Add new comment
نامش را نمايشگاه بزرگ پرندگان نادر جهان نهادهاند، زيرا به رغم مساحت اندكش كه از 3250 هكتار بيشتر نيست، توانسته منزلگاهي امن و شكوهمند براي دهها هزار پرنده از 239 گونه پديد آورد؛
نامش را نمايشگاه بزرگ پرندگان نادر جهان نهادهاند، زيرا به رغم مساحت اندكش كه از 3250 هكتار بيشتر نيست، توانسته منزلگاهي امن و شكوهمند براي دهها هزار پرنده از 239 گونه پديد آورد؛ پرندگاني كه در طول دستكم 300 سال گذشته، همه پاييزها ميهمان تالاب بوجاق در حوالي بندر كياشهر واقع در استان گيلان بودهاند. يادمان باشد كه مجموع پرندگان شناسايي شده در ايران، اعم از اينكه بومي باشند، فصلي باشند يا مهاجر از 520 گونه تجاوز نميكند. بنابراين مجموع پرندگاني كه در عرصه محدود بوجاق ديده شدهاند، نزديك به نيمي از كل پرندگاني را تشكيل ميدهد كه در قلمرو پهناور ايران شناسايي شدهاند. تاملبرانگيزتر آنكه مجموع گونههاي پرنده در قاره سبز هم با رقم شناسايي شده در ايران زياد تفاوتي ندارد. گفتني آنكه در بوجاق براي نخستين بار، دو گونه از پرندگان با نامهاي «طرقه كوهي» با نام علمي Monticola Saxatitilis و «چكچك ابلق» با نام علمي Oenanthe Pleachanka شناسايي شدهاند. همچنين پرنده نادر «شناگر بلوطي» غاز پا زرد، غاز پيشاني سفيد كوچك، فالاروپ و عروس غاز از نمونههاي ديگر پرندگان كمياب در اين منطقه به شمار ميآيند.
اينها را گفتم تا توجه شما خواننده گرامي روزنامه وزين «شرق» را به يك واقعيت بزرگ جلب كنم: اينكه تالاب بوجاق؛ اين منزلگاه افسانهاي شمال زرخيز كشور، ممكن است همين روزها از بيتفاوتي يا بيكفايتي من و تو از ميان برود تا به بهانهاش بندرگاهي سه منظوره و مجهز به سينما در دل تالاب رونمايي شود! تالابي كه آنقدر مهم بود تا در سال 1354 بخشي از آن به وسعت 500 هكتار به عنوان «لاگون كياشهر» در سياهه تالابهاي بينالمللي كنوانسيون رامسر هم به ثبت برسد و آنقدر مهمتر هم بود كه از 9 سال پيش، تمامي قلمرواش واجد بيشترين درجه حفاظت تلقي شده و به يگانه پارك ملي «خشكي دريايي» بوجاق تغيير نام دهد.
بله تالاب زيباي بوجاق، نهتنها از اسفندماه 1388 بدل به بزرگترين پارك زبالهداني ايران شد، بلكه اينك به بهانه توسعه بندر صيادي كياشهر – كه از سال 1377 تاسيس شده است- ميرود تا براي هميشه ماهيت وجودي خود را از دست بدهد. در همين راستا، سخنان مديركل دفتر محيطزيست و توسعه پايدار وزارت جهاد كشاورزي، غلامرضا ميركي بسيار روشنگرانه است. وي در گفتوگو با روزنامه همشهري در هفته گذشته گفت: اين منطقه همواره مشكل رسوب داشته و بهدليل جريان غرب به شرقي كه در درياي خزر وجود دارد، بار رسوبي بسيار بالايي را در دهانه و مصب بندر كياشهر شاهديم؛ بهطوري كه نگهداري اين بندر به هزينه سنگيني نياز دارد و همواره با مشكل نگهداري دهانه بندر براي تامين عمق«آبخور» براي تردد شناورها مواجه بوده است. اينك براي حل اين مشكل مصوبهاي در سفر دوم هيات دولت به استان گيلان به تصويب رسيد تا اين بندر به بندر چندمنظوره تبديل شود. مصوبهاي كه خود بر ابعاد مشكل خواهد افزود! زيرا عمق آبخور بايد دستكم به هشت متر و عرض دهانه ورودي بندر به بيش از 200متر افزايش يابد. اين درحالي است كه اكنون عمق آبخور حدود يك متر و دهانه ورودي حدود صد متر است. اما از آنجايي كه اين تالاب آبريزگاه مستقيمي ندارد و آب آن از طريق زهكشي تامين ميشود، افزايش عمق آبخور و تعريض دهانه رودخانه، نيازمند لايروبي در حجم بسيار زيادي است. در عين حال، آميختگي آب شور خزر با آب شيريني كه در تالاب وجود دارد؛ بومسازگان تالابي را كاملا تغيير ماهيت داده و آن را به يك اكوسيستم دريايي تبديل ميكند. حيرتانگيزتر اينكه اين عمليات در حالي از سوي اداره بنادر و دريانوردي گيلان آغاز شده كه هنوز گزارش ارزيابي زيستمحيطي اين پروژه ارايه نشده و اداره كل محيط زيست استان گيلان هم ظاهرا با چنين طرحي ابراز مخالفت كرده است!
حال اين پرسش قابل طرح است كه ما تا كجا و تا چه موقع بايد بر طبيعت ارزشمند خود به بهانه توسعه نامتوازن و ناپايدار چوب حراج بزنيم؟ آيا تازيانههايي كه امروز اندام لرزان بوجاق را دارد ميلرزاند و بياجاق ميكند، ديروز بر سر گاوخوني و بختگان و شادگان فرو نياورديم و فردا انزلي، آلاگل و آلماگل را در انتظارش قرار ندادهايم؟ شما به من بگوييد: زيستن در سرزميني كه پرندهاي در آن پرنميزند، تالابي در آن نميجوشد و رودخانهاي در آن جاري نميشود، چه امتيازي دارد؟
- Add new comment
- 2350 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان