به بهانه درگذشت زاها حدید
به بهانه درگذشت زاها حدید : کنکاشی در حدود و ملزومات نقد
درگذشت معمار مطرح دهه های اخیر، زاها حدید، سونامی از مطالب در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را به دنبال داشت. منطق دوقطبی این مطالب آدمی را در چرایی این برخوردها فرو می برد. دامنه بحثهای ارایه شده به روانشناسی، اقتصاد سیاسی، جامعه شناسی سیاسی، سینما، مجسمه سازی، فلسفه، فمینیسم، مذهب، هویت، میراث فرهنگی، مهاجرت، جهان سوم و البته، معماری هم کشیده و چند متن جدیتر هم در امواج سونامی غرق شد.گروهی پروفایلهای خود را سیاه کردند و برخی در سوگ شعور و خرد، دلنگران فصل پاییز شدند.
مطلب حاضر تأمل و کنکاشی است به امید سایشی درخرد جمعی برای جهان روبهرو.
انسان ناطق ایرادگیر هم هست. این ایرادگیری ناشی از آن است که به دنبال کمال مطلق یا به قول امروزیها سامان جهان است؛ کمال و سامانی که حد ندارد. این کمالجویی احتمالاً از دوران زرتشت تا انقلاب مشروطه از نوع وطنیاش و از دولتشهر یونانی تا قرون وسطای فرنگیاش، حال و هواهای گوناگونی را از سرگذرانده است. اما در کمالجوییاش کمتر شکی وجود دارد. اما اینجا هم همانند دیگر موارد، این هدف مقدس، وسیله را هم توجیه کرده است. تکفیر، تخریب، درافتادن و در منطق دوگانه خوب و بد، خودی و غیر خودی و سیاه و سفید قراردادن موضوع، سکه رایج ایرادگیری بوده است. نشانههای این مطلب حداقل در فرهنگ مکتوب ما اعم از متون ادبی، آثار سیاسی، اخلاقی و دینی و متون فلسفی بهجا مانده قابل بررسی است.
اما بسیاری کارایی این نحوۀ ایرادگیری در عصر جدید حتی در شکل نصیحتگونهاش چه برای ملوک و چه برای مملوک را مفید نمیدانند. در این دوران ایرادگیری گذشته به نقدی بر پایه دانش بشری و تجربه زیسته او بدل شده است. نقدی که در عین بیرحمی با سنجیدگی و با دیدن همه جوانب وریشههای اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، محدودیتهای سوژه و بالاخره چرایی هستی آن، بهدنبال سامان نابهسامانیها است. این نقد نه برای تخریب و تکفیر بلکه به جستجوی گفتمانی آموزنده و آینده نگر است. نقدی نه برای تفسیر بلکه برای تغییر! نقدی براساس تاملورزی، فرزند زمان خود و بر مبنای اندیشه بر اندیشه. نقدی که به انسان یاری رساند تا با چشمانی گشوده و بیدار به دیدهبانی و واکنش در برابر جهان در حال تغییر بپردازد.
نقد در عصر جدید همه عرصههای حیات مادی و معنوی بشری را در برمیگیرد. نقد هنری و ادبی نیز از بارقههای همین دوران است که به پیشینه، موقعیت تاریخی، فکری، زیباییشناسی، افق های جدید گشوده شده و ویژگیهای تکنیکی سوژه میپردازد. در این سنجش منتقدانه ارائه معیارهایی برای نقد، که خود میتواند سوژه انتقادی باشد الزامی است.
معیارهای نقد، سنجش یا داوری معماری را میتوان درمعیارهای کلی رهایی انسان، حفظ محیط زیست، حفظ میراث فرهنگی و یا مواردی همچون فرم، کارایی، زیباشناسی و غیره جستجو کرد.
حال اگر بر اساس کلیات مطروحه فوق به سراغ نمونهای موردی مانند نقد فرد، اثر یا ایده زاها حدید برویم، نقد ما با یکی از رویکردهای مختلف از جمله نقد همه جانبه چه ویژگیهایی را دارا میشود:
- زاها حدید چونان نمونه زن مهندس معمار
- زاها حدید به عنوان انسانی عراقی در جهان
- زاها حدید از زاویه نگاه او به زندگی
- زاها حدید از نگاه همکاران او در یکی از بزرگ ترین شرکت های مشاور جهان
- زاها حدید از دیدگاه کارفرمایان او در حداقل 45 کشور جهان
- زاها حدید از نظر حداقل 95 اثر معماری او
- زاها حدید بهدلیل تاثیر بر معماری و معماران ایران
- زاها حدید بهدلیل طرح های غیر معماری او (لباس، ظروف، مبلمان، پارچه، جواهر و جز آنها)
- زاها حدید با رویکرد حفظ منظر تاریخی و طبیعی
- زاها حدید از منظر افقهای جدید گشوده بر جهان معماری
- . . . .
به نظر میرسد عبور از حیرت به حرکتِ مبتنی بر تامل و اندیشه، دست یافتنی است؛ اما نیازمند اسباب بزرگی در عرصه فردی و نیز عرصه اجتماعی است.
ما نه در خانواده نه در مدرسه و نه در اجتماع درس های ارزیابی انتقادی را نیاموخته ایم. ما نیازمند آموزش این اصول در خانه و نهاد آموزش و جامعه هستیم.
مابرای نقد مدرن نیازمند دانش بین رشته ای کافی هستیم تا بر پایه تجربه زیسته خود و تجربه جهانی بتوانیم با تامل، روندهای نو را از خلال انبوه سیاه مشقهای گذشته دریابیم.
ما برای نقد ، به جای تکفیر و تخریب و نصیحت فرد، اثر یا ایدهها نیازمند یررسی چرایی سوژه نقد هستیم.
مرجع نقد ما نیازمند استقلال و رهایی از وابستگیهای مانع نقد است.
نقد ما نیازمند درک خلاق شرایط واقعا موجود از لحاظ نظری، قوام نهادها، سطح دانش نظری، فنآوری و اقتصاد جامعه است تا فرآروی از وضع موجود به وضعی بهینه امکان واقعی داشته باشد.
مطالب مرتبط
http://www.radiozamaneh.com/88189
http://anthropology.ir/node/24124
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 2307
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان