ویرانی یا حفظ میراث فرهنگی

ویرانی یا حفظ میراث فرهنگی
نویسنده: 
حمیدرضا حسینی

چندی است که خروج بناهای تاریخی از فهرست آثار ملی ایران که به منزله برداشتن موانع قانونی برای تخریب آن‌هاست، اسباب نگرانی دوستداران میراث فرهنگی شده است. نهادی که چنین دستوری را صادر کرده، دیوان عدالت اداری است که وظیفه "رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین یا واحدها یا آئین نامه‌های دولتی و احقاق حقوق آنها" را برعهده دارد.

چندی است که خروج بناهای تاریخی از فهرست آثار ملی ایران که به منزله برداشتن موانع قانونی برای تخریب آن‌هاست، اسباب نگرانی دوستداران میراث فرهنگی شده است. نهادی که چنین دستوری را صادر کرده، دیوان عدالت اداری است که وظیفه "رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین یا واحدها یا آئین نامه‌های دولتی و احقاق حقوق آنها" را برعهده دارد.

 

روند خروج بناهای تاریخی از فهرست آثار ملی با چند اثرِ نه چندان معروف آغاز شد اما وقتی به خانه- باغ امین‌السلطان (معروف به خانه داییجان ناپلئون) رسید، نگرانی بزرگی را به همراه آورد و حالا آن قدر شتاب گرفته که کمابیش یک خبر عادی تلقی می‌شود و حساسیت زیادی را بر نمی‌انگیزد.

 

ثبت بناها و محوطه‎های تاریخی در فهرست آثار ملی با استناد به یک قانون قدیمی صورت می‌گیرد که در سال ۱۳۰۹ خورشیدی تحت عنوان "قانون حفظ آثار ملی" از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و تا به امروز اعتبار خود را حفظ کرده است.

 

این قانون در ۸۰ سال گذشته هرگز مورد بازنگری قرار نگرفته و با شرایط جدید هماهنگ نشده است. نخستین اشکال، در ماده اول آن است که می‌گوید: "کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکنی که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده، اعم از منقول و غیرمنقول، با رعایت ماده سه این قانون می‌توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می‌باشد."

 

بدین ترتیب، انبوه آثار دوره قاجار و حتا پهلوی که بخش بزرگی از میراث فرهنگی ایران را تشکیل می‌دهند، از شمول این قانون خارج هستند. هرچند که مضحک به نظر می‌رسد، اما اگر یکی از قضات دیوان عدالت اداری به استناد همین ماده به خروج کاخ گلستان تهران یا نارنجستان قوام شیراز یا بازار سرپوشیده تبریز از فهرست آثار ملی حکم دهد، خلاف قانون عمل نکرده است!

 

البته قضات چنین نکرده و نمی‌کنند و احکامشان برای خروج بناهای تاریخی از فهرست آثار ملی مبانی دیگری دارد. آنها معمولا  به ماده سوم قانون حفظ آثار ملی استناد می‌کنند که مقرر می‌دارد: "ثبت مالی که مالک خصوصی داشته باشد، باید قبلا به مالک اخطار شود و قطعی نمی‌شود مگر پس از آن که به مالک اخطار و اعتراضی او اگر داشته باشد، رسیدگی شده باشد و وظایف مقرره در این قانون راجع به آثار ملی فقط پس از قطعی شدن ثبت برعهده مالک تعلق خواهد گرفت."

 

در دو دهه اخیر که ثبت بناهای تاریخی در فهرست آثار ملی شتاب حیرت انگیزی به خود گرفته، این ماده به طور کامل رعایت نشده؛ بسیاری از آثار بدون اطلاع مالکانشان ثبت شده‌اند و طبیعتا فرصتی برای استماع و رسیدگی به اعتراض آن‌ها فراهم نیامده است. این دسته از مالکان، در شکایت به دیوان عدالت اداری همین نکته را مورد استناد قرار می‌دهند و ثبت ملکشان را غیرقانونی می‌دانند.

 

متقابلا وقتی قضات به پرونده‌های ثبت آثار مراجعه می‌کنند، درمی‌یابند که بسیاری از این پرونده‌ها چیزی جز چند عکس و چند پاراگراف توضیح درباره مشخصات بنای ثبتی نیستند. پس به این نتیجه می‌رسند که ثبت اثر بدون توجه به ترتیبات قانونی انجام گرفته و باطل است.

 

از این گذشته، قانون حفظ آثار ملی، همچنان که محدودیت‌هایی را برای مالکان آثار تاریخی تعیین می‌کند (از قبیل ممنوعیت مرمت یا فروش ملک بدون اطلاع و اجازه دولت) تصریح دارد که مخارج حفاظت از بناهای ثبت شده برعهده دولت است.

