Add new comment
باغهاي ايراني سابقهاي ديرينه، به قدمت تاريخ چند هزار ساله اين مرز و بوم دارند. هدف از ساختن آنها، در درجهی اول، توليد محصولات باغي و ميوه بودهاست. اين پديده در طول زمان به تعداد بسيار زياد به وجود آمده و از بين رفتهاست
باغهاي ايراني سابقهاي ديرينه، به قدمت تاريخ چند هزار ساله اين مرز و بوم دارند. هدف از ساختن آنها، در درجهی اول، توليد محصولات باغي و ميوه بودهاست. اين پديده در طول زمان به تعداد بسيار زياد به وجود آمده و از بين رفتهاست و تنها معدودي از آنها كه توسط ثروتمندترين افراد، همچون شاهان، شاهزادگان و خانها ساخته ميشد، داراي وجه تفريحي هم بودند و بهدليل داشتن معماري پايدار و با ارزش و جريان آب دائمي، توانستهاند در كوران حوادث باقي بمانند و به عنوان نمونههايي از باغكاري ايراني در اختيار نسل كنوني باشند. از اين رو پژوهشگران كنوني نميتوانند تصور گستردهاي از پديده همهگير باغكاري و شيوههاي رايج آن داشتهباشند. پژوهشگر كنوني هنگامي كه به چنين پديدهاي برميخورد، به توصيف بهشتگونة آن ميپردازد و ميكوشد در ميان كلمات، راه به چرايي اين زيبايي شگفتانگيز بيابد و ناگزير، آن را بازتاب يا فرافكني صورت بهشتي و بنا به انديشة شناختشناسانة افلاطون، سايهاي مْثُلي از بهشتي كه از آن بيرون راندهشده، ميانگارد. اما تصور ماورائي و افسانهاي از اين باغها هنگامي بر هم ميريزد كه بدانيم باغهاي موجود، تنها معدودي باغ باقيمانده از انبوه باغهاي ايجاد شدة انسانهاي ايراني هستند، كه بسياري از آنها چنين زيبا نبودند و نيز اين كه باغها در درجة اول، كارگاههاي توليد ميوه به شمار ميرفتند.
باغ ايراني، يكي از راهحلهاي ساكنان اين مرز و بوم براي غلبه بر جبر جغرافيايي اقليم نيمه بياباني است. سرزمين ايران، كه در پهنه بيابانهاي نيمكره شمالي زمين جاي دارد، تنها به دليل عبور دو رشته كوه بزرگ البرز و زاگرس و شاخههاي جدا شده از آنها، همچون «كركس»، «شيركوه» و «بارز»، آب و هوايي متفاوت با صحراهاي شمال آفريقا و عربستان يافته است. قلههاي اين كوهها، رطوبت گذرنده از فراز خود را به بند ميكشند و در يخچالها و سفرههاي زيرزميني محبوس ميكنند. از همين رو در فصل گرم، درهها و دشتها با عبور آب، خرمي و زندگي مييابند.
آب در چنين اقليمي، كمياب است و به سختي بهدست ميآيد. برخي از آبها در عمق درهها جارياند، برخي ديگر، فاصلهی زيادي تا زمينهاي به نسبت مسطح دارند و گروهي ديگر، در عمق چند ده متري و گاه بيش از يك صد متري زمين هستند. از اينرو، براي دسترسي به آن، شيوههاي گوناگوني با استفاده جويها، آببندها، تقسيمكنندهها و قناتها به كار برده شدهاست. چنين است كه پديدار شدن و بيرون جستن آب از دل اين خاكِ خشك، به معجزهاي ميماند وهم از اين روست كه واژة آب، بْنواژهاي آوايي، ناشي از شگفتزدگي است. از آب، واژههاي تركيبي بسياري، همچون آبادي و بيابان را ساختهاند. از تضاد همين دو واژه است كه مفهوم پرديس يا بهشت شكل گرفته است: باغهايي پُردرخت درجزيرههاي كوچكِ آباد در ميان درياي بيكران بيابانهاي بي آب و علف. پديدههايي چنان چشمگير كه راهزنان گرسنه، اقوام مهاجم و خراجگيران حريص را ياراي چشمپوشي نبود و ناگزير، صاحبان باغها را وادار به ساختن، ديوارهايي به گرد آنها ميساختند. اين ديوارها علاوه بر جلوگيري از ورود اغيار، حيوانات اهلي و وحشي و شنهاي روان، زيبايي باغها را هم ميپوشاند. از اتفاق، وجود اين ديوارها سبب شگفتزدگي بيشتر در بازديدكنندگان ميشد چراكه تا پشت درِ باغ هم وجود چنين سبزينهگيِ خالصي تصور ناپذير بود. درون باغ نيز براي بالا بردن امكانات نظارتي و امنيتي، نيازمند صراحت بود و ازاينرو، شبكه راههاي درون باغ، و بهويژه راه مركزي، بدون پيچ وخم ساخته ميشدند. به همين دليل، كوشكها، كه در اغلب باغها با كاركرد انبار، نگهباني و اقامت موقت باغدار ساخته ميشدند، در محور مركزي باغ جانمايي ميشدند.
«باغ شاهزاده ماهان» : جزيرهاي آباد در ميان درياي بيكران بيابانهاي بي آب و علف
الگوي باغهاي ايراني، همچون بسياري از عناصر فرهنگي، داراي ويژگي انتشاري است كه پس از پديدار شدن و ماندگاري و تأثيرگذاري، از سوي جوامع ديگر نيز پذيرفته ميشوند. در اين پذيرش، ضرورتي به وجود علتهاي ايجاد آن عناصر نيست. پديده نشر نشان ميدهد كه گاه عنصري فرهنگي در جايي حضور يافته است كه هيچگونه سنخيتي با شرايط پيراموني خود ندارد. همانگونه كه پرديسهاي ايراني را ميتوان دربسياري از كشورها با اقليمهاي كاملاً متفاوت با ايران ديد، حضور باغ ژاپني نيز در ايران نبايد موجب شگفتي شود.
اكنون موضوع باغها، كاملاً دگرگون شده است، زيرا:
ـ هدف از ساخت باغها بهرهبرداري اقتصادي و توليد ميوه نيست، بلكه وجه فرهنگي و فراغتي آنها است.
ـ بهدليل بهبود امكانات آبياري ضرورتي به استفاده از شيوههاي ثقلي و انتخاب زمين در دشتهاي پست نيست. شيوههاي جديد اين امكان را فراهم ميآورند كه در زمينهاي به شدت ناهموار هم به درختكاري و باغداري پرداخت.
ـ با وجود بهبود روشهاي آبياري، اما مسأله كميابي آب همچنان به قوت خود باقي است.
ـ به دليل گسترش دولت و امكانات امنيتي، پديده راهزني و دزدي از باغها، ديگر، مسأله چندان مهمي نيست و همچنين به دليل وجود روشهاي منظم مالياتي، نيازي به خراجگيري با روشهاي جبري نيست. اين امرعلت وجودي ديوارهاي غير شفاف را از ميان برده است.
اين تغييرات به حدي تأثيرگذار است كه ميتواند ساختار و استخوانبندي كلاسيك باغهاي ايراني را برهم بزند.
اما از سوي ديگر، باغهاي ايراني، جداي از علتهاي وجودي اوليه، به دليل اثر گذاري هويتيشان داراي كاركردي جديد و از اين رو داراي علت وجودي ثانويهاي هستند. باغ ايراني، با واژة پرديس، تا عمق زبانهاي اروپايي و از آنجا به سراسر جهان نفوذ كرده و واژه پاراديس به معني بهشت را در آن فرهنگها ماندگار ساخته است. باغ ايراني اكنون به عنصري فرهنگي، هويتي و شناسنامهاي ايرانيان تبديل شده و بديهي است كه استفاده از الگوي منحصر به فرد آن براي فضاهاي سبز و تفرجي نوعي حفاظت از اين فرهنگ به شمار ميآيد.
عوامل تحليلي باغ هاي ايراني
ـ سازمان فضايي: وجه مشخصه باغهاي ايراني در نوع كرتبندي آنها است. اين روش تقسيمبندي كه به دليل شيوههاي آبياري و اختصاص باغها به درختان ميوه الزامآور بوده، برخلاف بافت اندامواره شهرهاي ايراني، از نظم هندسي به نسبت دقيقي تبعيت ميكند. اين نظم را ميتوان در همه فضاهاي خصوصي، از جمله در واحدهاي مسكوني نيز مشاهده كرد.
ـ استخوانبندي و شبكه: عامل اصلي در ساختار و استخوانبندي باغهاي ايراني، چگونگي عبور آب و تأمين آن براي همه كرتها است. مسيرهاي دسترسي انساني و سلسله مراتب شبكه، همگي از الزامات عبور آب تبعيت ميكردند و در نهايت بر هم منطبق ميشوند. دراقليمهاي گرم و خشك، حضور آب كمرنگتر و در اقليمهاي معتدل و مرطوب اين حضور بيشتر است. مقدار فضاهاي باز و تنوع شبكه راه به مقدار حضور آب وابسته است. استخوانبندي صريح باغهاي ايراني در ضمن، امكانات امنيتي و نظارتي باغها را نيز افزايش ميداده است.
ـ بستر وپهنه زمين: ساختارهاي كوهستاني و دشتي و نوع توپوگرافي و وجود شيب زياد از ديگر عواملي هستند كه ضمن تأثير بر عوامل پيش گفته، بر ابعاد و اندازه باغها نيز تأثير ميگذارند. شبكه آب، ساختار پلكاني و مُطبّق يا مسطح باغها، حجم فضاهاي باز، مكانيابي كوشكها و نوع ديوارها از اين عامل تأثير جدي ميپذيرند.
ـ ديوار: از آنجا كه باغها فضاهاي خصوصي افراد بودند، ديوارها به عنوان مرز فضاي خصوصي و احراز كننده مالكيت، عامل مهمي در ساختار باغها به شمار ميرفتند. ساختار قلعه مانند و گاه پر پيچ وخم و تودرتوي آنها، بر كليت ساختار باغها تأثير گذار بود. وجود ديوار تأثير زيادي بر شگفتزدگي بازديدكنندگان ميگذاشت.
- Add new comment
- 11323 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان