شهرت-شهر تو
زیباست شهرت! شهر تو!
یکی از دوستان معمارم، که دیگر در جرگه پیشکسوتها نشسته، میگفت دختر جوانِ معمارش میگوید «اگر شما دایناسورها بروید، ما میدانیم چه کنیم و چگونه این مملکت را بسازیم!». و این داستانِ غریبی است! از یکسو نشانه نمکناشناسی نسل جوان معماران است، از جهتی دیگر همان تف سربالایی که که بانی خیرش خود ما ها هستیم. وقتی در هر نشست و محفل رسمی و غیر رسمی از «افتضاح» معماری امروز مینالیم، این جوانهای معمار حق دارند بگویند یا بپرسند مقصر این اوضاع مگر کیست جز خود شما معماران پیشکسوت؟ مگر این بناها و شهرها را کی طراحی کرده جز شماها؟
البته، و صد البته، نسل قدیم و پیشکسوت هم، همیشه، پاسخ دارد: ما نبودیم! کارفرماها و شهرداریها بودند!!
و این قصه ادامه دارد و هرکسی از ظنِ خود پایان خوش یا ناخوش این قصه را تصویر میکند. و در این میان، آنانی که آینده را حتی تاریکتر از امروز میبینند، بیشتر از خوشبینان هستند. من از آنان نیستم. من افقهای زیبایی در آینده معماری و شهرسازی ایران میبینم. من، با تکیه بر تجربه حرفهای و کلاسهای درس دانشگاه، باور دارم موج تازهای از استعدادهای ناب معماری در راه است. در دل جریان ظاهر بیصدا و خاموش جوانان معمار و شهرساز، شاهد حرکتهایی هستیم که نشان از بلوغی زیبا دارند. این نسل دنبال کشف و ارائه دنیاهای تازه است و در این مسیر میکوشد و میسازد بیآنکه خودنمایی کند. گاه میبینیم حلقه کوچکی از معماران جوان که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند یا حتی هنوز در حال تحصیل هستند، مجلهای آنلاین بیرون میدهند که از بسیاری از مجلههای پر سابقه هم پربارتر است؛ گاه حلقه دیگری را میبینیم که سالها است «تهرانگردی» هفتگی را برای دانشجوهای معماری سامان میدهد بی آنکه کوچکترین شایبه مالی و تجاری وجود داشتهباشد. و نمونههای زیاد دیگر. اینها تکست و متن معماری امروز ایران را خواهندنوشت و از آن متن است که ستارگان معماری ایران سر برخواهندآورد.
نشریهای درباره شهر!
جملههایی که نوشتم، به انگیزه و بهانه معرفی نشریهای گمنام و زیباست. نامش: شهرت (یعنی شهر تو!). نشریه با مجوز دانشگاه تهران، توسط «انجمن علمی دانشجویی شهرسازی پردیس هنرهای زیبا» منتشر میشود. من شماره ششم آن را دارم که تاریخ بهمن و اسفند 94 را دارد. 64 صفحه در قطع کتاب وزیری، با طراحی و صفحهآرایی کاملا دانشجویی (البته پخته و مقبول) و با چاپ دو رنگ (این شماره: قرمز و مشکی).
چنین بر میآید که سردبیر و مدیر مسئول هم دانشجو هستند و در پیشانی مطالبی که نوشتهاند خود را معرفی کردهاند. اما اینها، بخودیخود، چندان شاهکار خاص نیستند، مهم نگاه مجله است به شهر؛ که به اعتقاد من نگاهی مدرن و درست است. شهر را نشان و ثمره جهان مدرن میداند و اگر از شلوغی و درگیریهایش مینویسد، لایههای مدنی و درجه تکاملی آن را فراموش نمیکنند. میگوید «این نشریه صدای شهر است. شهری که فریاد میزند، اما شنیده نمیشود. که فریادش در شلوغیهای خودش، لابلای درگیری هرروزه آدمهایش گم میشود. شهرت میخواهد زشتیها و زیباییهای شهر را روایت کند. میخواهد مکانی باشد برای اشتراک تجربهها به زبان مردمانش. مردمانی که روز و شب شهرشان را دیدهاند، شنیدهاند و چشیدهاند».
بنا ندارم به معرفی کامل نشریه بپردازم، قصدم اشاره به جریانهایی است که در زیر پوست شهر وجود دارند و بسیار هم پر توان و پر امیدند. این را در «معرفی» های نویسندگان مطالب نشریه هم میتوان دید: «عضو مجمع حق بر شهر باهمستان»، «عضو انجمن دیدبان مدنی یکشهر»، و عنوانهای دیگر. نسل پویای امروز، سازمانها و نهادهای علمی و فرهنگی خود را میسازد و به مدنیت معماری و شهرسازی، با ترجمان امروزی، اعتقاد دارد. اگر در بسیاری از کشورهای پیرامونی، بحثهایی چون «حق بر شهر» بحثهای متعلق به کرات آسمانی است و حتی در کشورهای اروپایی نیز از دلمشغولیهای خواص و نخبگان است، در ایران ما،جوانان شهرساز «مجمع حق بر شهر» دارند و در قالب آن فعالیت میکنند. همینطور انجمن هایی چون «یدهبان مدنی»، «نفس» و غیره. اینها در شکلگیری متن معماری و شهسرازی امروز و آینده ایران نقش مهمی خواهند داشت. تبلور اندیشگی چنین حرکتهایی است که در قالب نشریههایی چون «شهرت» نمایان میشود.
من، به عنوانِ یکی از علاقمندان نسل نوین معماری و شهرسازی ایران، مشتاقم تمام «باتجربه»ها را به کشف و خواندن چنین نشریههایی دعوت کنم. علاقمندم تاکید کنم اینها هستند که آینده را خواهندساخت؛ نباید نادیده انگاشتشان. همین.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 3842
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان