معماری مدرسه عالی مدیریت

معماری مدرسه عالی مدیریت
نویسنده: 
مهندسان مشاور نقش

معمارنت- ساختمان مدرسه در بستري سبز بر فراز تپه‌اي بنا شده است. بستر طرح، مستطيلي به ابعاد 170×110 متر است. فضاهاي بسته كه بر گرداگرد زمين استقرار يافته‌اند عموماً كم‌ارتفاع و يك طبقه‌اند ، و باغي به ابعاد 130×80 را در ميان مي‌گيرند. «دستگاه ورودي» به شكل بنايي دو طبقه در شرق بستر طرح بنا شده است. در ميانة باغ، «ساختمان كتابخانه» ـ بنايي سه طبقه با قاعدة هشت و نيم هشت ـ  از فراز سكويي به هرسوي باغ مي‌نگرد. اضلاع شمالي و جنوبي باغ را «حجره‌هاي دانشجويان» اشغال كرده‌اند كه در دل ديواري قطور پنهان شده و جداره‌هاي باغ را مي‌سازند. «ساختمان مُدرس‌ها» در جبهة مقابل ساختمان ورودي و در ترازي پايين‌تر نسبت به آن واقع شده است.

 

شناسنامة طرح:
     مــوقعيـــت اثـــر:   تهــــــران
     مساحت بستر طرح:  400‌,22 مترمربع
     مساحت زيـــر‌بنــا:  000‌,7 مترمربع
     نــــــوع ســـــازه:  بتن مسلّح

 

تـاريخچـة اثـر:
     كــــارفـــــرمــــا:  شركت ايران كانتينِر
     مشـــاور طــــراح:  مهندسين مشاور عبدالعزيز فرمانفرمائيان و همكاران
     گـــروه طــــراحي:  مهندس نادر اردلان ، مهندس يحيي فيوضي
     افراد مؤثر در طـرح:  آقاي عربشاهي (طراحي و ساخت عناصر تزئيني و هنري)
    تــاريـــخ طــراحي:  50‌ـ1349 ﻫ‌ . ش .
    تاريخ بهره‌‌برداري :  1351‌‌ ﻫ‌ . ش .
 

 

معمارنت- ساختمان مدرسه در بستري سبز بر فراز تپه‌اي بنا شده است. بستر طرح، مستطيلي به ابعاد 170×110 متر است. فضاهاي بسته كه بر گرداگرد زمين استقرار يافته‌اند عموماً كم‌ارتفاع و يك طبقه‌اند ، و باغي به ابعاد 130×80 را در ميان مي‌گيرند. «دستگاه ورودي» به شكل بنايي دو طبقه در شرق بستر طرح بنا شده است. در ميانة باغ، «ساختمان كتابخانه» ـ بنايي سه طبقه با قاعدة هشت و نيم هشت ـ  از فراز سكويي به هرسوي باغ مي‌نگرد. اضلاع شمالي و جنوبي باغ را «حجره‌هاي دانشجويان» اشغال كرده‌اند كه در دل ديواري قطور پنهان شده و جداره‌هاي باغ را مي‌سازند. «ساختمان مُدرس‌ها» در جبهة مقابل ساختمان ورودي و در ترازي پايين‌تر نسبت به آن واقع شده است.

 

مدرسة عالي مديريت به عنوان شاخه‌اي از دانشگاه هاروارد ايالات متحدة آمريكا بنا بود كه با همكاري استادان آن دانشگاه به تربيت مديران و متخصصين بخش‌هاي خصوصي و دولتي بپردازد. بعد از انقلاب اسلامي، اين مدرسه با نام دانشگاه امام صادق(ع)، مستقلاً اهداف پيش‌بيني شده را ادامه داد. در سال‌هاي اخير ملحقاتي همچون مجموعة خوابگاه‌ها و مسجد به طرح اوليه اضافه شد و عملياتي از قبيل اضافه شدنِ بخش‌هايي به ساختمان مُدرس‌ها، اضافه شدن زيرزميني به عنوان سالن قرائت به كتابخانه و به دنبال آن برچيده شدن آبنماي سكوي مياني و تغييراتي در سالن غذاخوري و حجرات دانشجويان در آن انجام گرفت. در تحليل اين اثر، طرح اوليه بدون تغييرات و اضافات ياد شده مد‌ّ نظر قرار مي‌گيرد.
 

1)    موقعيت بنا در شهر تهران

 

مدرسه و پيرامون آن

 

    مجموعة مدرسة عالي مديريت در شماي كلي بنايي «قلعه‌مانند» است كه «باغي»‌ در ميان و فضاي سبز پردرختي در پيرامون دارد. بستر مشجـّر اين بنا كه دور از بافت متراكم شهر و متمايز از آن واقع شده ‌است آن را شکوهمند مي‎سازد و از ميان درختان فراز تپه به‌خوبي مي‎نماياند. از هيئت قلعه‌مانند و تمام بستة بنا چنين برمي‌آيد كه بهره‎گيري از چشم‎اندازها و طبيعت اطراف چندان مورد توجه طراح نبوده است؛ اما اين موضوع هرگز به معناي كم اهميت بودن سيماي بيروني ساختمان نيست؛ زيرا براي مخاطبي كه از سوي بزرگراه زير پاي ساختمان به آن مي‌نگرد منظرة جذاب و رمزآلود ساختماني كه توسط درختان بلند باغ پيرامون محافظت مي‌شود به سادگي قابل چشم‌پوشي نيست.
 

2)    عكس هوايي از مدرسه عالي مديريت (منبع: ايران؛ عناصر سرنوشت)¬¬

 

    براي رسيدن به ورودي چشمگير بنا كه دروازه‌اي است براي ورود به اين بناي قلعه‌مانند، عبور از باغ پيرامون مجموعه و طي مسيري نه چندان كوتاه ضروري است؛ امري كه ساختمان را دور از دست و منزوي مي‌نماياند و به آن كيفيتي «درونگرا» مي‎بخشد.

 

    مدرسة عالي مديريت، مركزي شبانه روزي با برنامة آموزشي فشرده است؛ عملكردي كه نياز به محيطي دنج و آرام دارد. ممكن است چنين به نظرآيد كه انتخاب «صورتي درونگرا» براي آن بوده است كه آرامش و خلوت مورد نياز حاصل شود؛ اما بايد متوجه بود كه تنها انتخاب بستر وسيع و مشجـّري كه بنا را احاطه مي‌كرد و آن را از بافت متراكم شهري و اجتماع  جدا مي‌ساخت، براي دستيابي به محيط دنج و آرام دلخواه كفايت مي‌كرد و در چنين شرايطي ديگر ضرورتي بر انتخاب «فُرم درونگرا» وجود نداشت؛ لذا اين انتخاب را تنها مي‌توان زاييدة ميل و ارادة طراح تلقّي نمود.

 


سازماندهي كلي طرح

 

    مخاطب با عبور از دروازة ورودي، خود را در يك «باغ» كوچك مي‌يابد. كشيدگي اين ‌باغ بر محور شرقي ـ غربي است. سه بازيگر مهم طرح بر محور مذكور نشسته‌اند: «دستگاه ورودي» در شرق آن، «ساختمان كتابخانه» در ميانه، و «بناي مُدرس‌ها» در آخرين نقطة غربي آن. البته كتابخانه از سوي ديگر بر محورشمالي ـ جنوبي مدرسه واقع ‌شده است، كه با ساختمان غذاخوري در انتهاي شمالي آن گفتگو مي‌كند. در جنوبي‌ترين نقطة اين محور نيز درِ كوچكي به بيرون باز شده است.

 

    طرح مدرسه يادآور الگوي باغ ايراني است؛ البته باغي كه با مساحتي كمتر از يك هكتار بسيار كوچك‌تر از نمونه‌هاي سنّتي است؛ وجود كتابخانه و سكّوي وسيع زير آن در ميانة صحنه، اين باغ را حتي كوچك‌تر از آنچه هست نشان مي‎دهد. فرد با گذر از ورودي و پا گذاشتن به فضاي باز خود را در درون «حياطي محصور» حس مي‌كند؛ و همين امر اين باغ كوچك را به يك «حياط مياني» شبيه مي‌سازد.

 

     كتابخانه و دستگاه ورودي در گفتگوی با يكديگر فضاي اين حياط را به دو بخش «عمومي» و «خصوصي» تقسيم مي‌كنند؛ بخش عمومي در پوشش هاله‎اي است كه بين ورودي و كتابخانه احساس مي‎شود و بخش خصوصي باقي مجموعه را در بر مي‎گيرد. در نتيجة اين تقسيم و خُرد‌شدن‌ْ باغ باز هم كوچك‌تر جلوه مي‌‌‌كند و شباهتش به «حياط مياني» بيشتر مي‌‌شود. در طرح حياط، دو محور طولي وعرضي كه توسط ساختمان‌هايي در طرفين‌شان بر آنها تأكيد شده است مي‌يابيم؛ ظاهراً در اين حياط با انتظامي «چهارايواني» مواجه‌ايم. از ميان چهار بنايي كه در منتهي‌اليه محورهاي حياط واقع شده‌اند ـ خصوصاً اگر از بالا به مجموعه نگاه كنيم ـ دو تاي طرفين محور طولي، يعني دستگاه‌ ورودي و ساختمان مُدرس‌ها، نمود بيشتري دارند. به اين ترتيب مي‌توان به انتظامي «دو ايواني»  در اين حياط نيز قايل شد.

 

    بناي كتابخانه در ميانة باغ شباهتي به «كوشك» باغ‌هاي قديمي دارد؛ شكل چليپايي اين ساختمان عاملي ‌است كه بر اين تصور صحـّه مي‌گذارد، و در جاي خود مورد ‌تأمل قرار خواهد گرفت . ساختمان مُدرس‌ها به واسطة شيب زمين در ترازي پايين‎تر از كوشك كتابخانه قرار گرفته و تا حد‌ّي در پشت آن پنهان شده است؛ امري كه موجب مي‌شود بخشي از محور طولي حياط كه در فاصلة ميان ورودي و كوشك قرار دارد اهميت بيشتري پيدا كند و الگوي سومي نيز علاوه بر دو الگوي پيش گفته در طرح سربر‌آورد، كه مي‌توان به آن الگوي «تك‌ايوان و كوشك» اطلاق كرد.

 

    بنابر‌آنچه ‌‌آمد به نظر ‌مي‌رسد كه مهم‌ترين ويژگي اين طرح استفادة توأمان از الگوهاي متفاوت طراحي و انتظام فضايي است؛ طرح مدرسه همواره در ميان دو الگوي «ساختماني بر گرد حياط مركزي» و «باغ ايراني» و سه انتظام فضايي «چهارايواني»، «دو ايواني» و «تك‌ايواني و كوشك» در نوسان است. توجه به اين نكته ضروري است كه تمهيدات به كار‌رفته در طرح مجموعه بيش از «تركيب» و «درهم‌آميختن» اين الگوهاي ‌سنتي متوجه «دركنار هم نشاندن» آنها بوده است؛ گويي ايجاد اين خصايل چندگانه را بايد از نيـّات اوليه و اصلي طراح برشمرد.

 

  راهنما: (1. دستگاه ورودي-فضاهاي اداري 2. ورودي فرعي 3.باغ/حياط مياني 4. سكوي مياني 5. كتابخانه 6. ساختمان مدرس‌ها 7. ساختمان غذاخوري 8. حجره‌هاي دانشجويان)

3)    برش افقي مجموعه.

 

4)    برش عمودي طولي مجموعه

 

5)    برش عمودي عرضي مجموعه

 

6)    برش عمودي عرضي مجموعه از محل كتابخانه

 

   در حركت آونگ‌گونة فضاي باز مدرسة عالي مديريت بين دو كيفيت «حياط» و «باغ»، طرح جداره‎هاي مجموعه حايز توجه است. ضخامت اين جداره‎ها و دروازه‎هايي كه آنها پي‌در‌پي و به طور منظم رو به سوي فضاي اصلي باز مي‎كنند نشان‌مي‎دهد كه اين كالبد نه فقط ديواري قطور و مجو‌ّف براي يك باغ، كه عنصري واجد شخصيت و درخور اهميت در طرح مجموعه است.

 

    جدارة حياط، شامل حجره‌هاي دانشجويان، مجموعه‌اي است متشكل از اجزاي مستقل تكه‌تكه، كه در ترتيبي خطي انتظام يافته‎اند. به بيان ديگر، حجره‎هاي دانشجويان حلقه‎هاي زنجيري را ساخته‎اند كه جانب شمال و جنوب حياط را از آنِ خود كرده است. حلقه‎هاي زنجير، به طور منظم در‌پي هم مي‌آيند و تنها در گوشه‎هاي حياط چرخشي چهل و پنج درجه دارند. اين اتفاق، استثنائاً در نقطة ديگري از جدارة شمالي نيز رخ مي‎دهد و يك ورودي خصوصي از جانب شمال را شكل مي‌دهد.

 

    فضاهاي تشكيل‌دهندة حلقه‎هاي زنجير، طاق‌هاي گهواره‎اي دارند. به اين ترتيب، جداره‎هاي شمالي و جنوبي مجموعه، بام‌هاي پر‌تراشي پيدا كرده‎اند. اين حجم‌ها از شيب ملايمي كه از جانب شرق به غرب در بستر طرح وجود دارد پيروي مي‎كنند.

 

   تكّه‌تكّه شدن جدارة اصلي و پرتراش شدن بام آنها ساختمان مورد نظر را از صورت يك بناي واحد بيرون آورده و به يك بافت قديمي شهري شبيه مي‎سازد. به واسطة رشد درختان محوطه كسي كه در معبر پيادة بين درختان و جداره‎هاي شمالي يا جنوبي گذر مي‎كند چنين مي‌پندارد كه در كوچه‎اي از يك بافت شهري قدم مي‎زند و از جلوي خانه‎هاي مختلف مي‎گذرد.
 

طرح تحليلي 1                                        طرح تحلیلی 2                                         طرح تحلیلی 3

 

طرح تحلیلی 1- تفسیری از سازماندهی مجموعه در طرح حیاط میانی، وجود دو محور متعامد طولی و عرضی و ساختمان‌هایی که در طرفین این محورها استقرار یافته‌اند، نشان از الگوی «چهار ایوانی» در انتظام فضایی این مجموعه دارد.

 

طرح تحلیلی 2- تفسیری از سازماندهی مجموعه با توجه به اینکه دو ساختمان ورودی و مدرس‌ها در دو سوی محور طولی حیاط اهمیتی بیشتر از دو بنای طرفین محوری دارند، می‌توان در انتظام فضایی این مجموعه به انتظام «دو ایوانی» نیز قائل شد.

 

طرح تحلیلی 3- تفسیری از سازماندهی مجموعه وجود کتابخانه در میانه حیاط که عنصری بسیار بزگ و پراهمیت است، الگوی سومی را نیز در انتظام فضایی این مجموعه مطرح می‌کند: الگوی «تک ایوان و کوشک».

   حياط‌هاي كوچكي كه از پسِ جدارة باغ هويدا مي‌شوند، حجره‌هاي دانشجويان را بر گرد خود دارند. گويي اين حياط‌ها باغ اصلي را به ميان حجره‎ها مي‌كشانند. دروازه‎‌ها تداوم فضاييِ ياد‌شده را تنظيم، و بر «تفكيك آحاد درعين پيوند آنها» دلالت مي‎‌كنند ـ اصلي كه ريشه‌هاي عميقي در سازماندهي فضاهاي سنّتي دارد.
 

7)    تصویری از جداره حیاط میانی مجموعه- تصویر فوق مبین آن است که جداره حیاط اصلی خود واجد آحاد مفصلی است مشتمل بر حیاط کوچک و حجره‌ها و نشان می‌دهد که طراح تنها در پی محصور کردن حیاط با یک دیوار ساده نبوده است و الگویی نو ارائه کرده است.

 

    جداره‎هاي حياط اصلي ـ با خصايلي كه براي آنان برشمرده شد ـ شباهتي به ديوارهاي سادة پيرامون باغ‌هاي قديمي ندارند؛ همچنانكه طرح اين جداره‎ها به طرح جداره‎هاي مدارس سنتي هم شبيه نيست ـ حتي اگر در گوشه‎هاي بعضي مدارس بتوان حلقه‎اي از حلقه‎هاي زنجير مورد بحث را يافت. در اينجا نيز طراح نكاتي را از هر يك از دو الگوي «ديوار حياط» و «ديوار باغ» برگرفته است؛ اما اين بار به «دركنار هم نشاندن» آنها اكـتـفا نـكـرده، و از «در هم آميختـن» الـگـوهـا بـه «صورتي نو» و «انتظامي تازه» دست يافته است.
 

8)    منظرۀ دیوارۀ باغ از سوی مسیرهای جانبی- با حرکت در امتداد دیواره‌های باغ، مخاطب‌گویی در کوچه‌ای از یک بافت شهری قدم می‌زند.

 

2.دستگاه ورودی در هر دو سمت (رو به داخل مجموعه و خارج آن) از حجم‌های طره برخوردار است. این کیفیت که در نقاط دیگر طرح به چشم نمی‌خورد نشانۀ توجه این ساختمان به دو سو و مخصوصاً به محور اصلی باغ و بنای کتابخانه است.

 

عناصر تشكيل ‌دهندة طرح
 دستگاه ورودي

 

    دستگاه ورودي، بلندتر و پرتراش‎تر از ديگر حجم‎‎هاي مجموعه، با هيئتي دروازه مانند، ايواني است رو به بيرون كه از اطراف و از مسافت دور ديده مي‌شود. شمايل اين ورودي شباهت‌هاي زيادي به ورودي‌هاي كاروانسراها و برخي مدارس، يا به عبارتي بناهاي مستـقل از بـافـت و تـك افتادة قديمي دارد. نماي اين بخش تقريباً تنها نمايي از مدرسه است كه از بزرگراه شرقي قابل رؤيت است. ساختمان ورودي در عين دعوت‌گري، خاموش و با وقار است.

 

    ساختمان ورودي بنايي متقارن است، و پشت و رويي مشابه دارد. احجام راه پله در دو منتهي‎اليه چپ و راست ساختمان، با قاعدة هشت ضلعي و بدون هيچ روزنه‌اي، اختتامي براي بنا فراهم مي‎آورند و ساختمان را «تمام‌شده» و «بارو‌مانند» جلوه مي‎دهند. اينجا تنها مكاني است كه هم اشراف به بيرون و هم چشم‎انداز مهمي به داخل مجموعه دارد؛ و از اين بابت با ديگر عناصر تشكيل دهندة طرح مدرسه متفاوت است .

 

    اين ساختمان علاوه بر فضاي ورودي كه در ميانه واقع شده است، بخش اداري ـ در طبقة همكف ـ و اتاق‌هاي اعضاي هيئت علمي ـ در طبقة فوقاني ـ را نيز در بازوهاي طرفين خود جاي مي‌دهد. پنجره‎ها در اين دو بازو بلند و كشيده‌اند؛ و نمي‌توان گفت كه اين صورت كشيده و عمودي تماماً تابع طرح فضاهاي داخلي است، شايد بهتر باشد كه طرح اين پنجره‌ها را براساس نقشي كه در طرح نما ايفا مي‌كنند بسنجيم. واقعيت آن است كه استقرار پنجره‎ها در طرفين نما سبب مي‎شود تا چشم‎انداز اتاق‌ها به محوطة باز كم اهميت شود، اما در مقابل، بر اهميت پنجرة وسيع سرسراي مياني ساختمان كه رو به محوراصلي باغ گشوده مي‎شود افزوده گردد.
 

9)    برش افقی ساختمان ورودی- همکف (راهنما: 1. ایوان 2. هال ورودی 3. اتاق اداری 4. پلکان دسترسی)

 

حجره‌ها و مُدرس‌ها

 

    انتظام بخشيدن به فضاهايي مخصوص اقامت دانشجويان به دور حياطي كوچك و دنج، و سپس باز‌شدن دروازه‎اي از اين مجموعة كوچك به محوطة اصلي، سبب مي‎شود كه ارتباط ميان فضاهاي اقامتي و محوطة اصلي واجد سلسله مراتبي شود. به بيان ديگر، حجره‎ها مستقيماً با محوطة اصلي مربوط نيستند بلكه حياط‌هاي كوچك را واسطة اين ارتباط قرار مي‎دهند. تركيب فضايي ياد شده را مي‎توان در حياط‌هاي گوشه‎اي مدرسه‌هاي چهارباغ و صدر اصفهان مشاهده كرد. اين سلسله مراتب سبب خصوصي‎تر شدن محيط حجره‎هاي مسكوني مي‎گردد و حسي از اتحاد و خويشاوندي ميان افراد درون هر حلقه به وجود مي‌آورد.

 

    هر يك از آحاد حجره‌ها ـ يا چنانكه پيش‌تر گفته شد هريك از حلقه‎هاي زنجيري كه جدارة حياط را مي‌سازند ـ واجد چهار اتاق خواب، يك اتاق نشيمن/ مطالعة جمعي و دو فضاي سرويس بهداشتي است. اشكال اتاق‌ها همگي منظم و در تركيبي متقارن به دور حياط شش‌گوش انتظام يافته‎اند و به آن نگاه مي‎كنند. اتاق نشيمن/‌مطالعه بين چهار اطاق قرار گرفته و عامل وصل آنها است. از اين فضا است كه مي‎توان به حياط اصلي نظر كرد. با اين انتخاب‌ها، كار و زندگي دانشجويان به هم آميخته شده و محيط دنجي براي آنان فراهم آمده است.

 

    ورود به اتاق‌هاي دانشجويان همانند محيط‌هاي سنّتي مستقيماً از حياط كوچكِ شش‌گوش صورت مي‎پذيرد، و اگر چه ميان اتاق نشيمن و اتاق‌هاي دو جانب آن نيز فضاي ربطي وجود دارد اما چنين به نظر مي‎رسد كه طراح مايل نيست از فضاي نشيمن به عنوان معبري براي رسيدن به دو اتاق همجوار استفاده شود.

 

    انتخاب شكل شش‌گوش براي قاعدة حياط كوچك ابداع شيريني است. اين شكل، يك قدم از آنچه معمولاً در سنّت معماري ايران براي اين حياط‌ها استفاده شده است ـ يعني شكل هشت‌ضلعي ـ ساده‎تر و كم‎تراش‎تر است، و به اين ترتيب «مدرن‎تر» مي‎نمايد. در عين حال به‌سبب استفاده از اشكال سنّتي و ارتفاع بلند جدارة اين حياط‌ها فضاي آنها به فضاهاي سنّتي شبيه است. در واقع، فضاي داخل هر حجره به خاطر شكل منظم اتاق، وجود طاق گهواره‎اي بلند، تقسيم‎بندي‌هاي متقارن، و نوع مصالح مورد استفاده، سنتي‎تر از هرجاي ديگر مجموعه جلوه مي‎كند.
 

10)    منظرۀ بیرونی ورودی مدرسه از سمت جلوخان ورودی

 

11)    منظرۀ ورودی مدرسه از داخل مجموعه

 

12) منظرۀ ورودی مدرسه از داخل باغ
دستگاه ورودی، در ابتدای محور شرقی- غربی باغ قرار می‌گیرد و با توجه کردن به این محور موجب اهمیت آن می‌شود.
 

    بناي مُدرس‌ها در پشت كتابخانه با تواضع بسيار (شايد هم  تواضعي بيش از اندازه)، در دورترين نقطه نسبت به دستگاه ورودي استقرار يافته است. فاصلة كمي كه ميان بناي مُدرس‌ها و كوشك وجود دارد، و اختلاف تراز قابل توجه اين دو، مُدرس‌ها را در پس پرده و كم اهميت جلوه مي‎دهد، گويي كوشك فضاهاي آموزشي را در پشت خود پنهان كرده است و اجازة ابراز وجود به آنها نمي‎دهد .

 

    انتظام فضاهاي اصلي مدرس‌ها در طرفين يك هال ورودي يادآور طرح بعضي مدارس قرن نهم هجري است كه واجد مُدرس يا نمازخانه در كنار ورودي اصلي خود بودند. طرح اين بخش، از سه حجم با قاعدة هشت‌ضلعي، دو حجم با قاعدة مربع، و دو حجم با قاعدة نيم‌مربع تشكيل شده است. (اين تركيب هشت‌ضلعي و مربع ما را به ياد نقوش هشت‌و‌چهار در گره‌سازي مي‌اندازد). مُدرس‌ها ديوارهاي بسته، سازة نمايان و هندسي، و بالاخره نورپردازي سقفي دارنـد. با اين تمهيدات فضايي دلپذير و آرامش‌بخش پديد آمده كه مي‎تواند مأمن دانشجويان باشد .
 

13)  برش افقی یکی از واحدهای دربرگیرندۀ حجره‌ها (راهنما: 1. مدخل ورودی از سمت باغ 2. حیاط میانی 3. اتاق خواب دانشجو 4. نشیمن مشترک 5. سرویس بهداشتی)

 

14) منظرۀ یکی از حیاط‌های شش گوش حجره‌ها

 

15) تصویری از حیاط حجره‌ها (طرح نما و جزئیات ساختمانی بخش حجره‌ها، این بخش از مدرسۀ عالی مدیریت را بیش از قسمت‌های دیگر رنگ و بوی سنتی می‌بخشد

 

16) فضای داخلی یکی از کلاس‌ها

 

كتابخانه
   طرح كتابخانه در برش افقي به شكل چليپايي است، كه نسبت به محور اصلي باغ به اندازة چهل‌و‌پنج درجه چرخيده است؛ چرخشي كه در منظر بيروني بنا چندان به‌چشم نمي‌آيد . به بيان ديگر ميان سازماندهي افقي بنا و واقعه‎اي كه در بعد سوم كتابخانه رخ مي‎دهد تفاوتي هست. اين نحوة طراحي كه در معماري سنّتي نيز مصاديقي دارد، شيرينكاري‌هاي معماران تيمچه‌ها و بازارهاي سنـّتي را در ذهن تداعي مي‌كند . از طرفي بايد به بناي چليپايي‌شكل و پنجره‎هاي بزرگي كه بين چهار عضو چليپا قرارمي‎گيرند توجه كرد، كه گويي چشمان خود را به هشت سوي باغ كوچك مجموعه گشوده است؛ امري كه بر كوشك بودن اين ساختمان دوباره مهر تأييد مي‌زند.

 

17) برش افقی ساختمان مدرس‌ها (راهنما: 1. ورودی از سمت باغ 2. هال ورودی 3. کلاس سمیناری 4. کلاس درس)

 

    با آنكه كتابخانه ساختماني دو طبقه است اما نمود بيروني آن به صورت بنايي با يك طبقة بلند است. ستون‌هاي بتني بلند و بدون انقطاع نماي خارجي، ديوارهاي يكپارچه آجري و پنجره‌هاي كركره‌اي تقريباً سرتاسري در احجام چهارگوشه، و سطوح يكدست شيشه‎اي در ميانة نماهاي كتابخانه، همگي تمهيداتي هستند كه براي اين منظور انديشيده شده‌اند. صفحات كركره‌اي يادشده علاوه بر فوايد عملكردي ـ همچون تنظيم نور فضاي داخلي ـ جداره‌هاي بسته آجري و بتني نما را نيز تلطيف مي‌كنند و وجهة خانگي‌تري به بنا مي‌بخشند؛ ضمن آنكه در تقابل با سطوح شفاف شيشه‌اي، نمود آنها را نيز قوي‌تر مي‌كنند.

 

18) نمایی از ساختمان کتابخانه- استفاده از قاب‌های بتنی که سطوح آجری و شیشه‌ای را در خود جای می‌دهند و بهره‌گیری از صفحات کرکره‌ای، تمایل طراح را در بهره‌گیری توامان از دو دستگاه طراحی «سنتی» و «مدرن» نشان می‌دهد.

 

    ديوارهاي آجري نما كه به صورت مور‌ّب به داخل فرو مي‎روند و حجم شيشه‎اي عقب نشسته ميان نما را قاب مي‌كنند نقاط مؤكّدي را رو به چهارسو مي‎سازند. با آنكه اين سطوح فرونشسته نما هيچگاه اعتباري همسنگ اعتبار ايوان‌ها در ساختمان‌هاي سنّتي پيدا نمي‌كنند،اما در تقويت هيئت «كوشك‌مانند» اين بنا بسيار مؤثرند .

 

    زمين مدرسه شيبي از جانب شرق به غرب دارد . ورود به باغ از بلندترين نقطه ـ از جانب شرق‌ـ صورت مي‎پذيرد؛ و فرد پس از ورود، براي رسيدن به كتابخانه بايد بر روي شيب حركت كند و آرام‌آرام به ترازي پائين‎تر برسد؛ امري كه مي‌تواند از اهميت كوشك به عنوان نقطة اوج طرح بكاهد، و سابقه‌اي هم در سنّت طراحي باغ هاي قديمي ندارد. طراح براي رفع اين مْعضل سكّويي در پاي كوشك ساخته و ارتفاع آن را بيشتر كرده است ـ كه بر وسعت كوشك در ميانة باغ نيز مي‌افزايد؛ و حتي آن را نسبت به باغ بيش از اندازه بزرگ جلوه مي‌دهد.

 

   در طرح كتابخانه (چه در انتظام دو‌بعدي و چه سه‌بعدي) اشكال راستگوشه حاكميت دارند. در استخوانبنديِ نما آجر حضور ندارد؛ در واقع چارچوب نما را خطوط قاطع سازة بتني مي‎سازد و آجر فقط در قالب صفحات تراش‌خورده در سطحي محدود بينابين ستون‎ها را پر مي‎كند. طرح كتابخانه در منظر بيروني اگر چه صورت ساده و خلاصه‌شدة كوشك سنّتي است، ولي با درنظر گرفتن نكاتي كه ذكر شد ـ همچون اختصار در تراش‌ها و حذف اَشكال و خطوط مدورـ كمتر از حجره‌ها به مصاديق سنتي شبيه بوده، و يك قدم به معماري مدرن نزديك‌تر شده است. فراموش نـكنـيـم كـه طراحي بر مبناي همنشين كردن پاره‎هاي بزرگِ كدر با پاره‌هاي بزرگ شفاف اگر چه در معماري سنتي هم مصداق‌هايي دارد، اما در آثار مدرن بسيار به چشم مي‎خورد. با درنظر گرفتن محل استقرار كتابخانه در ميانة ميدان و متقابلاً پنهان شدن حجره‌ها در پس ديوارهاي پيراموني، چنين تصور مي‌شود كه طراح در آشكار ساختن مصاديق «سنـّت» و«مدرنيزم» در طرح خود
 


19) پلکان میانی در ساختمان کتابخانه – استقرار این پله به عنوان مظهری از حرکت و دینامیزم در میانۀ ساختمان کتابخانه، آن را به نقطۀ اوجی در طرح این بنا مبدل ساخته است و نشانه میل به «نمایش» فکر مدرن در قالبی «سنت‌گرا» است.

 

نيز سلسله مراتبي را رعايت كرده است، و در اين كار حجره‌ها را ـ كه سنـّتي‌ترين بخش‌هاي اين مجموعه‌اند ـ تا حد‌ّي در پرده نشانده است. در سازماندهي فضايي كتابخانه، نشستن چهار فضاي مربع شكل متقارن پيرامون يك فضا و رو به‌سوي آن، به آن فضاي مركزي عزّت و اعتبار مي‎بخشد، و طرحي مركزگرا به وجود مي‎آورد . نمايان كردن سازة منظم و هندسي سقف و پاشيدن نور بر پله‎اي كه در مركز فضا واقع است توسط نورگير سقفي اهميت و اعتبار اين فضاي مياني را دوچندان مي‎كند.

 

    استقرار راه‌پله در مركز كتابخانه مي‎تواند به معناي نمايش حركت در مركز، مقد‌ّم دانستن حركت بر سكون، ميل به عرضة مجسمه‌اي در ميان فضا ، تأكيد بر ارتباط بصري طبقات، و بالاخره «نمايش فكر مدرن در قالب چارچوبي سنـّتي» باشد. اين پله كه مي‎توانست مطابق با الگوهاي سنّتي در گوشه‌وكنار فضا قرار گيرد اينك در ميانة فضا نشسته است، گويي كلّ ساختمان كتابخانه به وجود آمده تا پله را به نمايش بگذارد؛ و به اين ترتيب پله به نقطة اوج ساختمان تبديل شده است. همچنانكه خود كتابخانه نيز با طرح چشمگير و وسعتي كه دارد عنصر اصلي و مركزي بناي مدرسة عالي مديريت و شاه‌بيت طرح آن است.
 

20) برش افقی ساختمان کتابخانه – همکف (راهنما: 1. ورودی از سمت باغ 2. مخزن کتاب 3. قرائتخانه 4. پلکان میانی)

 

 

منابع: 

كتاب نقد آثاري از معماري معاصر ايران، وزارت مسكن و شهرسازي، ١٣٨٦، ناشر: مركز مطالعاتي و تحقيقاتي شهرسازي و معماري.