 

در واقع، یا دولت باید همه آثار تاریخی را رأسا بخرد و حفاظت کند که با توجه به تعداد و گستره این آثار ممکن نیست؛ یا باید در مقابل محدودیت‌هایی که برای مالکان آثار تاریخی وضع شده است، از آنان حمایت کند و امتیازاتی را برایشان در نظر بگیرد.

 

هیچ کدام از این کارها صورت نمی‌گیرد. مالکان آثار تاریخی (خصوصا خانه‌های تاریخی) نه فقط بابت نگهداری از یک اثر ملی، کمکی از دولت نمی‌گیرند بلکه هیچ امتیازی نسبت به سایر شهروندان ندارند. برای نمونه، شهرداری‌ها حاضر نیستند در اخذ عوارض مختلف حتا یک ریال به مالکان خانه‌های تاریخی تخفیف بدهند و در سیستم بانکی و مالیاتی نیز هیچ امتیازی به این دسته از شهروندان تعلق نمی‌گیرد.

 

با این وصف، ثبت یک اثر در فهرست آثار ملی برای مالکان خصوصی، به منزله از میان رفتن حقوق مالکانه است و از همین رو، از اواسط دهه هفتاد که روند ثبت آثار ملی شدت گرفت، روند تخریب آثار تاریخی هم سرعت پیدا کرد. در واقع، مالکان که می‌دانستند اگر ملکشان در فهرست آثار ملی ثبت شود، امکان تخریب یا حتا فروش آن را از کف می‌دهند و نمی‌توانند مانند سایر مردم از ملک خود منتفع شوند، زودتر از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی دست به کار شدند و با انواع شیوه‌های پیدا و پنهان به تخریب بنا اقدام کردند.

 

آنها نیز که خانه‌شان پیشتر ثبت شده بود، مدتی گیج و مبهوت بودند تا این که به راهنمایی وکلا، راهکار قانونی لازم را یافتند و به طرح شکایت در دیوان عدالت اداری دست یازیدند.

 

البته مدیران و وکلای سازمان میراث فرهنگی معتقدند که در قانون مصوب سال ۱۳۰۹، خروج اثر از فهرست آثار ملی پیش بینی نشده و روند ثبت آثار کاملا یکسویه است. بنابراین احکام دیوان عدالت اداری در این مورد را قانونی نمی‌دانند. این استدلال تا کنون در قوه قضائیه محل اعتنا قرار نگرفته است.

 

جدا از این اختلافات، روشن است که هزاران اثر تاریخی کشور را که مالک خصوصی دارند، نمی‌توان صرفا به اتکای قانون حفظ کرد؛ آن هم قانونی که با شرایط هشتاد سال پیش نوشته شده و به طور یک‌جانبه اجرا می‌شود. به بیان دیگر، ساختار حقوقی باید مبتنی بر ساختار حقیقی باشد و اگر ساختار حقیقی اصلاح نشود، دعواهای حقوقی گره‌ای از کار نمی‌گشاید.

 

نگارنده طی سال‌ها فعالیت رسانه‌ای در حوزه میراث فرهنگی، هرگز با موردی مواجه نشد که یکی از مدیران سازمان میراث فرهنگی در یک خانه تاریخی یا حتا در بافت تاریخی زندگی کند. با این حال، برخی از همینان، مالکان آثار تاریخی را به خاطر شکایت به دیوان عدالت اداری به بی‌فرهنگی و منفعت طلبی متهم می‌کنند.

 

اگر مالکان آثار تاریخی بدانند که در حفظ این آثار تنها نیستند، اگر بدانند که این کار منزلت اجتماعی‌شان را بالا می‌برد و برایشان منافع اقتصادی به همراه دارد، چرا باید خواهان خروج ملک خود از فهرست آثار ملی باشند؟ آنها می‌پرسند اگر یک اثر ملی متعلق به همه ملت ایران است، چرا مخارج و تبعات نگهداری‌اش باید برعهده یک نفر ازمیان این ملت چند ده میلیونی باشد؟

 

 

 

در گزارش تصویری این صفحه برخی از این خانه‌های قدیمی را می‌بینیم و راهکارهایی برای حفظ و نگهداری آنها می‌شنویم.

 

 

 

منابع: 

جدید آنلاین

دیدگاه‌ها

نظر جالب یک شهروند آران و بیدگل برای معماری سنتی کویری :
از پرتال آران و بیدگل
خانه های ما دوباره به صورت معماری سنتی ساخته شود ،مدل آپارتمان سازی برای شهرهای کویری معنا ندارد در زمستان برای گرم کردن به انرژی زیادی نیاز دارند و در تابستان همآب و برق زیادی جهت کولرها مصرف می شود .

تنها و تنها راه مدیریت بحران در شهرهای کویری تامین اب است .
تامین آب دو روش دارد یا آب کم مصرف کنیم یا آب ها ی سیل زای فصلی را در سدی جمع آوری کنیم یا هردو روش را بکار گیریم.
آینده 50 شهر کویری تا بیست سال دیگر به تاریخ می پیوندد البته آوردن اب هم برای مصرف آشامیدنی شهرها خواهد بود نه صنایع و کشاورزی حتی بااستفاده مجدد از آب فاضلاب کفاف نمی دهد
پیشنهادی که بنده دارم این است که ،خانه های شهرهای ما دوباره به صورت معماری سنتی گذشته ساخته شود مثلا مدل آپارتمان سازی برای شهرهای کویری معنا ندارد در زمستان برای گرم کردن به انرژی زیادی نیاز دارند و در تابستان هم هم کولر ها نیاز به آب و هم برق دارند.
چرا سرداب یا زیر زمین در ساختمان سازی کویر نقش اساسی ایفا می کرده است لذا باید از دادن عوارض و احتساب در متراژاعیانی ساختمان باید توسط شهرداری ها معاف شوند و همچنین آپارتمانها و آسفالت خیابانها باعث گریز ابرها از روی آسمان شهرها می شود(طبق نظرات دانشمندان بعلت جزیره ای شدن ساختمانهای شهرها) پس خانه هایی که در آن درخت دارند از عوارض شهری تخفیف بدهند و هم پشت بام ساختمانها رنگ روشن داشته باشند.
در اینصورت یک کولر که در تابستان حدود روزی 100-200 لیتربرای یک اتاق 3#3#4 آب مصرف می کند و حدود 3- 5 هزار تومان در روز برق مصرف می کند.
در گذشته با داشتن حیاط و درخت و سرداب ها در خانه این هزینه ها را نداشتند و این هزینه درسال مبلغ زیادی می شود که برای خانواده ها می تواند برای تفریح و مسافرت ها و یا تحصیلات و رفاه عیال و بچه ها شود .
ما را چه نیاز است آپارتمانها بسازیم زمین که ماشا اله تا طبس موجود است و در اسلام هم به خانه های بزرگ اشاره شده که باعث طول عمر است و هم در خانه های بزرگ همه اعضای خانواده از برادر و خواهر و مادر و پدر بزرگ در آن ساکن هستند که آمار طلاق و اعتیاد وحتی بیکاری در خانواده ها با تعاون و همکاری از بین می رود.
چه خوب بود شهرمان به شهرسنتی برمی گشت واین اراده را باید مسئولین تقویت شود و گرنه ما از نخستین شهرها خواهیم بود که در تاریخ محو خواهیم شد. ...

کرباسی
مطالب جالب است گزارش درست شما باعث می شود که . در گوشه گوشه این شهر گنجینه های ارزشمندی نهفته است که مردم آران و بیدگل از آن بی خبرند و همین بی خبری بسیاری از گنجینه های نفیس تاریخی شهر را نابود کرده و یا در معرض نابودی قرار داده. شهر خود را بیشتر و بیشتر بشناسیم چه در فرهنگ و چه در تاریخ و و یا معماری و..... محترم نسبت به مرمت و بازسازی این بناها بیشتر تلاش نمایند، در ضمن پیشنهاد می کنم در مورد احیا فرهنگی برای شخص ملاعلی آرانی و آثار مکتوب و نوع کاربری معماری دربنای مسجد تاریخی قاضی و ملاعلی و نیز مدرسه و خانه ملاعلی و ملاغلامرضا آرانی و... که گذشتگان در این فضا با شاگردان با عیال و فرزندان با سایر کارکنان اداری و ....چگونه زندگی می کردند چون بسیار جالب و خواندنی است گزارشی تهیه نمائید..
ازاینکه یک مطلب اینقدر خواننده دارد مسئولین بویژه میراث فرهنگی شهر نسبت به معماری کویری و قوانین ساخت و ساز ویا مرمت و بازسازی و یا تخریب توسط شهرداری و یا افراد محلی و مالکین نا آگاه چرا تاکنون واکنشی نشان نداده است ؟.
متاسفانه اگر آثار علما و نویسندگان و ابنیه با معماری قدیمی خودمان بدست خودمان نابود کنیم ویا دنبال مرمت و کشف این آثار نباشیم چه انتظاری از دیگران داریم ما چرا نسبت به موطن و محل تولدمان احساس سرافرازی و سر بلندی نمی کنیم .
باید همه مسئولین با هم برای عمران و آبادانی تلاش کنند و شورای شهر بهترین جا برای ادای توضیحات و تصمیم گیری برای شهر است.
لازم است یک مرکز پژوهش های معماری کویری و یا گرایشی در این رشته در یکی از دانشگاههای شهرمان تشکیل شود.
یکی از راههای بزرگداشت و پژوهش در خصوص بزرگان در حفظ و مرمت ابنیه و خانه های آنها ست که متاسفانه در روز چهارشنبه 2-9--1390 نه فقط بخشی از خانه و مدرسه ملاعلی و ملاغلامرضا آرانی در محله قاضی با قدمت 800- 900 قبل تخریب شد و تاکنون برای مرمت اتاقهای آن و ایوان به مالکین فعلی نیز هیچ نوع کمک و همکاری مالی و راهنمایی تاریخی از طریق مسئولین اداره میراث فرهنگی و یا شهرداری انجام نشده است . و نیز پرتال خبری شما هم تاکنون نسبت به اطلاع رسانی و تهیه عکس و خبر و شناسایی آتن به مردم چه کرده است ؟
سمیناری برای بررسی معماری کویری خانه ها و مساجد و بازار و آب انبار و یخچال ها و.... در شهرتان بگذارید.
دنیای ما با اقتصاد و رفاه وابسته است اگر این خوب باشد به جامعه ما نظر می کنند و الگو می گیرند پس معماری شهرمان را ما الگو بسازیم وهر چه کم هزینه تر بهتر .
در 16 آذر شب در شبکه یک سیما آقای دکتر رحیم ارغندی در باره معماری اسلامی مطالب مفیدی بیان داشتند که تقریب به واقع این مطالب بالا است متاسفانه نه از غرب آنچه برای مفید است را گرفته ایم تا مکمل معماری سنتی کنیم و از اسلام هم بخصوص حجاب برای حریم خانه برای زندگی از اسلام چیزی در معماری رعایت نکرده ایم . در قدیم اگر کسی به بالای پشت بام می رفت صد یاالله می گفت ولی از صبح تا شب خانه مردم در دیدرس همسایه هاست.
تخریب آثار تاریخی و فرهنگی و معماری سنتی کاملاً کاری قبیح بوده است حتی اگر از طرف شهرداری باشد.
قسمت های بسیاری از این بنا های ارزشمند و قدیمی شهرمان ، به تلی از خاک تبدیل شده و برخی از دیوارهای آن فرو رویخته است.و یا ...
و چرا اداره میراث فرهنگی به خواب فرو رفته است.؟
وخانه های تاریخی ا به جای اینکه محلی برای تفریح گردشگران و توریستها باشد، به محلی امن برای معتادان و اراذل و اوباش تبدیل شده و وجود سرنگ های بسیار و ... حاکی از این واقعیت تلخ دارد.
بسیاری از خانه های محله های قدیمی ارزش تاریخی دارند بخصوص خانه های که در جنب فهرست آثار ملی ثبت شده، مسجد تاریخی قاضی است نباید اینگونه به حال خود رها شود.
بر بام خانه تاریخی شهرمان که بایستید، با تعداد قابل توجهی از خانه های قدیمی یا تاریخی مواجه می شوید که متاسفانه اغلب آنها وضعیت نامساعدی دارند که در گزارشهای پرتال شما و پژوهشگران تاریخ و فرهنگ و معماری به آنها نیز پرداخته نشده است.!!!
از میان ده ها خانه تاریخی که درشهرمان قرار دارد، به جز چند مورد محدود، تقریبا همه خانه های تاریخی به سرنوشت خانه و مدرسه علوم حوزوی قاضی ملا علی آرانی و ملا غلامرضا واقع در جنب مسجد ملاعلی دچار هستند و در برخی مناطق این خانه ها به محل نگهداری احشام و زباله و... تبدیل شده اند . و سایر این نمونه ها در خانه ها و یا آب انبار ها نیز در محله های قدیمی ... قابل مشاهده است.
این خانه های تاریخی که درست روبروی مسجد جامع قاضی واقع شده و از حیاط این خانه ها، مسجد قابل مشاهده است، اما این همجواری اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرمان.
تاثیری در رسیدگی به این بنا هانداشته و خانه های تاریخی به رغم ارزش و قدمتی که دارند، در حال فروپاشی کامل قرار گرفته است.