در ستایش حسن کسایی

در ستایش حسن کسایی

حسن کسایی،  نی‌نواز برجسته ایران ‪که در‬ سوم مهرماه ۱۳۰۷ به دنیا آمد و روز پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ یعنی در ۸۴ سالگی در اصفهان درگذشت از نوآوران و استادان بزرگ هنر نی‌نوازی ایران بود. به گفته  محمد موسوی که خود از استادان نی‌نواز است٬ کسایی تحولی بزرگ در شیوه نی‌نوازی ایرانی به وجود آورد و اولین کسی بود که در کنار شور و ابوعطا در دستگاه چهارگاه و ماهور نی نواخت و لطافت صدای ساز استاد کسایی را تاکنون هیچ نوازنده نی نداشته است.

جدیدآنلاین: حسن کسایی،  نی‌نواز برجسته ایران ‪که در‬ سوم مهرماه ۱۳۰۷ به دنیا آمد و روز پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ یعنی در ۸۴ سالگی در اصفهان درگذشت از نوآوران و استادان بزرگ هنر نی‌نوازی ایران بود. به گفته  محمد موسوی که خود از استادان نی‌نواز است٬ کسایی تحولی بزرگ در شیوه نی‌نوازی ایرانی به وجود آورد و اولین کسی بود که در کنار شور و ابوعطا در دستگاه چهارگاه و ماهور نی نواخت و لطافت صدای ساز استاد کسایی را تاکنون هیچ نوازنده نی نداشته است.

در این جا چند نظر از دوستان و شاگردان و فرزند استاد حسن کسایی را در ستایش استاد می‌خوانید و نیز در گزارش تصویری این صفحه خاطراتی از استاد حسن کسایی و نظرات استاد حسن ناهید را درباره نوازندگی ایشان می‌بینید و می‌شنوید. از  خلیل ملکی، مژگان زرین نقش، منوچهر غیوری و رضا میرجلالی که در تهیه این گزارش ما را یاری کردند سپاسگزاریم.

 

 

محمد موسوی (نوازنده نی)

درباره کسایی، این استاد برجسته موسیقی ایرانی، چه چیز می‌توانم بگویم. ایشان تحول بسیار زیادی در شیوه نی‌نوازی ایرانی بوجود آوردند. در قدیم نوازندگان نی فقط شور و ابوعطا و بیات اصفهان می‌نواختند. ایشان اولین کسی بود که در دستگاه چهارگاه و ماهور نواخت. لطافت صدای ساز استاد کسایی را تاکنون هیچ نوازنده نی نداشته است

من پنجاه و چهار سال با استاد کسایی دوستی و رفت و آمد هنری و خانوادگی  داشتم و از مکتب ایشان و اخلاقشان بسیار بهره بردم. یادم می‌آید یکبار مادر استاد به من گفت "آقا حسن" از صبح تا شب در زیرزمین مشغول تمرین نی است. من ناهار را جلو زیرزمین می‌گذارم و می‌شنوم که درحال تمرین نی است. شب دوباره به سراغش می‌روم اما می‌بینم به غذایش دست نزده و هنوز صدای نی‌اش می‌آید. این خاطره را می‌گویم که مردم بداند استاد کسایی هرروز هجده تا بیست ساعت تمرین نی می‌کرده است و این درجه نبوغ ایشان به علت عشق به ساز نی و تمرین زیاد است. ایشان حضور ذهن بسیار قوی داشتند و هر موسیقی که می‌شنیدند آنرا عوض می‌کردند و به گونۀ دیگری می‌نواختند بطوریکه گاه خود صاحب اثر متوجه این تغییر نمی شد. علاوه براین شعر هم زیاد حفظ بودند درست مثلا استاد تاج اصفهانی. یاد و خاطره این استاد عزیز گرامی باد.

 

 

 

مهدی ستایشگر (موسیقی پژوه و سردبیر ماهنامه هنر موسیقی) 

در تاریخ موسیقی ایران‌زمین کمتر هنرمندی به بلندآوازگی استاد حسن کسایی جایگاهی یافته است، نه آنکه بلندایی به حقیقت همۀ شایستگی‌اش، بلکه اوجی افزون بر آن.

آقاحسن یا به قول اهالی اصفهان "آقای کسایْ" با یک نای هفت‌بندِ تهی از درون، لنگرنایِ خطّۀ اصفهان و ایران بود. کسایی را در ابعاد بیشتری از "کسایی و نای"، "کسایی و اصفهان"، "کسایی و ایران" و "کسایی و ..." و ... می‌توان نوشت و گفت، همان‌گونه که در شمارۀ ۱۲۳ ماهنامۀ هنر موسیقی به مبحث "کسایی و نی مانند حافظ و غزل" پرداخته‌ام، به بُعدی دیگر می‌پردازم اما کوتاه:

در طی هشتاد و چند سال عمر استاد، این نای را در کفِ لیاقت "آقاحسن" گذاشتند و در تداوم طولانی نواخت‌ها و دم‌دهی‌های او، شنوندگانش از رازهای او سخن گفتند، اما یکی از خُبرگان موسیقی او را "استاد کامل" نامید. افکار ناآگاه به هر طرفی حرکت کردند تا اصل مطلب را دریابند، اما نمی‌دانم به جایی رسیدند یا خیر، اما راز این عبارت در اینجا بود که در کتاب "رباب رومی" متذکر شده‌ام که: "بعضی از شارحین ِ رساله‌نامۀ مثنوی برآنند که مراد مولانا از نای، وجود خود او و وجود انسان کامل است و مولانا نی را مثال آورده برای تفهیم این حقیقت که نی در خودی خود وجودی نیست و صاحب آن همه نغمات و الحان دلپذیر، نوازنده و یا به گفتۀ مولانا، نایی(دم‌دهنده) است".

باری حسن کسایی از معدود شایستگانی بود که نای را برداشت کرد و در آن دمید و تا زمانی که فروداشت کرد، سخنانی شگفت‌آور در قالب شعر و نغمه تقدیم صاحبدلان نمود.

 

شهرام میرجلالی (نوازنده تار)

در ساله ۱۳۶۶ پس از اجرای کنسرتی که در اصفهان داشتیم به ‌دیدار استاد حسن کسایی رفتیم، ایشان پس از شنیدن ساز این جانب، من را برای ایام عید به منزلشان دعوت کردند و پس از آن دیدار بود که ارتباط ما برقرار شد. این ارتباط بیشتراز این که معنی‌ استاد و شاگردی داشته باشد به صورت دوستانه و همکاری بود و طی ۲۵سال ارتباط خانوادگی و اجرای کنسرت‌هایی‌ در شهر به مناسبت بزرگداشت استاد جلال تاجِ اصفهانی‌ و تولد خود ایشان که هر ساله برگزار می‌شد ادامه یافت. پس از آن در سال ۱۳۸۰ به پیشنهاد این استاد بزرگوار و فرزند ایشان سید جواد کسایی قرار‌هایی‌ برای ضبط سی‌دی به صورت همنوازی و بداهه‌نوازی گذاشته شد، که محصول این همکاری ۱۴سی‌دی به صورت مشترک به نام‌های گفتگوی نی‌‌ ۲سی‌دی، گفتگوی نی‌‌ و تار ۲سی‌دی، دختر گل‌فروش، نسیمِ خوش‌خبر، افسانۀ نی، عشق مجنون، و تعدادی دیگر که هنوز به بازار ارائه نشده است شد. از استاد کسایی آثار دیگری همچون از کرانه زنده رود ، پس از سکوت و  یاران زنده‌رود نیز باقی است  که کلیهٔ آثار در سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۹ و در زمانی که ایشان به علت کهولت سن با بیمارهای متعددی دست به گریبان بودند منتشر شده است. برای این استاد بزرگوار و گرانمایه و بی‌‌بدیل آرزوی آرامش ابدی دارم.  

 

محمد افتخاری (ویراستار مجله ماهور)

بی شما این نای‌ ِ نالان بی‌نواست / این نواها از نفس‌های شماست

هـ. الف. سایه

استاد حسن کسایی، نایی ِ نامدار و نغمه‌پرداز موسیقی کلاسیک ایران جانش را در نای ِ نی نهاد و جاودانه شد. او با نی بزرگی کرد و نی با او بالید و به کمال رسید. این ساز اگر با مولانا و در مثنوی او تجلّی یافت و ورد ِ زبان‌ها شد در موسیقی این سرزمین اما اشتهار و افتخارش را از کسایی دارد. با تلاش و تجربۀ هنری و خلاقانۀ او بود که نی توانست بسیاری از نغمه‌های موسیقی کلاسیک ایرانی را اجرا کند، در جایگاه سازِ تک‌نواز قرار گیرد و به ارکستر راه یابد. آموخته‌های بیش از نیم قرن هنرِ نی‌نوازی ِ کسایی بود که توانایی‌های اجرایی این ساز را اعتلا بخشید و نوآوری‌های او ــ‌ از جمله چهارمضراب‌هایش ــ  بودند که فضاهای نو و متنوعی را دردسترس نی‌نوازان گذاشتند. به جرأت می‌توان گفت تمام نی‌نوازان ِ این سرزمین ــ بی‌واسطه یا باواسطه ــ هر یک به نوعی متأثر از شیوه و شگردهای او هستند.

زنده‌یاد کسایی در سوم مهر ۱۳۰۷ در اصفهان و در خانه‌ای چشم به جهان گشود که محفل ِ اُنس ِ هنرمندانی چون طاهرزاده، ادیب خوانساری، تاج‌اصفهانی و ابوالحسن صبا بود. او از همان دوران کودکی گوش ِ جانش لبریز از آواز و نغمه و ترانه بود. خودش در مصاحبه‌ای گفته بود: "من موسیقی را، حرمت ِ ساز را در گریۀ پدر شناختم، در اندوه و دل‌شکستگی ِ او. "کسایی این رقت ِ احساس و لطافت ِ طبع را تمام و کمال از پدر به ارث برد و با صلابتی که ویژگی ِ نوازندگی‌اش بود در هم آمیخت و ترکیبی بدیع از هنر‌ِ میناکاری و قلم‌زنی و معرق‌کاری ِ هنرمندان و صنعت‌گران زادگاهش اصفهان.

روانش شاد و یادش پاینده

 

منوچهر غیوری (نوازنده نی)

در ایام کودکی و نوجوانی صدای رادیو به طور شبانه‌روزی در محیط خانه ما طنین انداز بود. ده یازده ساله بودم که یک روز از رادیو صدایی آسمانی (نوای نی) میخ‌کوبم کرد؛ ساز سلو، نی استاد حسن کسایی. از همان روز به قول استاد دکتر مظاهر مصفّا "زد آتشم بر جان و دل نامی کسایی" و چنان سوزاند که پس از پنجاه سال هنوز آن نوا در گوشم طنین انداز است. ماه‌ها و سال‌ها گذشت و در انتظار دیدن خداوندگار نی لحظه شماری کردم. تا اینکه خبردار شدم از طرف مرکز فرهنگی رادیو تلویزیون اصفهان کلاس آموزش موسیقی تشکیل شده و استاد کسایی و استاد تاج اصفهانی به تعلیم هنرجویان مشغولند. سر از پا نشناخته با دوچرخه از نجف آباد عازم اصفهان شدم. 

محل مرکز فرهنگی کنار زاینده رود انتهای بیشه حبیب بود. همانجا بود که مردی با صلابت تمام، متین و خوش لباس و خوش سیما با چشمانی نافذ و جذاب مشغول نواختن و تعلیم بود و گوشه زنگ شتر در دستگاه سه‌گاه را مشق می‌کرد. در حالی که می‌لرزیدم با اجازه داخل کلاس شدم، استاد از پشت عینک با نگاهی امر به نشستن کرد. از همان لحظه پیوند مراد و مرید گره‌ای محکم خورد به طوری که بعد از مدتی کوتاه در اکثر محافل همراه ایشان بودم و چنان پیوند دوستی گره خورد که در سفرهای  داخل و خارج از کشور در تمام لحظات چه در زمان سلامت و چه در دوران کسالت همره استاد بودم و تا آخرین لحظه پرستار ایشان بودم. 

ای کاشکی آخر غم هجران نبودی / یا خود نبودی روز اول آشنایی

روحش شاد و یادش گرامی باد 

 

خلیل ملکی، نوازنده نی

استاد کسایی شخصیت چند بعدی بودند که ابعاد گوناگون شخصیت ایشان قابل درک نبود. در تاریخ موسیقی معمولا خوانندگان شهره می‌شدند اما اینکه نام نوازنده ای در بین مردم عمومیت پیدا کنند نادر است. استاد کسایی این مقبولیت را داشت که تمام اقشار از ساز او لذت می‌بردند بطوریکه می‌شود گفت تمام ایرانیان از ساز او خاطره دارند یا برنامه گل‌ها را نمی‌توان بدون نی کسایی تصور کرد.

من از کودکی صدای ساز استاد را از طریق رادیو شنیده بودم. بعدها در نوجوانی آموزش نی را شروع کردم. در آن زمان فکر می‌کردم این صدای آسمانی ساز استاد به دلیل وسایل ضبط خوب است تا اینکه یکبار صدای ساز ایشان را از نزدیک شنیدم. ایشان برای سرکشی به کلاس های هنرستان هنرهای زیبا آمدند. استاد توضیحاتی راجع به صدای نی دادند و سپس قطعه‌ای اجرا کردند و با ضبط دستی هنرستان ضبط شد.  بعد از آن بود که به خصوصیت صدای آسمانی ساز ایشان پی بردم و امروز می‌دانم هر چه نوازنده نی پخته تر می‌شود بیشتر متوجه فاصله کسایی با خود می‌شود.

 

محمد جواد کسایی (فرزند استاد کسایی)

رفت از بر من آن که مرا مونس جان بود / دیگر به چه امید در این شهر توان بود

نمی‌دانم، ولی می‌دانم که همه باید به همدیگر تسلیت بگوئیم. حسن کسایی برای من یک پدر نبود، یک استاد نبود، که "او نه استاد بود و ما شاگرد/ او خداوند بود و ما بنده"

کسایی در عمر پر برکت خود توانست دایرۀ معنویات را در فرهنگ ایرانی ما گسترش دهد. او زائیدۀ عشقی آتشین بود، تمام عمر عاشق زیست و عاشق از دنیا رفت.

... و امروز که او رفته است، بار دیگر موسیقی ایران را تنهاتر از گذشته، گذاشته است. ما که نه، که اگر آسمان در غم نبودنش خون بگرید عجب نیست. من از این فرصت استفاده می‌کنم و برای تمامی دوستداران ایشان سلامتی و حیات معنوی آرزو می‌نمایم.

رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز 
یـاد روی تـو در ایـن آینه پیـداست هنـوز
عشق آمد به دل و شـور قیامت بـرخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز