خوش به حال خانه‌های ژاپنی

خوش به حال خانه‌های ژاپنی
نویسنده: 
حبیبه مجدآبادی

اختصاصی معمارنت- چند روز پیش در سایت آرک دیلی  مطلبی خواندم که به بررسی دلایل آوانگارد و رادیکال بودن خانه‌های مسکونی در ژاپن پرداخته بود. حتما توجه کردید که این روزها خانه‌های ژاپنی سهم زیادی از ژورنال‌های اینترنتی معماری را به خود اختصاص داده‌اند. خانه‌هایی که هیچ دوتای آنها شبیه به هم نیستند و مثل لباس دست دوز فقط به تن خود صاحب خانه اندازه می‌شوند. برای یک معمار باید جالب باشد که بتواند آزادانه و بدون هیچ قید و بندی در بازتعریف خانه، رویاپردازی کند. در این مطلب هم اشاره شده که خانه‌های ژاپنی فارغ از هر ضابطه شهرداری و فقط بر اساس صلاحدید معمار ساخته می‌شوند. خانه‌هایی که هر کدام شیوۀ منحصر بفردی برای زندگی کردن توصیه می‌کنند، پله‌های بدون نرده یا بالکن‌هایی که جان پناه ندارند، خانه‌های بدون پنجره با نورگیرهای سقفی و یا خانه‌هایی که کاملاً به سمت کوچه باز هستند.

 

اختصاصی معمارنت- چند روز پیش در سایت آرک دیلی  مطلبی خواندم که به بررسی دلایل آوانگارد و رادیکال بودن خانه‌های مسکونی در ژاپن پرداخته بود. حتما توجه کردید که این روزها خانه‌های ژاپنی سهم زیادی از ژورنال‌های اینترنتی معماری را به خود اختصاص داده‌اند. خانه‌هایی که هیچ دوتای آنها شبیه به هم نیستند و مثل لباس دست دوز فقط به تن خود صاحب خانه اندازه می‌شوند. برای یک معمار باید جالب باشد که بتواند آزادانه و بدون هیچ قید و بندی در بازتعریف خانه، رویاپردازی کند. در این مطلب هم اشاره شده که خانه‌های ژاپنی فارغ از هر ضابطه شهرداری و فقط بر اساس صلاحدید معمار ساخته می‌شوند. خانه‌هایی که هر کدام شیوۀ منحصر بفردی برای زندگی کردن توصیه می‌کنند، پله‌های بدون نرده یا بالکن‌هایی که جان پناه ندارند، خانه‌های بدون پنجره با نورگیرهای سقفی و یا خانه‌هایی که کاملاً به سمت کوچه باز هستند.

 

 

از آنجا که طراحی آپارتمان های مسکونی و به خصوص نماهای آنها در ایران تبدیل به یک مشکل لاینحل شده است برای من خیلی جالب بود بدانم این خانه‌ها تحت چه شرایطی تولید می‌شوند. چه چیز باعث می‌شود کارفرمای ژاپنی سرمایه‌اش را برای بدست آوردن خانه‌ای خارج از عرف ریسک کند. جالب اینجاست که این خانه‌ها عموماً خانه‌های کوچک و متعلق به قشر متوسط جامعه هستند و از کارفرمای متمول و یا از طبقۀ خاص اجتماعی خبری نیست. دلایل  و نکات مطرح شده در این مقاله و مقایسه آن با شرایط معماری ایران تا حدودی تکلیف را روشن می‌کند. 

 

نکته اول –  خانه دست دوم

 

تصور کنید در فرهنگی مردم دوست نداشته باشند خانه‌ای را که قبلاً دیگران در آن زندگی کرده‌اند خریداری کنند، مثل اینکه اغلب آدم‌ها دوست ندارند لباس عاریه بپوشند. در ژاپن خانه دست دوم خرید و فروش نمی‌شود. دست دوم خانه‌ای است که برای شما ساخته نشده و مناسب شما نیست. در اصطلاح ایرانی یعنی وقتی در ژاپن خانه‌ای بسازی صاحب اول و آخرش خودت هستی. از طرفی در تفکر ژاپنی خانه هم مثل ماشین یا یخچال فریزر است که با گذشت زمان فرسوده شده و ارزش‌اش کم می‌شود. بعد از 15 سال تقریباً هیچ ارزشی ندارد و بعد از سی سال باید تخریب شود و تنها زمین باقی می‌ماند، تازه هزینۀ تخریب ساختمان قدیمی هنگام فروش از قیمت زمین کسر می‌شود. قیمت زمین هم تقریباً ثابت است. حال مقایسه کنید با شرایط بساز و بفروشی در ایران که از نام آن پیداست. ساختن برای فروختن و نه برای زندگی. خانه یک کالای تجاری است که قیمت متر مربع آن روز به روز افزایش پیدا می‌کند. بدترین خانه‌ها هم از این قانون مستثنی نیستند. از طرفی در ایران کمتر کسی پیدا می‌شود که خانه‌ای بر اساس سبک زندگی (Life Style) شخصی‌اش به یک معمار سفارش دهد. اصلاً کمتر خانواده‌ای در ایران برای زندگی، سبک خاص خودش را دارد.

 

 نکته دوم- کارفرمای ژاپنی

 

یک خانه غیرمتعارف به یک کارفرمای غیرمتعارف احتیاج دارد. کارفرماهای خانه‌های ژاپنی اغلب جوانانی هستند که به صورت قسطی زمین می‌خرند و با اطمینان از امنیت شغلی و حقوق منظم کارمندی هزینۀ زمین را بازپرداخت می‌کنند و چون قرار است تا آخر عمر در همان خانه زندگی کنند به سراغ  معمار رفته و خانه‌ای مناسب با روحیات‌شان سفارش می‌دهند و برخلاف کارفرما یا مالک ایرانی، لازم نیست به این فکر کنند که موقع فروش چه اتفاقی می‌افتد و خریدار چه می‌پسندد و چه فکر می‌کند. خریدار بعدی در کار نیست.

 

نکته سوم – ضابطۀ خوب، ضابطۀ بد


 

در ژاپن از آنجا که متراژ بنای ساخته شده به لحاظ اقتصادی اهمیتی ندارد صاحب خانه ناچار نمی‌شود برای بدست آوردن مساحت حداکثر کیفیت معماری را فدا کند و ضوابط معماری نیز نسبت به اروپا و امریکا ساده‌تر هستند، به هر ترتیب معمار نقش بیشتری در تصمیم‌گیری دارد. فکر می‌کنم ساخت خانه در چنین شرایطی ایده‌آل معماران باشد.

 

در ایران این تصور وجود دارد که مشکلات معماری ما مثلاً مشکل نماهای شهری ناشی از کم و کسری در ضوابط است. البته ضوابط فنی مفید هستند، اما به عقیدۀ من ضوابط زیبایی‌شناسی در بهترین حالت منجر به تولید ساختمان‌های استاندارد، خسته کننده و فاقد خلاقیت می‌شوند. به طور کلی وقتی ضوابط وارد حوزۀ زیبایی‌شناسی، موضوعات تاریخی یا ایدئولوژیک می‌شوند باید منتظر نتایج فاجعه‌آمیز بود. این روزها صحبت از نماهای ایرانی اسلامی را زیاد می‌شنویم. چه کسی می‌تواند نمای ایرانی یا اسلامی را تعریف کند و اصلاً چه لزومی دارد؟ به هر حال کنترل نماها به لحاظ سبک و زیبایی‌شناسی مداخله‌ای سلیقه‌ای است که مشکلات را پیچیده‌تر می‌کند؛ آن هم از سوی مسئولانی که لزوماً معماران صاحب نظر ایران  نیستند.

 
نکته چهارم -  قدیمی بهتر است یا جدید؟

 

با استناد به تحقیقات مقاله مذکور، ژاپنی‌ها شیفته چیزهای جدید و خلاق هستند. در باورشان گذشت زمان از ارزش اشیاء کم می‌کند و خانه هم جزیی از همین اشیاء است که تاریخ مصرف محدودی دارد. فکر می‌کنم در این مورد اختلاف نظر زیادی بین ژاپنی‌ها و بعضی از کارفرماهای ایرانی که من با آنها برخورد کردم وجود دارد. علاقه به مصرف مجدد تاریخ در ایران، یکی از مهمترین چالش‌های معمار و کارفرما به شمار می‌رود. این روحیه و تفکر که همه ما کمابیش با آن مواجه هستیم مختص معماری نیست، هنوز به نظر خیلی‌ها کهنه از نو جذاب‌تر است. حتی اگر این کهنه‌گی ساختگی و مصنوعی باشد. کما اینکه تخصص‌هایی وجود دارد برای اینکه اشیاء نو و جدید کهنه به نظر برسند و از این طریق باارزش‌تر و جذاب‌تر شوند!

 

از مجموعه نکات  فرهنگی، اقتصادی و غیره که در مقاله آرک دیلی بررسی شدند می‌توان درس گرفت ولی تمام این نکات نتوانست من را در مورد این که چطور خانه‌های ژاپنی در این حد رادیکال هستند قانع کند. فکر می‌کنم بعضی دلایل پنهان مربوط به ویژگی‌های ژنتیکی کارفرمایان و معماران ژاپنی می‌شود که در این مورد  نمیتوان کاری کرد. . . . 

مجدآبادی
2013/14/12