تجربه ساختمان پلاسکو برای گذار به سوي شهر ايمن
فاجعه ساختمان پلاسکو سبب شد که افکار عمومی به یکی از مهمترین مسائل جامعه حساس شود؛ مسئلهای که تاکنون چندین بار بر اثر پیشامدهای گوناگونی چون بحرانهای طبیعی و رخدادهای شهری طرح شده و پس از مدتی به دست فراموشی سپرده شود. چگونه میتوانیم از نابسامانی موجود به سوی شهری ایمن حرکت کنیم؟
بررسی تجربه ساختمان پلاسکو برای گذار به سوی شهر ایمن
فاجعه ساختمان پلاسکو سبب شد که افکار عمومی به یکی از مهمترین مسائل جامعه حساس شود؛ مسئلهای که تاکنون چندین بار بر اثر پیشامدهای گوناگونی چون بحرانهای طبیعی و رخدادهای شهری طرح شده و پس از مدتی به دست فراموشی سپرده شود. چگونه میتوانیم از نابسامانی موجود به سوی شهری ایمن حرکت کنیم؟
خردمندی در آن است که ظرفیتهای عاطفی جامعه را در مواجهه با بحرانهایی مانند حادثه تلخ پلاسکو به بازخوانی نظری مفاهیم اساسی چون زیستپذیری، پایداری و امنیت، و نهادها و ساختارهای متناسب با آنها ارتقا دهیم. پیش نیاز این گفتوگو که منجر به بازخوانی مفاهیم اصلی ما شود این است که ابتدا نشان دهیم از چه موضعی وارد این بحث میشویم و مسئله را طرح میکنیم. آیا در موضع تداوم و بازتولید مناسبات اجتماعی و اقتصادی منجر به شرایط موجود، نقد خود را سامان میدهیم؟ یا این که آرامش و امنیت اجتماعی شهرهایمان را در گرو اصلاح وضع موجود میبینیم؟
آنچه در مناسبات اقتصادی و اجتماعی منجر به این فاجعه مشاهده میشود، گویای بهرهکشی بیمهابا و بیش از اندازه از عوامل کار و سرمایه است. اگر ساختمان پلاسکو و تجهیزات درون آن را سرمایه تلقی کنیم، که چنین نیز هست، این سرمایهگذاری با قدمتی بیش از 50 سال و با تجهیزاتی ناکارآمد و فرسوده، بیش از توان و ظرفیت خود بارگذاری شده بود. همچنین نیروی انسانی شاغل در این ساختمان زیر فشار بسیار شدید ناشی از روشهای برونسپاری شده کارمزدی، فرصتی برای تفکر منطقی درباره شرایطی که در آن به تولید میپرداخت، نمییافت. در این چرخه معیوب، تمامی بالادستان اعم از کارفرمایان و سرمایهداران تا سلسله مراتبی از اجارهبگیران، تنها به استثمار کار و سرمایه و ساختمان میاندیشیدند. بخش عمومی نیز که در چنین شرایطی وظیفه تصحیح چرخههای معیوب بازار بیسامان را برعهده دارد، به رغم مشاهده واضح و بسیار روشن این چرخه، تنها به تذکر بسنده کرده و این فرآیند معیوب را در چرخه باطل دیگری، ناشی از چندگانگیهای مدیریتی و تداخل وظایف، محافظهکاری و ترس ناشی از بر هم خوردن نظم ظاهری موجود، انداخته بود.
لحظههای پایانی زندگی این ساختمان با تنشها و اضطرابهایی ناشی از دو گروه افراد همراه بوده که از یکسو، کسانی که تمامی سرمایه و آینده شغلی خود را از دست رفته میدیدند و از سوی دیگر، آتشنشانانی که مسئولیت جانهای بسیاری را برعهده داشتند، همراه بود؛ شرایط تراژیکی که سرانجام به شهادت گروه بزرگی از آتشنشانان و تعدادی دیگر از شهروندان انجامید.
به نظر میرسد لازمه مواجهه با این مسئله، حرکت از سکوی فرهنگی با خردی نقادانه و رویکردی چند رشتهای است. نظم ظاهری و تاحدی خودجوش فعلی، علیرغم ایثار نیروهای درگیر، در شرایط ساده کارساز میافتد، ولی در وضعیت پیچیده آبستن فاجعههای بیشتری است. تجریه مواجهه با بحرانهای زلزله، سیل، آتشسوزی، آلودگی هوا، ترافیک و جز آنها در دهههای گذشته مؤید این ادعا است. در این میان تجربههای تلخ و ناموفق علاوه بر خسارتهای جانی و مالی، وضعیت روانی جامعه را در برابر شرایط ناایمن شهرها، دچار احساس ناپایداری کرده است. افزایش امکان قرار گرفتن در شرایط خطر و بیاعتمادی به مدیریت بحران، همراه با تنشهای اقتصادی و اجتماعی، روان جامعه را در شرایط ابهام و ناامیدی از آینده قرار داده است.
با چنین تصویری برای هر آن کس که مسئولیت اجتماعی احساس میکند، توجه به دو دسته از ضرورتها مطرح میشود:
ضرورتهای کوتاه مدت:
- احترام به همه کسانی که در این حادثه تلخ جان باختند، دچار خسارات مادی شدند، شغلشان را از دست دادند بهویژه آتشنشانان.
- بازبینی سریع عملکرد نهادهای بخش عمومی مسئول در این رویداد و تحلیل، بازشناسی و تصحیح موقت حلقههای معیوب مناسبات میان آنها، شامل وزارت کشور، شهرداری، میراث فرهنگی، شورای شهر، نظام مهندسی، وزارت راه و شهرسازی و قوه قضائیه.
- رسیدگی سریع به عاجلترین مشکلات تولیدکنندگان، فروشندگان وکارگران ساختمان پلاسکو، تأمین محل اشتغال آنها با تفکیک فضاهای تولید، انبار و فروش.
- بررسی فوری و تجهیز ایمنی ساختمانهای خطرناک درسطح کشور.
- اجباری کردن بیمه حوادث پس از ایمن سازی برای ساختمانهای عمومی.
- برقراری نظام بیچون و چرای نظارت بر ایمنی ساختمانها بر اساس استانداردهای آتشنشانی و بیمه حوادث.
- تجهیز ایستگاههای آتشنشانی با آخرین امکانات و دانشهای امداد و نجات.
- زنده نگاهداشتن این رویداد با ایجاد فضاهای یادمانی در خود این مکان.
- پرهیز از تصمیم گیریها و اقدامات عجولانه، یک طرفه، بدون مطالعه، بدون مشارکت اقشار مختلف و با منافع انحصاری، در طرح ساماندهی جدید
ضرورتهای میان مدت:
- بررسی تجربه و ساختار کشورهای مشابه در زمینه ایمنی و اداره بحران.
- مرحله بندی ایمنسازی ساختمانهای نا ایمن با توجه به هزینه، کاربری و تدوین ضوابط و مقررات برای میزان بارگذاری و نظارت سختگیرانه بر اجرای بیچون و چرای آنها.
- نظارت جدی بر مناسبات میان کارفرمایان و کارگران، مالکان و مستأجران و برطرفسازی مشکلات حقوقی و ساختاری در مناسبات میان آنها به یاری و نظارت شهرداری و شورای شهر، وزارت کار، سازمانهای صنفی و سندیکایی و شرکتهای بیمهای.
- ایجاد شرکتهای رتبهبندی شده حائز شرایط در هر سه مرحله پیشگیری، امداد و احیاء در زمینه مطالعات، طرح، اجرا و نگهداری ایمنی ساختمانهای مهم در سطح شهرها و پاسخگویی آنها.
- کمک به پایداری فضاهای شهری، جاری ساختن و زنده نگاه داشتن تاریخ، خاطرات و حوادث در فضاهای شهری، به ویژه با تأکید بر فضاهای جمعی.
ضرورتهای درازمدت:
- تقویت سلسه مراتب نهادهای مدنی پایشگر و دیدبانی شهری، اعم از احزاب سیاسی، نهادهای صنفی و سازمانهای مردم نهاد.
- بازگرداندن نگاه انتقادی برخاسته از شرایط واقعی به نهادهای نخبهای چون دانشگاه، در زمینههایی چون جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی، اقتصاد و اقتصاد سیاسی، شهرشناسی، حقوق، مدیریت و مدیریت بحران و جز آنها.
- بازخوانی مفاهیم اساسی چون شهروندی، امنیت و حقوق شهری در مطالعات بنیادین.
- بازبینی اساسی ساختار و عملکرد سازمانها و نهادهای بخش عمومی و تصحیح مناسبات میان آنها بر پایه وظایف مشخص بخش عمومی.
- تصحیح تدریجی مناسبات اجتماعی اقتصادی شهرها بر ارزشهای مبتنی بر تولید، و مبارزه همه جانبه با مناسبات مبتنی بر رانت یا بهرهکشی بدون کار در تمامی سطوح بخشهای عمومی و خصوصی.
فرجام سخن:
بحران ویژگی عام جامعه های مدرن هستند و از آن گریزی نیست و مدیریت علمی و کارآمد بحران جلوهای از سلامت جامعه است و ناکارایی این مدیریت در بحرانها، تنها به آخرین حلقه از بحران خلاصه نمیشود. مسئلۀ مرتبط با این عرصه وسیعتر از یک رخداد مشخص است و مدیریت بحران میتواند یکی از پایههای اساسی شهر ایمن باشد.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 15501
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان