Add new comment
- ماکس اتو شونمان معمار کارخانههای صنعتی اصفهان در دوران پهلوی اول:
در پي گذار دوران قاجاريه و دخول به دوران استيلاي سلسله پهلوي، همگام با خواستهها و نيازهاي زندگي نوين، عملكردهايي جديد به منصۀ ظهور رسيد و هر يك به شكلي در كالبد معماري و شهرسازي شهرهاي ايراني تبلور يافت. سرعت زياد تحولات اين دوران، ياراي هم گامي را از معماران سنتي سلب نمود و بدين ترتيب نيازمند پذيرش گونهاي معماري نوين گرديد.
- ماکس اتو شونمان معمار کارخانههای صنعتی اصفهان در دوران پهلوی اول:
در پي گذار دوران قاجاريه و دخول به دوران استيلاي سلسله پهلوي، همگام با خواستهها و نيازهاي زندگي نوين، عملكردهايي جديد به منصۀ ظهور رسيد و هر يك به شكلي در كالبد معماري و شهرسازي شهرهاي ايراني تبلور يافت. سرعت زياد تحولات اين دوران، ياراي هم گامي را از معماران سنتي سلب نمود و بدين ترتيب نيازمند پذيرش گونهاي معماري نوين گرديد.
نمونهاي از اين عملكردهاي نوظهور، كارخانجات صنعتي است كه با وجود پيريزي شالودههاي ابتدايي آن در دوران قاجاريه، به دليل كارشكنيهاي وافر نيروهاي داخلي و خارجي به ثمر ننشست و شكلگيري آن به دوران پهلوي اول موكول گرديد. عملكردي كه نظير فضاهاي مدرن هم عصرش، مسببي شد جهت دست يافتن شهرهاي اين دوران به چهرهايي نوين، ملقب به شهرهاي صنعتي. شهرهايي كه در پي ايجاد خود، شكلگيري گونهاي خاص از معماري، يعني «معماري صنعتي» را با الگوهايي فاقد پيشينه ايراني و تحت لواي تفكر معمارانِ غير بومي و اكثراً آلماني تبار به ارمغان آورد.
در این دوران، زيباترين نمونه هاي معماري صنعتي با سبکهایی متفاوت، در ایران شکل گرفت همچون سبک سنتي با کارخانههایی نظير هراتي و درخشان، اقبال و ساير كارخانجات يزد، سبك مدرن- سنتي اروپايي با كارخانجاتي هم چون هوختيف در لاهيجان و كارخانه چاي گلستان، سبك تلفيق ايده هاي مدرن – سنتي مكتب اصفهان در كارخانجاتي هم چون ریسباف، دخانيات، صنايع پشم و نخريسي قيصريه قم، سبك صنعتي آغازين در بناهايي نظير كارخانه قند كهريزك، كارخانه آرد صادق اف در نزديكي قزوين، كارخانه چرم خسروي تبريز، سبك راسيوناليستي هم چون سيمان شهر ري و ... ؛ که شهر «اصفهان» یعنی «منچستر ایران» از این مواهب بیشتر بهره جست.
لازم به ذکر است در برپايي اين گونه كارخانه ها، به واسطه عدم وجود نمونه اي مشابه در ايران زمين، الگوي اوليه از زادگاه خويش يعني كشورهاي اروپايي - علي الخصوص آلمان- به عاريت گرفته شد، الگويي مدرن كه احداثاش با معماري و مصالح سنتي در مدت زمان اندك امكانپذير نبود. البته با وجود بهره گيري از الگوها، فنون، مصالح جدید و همچنين معماران و مهندسان خارجي هم چون شونمان در اصفهان، پوشش كلي بناها به معماران و استادكاران سنتي محول ميشد.
ذکر این نکته ضروری است که گرچه در ساخت اين كارخانهها صنعتگر ايراني براي نخستين بار با مصالحي نظير پولاد، سيمان و... روبه رو شد ليكن با قدرت و چيرهدستي، مهارت خود را در ايجاد اين فضاها و سپس كاربرد آجر با جزئيات بسيار برای پوشش ارائه داد و با اين عمل به بنا سنگيني، وقار و عظمت بخشيد. بدين ترتيب آجر كه زماني در معماري سنتي به عنوان عامل اصلي ساخت بنا به كار برده ميشد در اينجا نقشي زينتي يافت و برای پوشش تيرهاي آهني حمال به كارگرفته شد.
به عبارت ديگر، اين بناها از نظر ترکيب کلی، برگرفته از معماری صنعتی کشورهای زادگاه اين سبک و از نظر تزئينات تحت تاثير سليقه استادکاران ايرانی بودهاند، به گونه اي كه ميتوان اظهار داشت:
«بناهای صنعتی شهر اصفهان، حاصلِ تبلورِ همکاری مهندسان آلمانی نظير شونمان و نمينگرد و استادکاران ايرانی همچون معتمدی و ماهر النقش هستند.»
این همکاری در شهر اصفهان به گونهای بود که گرچه در ساخت و ساز معماري صنعتي به خصوص كارخانهها، تنها طرح و اجراي سردر ورودي و تا حدودي نماي بنا و همچنين آجركاري و گاهي كاشيكاري، تنها سهم ِمعمارِ ِسنتي بود (كياني، 1383،ص: 145) اما در نخستين كارخانۀ شهر اصفهان يعني كارخانه وطن، پوشش خارجي فضاها نيز توسط شونه مان – طراح آلماني اين بنا- صورت پذيرفت. وي كه ذوق و قريحهاي وافر در خصوص تزئينات آجري و كاشي كاري داشت (مصاحبه با نوه شونمان، 2،3، 1388) با بهرهگيري از الگوهاي کارخانهها صنعتي طراحي شده توسط پيتر بهرنس در كشور آلمان، نماهاي پلكاني شكل بناهايي هم چون كاخ بلورين، كليساي كپنهاگ و...، نماهاي جانبي فضاهاي كارخانه وطن را به زيبايي با نقوش آجري و كاشي كاري مزين نمود به گونه اي كه همين سبك و الگو در بسياري از کارخانهها ديگر اصفهان همچون پشم باف، نختاب ( دخانيات امروزي)، رحيم زاده، ريسباف و... دنبال شد. وي در اين زمينه با استادكاران محلي تعامل فراوان داشت كه نتيجۀ آن ارائه دستورالعملي تقريباً يكسان برای پوشش فضاهاي مختلف بناهاي صنعتيِ اين ديار بود. حالت و ساختار پلكاني نماهاي كارخانه نيز از كارخانه «توني گارنيه» در شهر ليون فرانسه الگو گرفته است.
تصویر شماره 1: تصویری از تزئینات کارخانه وطن اصفهان
تصویر شماره 2: تصویری از تزئینات کارخانه ریسباف اصفهان
تصویر شماره 3: تصویری از تزئینات کارخانه ریسباف اصفهان
تصویر شماره 4: تصویری از نمای کلی کارخانه ریسباف اصفهان
تصویر شماره 5: تصویری از نمای پلکانی کارخانه دخانیات اصفهان
تصویر شماره 6: تصویری از نمای پلکانی کارخانه زاینده رود اصفهان
تصویر شماره 7: تصویری از کارخانه اتحاد شهرضا
كياني در كتاب خود با عنوان «معماري دوره پهلوي اول» در اين خصوص چنين اظهار ميکند: «به دليل عملكرد وارداتي كارخانهها و پيدايش نسبتاً ناگهاني و متعدد آنها و نيز عدم آشنايي مهندسان و يا معماران سنتي به علوم و صنعت مدرن و مهم تر از همه لزوم سرعت در ساخت و بهرهبرداري، طبيعي بود كه معماري سنتي نميتوانست نقشي كارا و سازنده در طرح پلان و روابط عملكردي آن داشته باشد و دست كم مي توان گفت كه در شرايط آن روز اين مسئوليت به عهده آنها گذاشته نشد. اما از نظر فرم و شكل بنا، هنگامي كه اين خواسته بر عهده معمار سنتي و يا محلي گذاشته شد، وظيفۀ خود را در تطبيق و تعادل بين حال و گذشته به خوبي انجام داد. ساخت كارخانههاي بيشتر و بزرگتر در دوره پهلوي دوم در گوشه و كنار شهرها نشان داد كه اين تنها انتظار و يا توانايي از معماري گذشته و نيز ترغيب در زنده نگه داشتن اين حس كه معماري و معماري ايراني در بناهاي نوظهور صنعتي نقش و دخالتي داشته باشد از بين رفت و براي ساختمان هاي صنعتي و كارخانهها تنها عملكرد آنها به دور از بيان معمارانهشان ملاك اصلي قرار گرفت.» همچنين لازم به ذكر است پيش از اين در معماري اسلامي ايران، آجر، عنصري اصلي و داراي نقشي ساختاري در معماري بود. كارخانههاي دورۀ پهلوي اول به دليل ويژگيهاي تكنيكي و عملكردي، كاربرد فلز را در ساختار و استفاده وسيع از شيشه را براي استفاده از نور ميسر ساخت و بنابراين با از ميان رفتن نقش ساختاري آجر، اين مادۀ ساختماني فقط به صورت پوشاننده ستونهاي باربر و نيز براي شكل بناها مورد استفاده قرار گرفت. حضور آجر به اين گونه و روش استفاده تزييني به شكل رجهاي افقي، عمودي، منحني كنگرهدار و نيز مشبك در نما و برجكها و به ويژه در سردرها، ارتباط ظاهري زمان خود را با گذشته حفظ كرد. (كياني، 1383،صص:145 و 146)
در اين خصوص افشار نادري نیز در نوشتار خود با عنوان «معماري صنعتي ايران دوره بين دو جنگ جهاني» در اين خصوص چنين بيان ميكند: «... معماري صنعتي ايران، تلفيق بسيار موفق از معماري غربي و ايراني بوده است. نوعي معماري ساختماني به دور از خودنماييها و شيوه گراييهاي اغراق آميز، كه در آن سادگي، وقار، انسجام، ارتباط مشخص بين كاربري و فرم، ويژگيهاي اصلي را تشكيل مي دهند. عبور از ساختار و سازماندهي فضايي صنعتي، به نماسازي و تزئينات صنعتگرانه محلي، به قدري با ظرافت صورت پذيرفته است كه تشخيص مرز بين دو معماري غربي و ايراني به آساني امكانپذير نيست....» (افشارنادري،1376،ص:21)
در ادامه به معرفی یکی از معماران اروپایی که در برپایی بسیاری از کارخانههای صنعتی شهرهای تبریز و اصفهان نقش موثری ایفا نموده است میپردازیم.
- معرفی ماکس اتو شونمان :
گذارِ ماكس اتوشونمان نخستین بار در اوایل قرن بیست به ایران افتاد. او که نجاری چیرهدست بود ، بهعنوان معلم هنرستانِ فنی، از برلین مامورِ رضاییه شد. پس از چندی، در سال 1908 میلادی (1286 خورشیدی)، بهتوصیهی انستیتوی شرقیِ برلین، سرپرستی یک شرکتِ بازرگانیِ آلمانی (کارخانهی مونتاژِ «سوسیک») را، که بهتازگی در تبریز تاسیس شده بود، برعهده گرفت. این کارخانه که در برلین و هامبورگ نیز شعبه داشت، از قسمتهایی چون چلنگري، درودگري، ارهكشي، غلهپاككني، آسياب و آهنگري تشکیل میشد. شونمان در همان سال، با تاسیس کنسولگریِ آلمان در تبریز، به سرپرستیِ این کنسولگری برگزیده شد.
شونمان، که زبان فارسی را خوب میدانست و بهخصوص با جغرافیا و اوضاع اقتصادی مناطقِ شمالی، غربی و مرکزیِ ایران آشنا بود، در سالهای اقامتش در تبریز، علاوهبر کارخانهی «سوسیک»، یک کارخانهی بزرگِ نجاری و مبلسازی نیز در این شهر تاسیس کرد. این دو کارخانه، از نخستین موسسات صنعتیِ ایران در آغاز قرنِ بیستم به شمار میرود.
کارِ شونمان در تبریز، به بازرگانی و صنعتگری محدود نبود. اقامتِ او در ایران، مقارن بود با اوجِ مبارزاتِ مشروطهخواهیِ ایران؛ و در اینمیان تبریز البته جایی رفیع داشت. شونمان از نزدیک با مبارزاتِ مردمِ تبریز برای استقرار حکومت مشروطه در ایران سر-و-کار داشت. همراهیِ او با این مبارزات چنان بود که کارخانهی «سوسیک»، از اصلیترین منابعِ خبریِ خبرگزاریهای اروپایی دربارۀ اخبارِ اوضاعِ سیاسی تبریز محسوب میشد و جزییاتِ دستِ اولی را از محاصرۀ این شهر توسط نیروهای محمدعلیشاه، از طریقِ این خبرگزاریها به اطلاع مردم دیگر کشورها میرساند. علاوهبراین، حمایت و اعلامِ رضایتِ شرکتِ «سوسیک» و شخصِ شونمان از «کارکنان و اعضای انجمن مشروطهخواهان (طرفدار ستارخان)»، سند و پشتوانهی محکمی برای مشروطهخواهانی بود که همواره از سوی دولتِ دورانِ استبدادِ صغیر، به شرارت و راهزنی متهم میشدند.
شونمان قصد داشت این گروه تجّارِ آلمانی را بهعنوان کانون مقاومتی بر ضد روسها مورد استفاده قرار دهد. از دیگر فعالیتهای شونمان در تبریز فروش 15000 قبضه تفنگ و یک میلیون فشنگ به مشروطهخواهان بود که اکثر این سلاحها از راه روسیه وارد تبریز می¬شد. این موضوع نشان می¬دهد که در جریان انقلاب مشروطیت، آلمان یکی از عوامل مهم تأمین اسلحه برای انقلابیون بود. (روزنامه عصر جدید، شماره 101، 29رجب 1334)
فعالیتهای صنعتی و بازرگانیِ شونمان، متنوع و مفصّل بود. از آن میان، باید به قراردادِ او با «شاهزاده امام قلی میرزای قاجار»، برای ساختِ کشتی در دریاچه ی ارومیه اشاره کرد که اگرچه قرارداد منعقد و پیش پرداختی به مبلغ «900 تومان» از سوی شاهزاده به شونمان پرداخت شد، اما تاسیساتِ کشتیرانی، با آغازِ جنگِ جهانیِ اول، توسطِ روسها برچیده و منهدم شد. (معتضد، 1378، ص: 151)
شونمان در سال 1911 میلادی، مدیریتِ «پتاگ» را به عهده گرفت. (باست، 1377، ص: 101)
یکی از تجارت¬خانه¬های آلمانی که مستقیما با کارخانجات درارتباط بود و بطور همزمان عهده¬دار تولید و فروش بود، موسسه فرش پتاگ- شركت سهامي فرش ايران- بود که مرکز آن در برلین بود و شعبه¬هایی در استانبول، تبریز، سلطان ¬آباد(اراک)، همدان، کرمان، مشهد و تبریز و همچنین شعبه¬هایی در آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی داشت. این شرکت در سال 1912 تاسیس گردید. در آغاز با سرمایه¬ای برابر 3,000,000 مارک و بعدها با 10,000,000 مارک کار خود را ادامه داد. شعبه تبریز دارای صنایع رنگرزی و نساجی بود و پشم مورد نیاز در همان کارخانه رنگ و بافته می¬شد و به خارج صادر می¬گشت و آلمان با ایجاد این مؤسسه می¬توانست مستقیماٌ به تولید و فروش بپردازد.
در این کارخانه خلوصِ جنس و مرغوبیت پشم¬های بومیِ ایران مورد توجه بود و تمام کوشش پتاگ مصروف به این بود که صنعت قدیمیِ ایران و هنر ایرانی را دوباره به شکوفایی برساند. با پیش پرداخت-های شرکت به کارگاه¬های سنتی- که فرش را در کارگاه¬های خانگی میبافتند- و با پولی که در این کارگاه¬ها سرمایه¬گذاری می¬کرد این شرکت می¬توانست سرمایه خود را بهتر از شرکت¬های دیگر که کار آنها منحصر به صادرات و واردات بود بهکار گیرد.(ارباب، 1383، ص:51)
ویلهم لیتن، کنسول آلمان در تبریز ضمن ارائه اطلاعاتی در مورد شعبه این شرکت در تبریز می¬گوید با آغاز جنگ جهانیِ اول موجودیت شعبات شرکت فرش ایران (پتاگ) در آذربایجان از بین رفت و اغلب نمایندگان ایرانی و وابستگان آن شرکت به تهران فرار کردند و شعبه این شرکت در خوی توسط روسها اشغال شد و پس از خروج آلمانیها از تبریز این شرکت توسط خارجیانی اداره می¬شد که قبلاً با پتاگ همکاری داشتند. (لیتن، 1368، ص:102)
یکی دیگر از اقدامات روسها در تبریز توقیف کارخانۀ قالی¬بافی پتاگ آلمانی در ذی¬الحجه 1332 بود. سفارت آلمان در 23ربیع الثانی 1333 طی نامه¬ای به وزارت خارجه به این امر اعتراض کرده و می¬گوید: سپاهیان روس یک تجارتخانه آلمانی بنام پتاگ را اشغال کرده و قالیهای آنجا را دزدیده¬اند و بدین¬ترتیب کاردرف از وزارت خارجه درخواست می¬کند تا به عمال ایرانی تبریز دستور داده شود تجارتخانه آلمانی تبریز را تخلیه و قالی¬ها را محافظت کنند.(سپهر،1336،ص:97)
روزنامه براژویا ویدوموستی در مورد فعالیت¬های شونمان در تبریز قبل از جنگ می¬نویسد: شونمان در تبریز به تأسیس کارخانه نخ¬ریسی و کارخانه تخته¬بری و احداث دستگاه¬های قالیچه و قالی¬بافی پرداخت و به عنوان مأمور کنسولگری آلمان در این شهر حضور داشت.. (روزنامه عصر جدید، شماره 101، 29رجب 1334)
شهراصفهان نیز، در میانِ شهرهای ایران که محل و مقصدِ رفت-و-آمدِ شونمان، بهخصوص برای تشکیل اتحادی برعلیه روسیه و انگلیس، بود، جایگاه و اهمیتی خاص داشت. شونمان که از پیش از جنگِ جهانیِ اول در میان بازاریان و اشراف و مردمِ اصفهان آشنایان متنفذی داشت، برای اهدافِ خود به کمکِ آنها امیدوار بود. کوششهای شونمان و کاردارف شارژه، کنسولِ جدیدِ آلمان در اصفهان، برای جلبِ حمایتِ مردم، بازاریان، مدیران احزاب و روزنامهها، خوانین بختیاری و حتی علمای دینیِ این شهر (ازجمله حاجآقا نورالله نجفیِ اصفهانی)، بهنظر موفق میرسید. این کوششها، که به حیطههای سیاسیِ فعالیتهای شونمان مربوط میشد، همراه با دلمشغولیهای صنعتی و بازرگانیِ وی، با اصلاحات و نوسازیهای رضاشاهی در اوایل قرن خورشیدی مصادف شد و زمینه را برای تاسیس و گسترشِ کارخانه و نهادهای صنعتیِ نوین در ایران فراهم کرد. متاسفانه خاطراتِ شونمان بیشتر به فعالیتهای سیاسیِ او میپردازد و اطلاعات زیادی دربارهی کارهای تجاری و صنعتیِ وی ندارد؛ اما میدانیم که شونمان، در فاصلهی سالهای 1923 تا 1941 میلادی، چیزی حدود دوازده کارخانهی نساجی و برق و کارگاههای صنعتی و هنری (مانند مبلسازی و نجاری) در ایران تاسیس کرد.
رفت-و-آمدِ شونمان به اصفهان، علاوهبر دلایل و بهانههای سیاسی که بهآنها اشاره شد، بهواسطهی همکاریِ او با عطاءالملک دهش برای راهاندازیِ کارخانههای نساجی در اصفهان نیز بود. عطاءالملک، که از نخستین بنیانگذاران کارخانههای نوین در اصفهان بود، در آخرین سالهای حکومتِ قاجاریه، از شونمان دعوت کرد تا به اصفهان بیاید و او را در خرید دستگاهها و قطعاتِ آلمانیِ کارخانهها، و هم در ساخت و راهاندازیِ این کارخانهها، راهنمایی و همراهی کند. شونمان، که گویا در آن سالها کارِ سیاسی را دیگر کناری نهاده بود، در سال 1299 خورشیدی به اصفهان آمد و طیِ سالیان متمادی، با عطاءالملک در تاسیس اولین کارخانههای مدرنِ آن روزگار در اصفهان همکاری کرد؛ کارخانههای مشهوری چون «وطن»، «ریسباف» و «شهرضا». روزنامهی اخگر، ارگانِ هوشیار و گوشبهزنگِ آن روزگارِ اصفهان، نوشت: «آقاي دهش در چند سنۀ قبل، مسافرتي به آلمان نموده و به راهنمايي مستر «شونمان»، ماشينآلات ريسمانتابيو نساجي و تكميل پارچه و لوكومبيل و موتور خريداري كرده و پس از پرداخت بيعانۀ آن، به ايران مراجعت نمود.» (روزنامهي اخگر، سال اول، شمارهي 20، 2 آذر 1307)
کارِ شونمان در راهاندازیِ کارخانههای عطاءالملک، از انتخاب و خرید دستگاهها تا طراحی معماریِ ساختمانها، تنوع داشت. البته گویا عطاءالملک، از کارِ شونمان در انتخاب دستگاههای صنعتیِ کارخانههای خود خوشنود نبوده است. آقای هوشنگ دهش، نوهی دختری شونمان و از نوادگانِ عطاءالملک ، از قول پدربزرگش نقل میکند که شونمان اصولا در کارِ دستگاههای صنعتی سررشتهای نداشت و از اینرو دستگاههای قدیمی خریداری کرد؛ مثلا دستگاههای تسمهای که هرازگاهی به کشتهشدنِ کارگری منجر میشد؛ یا برای کارخانهی برقِ دهش (کارخانهی «نور»)، ماشینِ بخاری خرید که هیزم فراوان نیاز داشت و این موضوع، بنابر اظهاراتِ آقای دهش، به ورشکستگی کارخانه انجامید. از همینرو بود که از آن پس، عطاءالملک، خود شخصا دستگاههای کارخانههای خود را از شرکت «زاخر» میخرید. با اینهمه اما، هوشنگِ دهش از کارِ شونمان در طراحی معماری و جزییاتِ ساختمانیِ کارخانههای عطاءالملک، علیالخصوص نقوش کاشیکاری و آجرکاری، که توسطِ شخصِ شونمان طراحی و بهدست استادکارانِ محلیِ اصفهان اجرا میشد، بهنیکی یاد میکند. (مصاحبه با آقاي هوشنگ دهش. 2 خرداد 1388)
