افزودن دیدگاه جدید
اگر به شهر خرمآباد آمده باشيد، آنچه بيشتر از همه، نگاه شما را به سوي خود ميكشد، چيزي نيست مگر دژ باستاني فلكالافلاك، كه در بلنداي تپهاي در ميانهي شهر و دركنار رودخانه، خودنمايي ميكند و از همهجاي شهر ديده ميشود. نام اين دژ براي جهانگردان و باستانشناسان نامي آشنا است.
اگر به شهر خرمآباد آمده باشيد، آنچه بيشتر از همه، نگاه شما را به سوي خود ميكشد، چيزي نيست مگر دژ باستاني فلكالافلاك، كه در بلنداي تپهاي در ميانهي شهر و دركنار رودخانه، خودنمايي ميكند و از همهجاي شهر ديده ميشود. نام اين دژ براي جهانگردان و باستانشناسان نامي آشنا است.
ساخت اين دژ را در روزگار ساسانيان ميدانند. اين دژ در گذر روزگار نامهاي گوناگوني داشته است. نامهايي چون «دژشاپوري» يا «شاپورخواست»، «دژ خرمآباد»، «كاخ اتابكان» و «دوازده برجي». دوازده برجي كه امروزه نيز بسياري از مردم لرستان براي ناميدن اين دژ بهكار ميبرند، گوياي اين است كه تا گذشتههاي نهچندان دور، اين سازه، بهجاي هشت برجكي كه اكنون ديده ميشود، دوازده برج داشتهاست. فلكالافلاك به معناي آسمانآسمانها و ستارهي ستارهها است. نا گفته نماند كه در لرستان هنوز به هر كدام از ماههاي سال «برج» نيز ميگويند، و دوازده برجي، بيربط با دوازده ماه سال نيست.
باستان شناسان توانستهاند در پيرامون اين دژ، ديواري را بيابند كه دورتا دور شهر را فرا گرفته بودهاست، اما امروزه، مگر ويرانهاي در برخي جاها، چيزي از آن برجاي نمانده است. اين ديوار از شهري نگهداري ميكرده است كه چندين دژ و ساختمان داشته است و آنچه اكنون به نام فلكالافلاك، شناخته ميشود، شاه نشين شهر بوده است. اين دژ از آجر و گونهاي ملات بسيار سخت ساخته شده است. بر روي بسياري از آجرهاي دژ نام «شاهپوري» نوشته شده است. براي رسيدن به دژ، بايد از سربالايي كه سنگفرش است بالا رفت. در ورودي دژ، دروازهي بزرگي ساخته شده است كه، چند سوار با اسبهايشان به آساني، ميتوانند از آن بگذرند. امروزه در جلوي در، يك توپ جنگي ساخته شده از مس، يادگاري از «فتحعليشاه» قاجار، خودنمايي ميكند و گويي آماده شليك كردن است. از دروازه كه بهدرون ميروي، حياطي دلگشا و زيبا در روبهرويت آشكارا ميشود، كه ديوارها با پنجرههاي چشمگيري، آن را دربر گرفتهاند. از اين حياط ميتوان به بخشي از برجكها دسترسي داشت. در گوشهاي از اين حياط چاهي ژرف به گونهاي شگفت انگيز در دل صخرههايي كه دژ بر روي آنها ساخته شده، تا رسيدن به آب كندهشده است.
پس از گذر از اين حياط و يك راهرو بزرگ ديگر، به حياط دوم كه بسيار ظريف و هماهنگ ساخته شدهاست ميرسيم. درون اين حياط هنوز دو كاج كهنسال زندگي و سرسبزي خود را نگهداشتهاند. در سمت راست، ساختماني وجود دارد كه امروزه براي موزه از آن سود برده ميشود.
اين دژ سرگذشتهاي گوناگوني را ازسر گذرانده است، روزگاري شاهنشين بوده است و اتابكان با همهي توان خود نزديك به ٤٠٠ سال در آن به حكومت پرداختهاند ودر پايان نيز با شكست «شاهورديخان» جوان، واپسين شاه اين دودمان از شاه اسماعيل صفوي، براي هميشه از صحنهي سياسي لرستان كنار رفتند. روزگاري هم پادگان نظاميبوده است. يكبار ديگر نيز از آن براي زندان سود برده ميشده است. واپسين كاربرد نظامي اين دژ هنگامي بود كه رضاشاه براي سركوب عشاير كوهدشت(طرهان) لشكر را به آن سرزمين فرستاد و دژ را مركز فرماندهي كرد. اين دژ در سال ١٣٤٩ از ارتش به وزارت فرهنگ و هنر واگذار شد و به شماره٨٨٣ در فهرست آثار ملي به ثبت رسيد. در سال ١٣٥٤ نيز با راه اندازي موزهي مردم شناسي و مفرغهاي لرستان، موزه شد. امروزه هراز چندگاهي، موزههاي گوناگوني در آن برپا ميشود. در موزهي عتيقهايي كه گاهگاهي در فلكالافلاك برپا ميشود، ميتوان شماري از آثار بهدست آمده از غار شگفت انگيز «كلماكره» كه از دست قاچاقچيان گرفته شده و در كمتر موزهاي مانند آنها وجود دارد را ديد.
با توجه به هشدار كارشناسان دربارهي فرسوده بودن دژ و امكان فروريختن و نابودي آن، چندي است كه كارهايي براي استحكام بخشي به آن، روبه انجام است كه در صورت نتيجه دادن، ميتوان به پابرجا ماندن اين دژ زيبا، در چند سال آينده اميدوار بود.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 2206
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان