Add new comment
معمارنت- پنجاه و دومین شمارۀ معماری و فرهنگ، تابستان 92 آرام و بیادعا به معماران و طراحان خارجی دورۀ پهلوی (1357-1304) پرداخت. دفتر پژوهشهای فرهنگی این بار سردبیری مهمان را به ماندانا یزدان شناس معمار، شهرساز، پژوهشگر معماری معاصر و تهران سپرد تا با مشاورانی از جمله شهریار عدل (باستان شناس)، مینا معرفت (معمار و شهرساز)، سیروس باور (معمار)، فریار جواهریان (معمار)، حسین حسن پور مسگری (معمار)، حسن باستانی راد (تاریخ دان)، به وجوه کمتر پرداخته میراث آثار مدرن معماری بپردازد.
معماران و طراحان خارجی دورۀ پهلوی 1357-1304
(معرفي مجله معماري و فرهنگ،شماره52 ،تابستان 1392)
معمارنت- پنجاه و دومین شمارۀ معماری و فرهنگ، تابستان 92 آرام و بیادعا به معماران و طراحان خارجی دورۀ پهلوی (1357-1304) پرداخت. دفتر پژوهشهای فرهنگی این بار سردبیری مهمان را به ماندانا یزدان شناس معمار، شهرساز، پژوهشگر معماری معاصر و تهران سپرد تا با مشاورانی از جمله شهریار عدل (باستان شناس)، مینا معرفت (معمار و شهرساز)، سیروس باور (معمار)، فریار جواهریان (معمار)، حسین حسن پور مسگری (معمار)، حسن باستانی راد (تاریخ دان)، به وجوه کمتر پرداخته میراث آثار مدرن معماری بپردازد.
مقدمات مستندنگاری و ثبت آثار مدرن در ایران که سی سال است در جهان با فعالیت سازمان غیرانتفاعی دوکومومو (Docomomo: Documentation and Conservation, Modern Movement) در زمینۀ شناخت و ثبت و حفاظت آثار مدرن در نقاط پراکنده دنیا شروع شده، نشان از ضرورت تدارکی برای این امر مهم به عنوان پیش نیازهای شناخت، تحلیل و نظریه پردازی در معماری این مرز و بوم دارد.
هرچند بحث بر سر هویت ملی و استنتاج آن از آثار مدرنیست ها جای اما و اگرهای فراوان دارد، اما این دوره بخشی از تاریخ معماری ماست که پیوستگی آن با تاریخ سیاسی و اجتماعی دارای پیچیدگی های ظریفی است که پژوهش های نظری و میدانی بیشتری را می طلبد.
با این همه، آثار معماری مدرن حاصل نیازهای توسعه از بالا، ضعف کمی و کیفی نیروی متخصص داخلی، ضعف نظریه های بومی و فرهنگ ناشی از ارتباطات جهانی در آن دوره است.
در این شماره معماری و فرهنگ پس از یادداشت سردبیر و یک مقالۀ مقدماتی دربارۀ گسترش تهران، نه مقاله مربوط به پهلوی اول 1320-1304 و نه مقاله مربوط به پهلوی دوم 1357-1330 وجوه مختلفی را از میراث معماری مدرن در این دوره بازتاب داده اند.
رضا شیرازیان به دو رویکرد در توسعه شهر تهران مربوط به توسعه 1284 ق / 1246 ش و توسعه 1309 ش / 1349 ق پرداخته که رویکرد اول نسبت به حفظ جایگاه شهر قدیم علیرغم آگاهی مهندسان و شخصیت های ایرانی و همزمانی پروژه سالهای آخر مدرن سازی پاریس توسط اُسمان با توسعه تهران است و رویکرد دوم که 62 سال پس از پایان اقدامات اُسمان در پاریس ارائه شده باعث تخریب و گسست بافت بومی تهران در محدودۀ حصار طهماسبی و بدنه شهری شکل گرفته در سالهای 1309- 1246 شمسی است. نقش مهندسان خارجی در مراحل مختلف این توسعه در این متن بررسی شده است.
«در جستجوی هویت در آثار نیکلای مارکف گرجی، نخستین معمار خارجی دوره پهلوی» مطلبی از یزدان شناس است که به حدود سی سال فعالیت حرفه ای مارکف در تهران، به استفاده او از مصالح محلی و شیوه های سنتی ساخت و ساز در ایران، تأکید بر تعدد بناهای عمومی او به نسبت بناهای مسکونی شخصی، به طراحی ساختمانهای تماماً آجری با ورودی های تورفته ایرانی، به گونه یادمانی، با طرح طاق و قوس و مقرنس نظیر ورودی مساجد اسلامی، پنجره هایی با قوس های نوک تیز و شبکه های متعدد چوبی برگرفته از بناهای اواخر دورۀ عثمانی، سرستونهای کریستالیزه (مقرنس مانند) ملهم از عناصر معماری کم و بیش همزمان ترکیه و سرعت سفارش های حاکمیت که فرصت پرداختن به ایده های نو را از او می گیرد، می پردازد.
در دهۀ دوم فعالیت، او از گرایش قوس نعل اسبی نشسته بر دو ستون و گچبری های ظریف سر پیشانی آن که مجموعاً یادآور سبک مورسک یا سبک منطقه موریتانی قدیم متعلق به مردمان شمال آفریقا است در طرح خانه عدل بهره می برد و این عناصر را با لبۀ کنگره دار مرسوم اش در بالای بنا تلفیق می کند که در بناهای بعدی این کنگره ها با تفاوتهای تداوم یافته و از گرایش باستانی، الگوی تک بنای متقارن نئوکلاسیک و تاریخ گرایی او حکایت دارد. آثاری که از سبک و شیوه التقاطی ابداعی او نشأت می گیرد.
«ایستگاه آخر: تهران» مطلبی است که به کارهای ولادیسلاو هورودتسکی معمار لهستانی الاصل می پردازد. نسیم قیاسی در این مطلب علاوه بر کارهای او در اوکراین و لهستان به ایستگاه راه آهن تهران با سبک نئوکلاسیک با چاشنی اقتدارگرایی بناهای رضاشاهی و سادگی مدرنیستی می پردازد. بنایی متقارن و متشکل از دو بال که به بدنه اصلی در مرکز متصل اند. با به کارگیری مصالحی چون سنگ در نما و پنجره های متعدد با سطوح وسیع که موجب رواج این نماسازی در سایر بناهای این دوره شد.
«ماکس اتو شونمان: طراح آلمانی کارخانه های صنعتی اصفهان» مطلب دیگری از لیلا پهلوانزاده است که به سرعت زیاد تحولات این دوران و عدم توان معماران سنتی در همگاهی با این تحولات، فقدان پیشینۀ ایرانی معماری صنعتی و حضور تفکر معماران غیربومی و اکثراً آلمانی تبار و سبک های متفاوت این معماری از سنتی، مدرن ـ سنتی اروپایی، تلفیقی ایده های مدرن ـ سنتی مکتب اصفهان، صنعتی آغازین، راسیونالیستی می پردازد. البته با وجود بهره گیری از الگوها، فنون، مصالح جدید و همچنین اروپاییانی همچون شونمان در اصفهان، پوشش محلی بناها به معماران و استادکاران سنتی محول می شد. در این زمان آجر به عنوان عنصر اصلی ساخت که برای پوشش تیرهای آهنی حمال اختصاص یافت.
حالت و ساختار پلکانی نماهای کارخانجات اصفهان نیز از کارخانه تونی گارنیه Tony Garnier در شهر لیون فرانسه الگو گرفته شد. ترکیب شیوه های معماری صنعتی با شیوه ها، جزئیات و مصالح معماری سنتی اصفهان و ایران در تاریخ معماری ایران مثال زدنی است.
«ثمرۀ دلبستگی ماکسیم سیرو به کاروانسراهای ایران: تبدیل کاروانسرا به میهمانسرا» برگرفته از مقاله شهریار عدل است که به فعالیت های ماکسیم سیرو در قالب عضو گروه باستان شناسی لوور زیر نظر رُمن گیرشمن در 1933، تدریس ساختمان در 1939- 1936 در دانشکده فنی تهران همزمان فعالیت در دانشکده هنرهای زیبای تهران از 1945 ـ 1940 مشارکت در ساخت دانشگاه تهران، موزه ایران باستان، تألیف کتاب کاروانسراهای ایران در 1949، ساخت دبیرستان ایرانشهر یزد با همکاری آندره گدار تا تغییر یک کاروانسرای قدیمی به هتل در اصفهان 1958 ، تألیف کتاب راه های قدیمی و بناهای جاده ای منطقه اصفهان، رساله ای درباره مسجد جامع کبیر یزد، پرداخته است.
در «میراث آندره گدار، باستان شناس و معمار» نوشته مینا معرفت و اِو گران ـ ایمریش به فعالیت های گدار از 1928 به عنوان مدیر مرکز باستان شناسی، طراحی موزه ایران باستان و مدیریت آن که بنایی مدرن با نمای سنتی الهام گرفته از معماری دوره ساسانی است، مقبره حافظ با همکاری ماکسیم سیرو، و مسئولیت عملیات مرمت مسجد جامع اصفهان، مسجد شاه و مسجد شیخ لطف الله اصفهان، طراحی پردیس دانشگاه تهران با همکاری ماکسیم سیرو، محسن فروغی و رُلان دوبرول، مؤسس و رئیس دانشکده هنرهای زیبا بر اساس نظام کارگاهی مدرسه هنرهای زیبای فرانسه و نوشتن کتاب هنر ایران دربارۀ شکل گیری و تکامل معماری ایرانی ... می پردازد.
در مقاله «گابریل گِورکیان، مدرنیستی با باور جهان وطنی»، یزدان شناس یادآور می شود که گورکیان در اوج شکل گیری معماری مدرن در اروپا در 1933 / 1312 اقامت در ایران را انتخاب می کند. او اولین معمار مدرنیست است که در زمان رضاشاه در تهران ساخت و ساز را آغاز و پس از مدتی کوتاه، یک باره این کشور را ترک می کند و این که ... طرح های او در پی نبود مباحثات ایدئولوژیک و تحول در فرهنگ معماری، شخصیت به ظاهر مدرن خود را کم و بیش از دست می دهند و اغلب به بستر و زمینۀ کار وابسته می شوند. او در ایران از نبود تکنیک و مصالح غربی، نقصان مهارت های مختلف و به ویژه قیمت بالای واردات و حمل و نقل آهن، شیشه، سیمان، تجهیزات مکانیکی، خدماتی، بهداشتی و الکتریکی رنج می برد. او به درخواست وزارت دارایی، به سرپرستی انجمن ساختمان ایران نیز منصوب می شود و در این سمت مسئول تهیۀ نقشه های وزارت صنایع و معادن، دادگستری و وزارت امور خارجه می شود. باید اعتراف کرد نقش او در تشکیل ساختار کلی جدید شهر تهران اساسی بوده است.
«رلان دوبرول معمار فرانسوی» مطلب دیگری است برگرفته از مقاله حمیرا اتحادیه که به کارهای او در ایران می پردازد.
«سیفی آرکان، ریتم گمشده: سفارت ترکیه در تهران» باز هم از یزدان شناس، درباره معمار آتاتورک است که دو ساختمان در 1938 ـ1937 برای سفارت جمهوری ترکیه در تهران طراحی کرده است. در مجله Arkitekt در سال 1939 طرح بنای سفارتخانه به علاوه طرح عمارت ییلاقی ترکیه در شمیران معرفی شده اند. گرچه معماری بنای سفارت به زبان نئوکلاسیک نزدیک است، اما قاطعانه ضد سنتی و مدرن تلقی می شود. او دربارۀ عمارت شیشه ای، ویلایی برای مقبوله آتادان خواهر آتاتورک ساخته شده در 1936 به این نکته اشاره می کند که این خانه مدرن را عاری از ویژگی های معماری سنتی خانه های عثمانی و بی اعتنا به فضاهای اندرونی مرسوم، برای یک زن متمدن امروزی طراحی کرده است. آنچه دربارۀ ساختمان سفارتخانه مورد نظر منتقدان است اینکه نشانی از هویت معماری ترکیه با خود ندارد. اما برخی نیز اشاره می کنند او احتیاجات شرایط مدرن ترکیه را از نظر فنی و فُرمال به خوبی برآورده می کند، همان چیزی که در مورد اثرش در تهران نیز احساس می شود.
دو دهۀ نخست قرن بیستم، زمانی که معماران اروپا آغاز مدرنیسم را تجربه می کنند، امپراتوری عثمانی در حال احیای معماری ملی است. فرهنگ معمارانه آغاز جمهوریت در ترکیه نیز هرگز از کلاسیسیزم جدا نمی شود. معدود مدرنیست هایی چون سیفی آرکان خود را پایبند سبک بین المللی می دانند و به همین جهت در دهۀ چهل که معماری ترکیه اقتدار خود را در اجرای ساختمانها به سبک نئوکلاسیک باز می یابد بازار طرح های آنها بی رونق می شود و حتی بعضی قراردادها با آنها از سوی شرکت های بزرگ لغو می شود.
«الکساندر بلین روسی: معمار خانه ای با نقش ماندگار شهری» به نقل از منوچهر انصاری و «ویلای نمازی در تهران، اثر معمار ایتالیایی جو پونتی»، نوشته فریار جواهریان مطلب بعدی مجله است. جواهریان کار جو پونتی را در سال 1960 به همراه ساختمانی در بغداد، تنها آثار جو پونتی در خاورمیانه می داند. ویلایی که توسط زبده ترین صنعتگران ایرانی وقت ساخته شده است، چرا که شکوه گذشته اش پس از بیش از 50 سال هم در سازۀ آن، هم در جزییات، کاملاً مشهود است. در دهۀ 60 در ایران بیش تر معماران تحت تأثیر سبک بین المللی بودند و تقلید از معماران خارجی مانند نوترا، در ویلاهای مسکونی در تهران باب بود ولی ویلای نمازی یک استثنا است و دو دهه پیشروتر از زمان خود به نظر می رسد.
پس از آن مقالۀ «یرن اوتزن در تهران: بانک ملی شعبۀ دانشگاه تهران» نوشته فریار جواهریان و «بنیاد فرانک لوید رایت و معمار ایرانی» نوشته مینا معرفت دربارۀ طرح اجرانشده رایت برای خانه عامری در تهران، طرح کاخ مروارید شمس پهلوی در مهرشهر کرج و طرح جامع کالج دماوند را می خوانیم.
یزدان شناس، «دکوراتور و طراح داخلی فرانسوی ژان روایر» را با کارهایی از قبیل طراحی داخلی و طراحی مبلمان مجلس سنا، بانک کشاورزی، وزارت امور خارجه، کاخ هایی در سعدآباد (شاه، شهناز، شمس و اشرف) را در مطلب بعدی معرفی می کند.
رعنا تاج بخش به معرفی «مجسمه ساز معمار یا معمار مجسمه ساز، زندگی و آثار آندره بلوک» می پردازد.
لیدا پارسا در «فیلیپ جانسن فیلسوف آمریکایی و معمار مجتمع امین حاشیه زاینده رود» به این نکته اشاره می کند که طراح در عین ایجاد یک ساختمان مدرن که جوابگوی مقتضیات زمان خود است به ارزش های تاریخی احترام گذاشته و اثری خلق کرده است که در هماهنگی کامل با محیط پیرامون خود است. این بنا مطلوب ترین و هماهنگ ترین بنایی است که در حاشیه زاینده رود احداث شده اما هیچ تلاشی برای ثبت آن در فهرست آثار ملی نشده است.
«طرح جامع عباس آباد در دورۀ پهلوی: گروئن ـ فرمانفرماییان، کان، تانگه و لولین ـ دیویس» مطلب هانی ابطحی دربارۀ پروژه عظیم تپه های عباس آباد تهران است.
مریم میرزایی و علی حائری مطلبی دربارۀ «هانس هولاین هنرمند اتریشی: طراح موزه آبگینه تهران» ارائه کرده اند. معماری که معتقد بود شکل زندگی انسان مدرن، محیط زندگی و ارتباطات را تغییر خواهد داد و معماری ناگزیر با این تغییرات رو به روست. هولاین با شناخت صحیح روح زمانه سعی در گسترش دامنه تعریف معماری با توجه به گسترش رسانه ها و تغییرات محیط داشته است. به گفته هولاین، کانسپت اصلی طراحی این موزه ایجاد ارتباط هارمونیک بین قدیم (که باید حفاظت می شد) و جدید بود؛ به گونه ای که طرح جدید، هویت و خصوصیت خود را حفظ کند و در عین حال حضور سنت را دربر داشته باشد، سنتی که هم از اشیای داخل موزه و هم از زمینه قاجاری بنا نشأت می گیرد.
«چگونگی ورود برخی دیگر از معماران و طراحان خارجی به ایران» به برگزاری دو کنگره در سال 1349 با موضوع «تعامل نشست و تکنولوژی» در چهلستون اصفهان و در سال 1353 با موضوع «نقش معماری و شهرسازی در کشورهای در حال صنعتی شدن» در تخت جمشید شیراز به دعوت شورای عالی شهرسازی وزارت مسکن و شهرسازی می پردازد. آشنایی معماران خارجی با ایران موجب ایجاد زمینه علاقمندی آنها به ساخت و ساز در پایتخت و بعضی از شهرهای مهم ایران شد.
در پایان هم یادی شده است از عبدالعزیز فرمانفرمایان معمار مدرنیست و آثارش که پاویون ایران در نمایشگاه 1967 منترال، موزه فرش، ورزشگاه آزادی، فرودگاه بین المللی تهران (1351)، ساختمانهای وزارت نفت (1340)، بنای رادیو و تلویزیون، تأسیسات انرژی اتمی دانشگاه تهران (1958)، برج های سامان و ونک پارک ... بخشی از آثار اوست.
منبع تصاویر: مجلۀ معماری و فرهنگ
- Add new comment
- 6958 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان