Add new comment
هنر و صنعت از دیر باز درکنار یکدیگر بوده و هنرمند ایرانی با تغییر شکل دادن به مواد سخت و بیجانی چون سنگ، چوب و فلز به آنها روح و هویتی تازه بخشیده؛ چنان که از این پیوند، آثار بدیع و زیبایی خلق شده است. یکی از این هنرهای زیبا، هنر قفلسازی است که در آن با نقش زدن بر فلز، طرحهای زیبا و دلنشین از نقوش تزئینی پدید میآید و این نقوش با اسطوره درهم میآمیزد، تا با این عمل شناسایی اسطورهها و درک و دریافت فرهنگ و تمدن غنی و با شکوه ایران باستان میسر گردد.
هنر و صنعت از دیر باز درکنار یکدیگر بوده و هنرمند ایرانی با تغییر شکل دادن به مواد سخت و بیجانی چون سنگ، چوب و فلز به آنها روح و هویتی تازه بخشیده؛ چنان که از این پیوند، آثار بدیع و زیبایی خلق شده است. یکی از این هنرهای زیبا، هنر قفلسازی است که در آن با نقش زدن بر فلز، طرحهای زیبا و دلنشین از نقوش تزئینی پدید میآید و این نقوش با اسطوره درهم میآمیزد، تا با این عمل شناسایی اسطورهها و درک و دریافت فرهنگ و تمدن غنی و با شکوه ایران باستان میسر گردد.
هرچند که با ظهور عصر ماشین و تکنولوژی، زیبایی و ظرافت این هنر زیبا کم رنگتر شده ولی هنوز هم در گوشه و کنار کسانی هستند که بر حسب علاقه و ذوق به هنر ظریف قفلسازی روی میآورند و مانع از زوال این هنر میشوند. انسان قرن 21، نمیتواند به طور کلی نقش اساطیر و نمادهای اعصار گذشته را نادیده انگارد. اسطورهها و نمادهایی که تنها درحد کلام و ظاهر نمیگنجند و در پرتو تصویر و صدا و حرکات خویش مستترند. در این رابطه بهتر است برای شناخت بهتر از ملل و اجتماعات گذشته با فرهنگ و تمدن آنها آشنا شویم هر چند که این آشنایی درعین زیبایی و تنوع، دشواریهای خاص خود را هم دارد.
قفل با طرح بز
قفل با طرح گوزن
قفل با طرح خروس
قفل با طرح شانه به سر
در میان تمامی هنرها، هنر فلزکاری از سابقهی بسیار قدیمی و طولانی برخوردار است هنری که قرنها پیش از میلاد مسیح رشد و توسعه یافت و در دوران اسلامی به شکوفایی رسید. این توسعه در سدههای اول تا پنجم هجری قمری با ساخت اشیاء و ظروف مختلف در قالب طرحها و رنگهای تزیینی برجستهتر شد و نمونههای ارزشمندی را در اختیار علاقمندان و محققان هنرهای اسلامی قرار داد. در این میان هنر قفلسازی نیز یکی از زیر مجموعههای هنر فلزکاری است که در انواع ساده و تزیینی به ظهور رسید.
تاریخچه قفل سازی
در رابطه با تاریخچه قفلسازی شواهد به دست آمده، مؤید آن است که این هنر حداقل از قرن ششم میلادی به بعد در کشورمان رواج داشته است. درآن زمان هنر قفلسازی نیز همانند سایر صنایع وابسته به فلزکاری از اهمیت ویژهای برخوردار بود؛ لیکن در ادوار اسلامی در قالب شاخهای مجزا از هنر به تکامل و ترقی دست یافت. در این دوران قفل علاوه برخصوصیت امنیتی که داشت ، کاربری سمبولیک نیز یافت. چنان که دربستن دخیل به نخلها وعلمهای عزاداری جهت قضای حاجت نیز استفاده میشد.
درآن زمان قفل در نذربندیهای مذهبی اهمیتی همانند ایمن داشتن خانهها و صندوقچهها از گزند حوادث پیدا نمود و مراکز عمدهی تولید آن در ایران شامل تبریز، اردبیل، سراب، زنجان، قزوین، تهران، سمنان، کاشان، اردستان، نجفآباد، اصفهان، چالشتر، یزد، مهریز، ابرکو، بوانات، شیراز، فسا، جهرم، همدان، کرمانشاه، کرند، بروجرد، بجنورد، مشهد، نیشابور، کرمان میشد. در حال حاضر این هنر فقط در چالشتر (7 کیلومتری شهرکرد و کرند) از رونق نسبی برخوردار است
انواع قفل
قفلهایی که در گذشته تولید میشد به سه دستهی قفل رمزی، قفل کلیدی و قفل طلسمی تقسیم میگردید. قفلهایی که بدون کلید باز و بسته میشوند به قفلهای رمزی مشهورند. این قفلها مرکب از چند حلقه عریض متحرک است که درهر حلقه حرف یا حروفی نوشته شده و درهنگام بازکردن قفل درکنارهم قرار میگیرند.
قفل کلیدی نیز به قفلهایی میگویند که با کمک کلید باز و بسته میشود. این قفلها در انواع مختلفی چون قفل فنر خاردار، قفل فنر خمیده و قفل فنر پیچ دار قابل مشاهدهاند.
قفلی طلسمی هم از نمونههایی است که انتقال آن نوعی ایمنی و اتکا به صاحب قفل و دور شدن آن از چشم بدخواهان میبخشید و مهمترین نوع آن موسوم به نظر قربانی بود. این قفلها شبیه به گردنبند و یا آویز و به همان صورت گردنبندهای طلسمی ساخته میشد. درآن زمان مادران این قفلها را به قنداق و یا کلاه نوزاد و یا بر گردن و لباس کودک خویش میآویختند تا در حقیقت او را از چشم بد مصون دارند. با این کار خود و کودکشان را برشیاطین، اجنه، حسودان و بخیلان میبستند (قفل میکردند) تا از شر بلایای آنها ایمن باشند.
البته ازاین قفلها برای بستن زبان یاوهگویان و بدخواهان، بستن مردان در فاصله بین عقد وعروسی و یا حفظ جنین در شکم زنان آبستن نیز استفاده میکردهاند. برای این کار قفلهای مذکور را نزد دعانویسان و طلسمگران میبردند تا اوراد لازم برآن نوشته شود. شکل این قفلها به این صورت بود که داخل آن یک فنر ساده کار میشد و سوراخی نیز در بدنهی قفل تعبیه میگردید.
با این کار امکان ضربه زدن و فشارآوردن با نوک سنجاق به فنر وجود داشت تا ازاین طریق کمانه از بدنه قفل خارج گردد. این شیوه برای آن بود که هر زمان صاحب قفل تمایل به باز کردن کمانه از بدنه قفل داشت با ذکر نیت قبلی (بستن زبان فلان شخص) کمانه را از داخل سوراخ بدنه خارج کرده و مجدداً عمل قفل کردن را تکرار نماید.
نمونههایی از قفلهای تزیینی و نمادین
قفلهایی به شکل پیکرهی آهو که در پردههای مصیبت، همیشه نماد مظلومیت و بیگناهی بوده است و به همین دلیل نیز در نمایش صحنههای جنگ امام حسین و واقعهی عاشورا همواره مظلومیت و بیگناهی این حیوان دیده میشود.
این تصویر همچنین بیانگر نمادهای دیگری چون اندام زیبا، خوراک لذیذ، ظرافت و وقار است و در سنتهای عربی و عبری نماد بیگناهی، زیبایی، کمرویی به شمار میآید.
نقش دیگری که در هنر قفلسازی دیده میشود نماد ظاهری اسب میباشد که در باورهای هنری نماد اسب همچون نماد خورشید، مرگ، شجاعت، قدرت و سرعت تجلی مییابد . نقش این حیوان در هنر قرون وسطی به شکل نماد جنگ، فتح، قحطی و مرگدیده میشود.
از نمادهای دیگر که به این حیوان نسبت داده میشود، نجابت خانوادگی، آزادی، انرژی خورشیدی، حرکت، خیرخواهی، دانش، هوش، لجاجت، فهمیدگی و سرسختی است. که هنرمندان این خصوصیات را با استفاده از نقش و تندیس اسب در آثار خود به ظهور میرساندند.
نماد دیگر به کار گرفته شده در هنر فلز کاری که شاید پیشینهای دورتر و قدیمیتر از نقوش دیگر داشته باشد نمادی از گاو است.
گاو در باورهای قومی و اساطیری نماد نجابت خانوادگی، بزرگواری، دلیری، شجاعت، و علو طبع و مبین ارزشهای مادی است که در اسطورههای کشورهای مختلف نقش نیروی زاد و ولد و حیوان قربانی را نیز یافته است.
از خصوصیات دیگر این حیوان در نمادگرایی میتوان به قدرت،آفرینش، حاصلخیزی، حیات، تحمل و رنج، قدرت زندگی، کشاورزی، گرما و روشنایی اشاره کرد.
جدایی از موارد فوق نمونه ی دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، نماد بز کوهی است که تصویر او معرف حیوان مورد توجه در فرهنگ ایران است. اقوام باستانی بز کوهی را مظهر یکی ازعوامل طبیعی سودبخش میدانستند. به عنوان مثال در لرستان این حیوان خورشید یا وابسته به خورشید بود و گاهی نیزد نقش فرشتهی بالدار را تداعی میکرد.
علاوه بر این به دلیل اعتقاد مردم باستان بر رابطهی کرهی ماه با نزول باران و ارتباط خورشید با خشکی و گرما شاخهای خمیدهی بزکوهی با هلال ماه ارتباطی تنگاتنگ داشت و شاخهای پرپیچ و خم او در نزول باران مؤثر بود.
بز کوهی در شوش و ایلام نیز مظهر فراوانی و ربالنوع روئیدنیهاو در اعتقادات مردم سومر نمایانگر خصیصهی حیوانی خدای بزرگ به شمار میآمد
چلیپا نیز از دیگر نمادهایی است که در هنر مردم سرزمینهای مختلف جایگاه به سزایی داشته است.
نقش چلیپا یا گردونه خورشید در میان اقوام گوناگون وجود دارد و نمونههای آن در تمدن ایران و هند باستان نیز دیده میشود.
این نقش گویا همان مُهری بوده که بر پیشانیها، دست و سینه مهردینان داغ میشده تا نشانی از اعتقادات آنها باشد. علاوه بر این نقش چلیپا نشان دهندهی چهارگوشهی زمین و نماد (هو آشتی) یا آشتی بزرگ یا همان (صلح اکبر) است که برادری و یگانگی را میان همه جهانیان برقرار میکند.
تصویر چلیپای شکسته نیز، نماد نیک بختی درآیین هندوست. نقوشی از این نماد و صلیب شکسته در آیین هندو با صورت خورشید و نیز ربالنوع «گانشه» از میان بردارنده موانع و راهگشا بوده است که تندیس آن را در تقاطع جادهها قرار میدادند.
قفل سازی در چالشتر
قفلسازی در چالشتر قدمتی سیصد ساله دارد و اولین استاد این هنر در آنجا «حاج عبدالوهاب ریاحی» نام داشت. قفلهای عرضه شده توسط این استاد به قفلهای «حاجعبداللهی» معروف بود، که ظرافت و زیبایی خاصی در آن دیده میشد. نفیسترین اثر استاد «حاج عبدالوهاب ریاحی» قفل بزرگی است که چهار کیلو و نیم وزن دارد و در سفر او به خانه خدا به این مکان مقدس اهدا شد.
بعد از «حاج عبدالوهاب»، استادان دیگری همچون استاد «حسین صنیع»، استاد «جلال نوربخش» و فرزندش «جواد» همچنین استاد «سید ضیاء الدین بهشتی»، «علینقی نقوی»، «علیخان خواجهعلی»، «محمدتقی رنجبر» و استاد «احمد نیکزاد» ادامه دهندهی راه استاد و سازندهی قفلهای معروف «حاج عبداللهی» بودند.
هر کدام از این قفلها با احتساب کلید معمولاً از بیست و سه قطعه برخوردار بود که ساخت هر یک از آنها 2 تا 3 روز طول میکشید. برخی قطعات یاد شده در این قفلها عبارتند از تنه یا شاسی، دسته و دو پایه که دسته روی آن سوار میشود، یک میخ که در یک طرف پایه و دسته لولایی قرار میگیرد، طبلک داخل قفل، زبانه، واشر پشت زبانه، فنر، ماسوره.
وزن قفلهای حاج عبداللهی از 2 گرم تا یک کیلو و سیصد گرم متغیر است که در حال حاضر با توجه به شرایط فعلی ساخت این گونه قفلها مقرون به صرفه نیست. لذا هنرمندان قفلساز در کنار کار قفلسازی به صنایع دیگری نظیر ساخت انبر، چاقوهای قالی بافی، قیچی و... روی میآوردند.
از مشکلات عمده قفلسازی میتوان به کمبود مواد اولیه و گرانی ابزار کار وعدم حمایت و نبود بازار فروش اشاره کرد. در این رابطه «سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری» میتواند با ایجاد نمایشگاههای فصلی و دائمی در داخل و خارج کشور و تبلیغات مناسب دراین زمینه، روح دوبارهای را در کالبد هنر قفلسازی چالشتر بدمد.
ایران نامه
- Add new comment
- 10156 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان