Add new comment
دوک الینگتون در سال 1963 در یک تور آسیای میانه و آسیای جنوب شرقی که توسط دولت امریکا برگزار می شود برنامه اجرا می کند.
یکی از این اجرا ها درشهر اصفهان است.
الینگتون پس از بازگشت از این سفر، قطعه ای به نام اصفهان می سازد. بازتاب اين اثر از طرف مردم، منتقدین و اساتید موسیقی جَز، صور گوناگونی دارد.
این سوال پیش می آید که این قطعه کلاسیک جَز چه چیزی از موسيقي اصفهان، ایران و یا حتی شرق دارد؟
جواب الینگتون ساده و موجز است. من از موسیقی ایران یا اصفهان الهام نگرفته ام. خود اصفهان منبع الهام من بوده است. در واقع الینگتون برداشتي شخصي از محیط و فرهنگ شهر اصفهان در تفکر و وجود خود را، در اين اثر به صورت موسیقایی بیان می کند.
در قطعه اصفهان، پيانوي الینگتون در میان آوای ساز های دیگر گم می شود و گویی نوای ترومپت جانی هاجز است که اصفهان را بازتاب می دهد.
شاید الینگتون می خواهد تاثیر این شهر و تحسین خود را با تواضعی این چنین بازگو کند. شاید! این را فقط دوک می دانسته است.
به هر حال انتخاب و ارجحیت ترومپت بر پیانو در توصیف موسیقایی شهری تاریخی و شرقی باید دارای دلیلی باشد، به خصوص که هاجز ترومپت خود را در این قطعه بسیار متفاوت می نوازد.
مکث های هیجان انگیز در شروع های مجدد نواختن، شاید برگرفته از وقفه های هجایی در اشعار و موسیقی هاي کهن و حماسی است. شاید! این را هم فقط دوک می دانسته است.
در قطعه اصفهان، تمامي نوازندگان نرم و مطبوع می نوازند ولی هاجز به عنوان ترومپتیستی که نقش اصفهان را بازتاب می دهد، آن قدر به ظرافت های اجرا و جزئیات در ساز خود می پردازد و کار او آن چنان پر احساس است که گویی پا را از وصف شهر فراتر گذاشته و به توصیف کاشی ها، منبت ها و یا حتی گره های فرش های اصفهان پرداخته است. این را هم فقط دوک می دانسته است.
شاید الینگتون، نیم قرن پیش تر مفهوم واقعی موسیقی تلفیقی را درک کرده است، تلفیقی با حفظ هویت و نه برخورد و ترجمه و تقابل. آن چیزی که امروز تقریبا بر سر تمام تلفیق ها و گفتمان ها آمده است.
قطعه اصفهان را می توانید در قسمت دانلود فایل دریافت نمایید.
- Add new comment
- 6113 reads
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان