ذکر خیر رسول، از مجموعه داستانِ پشتِ فرودگاه
پشتِ فرودگاه؛
مجموعه داستان بههمپیوسته
تهران، نشر چشمه، 1397
مجموعه داستان بههمپیوستهی پشتِ فرودگاه روایت زندگی آدمهایی است که در حاشیهنشین «پشت فرودگاه رشت» به سر میبرند؛ با آسمانی ابری، بارانی، غمگین؛ زمینی گِلی، سنگلاخی، خشن؛ خانههایی سنگ بلوکی با بامهایی حلبی و ناودانهایی سوراخ. در این مجموعه، حاشیه بدل به مرکز میشود. رسول، راویِ کودکی تا جوانیِ این کتاب، مرکزِ خانوادهای چهارنفره است میان آدمهایی از هر قماشی، و در هر داستان با ماجرایی. او در کنار پدر و مادر و برادر و دیگر هممحلیها، حسین ناطق، سِدزرشکی، میترا سیاه، گلناز، احمد و... با تمامی معضلات و تناقضاتش در ساحت اجتماع و اقتصاد و فرهنگِ فقر و فقرِ فرهنگ بزرگ میشود و گاه ناآگاهانه در پی تغییر این موقعیت است، گاه آگاهانه. و در هر دو حالت، زبانی طنازانه دارد تا وضعیت را تبدیل به مصیبت نکند.
ادامه مطلب...
- 3101 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان