افزودن دیدگاه جدید

نویسنده: 
ازيتا رضوان

داستان خانه گل ختمی((Hollyhock House))

در پایان سال 2013 و به مناسبت سال نو میلادی، دفتر معماری شهرداری لوس آنجلس مراسمی در پارک هنر بارنردال ((Barnsdall برای کارکنان خود برگزار کرد و طی آن بازدیدی از خانه گل ختمی و مرمتی که در جریان بود صورت گرفت. دلخوری همکاران و متلک های آنها از سقف های کوتاهی که بعضی ها را مجبور به خم کردن سر در هنگام عبوراز راهروها می کرد تا مخارج هنگفت مرمت و نگهداری و طولانی شدن زمان مرمت، مرا بر آن داشت تا داستان این خانه را دنبال کنم. داستان خانه گل ختمی مثالی از سوال هایی است که در هر مرمت پیش می آید. مرمت یک بنا گاهی بسیار پیچیده تر از ساخت آن می شود، زیرا که از یک طرف انگیزه های اولیه صاحب کار برای ساخت بنا وجود ندارد و از طرف دیگر معماری که توجیه کننده طرح خود باشد. بخصوص وقتی هزینه بازسازی از بودجه عمومی باشد، همیشه این سوال وجود دارد که آیا حفظ این بنا ارزش آن را دارد؟ مرمت باید بر چه اساسی باشد؟ طرح اولیه؟ کارکرد جدید؟ اولویت در حفاظت از ابنیه تاریخی با چیست و چقدر باید هزینه کرد؟ مرمت بناها از مبرهنات نیست. مرمت اول از همه دلیل می خواهد و بعد هم منابع مالی و انسانی!

یکی از بناهای حفاظت شده در شهر لوس آنجلس، خانه گل ختمی (Hollyhock House) است که توسط فرانک لوید رایت طراحی و بین سالهای ١٩١٩-١٩٢١ ساخته شد. این بنا ازاولین تلاشهای رایت برای طراحی خانه ای منطبق بر آب و هوای معتدل منطقه لوس ﺁنجلس بود. رایت خود این خانه را رومنزای کالیفرنیا ((California Romanza نام نهاد، رومنزا یک اصطلاح موسیقی است به معنای آنکه آزاد باشد تا خودش فرم خودش را پیدا کند. این خانه از سال ١٩٢٧ در تملک شهرداری می باشد.

آلین بارنزدال (Aline Barnsdall) از بسیاری جهات زنی متفاوت از زنان زمان خودش بود. او که شهرت خودش را بیشتر بعنوان صاحب کار رایت کسب کرده است، سرمایه بسیاری از پدرش به ارث برده بود و بعد از گذراندن سالهای نوجوانیش در اروپا در سال ١٩١٣  در شیکاگو اقامت گزید، جاییکه با رایت آشنا شد و در ١٩١٧ از او خواست تا یک خانه و مجتمع هنری برایش طراحی کند. شاید همان زندگی در اروپا از او شخصیتی مستقل ساخته بود. حمایت او از انقلابیون و آنارشیستها او را به مدت ٢٤ سال زیر نظر پلیس امریکا اف بی آی قرار داد. دختری از پدری که هرگز شناخته نشد به دنیا آورد، که در زمان خودش برای خانواده های شناخته شده بسیار نامتعارف بود.  او در اروپا تآتر خواند و به تآتر تجربی علاقه مند بود و با آنکه خانه های متعددی در کشور داشت و همیشه در سفر بود، نهایتاً در سن ٦٤ سالگی، در ١٩٤٦، در یکی از بناهای سایت این خانه در گذشت. او ابتدا از رایت خواست تا این مجموعه را در شیکاگو برایش طراحی کند، ولی بدلیل رشد تآتر در لوس آنجلس، طرح را به این شهر منتقل کرد. بدون بارندزدال، شاید رایت هرگز پایش به این راحتی به کالیفرنیا باز نمی شد، رایت معمار شناخته شده ای در شیکاگو بود، اما نه در کالیفرنیا. قرارداد اولیه، مجموعه گسترده ای شامل یک ساختمان تآتر و یک سینما برای نمایش، محلی برای اسکان هنرپیشه ها، فروشگاههای تجاری، استودیوهای هنری، و یک خانه برای خودش و دخترش را در برمی گرفت. او رایت را به دلیل شهرتش به هنرمندی پیشرو و عشقش به هنر برگزید. در پایان، از آن طرح بزرگ فقط چهار بنای فرعی واقعاً ساخته شد و هیچ از ان مجموعه تاتر. بقیه ملک حالا بخشی از پارک هنر بارنزدال است.

در سال ١٩١٩، بارنزدال یک قطعه زمین ١٤ هکتاری را که به تپه زیتون شهرت داشت، در شمال مرکز شهر لوس آنجلس و کنار بولوار هالیوود، به قیمت ٣٠٠ هزار دلار خریداری کرد. صاحب قبلی، زمین را برای هتل در نظر گرفته بود که به واسطه دید خوبی که در جنوب  به مرکز شهر لوس آنجلس، در شمال به کوههای سن گابریل (San Gabriel)، و در غرب به اقیانوس آرام داشت، دارای پتانسیل بالایی برای این کار بود. اما هنوز شهر لوس آنجلس و این منطقه رشد کافی برای استقرار یک گراند هتل را نداشت، لذا به کشت درخت زیتون در آن روی آورد. درختان زیتون بعدها بخشی از پلان منظر رایت شدند، اما در سال ١٩٤٦ و پس از مرگ بارندزدال، زمین تکه تکه شد و بناهای دیگری روی آن ساخته شدند. بطوریکه از ١٢٢٥ درخت زیتون، تنها ٩٠ تای آن تا سال ١٩٩٢ باقی مانده بود.

 

برای مشاهده ادامه مطلب فایل زیر را دریافت نمائید ...

 

 

Filtered HTML

  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • تگ‌های HTML مجاز: <a> <em> <strong> <cite> <blockquote> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
Image CAPTCHA