پروژههای پردیسان به روایت تصویر
پردیس خانۀ باقریها در گرگان
معمارنت- پردیسان پروژۀ مرمتی گستردهای است که طی آن خانههای تاریخی در حال تخریب در شهرهای ایران مرمت و باززنده سازی شده و با کاربریهای جدید به بافت شهری بازگشته است. معمارنت طرح این ایده و شرح اجرای این پروژه را با مدیر وقت این پروژه در سازمان میراث فرهنگی، مهندس اکبر تقیزاده اصل، به گفتگو نشسته است که تاکنون دو بخش از سه بخش این گفتگو منتشر شده است. در همین راستا پروژههای مختلف مرمت خانههای تاریخی که زیر مجموعه این طرح قرار داشتهاند به روایت تصویر معرفی خواهند شد...
پروژههای پردیسان به روایت تصویر
پردیس خانۀ باقریها در گرگان
آرامگاه کاشف السلطنه (موزه تاریخ چای ایران) آدرس؛ استان گیلان، شهرلاهیجان، انتهای خیابان کاشف شرقی، بعد از میدان دکتر حشمت، در میان خیابان شهید هاشمی نژاد و کاشف شرقی
شماره ثبت در فهرست آثار ملی ایران آرامگاه کاشف السلطنه (موزه تاریخ چای ایران): ۱۷۶۹ تاریخ ثبت ۲۶/۸/۱۳۷۵ ه خورشیدی
مختصات جغرافیایی، آب و هوا، نقشه و … : E 50″00’57.63 N 37″11’46.81
ارتفاع آرامگاه کاشف السلطنه (موزه تاریخ چای ایران) از سطح دریا : ۳۰ متر
نامهای دیگر: مقبره کاشف السلطنه، گنجینه چای، آرامگاه کاشف السلطنه پدر چای ایران، موزه تاریخ چای ایران و …
موزه تاریخ چای ایران (آرامگاه کاشف السلطنه)
منابع:
مقاله تاریخچه ورود چای به ایران نوشته دکتر افشین پرتو مندرج در نشریه گیله وا شماره ۵۲ سال ۱۳۷۸
اسناد پرونده ثبتی موزه چای لاهیجان سازمان میراث فرهنگی
مجله موزه ها، شماره یازدهم، پاییز ۱۳۸۱ نوشته جنت مظلوم
کتاب حاجی محمد میرزا کاشف السلطنه، پدر چای ایران
کتاب از آستارا تا استار آباد، نویسنده منوچهر ستوده
روزنامه اطلاعات، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۰۸ خورشیدی
کتاب نامها و نامدارهای گیلان، نویسنده جهانگیر سرتیپپور
تارنمای انجمن مفاخر معماری ایران
آرامگاه کاشف السلطنه در شبکه اینترنتی نگاه
خبرهای مربوط به زوال و تخریب بناها و آثار تاریخی این روزها تا حدی زیاد شده که برای شنیدنش لازم نیست گوشها را تیز کنیم و خیز جستجوگرانه برداریم. سرمان را که برگردانیم غفلت و نابودی را در انواع و اقسام مختلف مشاهده میکنیم. مشاهدات سریع وبیوقفهای در عصر دیجیتال که گاهی حتی حال و مجال غمگین شدن را از ما میگیرد!...
پروژۀ «خانهموزۀ دکتر علی شریعتی» در خانهای ساده و دو طبقه مثل بسیاری از خانههای معمول در خیابان جمالزاده تهران (مربوط به دهۀ 50 شمسی) شکل گرفت. خانهای که دکتر علی شریعتی دوران کوتاهی از عمر خود را در آن به سر برده بود و بیشتر از لحاظ حضور یک شخصیت فرهنگی واجد ارزش بود تا ویژگیهای معماری. کارفرما سازمان توسعۀ فضاهای فرهنگی شهرداری تهران بود و فعالیتهای اجرایی حدود هشت ماه طول کشید.
معمارنت- ایدۀ ساخت موزهای در شهر زاهدان با قدمتی چند هزارساله چهار دهه پیش در سالهای قبل از انقلاب مطرح شده بود. فضایی برای برخورد دانش و ارزش، دیدن و شنیدن، فرهنگ اکنون و سنت دیروز و تعقل و تخیل انسان گذشته و حال این سرزمین که بتواند با نمایش آثار و بقایای تاریخی و اکتشافات باستانی در مقیاسی منطقهای عمل کند. در ابتدای امر طرح موزه توسط مشاوری تهیه و در پی آن اسکلت بتنی ساختمان در زمینی به طول 166 متر و عرض 90 متر با مساحت 15000 متر مربع در شمال بلوار شهید مطهری شهر زاهدان اجرا شده بود. اما با وقوع انقلاب توقف ساخت این پروژه نیز ناگزیر بود.
موزۀ بزرگ منطقهای جنوب شرق کشور
بهروز احمدی(مهندسین مشاور شارستان)
سال بهره برداری: 1389
معمارنت- سخن گفتن از کار فرهنگی و اجتماعی در روزگاری که فرهنگ به معنای علم اندوزی، و ترویج آن به مثابۀ کیمیایی ارزشمند در قلل رفیع مرارت، مشقت و سختکوشی جلوهگری میکرد، امری بود طاقتفرسا که مرد کهن میطلبید. از این رو نوشتۀ حاضر درصدد آن است تا به معرفی یکی از فخیم و سخیترین فرهنگدوستان اصیل ایرانی، یعنی حاج حسینآقا ملک که بدون هیچگونه تفرعنی با صرف و وقف ثروت عظیم و مایملک وافرش در جهت امور فرهنگی، نام خود را در راستای تداول، انباشت و تعالی فرهنگ این مرز و بوم جاودان و قرین ساخته، بپردازد. در این مقال پس از آشنایی مختصری با شجره و پیشینۀ مرحوم ملک به خدمات و فعالیتهای ارزندۀ وی با تأکید بر کتابخانه و موزۀ ملی ملک میپردازیم.
معمارنت-در میانه سدۀ نوزدهم، در پی جنگهای ایران و روس و در نتیجۀ مداخلات انگلستان، آن مقدار زمین، تبعه و اقتدار از پیکرۀ شاهنشاهی فرتوت ایران جدا شده بود که آن گربه کمین کرده، در جنوب آسیا شکل بگیرد. گربهای که هم اکنون نیز در آستانۀ سدۀ 21، چمباتمهزده در شمال خلیج فارس و اقیانوس هند در پی سهم و موقعیت ویژه خود در جامعۀ جهانی و در عرصۀ بینالمللی است.
در ابتدا وظیفه خود میدانم از کوشش های بی دریغ برگزارکنندگان و کلیه دست اندرکاران این مراسم در راستای ارج نهادن به ارزش های تاریخی و فرهنگی شهر اصفهان ، قدردانی نموده و از فرصتی که در اختیار اینجانب قرار گرفته است ، تا بخشی از فعالیتهای مطالعاتی و طراحی بعمل آمده در رابطه با شهر اصفهان ، منطقه و محور تاریخی- فرهنگی این شهر ، ظرف سالهای گذشته ، معرفی گردد ، سپاسگزاری و تشکر نمایم.
در ابتدا وظیفه خود میدانم از کوشش های بی دریغ برگزارکنندگان و کلیه دست اندرکاران این مراسم در راستای ارج نهادن به ارزش های تاریخی و فرهنگی شهر اصفهان ، قدردانی نموده و از فرصتی که در اختیار اینجانب قرار گرفته است ، تا بخشی از فعالیتهای مطالعاتی و طراحی بعمل آمده در رابطه با شهر اصفهان ، منطقه و محور تاریخی- فرهنگی این شهر ، ظرف سالهای گذشته ، معرفی گردد ، سپاسگزاری و تشکر نمایم.
یادم هست، پنجسال پیش، وقتی گزارشی از بازسازی مجموعه «سنت کلمب» در آلمان را در صفحهی معماری روزنامه اعتمادملی منتشر کردم، واکنشِ تقریباً وسیعی، بویژه در میان اهالی و کارشناسانِ سازمان میراث فرهنگ کشور سبب شد. این مجموعه را «پیتر تسومتور» بر روی محوطهای تاریخی ساخت که در زیرِ آن لایههایی از تمدن روم تا قرون وسطی وجود داشت و بالاترین لایه هم متعلق به کلیسایی قرون وسطایی بود که محرابش هنوز پابرجا بود. از ضربات جنگ هم جان به سلامت بردهبود.
یادم هست، پنجسال پیش، وقتی گزارشی از بازسازی مجموعه «سنت کلمب» در آلمان را در صفحهی معماری روزنامه اعتمادملی منتشر کردم، واکنشِ تقریباً وسیعی، بویژه در میان اهالی و کارشناسانِ سازمان میراث فرهنگ کشور سبب شد. این مجموعه را «پیتر تسومتور» بر روی محوطهای تاریخی ساخت که در زیرِ آن لایههایی از تمدن روم تا قرون وسطی وجود داشت و بالاترین لایه هم متعلق به کلیسایی قرون وسطایی بود که محرابش هنوز پابرجا بود. از ضربات جنگ هم جان به سلامت بردهبود.
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود / نبود دندان، لابل چراغ تابان بود
سپید سیمرده بود و در و مرجان بود / ستارۀ سحری بود و قطرهباران بود
یکی نماند کنون زان همه، بسود و بریخت / چه نحس بود! همانا که نحس کیوان بود...
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود / نبود دندان، لابل چراغ تابان بود
سپید سیمرده بود و در و مرجان بود / ستارۀ سحری بود و قطرهباران بود
یکی نماند کنون زان همه، بسود و بریخت / چه نحس بود! همانا که نحس کیوان بود...
این مصراعها از قصیدهی «ابوعبدالله رودکی» که در پایان عمر پرفراز و نشیباش نوشته بود، پس از هزار سال یکی از سرنخهای دانشمندان تاجیک و روس برای پیدا کردن آرامگاه «آدمالشعرا» شد.