مدارس دوستدار کودک

مدارس دوستدار کودک
خلاصه متن: 

این مبحث به بررسی برنامه‎ریزی و طراحی فضاها و محیط‎های نوین در مدارس دوستدار کودک پرداخته و استانداردهای کیفی برنامه‎ریزی را برای بهبود مدارس موجود و سازه‎های موقتی (که به عنوان مدرسه مورد استفاده قرار می‎گیرند) طرح‎ریزی می‎کند. همچنین مطلب پیش‎رو به عناصری چون مکان، طراحی، ساختار، عملکرد و حفاظت از مدارس جدید با رویکرد دوستدار کودک و فاکتورهای مهم احیا و اصلاح مدارس موجود برای تحقق استانداردهای این رویکرد در آنها می‌پردازد.

 

  ترجمه : هانیه فدایی

-    محل استقرار، طراحی و ساختار
مقدمه:

مدارس دوستدار کودک، توهمات معمارانه برخاسته از یک رویکرد عجیب و غریب نیستند. بلکه مدارسی هستند حاصل جمع مزیت‎های متداول مدارس خوب موجود در بسیاری از کشورها؛ با این حال آنها عناصر بیشتری دارند که مکمل و تقویت‎کننده اصول و عملکردهای رویکرد دوستدار کودک به تحصیل است.

 

این مبحث به بررسی برنامه‎ریزی و طراحی فضاها و محیط‎های نوین در مدارس دوستدار کودک پرداخته و استانداردهای کیفی برنامه‎ریزی را برای بهبود مدارس موجود و سازه‎های موقتی (که به عنوان مدرسه مورد استفاده قرار می‎گیرند) طرح‎ریزی می‎کند. همچنین مطلب پیش‎رو به عناصری چون مکان، طراحی، ساختار، عملکرد و حفاظت از مدارس جدید با رویکرد دوستدار کودک و فاکتورهای مهم احیا و اصلاح مدارس موجود برای تحقق استانداردهای این رویکرد در آنها می‌پردازد.

 

در این مراکز توجه به کودک، به عنوان استفاده کننده اصلی از این فضاها و محیط‎های یادگیری، همراه با درک مشارکت خانواده‎ها و اجتماع، شرط اساسی برای حصول بهترین نتایج است. با این توضیح، اهداف اصلی در برنامه‎ریزی مدارس دوستدار کودک موارد زیر را دربرمی‌گیرد:
- جذب دانش آموزان(افزایش دستیابی ها)
- بهبودبخشی میزان مشارکت
- بهبود بخشی میزان نگهداری و تکمیل
- بهبود بخشی دستاوردهای یادگیری
- فراهم ساختن محیط‎های امن، حساب شده، پذیرا برای همه کودکان
-فراهم ساختن محیط‎هایی با قابلیت یادگیری، شامل اسکان کودکانی با ناتوانایی‎های فیزیکی، ذهنی/آموزشی می‎باشند.
- بوجود آوردن حس مشارکت در داخل مدرسه
-درگیر ساختن والدین و اجتماع( به صورت حمایت و مشارکت)
-پرورش هماهنگی میان مدرسه و انجمن آن
- ایجاد هماهنگی میان ابنیه، زمین‎های مدرسه و محیط به گونه‎ای که بچه‎ها با آن ارتباط داشته باشند.

 

روش کلی و نکات کلیدی:
ساختار آموزشی (مدرسه) و محیط اطراف آن (زمین‌های مدرسه) باید عرضه کنندۀ حداقل استانداردهای پایه برای حمایت و تسهیل اهداف مدرسه دوستدار کودک باشد. این موارد اغلب در هر مدرسه خوبی وجود دارد؛ بنابراین نیازهای مدرسه دوستدار کودک به عنوان گامی به پیش در اصول مدارس خوب موجود، در نظر گرفته می‎شود. یک مدرسه دوستدار کودک همچنین باید پاسخگوی بستر محیطی و فرهنگی محل استقرارش باشد. یک روش استانداردسازی کلی، پاسخگوی ویژگی‎های منحصر به فرد یک مکان و فرهنگ نیست و می‎تواند موجب جدایی و بیگانگی با اجتماع شود. مدرسه به عنوان یکی از مهمترین مراحل اولیه زندگی در مسیر رشد روانی و فکری کودک مطرح است. بنابراین درکی از فرهنگ و محیط کودک باید به عنوان ویژگی بارزی در طراحی مدارس دوستدار کودک مد نظر قرار بگیرد. این مساله به تقویت هویت فردی کودک و ارتقای حس تعلق به مکان و تعلق به جمع در او کمک خواهد کرد.

 

وقتی که معماری بازتابی از اجتماع، فرهنگ، محیط طبیعی و خانواده باشد، فراتر از پوسته یا سازه‎های فیزیکی نقش‎آفرینی می‎کند. هنگامی که مدرسه‎ای با تصور کودک به عنوان مرکز مکان شکل بگیرد و از سوی خانواده و اجتماع حمایت شود، ساختارهای فیزیکی آن به محیط‎های پویایی برای یادگیری و آموزش تبدیل می‎شوند- محیط‎هایی که معلمان فرآیند آموزش را در آنها آسان کرده و مدیریت می‎کنند و دانش آموزان امکانات جدیدی که با توانایی‎ها و پتانسیل‎های آنان هماهنگ است را می‎آموزند و کشف می‎کنند. اینگونه مدرسه به یک نظام کلی انسجام یافته تبدیل می‎شود، سیستمی که خودش را با عناصر محیطی که به آن هویت می‎بخشند، تغذیه می‎کند و یکپارچه می‎شود. این مسئله تا آنجا مطرح است که مالکیت گروهی مدارس را ترویج می‌دهد و به مدارس حس تعلق به جوامع مصرف‎کننده‎اش را می‎بخشد. این مهم یکی از اساسی‌ترین نکات در طراحی مدارس دوستدار کودک است.

 

مدارس باید در واقعیت مکانی‎شان، در روابط فرهنگی، محیطی به ثبات رسیده و با خانواده‎ها و اجتماع در ارتباط باشند. اما اگر تمام اینها هم اتفاق افتاد بازهم مدارس باید به نحو متناقضی مکان‎های محلی باشند که به یادگیری کل میراث ریشه‎دار در دانش بشری اختصاص یابد. مدارس فقط جایگاهی برای آموزش در مورد واقعیت محلی نیستند؛ بلکه آنها دروازه‎ای هستند به سوی میراث به جامانده از امکانات و تلاش‎های بشری.

 

معماری مدرسه در عین حال که در تعامل با موثرترین عوامل خارجی قرار می‎گیرد می‎باید هماهنگی با واقعیت محلی را افزایش دهد. به عنوان مثال یک مدرسه روستایی دور افتاده، باید با محیطش سازگار بوده اما دارای فواید نوآوری‎هایی همچون فعالیت‎های مدرن بهداشتی، بازی‎ها و ورزش‎های مردم پسند و تکنولوژی نیز باشد. به همین ترتیب، مدرسه می تواند بازتاب سلسله مراتب اقتدار بومی و فرهنگ احترام به سالخوردگان بوده و در عین حال ارتقادهنده ارزش‎هایی چون مشارکت بچه‎ها در فرآیند یادگیری باشد و به آنها صدایی به وسعت کل (جهان) ببخشد.
معماری مدرسه دوستدار کودک می‎تواند موجب ایجاد هماهنگی میان محیط بومی و نیز گشودگی و پذیرش مزایای تاثیرات عوامل خارجی باشد. این چالشی مهم در معماری و طراحی یک مدرسه خوب، خصوصا مدرسه دوستدار کودک است.

 

عناصر پایه‎ای برای یک مدرسه خوب:
برای افزودن عناصر بیشتر برای تبدیل یک مدرسۀ خوب به مدرسۀ دوستدار کودک؛ ضرورت‌های پایه‌ای برای برنامه‎ریزی و طراحی یک مدرسه خوب، از شروط اساسی است. چالش‌ها در این مورد در بسیاری از کشورها به سطحی بالاتر از یک طراحی ساده می‎رود و ساختن مدارس جدیدی که کودک را محور خود قرار می‎دهند، باعث بازسازی و تغییر مدارس موجود برای تبدیل به مدارس دوستدار کودک می‎شود.
محتوای این چالش این است که آیا مدارس موجود، به راستی مدارس خوبی هستند؟
در جدول یک برنامه‎ریزی پایه و استانداردهای طراحی مربوط به یک مدرسه خوب به اختصار آورده شده است.

 


بخش‎های دیگری برای یک مدرسه دوستدار کودک:

ملاحظات نظری و تجربۀ عملی از عناصر افزوده‎ای نتیجه گرفته شده‎اند که تفاوت میان یک مدرسه خوب با یک مدرسه دوستدار کودک را به وجود می‎آورند.
به عنوان مثال در بم (ایران)، اجتماع، خانواده‎ها و دانش آموزان پس از زلزله سال2001 همراه با هم بر روی پروژه طراحی مدرسه‎ای با عنوان «بازگشت به ساخت بهتر» کار کردند.

 

در نمونه هایی از کشورهای آفریقایی به نظر می رسد راه‌های جدید نه فقط درطراحی مدارس بلکه برای رسیدن به مشارکت فعالانه اجتماع در آفرینش، طراحی و ساخت یک محیط مدرسه دوستدار کودک محقق شده است.
امکانات برای طراحی مدارس دوستدار کودک در میان کشورها و مناطق متفاوت است. در برخی موارد که به شکل وسیعی والدین و اجتماع در کلیه مراحل انجام یک پروژه از استقرار تا طراحی، ساخت و حفاظت درگیر هستند، می‌توان بر استفاده از مصالح بومی ساختمان و مهارت گروهی کارگران فنی تاکید کرد. در موارد دیگر، می‌توان با کدهای دقیق بنا و استانداردهای مصالح انطباق ایجاد کرد، مشروط بر آنکه پروژه تحت نظارت فنی ناظران رده بالای پیمانکاران ساختمانی باشد.
 

در تمام این موارد، موضوع استخراج اصولی درراستای ایجاد سیستم مدرسه دوستدار کودک است.
سه رکن در رشد کیفی کودک وجود دارد که در طراحی مدرسه دوستدار کودک موثر هستند: امنیت، سلامت وتغذیه. باید به شایستگی به این سه رکن پرداخته شود تا مدرسه به یک چشم انداز حساب شده آموزش کلی تبدیل گردد تا محیطی امن با قابلیتی که بچه ها بتوانند در آن رشد کنند را ایجاد نماید.
جدول یک- برنامه ریزی پایه استانداردهای طراحی برای امکانات آموزشی:
 

 

 

 

 

-محل استقرار مدارس و فضاهای آموزشی:
اندازه و محل استقرار مدرسه:
ابعاد و اندازه مدارس در مکانی که واقع می‌شوند و شیوه ای که استقرار می یابند بر یادگیری و چگونگی ارتباط کودکان با سایرین، بزرگسالان و اجتماع تاثیرگذار است. مطالعات نشان می‌دهند که کودکان تنوع، انعطاف پذیری و سهولت نگهداری را در مدارس و فضاهای آموزشی ترجیح می‌دهند. در مجموع، کودکان غالبا می‌گویند که فضاهای سبز مانند گلها، بوته‌ها و درختان که همچون فیلتری در برابر نور شدید آفتاب، گرد و غبار و سرو صدا عمل کرده و موجب زیبایی و سایه اندازی ناهارخوری و فضاهای آموزشی بیرونی می‌شوند، برایشان اولویت دارند. در برنامه ریزی مدارس سنتی به ندرت به این مسایل در مراحل طراحی توجه شده است.

 

 مدارس و زمین‌های مدارس باید به عنوان بخش مکملی در فرایندهای آموزشی در نظر گرفته شوند. ساختمان‌ها ذاتاً فقط سرپناه نیستند، بلکه از آنها به عنوان ابزارهایی برای یادگیری و آموزش استفاده می‌شود. اندازه هر مدرسه، نحوۀ چیدمان و سازماندهی فضاها و محیط‌های آموزشی باید بر پایه نیازهای فیزیکی و برنامه ریزی شده باشد. گذشته از همه اینها، فضاها باید خوب طراحی شده، خوش تناسب بوده و برای فعالیتهای یادگیری و آموزشی چندگانه و یکی شده با فضاها و محیط‌های بیرونی، اندازه باشند.

 

-دیاگرام1: ترتیب فضایی

 

 

تصمیم گیری در مورد محل استقرار مدرسه باید با مشارکت اعضای اجتماع که شامل دانش آموزان، معلمان و روسای انجمن است؛ به همراه نمایندگان دولتی از (ادارات) آب، بهداشت، سلامت، پارک‌ها و بازسازی و رفاه اجتماعی صورت بگیرد. نحوه قرارگیری باید کودکان را نسبت به امنیت، سلامت و خطرات محیطی نظیر سیل،سرو صدای دایمی، گرد و غبار، ضایعات مناطق، انبارهای سوخت، صنایع خرد و کلان، ترافیک،بزهکاری و ویرانگری محافظت نماید. همچنین یک استقرار مرکزی، حس مالکیت را میان کودکان و اعضای جامعه بر می‌انگیزاند.

 

 مدرسه به نحوی ایده آل باید در راستای مسافتی قابل پیاده روی برای همه کودکان باشد. هنگامیکه کودکان به استفاده از وسایل نقلیه عمومی برای رسیدن به مدرسه نیاز پیدا می‌کنند، هزینه ها افزایش می یابد( احتمالا کودکان فقیر ازاین عنایت محروم می‌شوند) همچنین بعد مسافت یکی از عوامل مهم و اصلی برای حضور دختران است. در کوششی به منظور ثبت نام کردن اکثر کودکان، دولت اوتادپرادش در هند، تصویب نمود که 5/1 کیلومتر مسافت حد مطلوب در مناطق مسطح و 1 کیلومتر حد مطلوب برای مناطق کوهستانی می‌باشد. مطالعه‌ای در مصر(لون،1996) نشان داده که 30% ثبت نام دختران هنگامی صورت گرفته که مدارس در سه کیلومتری یا دورتر از خانه‌ها بوده و بیش از 70% در مواقعی بوده که در یک کیلومتری خانه‌ها قرار داشته‌اند.

 

محل استقرار مدارس دوستدار کودک در تامین امنیت، کاربری مناسب و تسهیلات مهم است. مدرسه باید در جایی که مردم در آن زندگی می کنند قرار بگیرد، در روستا یا در جایی که برای خدمت‌رسانی به آن نزدیک باشد. این مسأله تعامل میان کارکنان مدرسه، کودکان و والدین را آسانتر نموده و شانس بیشتری برای تقویت کار گروهی بوجود خواهد آورد.
فضاهای مدارس دوستدار کودک باید نشان دهد که به آموزش و پرورش از سوی اجتماع بها داده می‌شود.

 

تغییرپذیری:
مدارس نباید دارای سازه دایمی باشند. آنها می‌توانند از کودکان در یک اجتماع تغییرپذیر پیروی نمایند. مدارس جدید می‌توانند به گونه ای طراحی شوند که به سرعت برچیده شده و همراه با خانواده‌های کوچ نشین به سوی محل جدید جابه‌جا شوند.
انقلاب مخابراتی تمام جهان را فراگرفته و در کشورهایی با دسترسی غنی به ارتباطات مخابراتی رشد سریعی در آموزش مجازی دیده شده‌ است. آموزش از راه دور(مجازی) و مدارس و فضاهای سایبری، برای معلمان و کودکان در مناطق دور، دستیابی به منابعی را فراهم می‌کند که پیشتر غیر قابل دسترسی بودند. در سیراليون، به طور مثال، معلمان برای درخواست مصالح از همکاران بین المللی از اینترنت استفاده می کنند.

 

برآورد خطر عوارض طبیعی:
شرایط زمین (نظیرظرفیت تحمل، خطر لغزش زمین، شیب زمین)، سطوح آبی، میزان و شدت بارش سالیانه و امکان تاثیر بادهای محلی بر روی سازه مدرسه باید به طور دقیق پیش از انتخاب مکان ارزیابی شوند. کل مطالعه بر روی شرایط خرد اقلیمی(تحلیل زیست اقلیمی)، باید مطالعه‌ای بنیادی برای شناخت محیط باشد و اساسی برای طراحی خوب یک منطقه گرمسیری را که آسایش کودکان و معلمان را فراهم می‌کند، مد نظر قرار ‌دهد. طراحی ضد لرزش در مناطق مستعد زلزله و طراحی ضد طوفان در مناطق دارای بادهای شدید ، سونامی‌ها و بلایای طبیعی باید سنجیده شوند.

 

-فاکتورهای تأثیر گذار در طراحی:
جنسیت:

همانطور که در بخش‌های دیگر جامعه شاهد هستیم، تفکیک جنسیتی در مدارس و فضاهای آموزشی متداول است. در بسیاری از موارد، این تفکیک به باورهای فرهنگی و سنتها مرتبط است. گاهی هم به خاطر قصور در تشخیص مشکلات و نیازها ایجاد می‌شود.
اگرچه گفته می‌شود که دختران نوجوان به سبب فقدان امکانات تفکیک شده به لحاظ جنسیتی ترک تحصیل می‌کنند، اما تا بحال هیچیک از این ادعاها توسط مطالعات و شواهد کمی اثبات نشده است. بلکه آنچه نشان داده شده این است که امکانات نامناسب برای بهداشت، سلامت و آب مدرسه در عدم حضور دختر مدرسه‌ای های نوجوان (اولین گام در ترک مدرسه) و علاقه مداوم آنها به تحصیل، تاثیرگذار بوده است.

 


دسترسی برای معلولین:

به طور تقریبی از هر پنج نفر از فقیرترین مردم، یک نفر معلول است که تلاش برای دسترسی به خدمات اولیه، تکاپوی روزانه آنهاست. ایده دسترسی بهتر یک معلول به امکانات اغلب در برنامه ریزی مدرسه یا فضای آموزشی روستایی یا مناطق فقیر شهری مغفول می ماند. دسترسی ویلچر توسط یک سطح شیبدار در یک مدرسه دوستدار کودک می‌تواند اولین توجه به وجود بچه های معلول در اجتماع  و حق حضور آنها در مدرسه باشد. فقط با تمهیدات ناچیزی(مثل سطح شیبدار)، مدارس می‌توانند برای این کودکان قابل دستیابی باشند. همچنین درها باید عریض بوده و فضای راهروها دارای اندازه کافی برای مانور دادن ویلچرها باشند. پاسنگها یا پله های جلوی در ورودی، موانع ورود به کلاسها و دفاتر بوده که باید ازآنها اجتناب شود. موانع نیز باید از زمینهای مدرسه حذف شوند. مناطق ورزشی و دیگر نواحی برنامه ریزی شده خارج از فضاهای ناهارخوری و آموزشی سایه اندازی شده و باغهای مدارس باید برای معلولان قابل دستیابی باشند. گردش در مسیرها و معابر باید برای همه دست یافتنی بوده و مسیرهای آنها باید به طور منظم، مخصوصا در فصول بارندگی محافظت شوند. طراحی نیاز دارد که دنباله رو هنجارهای تثبیت شده، برای قابل دسترس بودن باشد در حالیکه یه زیبایی شناسی نیز حساس است؛ تمام آن چیزی که معمولا برای این اهداف اضافه می‎شود میزان ناچیزی به هزینۀ نهایی می افزاید. با این وجود ملاحظات در طراحی کافی نبوده و معلمان و دیگر پرسنل مدرسه نیز باید مسولیتهای خود نسبت به کودکان معلول را به خاطر داشته باشند.

 

اقلیم:
تحلیل ویژگی‌های خرد اقلیمی یک سایت برروی طراحی(فرم، شکل، بافت، رنگها، نظامها)، جهت گیری بنا و انتخاب تکنولوژی ساخت، جزییات ساختار و مصالح برای مدرسه و چیدمان و سازماندهی فضاهای یادگیری تاثیرگذار می باشد.
یک مطالعه در بم(ایران) به عنوان مثال نشان داده که شرایط زیست اقلیمی خشن یک ناحیه گرم و خشک با بادهای منظم قوی پر از گرد وغبار و درجه حرارتی که به 50 درجه سلسیوس می رسد، خواهان دستور العمل‌های ویژه‌ای برای محیط‌های دوستدار کودک بوده که شامل جهت‌گیری بنا در امتداد محور شرقی-غربی، دیوارهای ثقیل خارجی و داخلی، استفاده از آب و گیاهان و ایجاد رطوبت، بهره‌گیری از باد شمال برای جریان هوا و سرمایش در تابستان و استفاده از ایوان‌ها، هشتی‌ها، طاقچه‌ها و درختان برای ایجاد اماکنی سایه دار راحت برای کودکان می‌باشند.

 

دیاگرامها:
-پلان1: کلاس درس موجود

-پلان2: کلاس درس  اصلاح شده
اصلاحات اساسی:
-خروج آسان توسط در دوم امکان پذیر است.
-طبقات برای فعالیتهای بیرونی
-کلاسهای با فعالیت چند منظوره
-کوران هوای بهتر با افزودن پنجره ها و بازشوهای دیواری
-باغ
-جداسازی سرویس بهداشتی پسران و دختران
-ایوان‌هایی برای مناطق دارای سایه
 

 

 

منابع: 

کتاب راهنمای یونیسف برای ساخت مدارس دوستدار کودک