روزنامهی اخگر نیز، که اخبارِ تاسیس و راهاندازیِ کارخانههای آن دورانِ اصفهان را بهدقت منتشر میکرد، در اخبارِ مربوط به تاسیسِ کارخانهی «ریسباف» نوشت: «چون قرار خريد كارخانه نساجي اصفهان سابقاً داده شده و محتمل است به زودي كارخانه بر طبق قرارداد به اصفهان حمل گردد، لذا از طرف شركت سهامي كارخانه، زميني در اول پلهاي چهارباغ مقابل باغ زرشك، براي محل كارخانه خريداري شده و مسيو شونمان مهندس هم، مشغول طرح نقشۀ ساختمان بناي كارخانه ميباشد كه به زودي پس از تهيۀ نقشه، شروع به ساختمان محل نمايند.» (روزنامهي اخگر، سال پنجم، شمارهي 850، 18 خرداد 1312)
بهنظر میرسد که سبک و شیوهی طراحیهای معماریِ شونمان در کارخانههای دهش، متاثر از سبکِ معماری صنعتیایست که چند سال پیش از آن، در اوایل قرن بیست میلادی، توسط «پیتر بهرنز»، معمارِ آلمانی، مشخصا با ساختِ کارخانهی توربینسازیِ A.E.G، بهوجود آمد. اما آنچه دربارهی طراحیهای شونمان در معماریِ کارخانههای عهدِ پهلویِ اولِ اصفهان گفتنیست و ارزشِ منحصربهفردِ آن محسوب میشود، ترکیب این شیوههای معماریِ صنعتی با شیوهها و جزییات و مصالحِ معماریِ سنتیِ اصفهان و ایران است که نوعی مثالزدنی را در تاریخِ معماریِ این شهر و این مملکت بهوجود آورد.
در کنار این کارها، شونمان بازرگانی موفق بود. او که توانستهبود نمایندگیِ واردات و فروشِ محصولاتِ آلمانی را در اصفهان، از دولتِ وقت کسب کند، علاوهبر سایر فعالیتهای صنعتی و تجاریاش، در خیابانِ چهارباغِ عباسی، نزدیک دروازهدولت، تجارتخانهای بهنام «ترقی» تاسیس کرد که مرکزِ اصلیِ فروشِ ماشینآلات و قطعات صنعتیِ آلمانی بود. ازجمله اصلیترینِ این محصولات، انواعِ مواد و لوازم عکاسی، از داروهای ظهور تا کاغذِ حساس و دوربین، بود که نیازهای بیشتر عکاسهای اصفهان را تامین میکرد. تجارتخانهی «ترقی»، همچنین شاید تنها محلِ فروشِ موادِ عکاسیِ «آگفا» در اصفهان بهشمار میآمد.
کارِ شونمان اما فقط به واردات و فروشِ محصولاتِ آلمانی محدود نبود؛ او درعوض، برخی از صنایع دستیِ اصفهان را نیز به آلمان میبرد و میفروخت. شونمان حتی یک کارگاهِ میناکاری در اصفهان تاسیس کرد و یک هنرمندِ آلمانی، بهنام «ووستن»، را با خود به اصفهان آورد تا در این کارگاه، با مواد رنگیِ مرغوبِ آلمانی، به میناکاری بپردازد و بهاینترتیب، به احیا و گسترشِ این صنعت در اصفهان، کمکِ بسیار کرد. (دمندان، 1377، ص: 149)
با آغازِ جنگِ جهانیِ دوم و ورود متفقین به ایران، شونمان در سال 1319 خورشیدی به استرالیا تبعید شد. او آنجا یک کارگاه پیپسازی تاسیس کرد و سرانجام در سال 1961 میلادی (1339 خورشیدی) در همانجا، در اثر بیماریِ آسم درگذشت. (دمندان، 1377، ص: 149)
تصاویر شماره 8 و 9 - تصاویری از شونمان، زمان حضور در اصفهان و زمان تبعید در استرالیا
در ادامه پارهای از اسناد مرتبط با فعالیتهای صنعتی شونمان در شهر اصفهان آورده شده است.
]
واردات اداري تشكر از شونمان
حضرت مدير محترم
با قدري توجه و عطف نظر به اصفهان ميتوان اين شهر را يكي از شهرهاي صنعتي ايران قرار داد. امروزه اصفهان داراي كارخانه نساجي بزرگ] وطنآمده
اعلان رسمي
براي وارد و تهيه كردن ماشينآلات و كارخانجات و مالالتجاره و غيره و صادر نمودن هر نوع مصنوعات و محصولات ايران و هر نوع امور ديگري كه هيأت مديره صلاح بدانند، شركتي در اصفهان، خيابان چهارباغ، تحت عنوان «شركت مختلط تجارتي و مهندسي شونمان و شركاء» سهامي اصفهان براي مدت هفت سال شمسي از تاريخ 28 شهريور ماه 1310 شمسي با سرمايه چهارصد هزار ريال كه دويست هزار ريال متعلق به آقاي ماكس اتو شونمان، شريك ضامن و دويست هزار ريال متعلق به شركا سهامي ميباشد و تماماً پرداخت شده تأسيس و «شركتنامه» شركت مزبور در تاريخ 30 آذر ماه 1310 شمسي در دفتر متفرقه ثبت اصفهان تحت نمره 12 به ثبت رسيده و آقايان ماكس اتوشونمان و برخان فريدريش بامباخ و آقا محمد كاظم شايگان براي مدت سه سال به سمت مديريت تعيين و هر سه نفر از طرف شركت اجازه امضاء دارند. سواد شركت نامه مزبور در تاريخ بيست و سوم فروردين ماه يك هزار و سيصد و پانزده به محكمه صلح محدود نمره دو تسليم گرديده. توضيح آن كه اين اعلان بايستي بر طبق ماده 114 قانون تجارت در همان ماه اول تشكيل شركت منتشر شده باشد. «شركت مختلط تجارتي و مهندسي شونمان و شركاء» انتشار اعلان فوق تصويب مي شود. 25،1،1311 متصدي دفتر متفرقه ثبت اصفهان، علي نقي فاطمي. (روزنامه اخگر، سال چهارم، شماره 736، 28 فروردين 1311)
شركت مختلط تجارتي و مهندسي شونمان و شركاء سهامي اصفهان
اين شركت موفق شده است كه با مساعدت اولياي معظم دولت، در قسمت صنايع و نقشهكشي مؤسسات صنعتي و تهيه مواد ساختماني از قبيل آهن و غيره و در انتخاب بهترين ماشينآلات و نظارت در نصب و به كار انداختن آنها و در تهيه برنامه جامع براي كارخانهها، همه گونه مساعدت و تشريك مساعي كند و در تشكيل پانزده كارخانه مهم و بسياري از مؤسسات كوچك افتخار راهنمايي و خدمت داشته.
اين شركت داراي نمايندگي از چندين كارخانه معظم آلمان، كه اغلب آنها بيش از صد سال است مشغول كار هستند مي باشد، از قبيل:
كمپاني «آ. ا. گ» براي اثاثيه و لوازم الكتريكي ، «ام. آ. ان (مان)» قديمترين كارخانه براي تهيه موتورهاي معروف ديزل كه ديزلهاي مصرف ممالك بزرگ را تهيه ميكند و نيز براي تهيه ماشينهاي مولد برق و ديگهاي بخار.
كمپاني بوكائوا رولف مخصوص ماشين سازي، اين موسسه بهترين و قديمي ترين موسسه براي تهيه لكومبيلها و بويلرها است و نيز هر قبيل ماشين آلات براي كارخانه هاي قند سازي تهيه مي كند. ماشين آلات كارخانه قندسازي كهريزك از كارخانه مزبور خريداري شده و اكنون بعد از چهل سال بهترين قند را تهيه مي كند .
كارخانه كلاين شانسلين و بكر مهم ترين و قديمي ترين كارخانه براي تهيه تلمبه هاي آب كشي است. پرموتيث، مهم ترين كارخانه براي دستگاه تصفيه و پاك كردن آبي كه داراي مواد معدني است .
اتحاديه موسسات نماكو كه عبارت از كارخانه هاي مهم ريشاردهارتمان كمينتز سازنده ماشين آلات ريسندگي پنبه و پشم طريق كامكارن و طريقه اشترايشكارن و ماشين آلات گوني بافي و كنف سازي و كارخانه هاي شوين هبر قديمي ترين سازنده دستگاه نساجي در آلمان و كارخانه كتليتك و برون سازنده هر قبيل ماشين براي تكميل كني پارچه هاي پشمي و هابولد كمنيتز سازنده معروف ترين ماشين آلات براي تكميل پارچه هاي پنبه و عامل كمنيتز سازنده اقسام ماشين دولاكني و تائيد و تكميل و انواع نخ كارخانه ي او بر ماير نو يشتاد – كارخانه معروف سازنده انواع ماشين آلات رنگرزي.
سه لمان و پسران درنويشتاد اورلا ، سازنده اقسام پارچه هاي خاردار براي ريسندگي و تكميل كني . كارخانه ليندمان و هونتزار در ديرلدروف سازنده انواع منگنه ( اسكرو) براي عدل بندي .
برادران هارتمان آمندروف (مركب از يازده كارخانه معظم) سازنده انواع مركب هاي چاپ .
يام و شركاء داراي كارخانه در چكوسلواكي و آلمان براي تهيه دوك هاي ريسندگي .
پيلوارت و شركاء (وارن استورف) سازنده ماشين هاي معروف آهن تراشي و بسياري از موسسات ديگر كه اقسام اسباب هاي يدكي و فني تهيه مي نمايند .
اين نكته را نيز متذكر مي شويم علاوه بر موسساتي كه ما نمايندگي آنها را داريم مركزي در هامبورگ تحت نظر دكتر اينك بتد رو ويبرن تاسيس نموده كه اين موسسه تمام كارهاي متفرقه را با سرعت و قيمت ارزان و مناسب انجام مي دهد .
علاوه بر اين مؤسسه ما با شركت حمل و نقل «ماس واشرام» كه مركز آن هامبورگ است و در قسمت حمل ونقل تجربه و معروفيت تام دارد، قراردادي منعقد ساختهاند كه تمامي سفارشات مشتريان را با سرعت و قيمت مناسب تمام كند.
با ذكر مقدمه فوق البته تصديق مينماييد كه مؤسسه ما با تجربه متجاوز از سي سال آقاي شونمان، مدير شركت، ميتواند همه گونه مساعدت به ارباب صنايع اين كشور بنمايد و براي دادن همه گونه توضيحات حاضر است. ـ شركت مختلط تجارتي و مهندسي شونمان و شركاء سهامي اصفهان. (روزنامه اخگر، سال دهم، شماره 1323، 29 اسفند 1316)
- ارباب، معصومه. تابستان 1383. روابط ایران و آلمان در جنگ جهانی اول ١٩١٨-١٩١٤ م. ، ١٣٣٦-١٣٣٢ ه.ق. تهران: مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.
- افشار نادری، کامران. 1376. معماری صنعتی ايران بين دو جنگ جهانی. جزوه منتشر نشده. تهران: مرکز مطالعات معماری و شهرسازی ایران.
- انصاری، هرمز. پاییز و زمستان 1352. معرفی نسخه خطی خاطرات شونمان در ایران (ده سال به عنوان مامور وزارت خارجه در ایران و خاور نزدیک).مجله کاوه (مونیخ) ، شماره 49 و 50 .
- باست ، اليور. 1377 . آلمانيها در ايران ( نگاهي به تحولات ايران در جنگ جهاني اول بر اساس منابع ديپلماتيك فرانسه). مترجم حسين بني احمد . تهران : شيرازه ( نشر و پژوهش).
- دمندان (نفيسي) ، پريسا . 1377 . چهره نگاران اصفهان – گوشه اي از تاريخ عكاسي ايران . تهران : دفتر پژوهش هاي فرهنگي .
- رجايي، عبدالمهدي. 1387. تحولات عمران و مديريت شهري اصفهان در دوره پهلوي اول (1320-1300). اصفهان : سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان .
- روزنامه اخگر، سال اول، شماره 20، 2 آذر 1307.
- روزنامه اخگر، سال دوم، شماره 440، 20 مهر 1309.
- روزنامه اخگر، سال چهارم، ، شماره 736، 28 فروردين 1311.
- روزنامه اخگر، سال پنجم، شماره 850، 18 خرداد 1312.
- روزنامه اخگر، سال دهم، شماره 1323، 29 اسفند 1316.
- روزنامه عصر جدید، شماره 101، 29رجب 1334.
- سپهر، مورخ الدوله . 1362 . ايران در جنگ بزرگ 1918-1914 م. . تهران : اديب .
- فيض اللهي، غلامحسين . 1387 . هنر مينا . اصفهان : نفهت .
- كياني، مصطفي . 1386 . معماري دوره پهلوي اول . تهران : موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران .
- مصاحبه با آقاي هوشنگ دهش. 2،3،1388.
- معتضد ، خسرو . 1378 . قيصر و شاه ، 300 روابط ايران و آلمان . تهران : انتشارات علمي و فرهنگي.
- لیتن، ویلهلم. 1368. خاطرات لیتن: سركنسول آلمان در تبریز در اثنای جنگ جهانی اول . ترجمه پرویز صدری. تهران: نشر ایرانشهر.
- Add new comment
- 11263 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان