انتشار شماره جدید جستارهای شهرسازی

انتشار شماره جدید جستارهای شهرسازی
نویسنده: 
بهروز مرباغی

معمارنت- شماره‌ی 37 مجله «جستارهای شهرسازی» منتشر شد. در این شماره که به موضوع منظر و مبلمان شهری پرداخته است، کسانی چون سیروس باور، اسکندر مختاری، حبیب‌الله شیبانی، صدیقه میمندی پاریزی، آزاده شاهچراغی و ... در نگارش مطالب مشارکت داشتند.

 

معمارنت- شماره‌ی 37 مجله «جستارهای شهرسازی» منتشر شد. در این شماره که به موضوع منظر و مبلمان شهری پرداخته است، کسانی چون سیروس باور، اسکندر مختاری، حبیب‌الله شیبانی، صدیقه میمندی پاریزی، آزاده شاهچراغی و ... در نگارش مطالب مشارکت داشتند.
 

سلام سردبیر
بهروز مرباغی
 

خانه

 

می‌گویند «شهر خانه ما است».
چرا؟ کی چنین می‌گوید؟ شهر خانه کیست؟ «خانه» بودن شهر چه باری دارد؟ چه تعریفی دارد؟ «خانه» بودن شهر چه مسئولیتی به دنبال می‌آورد؟ مسئولیت برای کی‌؟
یکی از بدبیاری‌های یک جامعه آن است که مفاهیم و شعارها معنای واقعی خود را از دست بدهند. ظلم بزرگی است به زبان و ادبیات و تاریخ یک کشور، که کلمات بار معنایی خود را از دست بدهند. معروف است می‌گویند «اسم زندان را می‌گذارند قصر!».

 

این‌جا نیز چنین شده‌است. امروز در ادبیات معماری و شهرسازی جهان، «خانه» به نوعی استعاره تبدیل شده‌است. در جریان برگزاری دوسالانه یازدهم معماری ونیز، 2008، در پس پشت شعار اصلی نمایشگاه – «معماری آن‌جاست، پشت ساختمان!»- این آرزو و میل جهانی خفته بود که «چه کنیم تا در این جهان شلوغ و پر تلاطم خود را در «خانه» احساس کنیم». تمام نمایش‌ها و بحث‌های آن رویداد بزرگ جهانی با محوریت «خودی کردن جهان» برگزار شد و بزرگان معماری و شهرسازی جهان کوشیدند، تا حد ممکن، نقش و وظیفه معماران و شهرسازان را در این هدف واکاوی کنند.
پس، بپذیریم وقتی می‌گوییم «شهر خانه ما است»، حرف بزرگی می‌زنیم. حداقل این‌که آرزوی بزرگی را بیان می‌کنیم. اما چگونه می‌توانیم به بزرگی این شعار پی ببریم؟

 

به باور من، باید دید این شعار را کی می‌دهد و چه هدفی دارد. آن‌وقت است که شاید بتوانیم به جوهر موضوع دست یابیم. من و شما، هر روز و هر شب در هر کوی و برزن، در هر جاده و دشت، در هر پارک و فضای شهری، شاهدیم چگونه جماعت در کثیف کردن محیط دست‌و دلباز هستند. می‌بینم و می‌بینیم چگونه طبیعت کوچک آورده‌شده به داخل شهرهامان را آلوده می‌کنند و می‌کنیم. آیا کسی خانه خود را چنین می‌آلاید؟ آیا کسی در خانه خود روی آشغال و فضولات می‌نشیند یا راه می‌رود؟

 

به نظر می‌رسد، شعار «شهر خانه ما است» از آن دست شعارها است که متاسفانه بار معنایی خود را از دست داده‌است. شعار را مردم عادی و ساکنین شهرها سر نمی‌دهند! شهرداران و ماماوران نظافت شهر چنین می‌گویند. آن‌هم نه با درک عمق معنایی و مفهومی آن، بلکه صرفا برای اینکه کار نظافت شهر کمی راحت‌تر شود، البته اگر مردم گوش فرادهند به این شعار. که چنین نیست. مردم، متاسفانه، حتی لجبازی هم می‌کنند. شهر را از آن خود نمی‌دانند انگار. چرا؟ بماند. و این درد بزرگی است.

 

اتاق پذیرایی

 

رسم ما ایرانی‌ها است مهمان را در اتاق زیبنده او می‌پذیریم. اتاق پذیرایی خانه‌های ما بهترین فرش و مبلمان و تزیین را دارد. اگر اتاق پذیرایی مستقل نداشته‌باشیم، از مهمان‌مان در اتاق آشفته و شلخته پذیرایی نمی‌کنیم. قبل از آمدن مهمان، اتاق را تمیز می‌کنیم، میز را می‌چینیم، شاخه‌گلی روی آن می‌گذاریم. اتاق پذیرایی ما، و کل خانه ما، تابلو سلیقه و اعتقادات ما است. تزیین و مبلمان خانه ما نشان‌دهنده کاراکتر ما است. فرش و عرش خانه یک نویسنده مثل خانه یک تاجر بازار نیست. خانه یک معمار هم مبلمان متفاوتی با خانه یک کارمند اداره ثبت و احوال دارد. طبیعی است چنین باشد؛ وگرنه سخن از هویت و یگانگی بی‌معنا است.

 

چنین است که مبلمان شهری هم تعریف خود را می‌یابد. فرش و عرش شهر باید شهر را معرفی کند. مبلمان شهری هامبورگ، آیا، مثل مبلمان شهری ونیز است؟ رنگ زرد به‌اصطلاح رایج در تمام علائم شهری هامبورگ آیا همان رنگ‌ زردی است که شهرداری تهران به لبه جدول می زند؟

 

چگونه می‌شود با نخستین ورود به یک شهر حدس زد آن شهر یک شهر توریستی است، یا شهر خوابگاهی؟ شهر بندری است یا شهر دانشگاهی؟ صنعتی است یا زیارتی؟ از جهان مدرن است یا متعلق به پیش از سرمایه‌داری؟
مبلمان و اثاثه شهری در چنین تعینی نقش بسیار مهم دارد. وقتی مبلمان شهری را برحسب کاربردشان تقسیم کنیم- که می‌کنیم و درست هم هست- فقط به جنبه سخت‌افزاری موضوع پرداخته‌ایم. اصل قضیه را فراموش کرده‌ایم. درست مثل رابطه ساختمان با معماری. معماری همان ساختمان نیست. شهر هم همان خیابان و ساختمان نیست.

 

می‌خواستیم، در این شماره، به این ظرایف بپردازیم. چند فصل است که چنین می‌خواستیم. نشد. نوشته‌های زیادی به دست‌مان رسید ولی جوهر و عمق لازم را نداشتند. معدودی قابل تامل بودند که خواهیدخواند، و بقیه نه. با این مقدمات، این شماره فصل‌نامه، پرونده موضوعی پرو پیمان ندارد. همین.
 

منابع: 

معمارنت