سالمِ دوستدار کودک با حملو نقل فعال در ادبیات آکادمیک دارد.
مترجم : بهروز مرباغی
سال 2012، همایش بزرگی با نام Velo-City در ونکوور کانادا برگزار شد. بیش از هزارنفر از بزرگان حوزه ترافیک، دوچرخه و کودک- البته با محوریت شهر دوستدار کودک- از سراسر جهان گرد آمدند تا در چهار روزِ همایش، ایدهها و نظرهای خود را باهم شریک شوند. یکی از شرکتکنندگان در این همایش، پاول ترانتر بود. استاد پیوسته جغرافی در «مدرسه علوم ریاضی، محیطی و تربیت بدنی» پردیسِ «کانبرا»ی دانشگاه «نیو ساوت ولز»، مستقر در آکادمی دفاع هوایی استرالیا. حوزه مورد علاقه او در پژوهش و تحقیق، جغرافیای حملو نقل، و تغییرات جهانی است. نقش معتبری در تبیین و توسعه مفاهیمِ شهرهای پایدار و سالمِ دوستدار کودک با حملو نقل فعال در ادبیات آکادمیک دارد.
با او، در جریان همایش گفتگویی انجام شده و در سایت همایش منتشر شده. موضوع محوری این گفتگو، نقش دوچرخه در زندگی شهرِ دوستدار کودک است. گزارشِ این گفتگو را باهم می خوانیم.
در ادامه این گفتگوی کوتاه، با یکی از برنامههای یونیسف در ارتباط با کودکان آشنا میشویم.
بکوشید دکانها، مدرسهها و مراکزخدماتی محلی بیشتری را حفظ کنید یا بسازید (مثل اداره پست محلهای). موضوع خیلی روشن است. وقتی کودک از این نوع مکانها دور است (فاصله بیش از یکونیم کیلومتر)، کمتر اجازه مییابد مسیر را با دوچرخه طی کند. این امر فقط بخاطر زمان مصرفشده نیست و فقط در مورد اوقات فراغت هم نیست. پدر و مادرها اعتقاد دارند هرچه فاصله این مکانها از خانه بیشتر باشد، بچهها با ناملایمات ناخواسته احتمالی بیشتری روبرو خواهندبود، مثل مشکلات ترافیکی و برخورد با نا آشنایان. متاسفانه، گرایش موجود آن است که هرچه بیشتر این دکانها و مدرسهها و مراکز محلهای بستهشوند و بهجایشان فروشگاهبزرگها و مراکز و مدارس بزرگ ساختهشوند. این گرایش هم کودکان و هم بزرگسالان را از دوچرخه سواری دلسرد میکند.
مسیرها و تاسیسات ویژه دوچرخهسواری کودک را از ترافیک تندرو سواره جدا میکند؛ تجربهای که در بسیاری از شهرها، از جمله در هلند، انجام شدهاست. در این شهرها، امکانات دوچرخهسواری درست طراحیشده، مجهز، یگانه و قابل درک از تردد سواره جدا شدهاست.
اما، شاید مهمتر از تجهیزات ویژه دوچرخهسواری (حداقل در شرایط کوتاهمدت)، توسعه خیابانهای امن برای کودکان و دوچرخهسواران، از طریق کاهش سرعت، بخصوص در محلات مسکونی است. این کار را میتوان با اعلام قوانینی در جهت کاهش سرعت مجاز تا 30 کیلومتر در ساعت، یا کمتر، انجام داد که با دیگر اقدامات کندسازی (کالبدی و روانی) سرعت بخوبی همراه شدهباشد. این کار، طبعا، در شروعِ کار، با استقبال اکثریت مردم روبرو نخواهدشد، اما همانگونه که «انریک پنالوسا» میگوید «دیدگاههای نوین با استقبال عمومی مواجه نمیشوند ولی شما باید ریسک انجام آنرا بهعهده بگیرید».
میتوان با روشهای قانونی، اقدامات دیگری هم برای کاهش سرعت انجام داد؛ مثلا انداختن مسئولیت تخلفات و تصادفاتِ ترافیکی به گردن سواره نه پیادهها و دوچرخهسوار ها؛ در آلمان، فرانسه و هلند چنین میکنند.
درروها و نقاط مکث هم اهمیت زیادی برای دوچرخهسواری کودکان دارند. خیابانیهایی که با درهای دوبل و سوبل گاراژها چیده شدهاند و پنجره و بازشو اندکی به خیابان دارند، یا حتی بدتر، خیابانهایی که نرده و حفاظ بلندی دارند، اشراف و نظارت کمتری به خیابان دارند و به همین سبب تعامل اجتماعی بین خانهها و خیابان را کاهش میدهند. گزینه مناسبتر شهر دوستدار کودک همانی است که در «برنامه نوین شهرساز» آمده. در این برنامه غالب خانهها نیمکت و پیرنشین در جداره رو به خیابان دارند و بدهبستان بیشتری بین مردم و خیابان وجود دارد.
مناطق حومهنشین هم نیاز به همپیوندی مناسب پیاده و دوچرخه دارد، حتی اگر این مناطق شبکه لابیرنتی سواره باشند. می توان با ایجاد راهگذرها در انتهای هریک از گرههای این مناطق، آنها را از این وضعیت خارج کنیم.
یکی دیگر از جزییاتِ ظریف در تشویقِ کودکان به دوچرخهسواری، تامینِ پارکینگ امن و ایمنِ دوچرخه در فروشگاهها و مدارس است.
مزایای پریدنِ کودکان بر ترک دوچرخه چیست؟
مزایایِ واضح و مبرهن: بازی و تفرج و کشفِ بازیگوشانه محله و شهر را بهدنبال دارد- یعنی، تفریح است. رشد بدنی و روانی کودک را تقویت می کند. ورزشی منظم است و در عینحال به کودک فرصت میدهد با مردم و مکان ارتباط برقرار کند. چون کودکان نقش موثری در شکستنِ دیوارهای ناخواسته بین بزرگها دارند، دیدن کودکان دوچرخهسوار در خیابانها به یگانگی و تمامیت جامعه کمک میکند.
ما با کندکردنِ شتابهای غیرضرور، «آهستگی» را از کودکان یاد می گیریم.
حسنِ شگفتآور دوچرخهسواری کودکان این است که وقتی فرهنگ دوچرخهسواری بچهها برای رفتن به مدرسه حاکم است، زمان زیادی صرفهجویی میشود. پدر و مادرها لازم نیست اینهمه اضافهکاری کنند تا (برای بردن و آوردنِ بچهها به مدرسه) ماشین دوم را بخرند. وقتی بچههای بیشتری پیاده یا با دوچرخه میروند، بدین معنی است که پدرومادرها مجبور نیستند برای رساندن آنها به مدرسه، ورزشگاه یا پیشِ دوستان یا خرید، رانندگی کنند. پس اینهمه وقتی که پدرو مادرها برای اینکارها صرف رانندگی میکنند، میتواند صرف دیگر نیازهای آنها شود؛ مثلا برای دلمشغولیهای دلخواه و تفرجی.
به نظر شما، شهرهای دوچرخهمحور شهرهای دوستدار کودک هستند؟
حتما؛ شاهدش اینکه ملتهای برتر از نظر دوچرخهسواری (آنهایی که بیشترین سفرها را با دوچرخه میروند)، همانهایی هستند که در مقوله رفاه کودک بالاترین رتبهها را دارند. در گزارشی از یونیسف، کشورهای هلند، سوئد، دانمارک و فنلاند بالاترین رتبه در تامین رفاه کودک را دارند.
برای شرکتکنندگان در کنفرانس، علاقمندید چه پیامی داشتهباشید؟
میتوانیم این تغییر فرهنگی اساسی را بوجود آوریم که اگر قبول داریم ارزشهای فرزندانِ ما، عموما، زمانی اندوخته و ذخیره می شوند که آنها در حال بازی و شیطنت هستند، پس ضروری است شهرها را بیش از پیش دوچرخهمحور کنیم. کودکان با بازی، درحال، زندگی میکنند تا اینکه از وظیفهای به وظیفهای دیگر بروند. ما با یادگرفتنِ «آهستگی» از بچهها، میتوانیم شتاب غیرضرور زندگیمان را کم کنیم. ما می توانیم ارزشهای بازیهای دستهجمعی را از کودکان بیاموزیم. کودکان در این زمینه شاهکار میکنند. ما باید یاد بگیریم مشکلات مان را گروهی و جمعی حل کنیم نه بصورت انفرادی. و بالاخره اینکه، کودکان، با بازی، ریسککردن را یاد میگیرند. لازم است از آنان بیاموزیم و بهعنوان برنامهریز و سیاست گذار ریسک هایی را بپذیریم.
اگر با دید مثبت، بر خلق شهرهای برتر دوستدار کودک متمرکز شویم، شهرهایی که در آن ها کودکان برای کشف امن و بازیگوشانه محله و شهرشان آزادتر هستند، و در این انکشاف، هرچه بزرگتر می شوند محفلهای دوستانهشان بزرگتر میشود، آن وقت شرایطی را خلق خواهیم کرد که در آن، دوچرخهمحوری شهر یک اصل مهم است.
دکتر پاول ترانتر Paul Tranter
پیوست:
«یونیسف» یکی از نهادهای اصلی سازمان ملل است. حوزه عمل این نهاد کودکان در سراسر جهان است. در سالهای اخیر، توجه این نهاد به «شهر دوستدار کودک» زیاد شدهاست و برنامههای مستقل یا مشترک با دیگر نهادها در این مورد طراحی و اجرا میکند. اخیرا طرح مشترکی را با «شبکه آسیا پاسیفیک» اجرا میکند که هدفش بالابردن توجهِ برنامهریزان وشهرسازان به دیدنِ کودک و مورد توجه قراردادنِ حقوق کودک در برنامهها و طرحهای شهری است. یونیسف معتقد است «توجه برنامه شهر دوستدار کودک بر این واقعیت است که زندگی مردم با تجربههای نخستین آنها شکل میگیرد و مقامات مسئول محلی نخستین کسانی هستند که اقدماتشان در زندگی کودک و سالهای نخست زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد. اینکه کودک چگونه زندگی میکند، چگونه آموزش میبیند و چگونه رشد می کند، بسته به بزرگسالان است، که باید کاملا با آگاهی نسبت به حقوق و نظرات کودک تصمیمهایی بگیرند که ارزش و منزلت کودک را به عنوان ذینفعان و وارثان شهرِ آینده، ارتقا میبخشد.
کودکان حق رای ندارند و تاثیری در انتخاباتها نمیگذارند، با این حال سهم عمده در آینده شهر دارند، ولی نیازها، نظرات و حقوق آنها عموما در برنامهریز شهری نادیده گرفته میشود. کودکان محکومند در شهری زندگی کنند که برنامههای آن بدون لحاظکردن حقوق و آرزوهای آنان تنظیم اجرا میشود. برنامه «شهر دوستدار کودک» بر این اصل پای میفشارد که کودکان بخش جداییناپذیر ازبرنامهریزی شهری هستند و روند دریافتِ نظرات آنها و لحاظکردنش در برنامه توسعه شهر، فعالانه، مورد توجه است».
شهرِ کودکمدار یعنی چه؟
شهر کودکمدار سامانهای محلی با مدیریت کارا است که متعهد به رعایت حقوق کودک است. شهر کودکمدار مکلف است به شهروند نوجوان خود این امکان را بدهد که :
- در تصمیمات مربوط به شهر تاثر داشتهباشد؛
- عقیدهاش را درباره شهری که دوست میدارد، بیان کند؛
- در زندگی خانوادگی، گروهی و اجتماعی شرکت کند؛
- خدمات پایه چون بهداشت و آموزش دریافت کند؛
- آب سالم بنوشد و به بهداشتِ مناسب محیطی دسترسی داشتهباشد؛
- درباره استثمار، خشونت و تجاوز حمایت شود؛
- امن و ایمن در شهر و خیابان راه برود؛
- دوستانش را ببیند و بازی کند؛
- فضای سبز برای گیاه و حیوانِ مورد علاقهاش داشتهباشد؛
- در محیطی پاک و غیرآلوده نفس بکشد؛
- در رویدادهای فرهنگی و اجتماعی شرکت کند؛
- صرفنظر از دین و رنگ و جنس و توان جسمی، مثل یک شهروند با حقوقِ برابر، دسترسی به تمام خدمات داشتهباشد؛
بدینترتیب، شهر کودکمدار شهری است که در آن، صداها، نیازها، اولویتها و حقوق کودک بخش جداییناپذیر سیاستهای عمومی، برنامهها و تصمیمها است. در نتیجه، شهری است مناسبِ حالِ همه.
ابتکار «شهر دوستدار کودک» کی و چگونه متولدشد؟
ابتکار شهرهای دوستدار کودک در سال 1996 اعلام شد؛ در پاسخ به بیانیهای که در دومین کنفرانس سازمان ملل برای زیستگاههای انسانی (هبیتات دو) برای قابلزیستتر کردن شهرها برای همه صادرشد؛که در بیان یونیسف میشود: «نخست برای بچهها!». کنفرانس اعلام کرد که رفاه کودک عالیترین شاخصِ زیستِ سلامت، جامعه دموکراتیک و حکومت کارا است.
کنوانسیون سازمان ملل برای حقوق کودک
اصول مصرح در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل چالشی است برای شهرها و سرزمینهایی که مردم در آنها زندگی میکنند، تا بیندیشند که برای رفع حوایج مردمی که در آنجا زندگی میکنند- بویژه کودکان- چه میکنند. در این ارتباط منشور «ساختنِ شهرهای دوستدارِ کودک: چارچوبِ اقدام» منتشر شده که خط و ربطی برای چنین شهری که چگونه باید باشد، بدست میدهد.
امروز بسیاری از شهرهای دنیا چنین برنامهای را اجرا میکنند.
پروژه پژوهشیِ شهرها و جوامع دوستدار کودک در سال 1996 و پس از مصوبههای «هبیتات دو» برای قابلزیستتر کردنِ شهرها برای همه اعلام شد. اهداف پروژه عبارت بود از ارتقای آگاهی، درک و تحقق حقوق کودک در سطح منطقهای- در فضاهای شهری و دیگر بخشهای غیرمتمرکز- از طریق ارائه روشهای ارزیابی، مراقبت و خود انگیزشی انتقادی. در تحقق این پروژه پژوهشی سازمانهای زیر سهیم بودند: مرکز تحقیقاتی «اینناسنتی» یونیسف، شبکه بینالملل پژوهشیِ دیدبان کودک؛با هکاری نزدیک بخش توسعه فعالیتهای تعامل و مدارای یونیسف.
- Add new comment
- 5561 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان