ميراث معماري صنعتي معاصر ايران
طرح موضوع
سالهاي پاياني قرن نوزدهم ميلادي، تحولاتي را بهارمغان آورد كه تاثيرات آن، نه فقط در غرب، بلكه بهمرور زمان، در بخشهاي وسيعي از اين كرهي خاكي ريشه دواند. انقلاب صنعتي و پيامدهاي آن، زمينهساز شكلگيري جوامع مدني نويني شد و تغييرات عمدهاي را در شيوه و روند زندگي انسان اين عصر ایجاد کرد. از اساسيترين اين تغييرات، ميتوان به فرآيند سازمانيابي كالبد شهرها، اشاره کرد. اين فرآيند، علاوه بر دگرگونی منظر و حتی سيماي شهرها، فصل جديدي را در سبكها و شيوههاي معماري رقم زد.
سرزمين ما نيز، آغوش خود را بر «ايران نوين» گشود و «تمدن فراگير»، بهتدريج و به شیوههای گوناگون، در كالبد و جان ايران و ايراني نفوذ كرد. نخستین نشانههای «عصر جدید»، در پي انقلاب مشروطيت، در پايتخت بهمنصهی ظهور رسيد؛ که از آن جمله است ظهور بناهايي نظير كارخانهها، بانك، بلديه، نظميه و... دير زماني نپایيد كه «تمدن فراگير»، راه خود را بهسوي ديگر نقاط ايران، خصوصاً شهرهاي بزرگ، گشود. ایجاد و گسترش نشانههای عصر جدید و آن تمدن فراگیر در شهرهای دیگر ایران، هرچند گویا محتوم و ناگریز بود اما زمینههایی نیز برای ایجاد این نشانهها مهیّا بود که مثلا میتوان به ایجاد و توسعهی کارخانههای نوین در شهرهایی اشاره کرد که پیشینه و زمینهی مساعدی برای صنعتگری داشتند و حداقل از این نظر بر پایتخت پیشی میگرفتند.
صنعت، با وجود پيريزي شالودههاي ابتدايي آن در دوران قاجاريه، بهدليل كارشكنيهاي نيروهاي داخلي و خارجي، بهثمر ننشست و شكلگيري نسبتا پایدار آن، بهعنوان نهادی نوین، به دوران پهلوي اول موكول شد. کارخانهها، بهعنوان یک کاربری نوظهور، از جمله همان نشانههای عصر جدید بود که منظر (و البته نهتنها منظر) برخی شهرهای ایران، ملقّب به «شهرهای صنعتی»، را دگرگون کرد و گونهاي خاص و نوین از معماري، يعني «معماري صنعتي» را، بهشدت تحت تاثیر برخی معماران آلمانی و اتریشی، بهارمغان آورد.
در استان اصفهان نيز نهادها و فضاهای نوين، بهعنوان مظاهر تجددگرايي و نشانههای عصر جدید، بهمنصهی ظهور رسيد. كارخانهها (مظهر نهاد صنعت و فناوري نوین)، در اين ديار، در مقياسي وسيع احداث شد و بدينترتیب، شهرهای اصلی این استان، همچون کاشان، شهرضا، یزد و مشخصا شهر اصفهان، منظر و هم سیمایی نوين يافت.
آب فراوان به بركت زايندهرود، بازار مناسب، امنيت کافی بهدليل استقرار در مركز كشور، نيروي كار ارزان و ماهر، اقتصادي بودن و كوشايي مردم اصفهان، وجود تجّار بزرگ و معتبر و پيشينهی صنعتی و بازرگانی دیرینه و درخشان، از اصلیترین عوامل تاسیس تعداد زيادي كارخانه – بهویژه در زمينهي صنعت نساجي- از سال 1304 تا 1320 خورشیدی، در شهر اصفهان بود؛ آنچنان که اين شهر به «منچستر ايران» مشهور شد.
كارخانههای مهم اصفهان، در حاشیهی زايندهرود برپا شدند: كارخانههای پشمباف، نختاب (دخانيات فعلی) و رحيمزاده، در حاشيهی شمالي، كه زندگي شهري در آن بيشتر جريان داشت؛ و كارخانههاي نور، وطن، زايندهرود، ريسباف، شهرضاي جديد، صنايع پشم و بافناز در حاشيهی جنوبي زايندهرود، که جمعیت شهرنشین کمتری داشت و عملا محدودهی خارجی شهر بهشمار میآمد. این بناهای نوظهور و بیسابقه، که با استقرار در کنارنشانههای اصفهان (گنبدها و منارههای تاریخی)، منظر و چشماندازهای اصفهان را بهتدریج دگرگون میکردند، در باغهاي صفوي جاي گرفتند، و با احترامي وافر به مكان و سبزینگی آن باغها و بیآنکه بافت باغی حاشیههای زایندهرود را متلاشی کنند، نمونههاي زيبايي از پارك صنعتي را ايجاد كردند. گويي باغهاي صفوي به پاركهاي صنعتي وسيعي مبدل شده بودند.
گرچه این «پارکهای صنعتی» در بدو تاسیس، در محدودههای پیرامونی و بیرونی اصفهان مستقر بود اما با گسترش روزافزون شهر، به صورت جزيي از آن درآمد؛ فضاهايي نو آفريد و با نوع معماري خاص خود، كمكم بهعنوان بخشي از زندگي شهری و منظر اصفهان نو، در كنار ديگر عناصر شهري پذيرفته شد.
اين نحوهی استقرار در شهر و در سایتهای باغگونه و حفظ و احیای کلی بافت پیشین، در کارخانههای ساير شهرستانهاي استان اصفهان نيز، قابل ملاحظه است؛ ازجمله در كارخانههاي هراتي، اقبال و... در يزد، كارخانهي ريسندگي در كاشان، كارخانهي شهرضاي نوين در شهرضا و...
متاسفانه خصایل نیک و آموزههای آموختنی این نوع از معماری و شهرسازی ایران معاصر، نهتنها چنان که باید در انواع رنگارنگ طرحهای توسعهی شهری بهکار گرفته نمیشود؛ بلکه چهبسا با تخریب این بناها و بافتهای شهری، آموزههای آنها نیز بهفراموشی سپرده میشود. پژوهش حاضر، کوششی است برای مطالعه، شناخت و معرفی این نوع از معماری و شهرسازی معاصر این سرزمین.
این کتاب در چند بخش مختلف ارائه شده است:
در بخش اول، چگونگی پیدایش صنعت در جهان، زادگاه انقلاب صنعتی و نتایج آن و همچنین مكانيابي و معماري ساختمانهاي صنعتي در نخستين شهرهاي صنعتي آن دوران بررسی شده است.
پیدایش صنعت در ایران، بخش بعدی این کتاب است که پس از توضیحی مختصر درباره چگونگی آشنایی پادشاهان قاجار با مظاهر تمدن جدید در کشورهای اروپایی، در دو شاخهی «صنایع ایران در دوران قاجاریه» و«صنایع ایران در دوران پهلوی»، به معرفی همهی کارخانههای این دو دوره میپردازد. جدول معرفی اسامیهمهی کارخانههای ایران در دوران قاجاریه و پهلوی و همچنین نمایشگاههای متعدد «امتعه» و کالاهای ایرانی که در ایران و یا در کشورهای دیگر برگزار شده نیز در ادامهی این بخش آمده است.
بخش بعدی کتاب، با عنوان «صنعت ساختمان»، مقولهی شکلگیری نخستین کارخانهها را در کشورهای مختلف بررسی میکند و در ادامه به ذکر بناهای صنعتی مهم کشورهای دیگر میپردازد. سپس با این پیشینه، متناسب با عنوان کتاب، بررسی صنایع یکی از شهرهای صنعتی بزرگ ایران آغاز میشود. نخست توضیحی مختصر درباره صنایع دستی در ایران و مشخصا شهر اصفهان ارائه میشود؛ سپس چگونگی ورود صنایع نوین به شهر اصفهان، مکانیابی آنها در شهر و منافع و مضرات آنها بررسی میشود.
با این مقدمات بالاخره به بخش اصلی کتاب، یعنی معرفی کارخانههای مهم استان اصفهان در دوران پهلوی اول و پهلوی دوم میرسیم. این کتاب با «سخن آخر» پایان میپذیرد.
لیلا پهلوانزاده
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان)
پائیز 1392
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 3835
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان