عکاسی در دوره قاجار

نویسنده: 
محمدرضا طهماسب پور
عکاسی در دوره قاجار

عکاسی ایران، تاریخی گرانسنگ

عکاسی در سال 1258ق/1842م. یعنی تنها کمتر از سه سال پس از اعلام رسمی اختراع آن در فرانسه، در حالی که به برخی از کشورهای جهان، هنوز خبر اين پديده نيز نرسيده بود، به درخواست رسمی دربار محمد¬شاه قاجار از دولت¬های روسیه و انگلستان، وارد ایران شد.

 

پس از طی دهه‌ی نخستين عكاسی به روش صفحه‌ی نقره‌اندود، ماجرای پر فراز و نشيب عکاسی در ایران، با شیفتگی ناصرالدین شاه  و پشتیبانی وی از اين پديده‌ی شگفت‌انگیز قرن نوزدهمی ادامه پيدا كرد.

 

عكاسي در ايران با چهره‌نگاري و جنبه‌های تفنني آغاز و با بكارگيری کاربردهای سودمند آن در دوران بعد ادامه پيدا كرد و به عنوان يكی از مظاهر پديده‌های مدرن و صنعتی قرن نوزدهم، تأثيرات چشمگير و همه‌جانبه‌ای بر جامعه ايرانی گذاشت.

 

ایران، تنها کشور مسلمان در منطقه‌ی خاورمیانه بود که عکاسی در آن بسیار زودتر از دیگر کشورهای منطقه و حتی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی آغاز شد و رشد و گسترش یافت. عکاسی بر روی صفحه‌ی نقره-اندود در ایران، بیش از پانزده سال ادامه داشت و این گمان که بسیاری از نخستین عکس¬های گرفته شده در ایران، به سبب شرایط نامطلوب نگهداری و آسیب‌پذیری زیاد آنها در شرایط طبیعی از میان رفته باشند، زیاد است. اما همچنان این امید هست که برخی از نخستین عکس¬های گرفته شده بر روی صفحه¬های سیمین، در سرآغاز عکاسی در ایران، در میان یادگارهای فراموش شده‌ی برخی بازماندگان خاندان قاجار در سال¬های آینده یافته شوند.

 

با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، عکاسی به روش صفحه‌ی نقره¬اندود و نگاتیو کاغذی، همچنان در دربار سلطنتی و خارج از آن، دنبال می¬شد. پیدایی و گسترش روش¬های نو در عکسبرداری، ظهور و چاپ عکس، پس از چند سال و اشتیاق ناصرالدین¬شاه برای عکاسی، آهنگ پُرشتاب‌تری به گسترش عکاسی داد.

 

با استخدام عکاسی فرانسوی به نام «فرانسیس کارلهیان» و تربیت شاگردانی از سوی وی، عکاسی ایران وارد مرحله‌ی نوینی شد. قابلیت¬های عکاسی  در بازنمایی و ثبت واقع‌نمای رویدادها، این امکان را به وجود آورد که شاهِ قاجار، عکاسی را در کاربردهایی اجرایی، برای پیشبرد بسیاری از کارهای دولتی، به کار گیرد که نمونه¬ای از آن را می‌توان در صدور فرمان¬های دولتی، برای عکسبرداری از مناطق گوناگون ایران مشاهده کرد.

 

بدین‌ترتیب، برخی‌ جنبه‌های کاربردی و کارکردی و همچنین شاخه‌های عکاسی نیز بنا به ضرورت، پدیدار شده و رشد و گسترش پیدا کرد. به طوری که می‌توان گفت؛ شماری از این کاربردها و کارکردها، حتی پیشروتر از دیگر نقاط دنیا در ایران، شناخته و به کار گرفته شده است.
  

دستاورد این دوران، پایه¬گذاری سازوکار منظمی برای به کارگیری عکاسی و عکسبرداری از بسیاری رخدادهای روزمره و مُهم دوران ناصری و پس از آن است که نمونه¬های آن را می‌توان در پایه¬گذاری «عکاسخانه‌ی مبارکه‌ی همایونی»، آلبوم خانه‌ی سلطنتی، آموزش عکاسی در مدرسه‌ی دارالفنون، گشایش عکاسخانه‌ی همگانی در تهران و دیگر شهرهای ایران و کاربردهای عکاسی در جنبه¬های گوناگون دید.

 

برخوردار نبودن نخستین عکاسان ایرانی از پیشینه¬های تصویری واقع‌گرا، آنچنان که میراث نقاشی در اروپا بر جای گذارده بود، سبب شد تا نوع نگاه عکاسان ایرانی، به ویژه در سال¬های نخستین و میانی دوران ناصری، از گونه¬ای خلوص و بی‌پیرایگی برخوردار باشد.

 

اگر چه این نگاه در سال¬های بعد، به دلایل گوناگون دچار دگرگونی شد، اما عکس-های برجای مانده از دهه¬های نخستین ِ تاریخ عکاسی در ایران، حکایت از هوشمندی و نوع نگاه بی آلایش نخستین عکاسان ایرانی به جهان پیرامونشان دارد. افزون بر خلوص ذاتي در نگاه نخستين عکاسان ايراني، تلاش¬های هوشمندانه‌ی برخي از آنان برای فراتر رفتن از هنجارهای رايج وغير کاربردی در عکاسی، به ويژه در دهه‌های دوم و سوم آغاز عکاسی در ايران را نبايد ناديده گرفت.

 

از دوران پیدایی عکاسی در ایران، تاریخی تصویری و واقع‌گرا، در تمامی جنبه¬های زندگی در دست است که اگر چنین نمی¬بود؛ امروز، در برهوتی از بی تصویری به سر می‌بردیم، چنان‌که برای دوران پیش از پیدایی عکاسی، کم و بیش با این خلاء تصویری در موضوع¬های گوناگون روبرو هستیم.

 

میراث ارزشمند عکاسی دوران قاجار، عکس¬های بسیاری است که در گونه¬هایی از جمله عکاسی چهره، عکاسی مستند و عکاسی طبیعت و مناظر و عکاسی خلاق، توسط عکاسان نام آشنا و گمنام این دیار بر جای مانده است و ما امروز، سرگذشت بیش از یک و نیم قرن زندگی در این دیار را با همه‌ی فراز و نشیب آن، از دریچه‌ی چشم آنان به نظاره نشسته¬ایم. تلاش خستگی‌ناپذیر همه‌ی آنها را هماره یاد کرده و ارج می‌نهیم.
  

در این سال¬های سپری شده، عکاسی همپای بسیاری از رویدادهای اجتماعی به پیش‌آمده و نقش روایی و تصویری خود را به نیکویی ادا کرده است. در رویدادهای بزرگ تاریخ معاصر، همچون انقلاب مشروطه و حرکت آزادی‌خواهی مردم، نقش موثر و تعیین‌کننده¬ای در روند برخی رویدادهای آن دوران ایفا نموده و افزون بر کارکردهای خبری و آگاهی‌رسانی؛ نقشی برانگیزاننده را نیز در آگاهی و خیزش حرکت‌های مردمی عهده‌دار شده است.

 

  تاريخ عكاسی ايران، در اين يك قرن و نيم و اندی، گنجينه‌ی ارزشمندی ازعكس‌ها، كتاب‌ها و نوشته‌ها، تجهيزات و روش‌های گوناگون و تجربه¬هایی را در خود دارد كه نسل در نسل، به دوران‌های پس از خود واگذار کرده است.

 

عکاسی ایران، در حالی بیش از یک و نیم قرن را پشت سر می¬گذارد که در آغاز هزاره‌ی جدید، روش¬ها و ابزار نوین دیجیتال، به جای روش‌ها و ابزار پیشین قرار گرفته و فاصله‌ی مشابهت روش¬های کهن و نو، بسیار زیاد شده است. این نکته، بدین معنی است که در گستره‌ی عکاسی دنیا و به پیروی از آن در ایران، گسستی بزرگ، میان روش¬های پیشین و کنونی در تمامی جنبه¬ها، به انتظار نشسته است.

 

میراث گرانقدر عکاسی ایران، به پشتوانه‌ی پژوهش در سرچشمه¬های آغازین عکاسی در ایران و پاسداشت-هایی از این گونه، همواره نکته¬هایی تازه برای گفتن و موضوع‌های بدیعی برای ارائه خواهد داشت.
 

منابع: 
خبرنامه داخلی گردهمایی فرهنگ و هنر دوره قاجار