«رخداد تازۀ مستند» در شصت و هشتمین نشست پژوهشی خود برگزار میکند:
یکشنبه پنجم اسفندماه، ساعت 18
دومین نشست از سلسله نشستهای «معماری و کنشگری»
نمایش مستند کاراکاس: شهر غیر رسمی «Caracas: The Informal City» - ساختۀ Rob Schröder (محصول سال 2007) - (مدت زمان: 110 دقیقه)
ارائۀ بحث «معماری، ابزار کنشگری» توسط علی غرقی (معمار و طراح شهری) - (به مدت 45 دقیقه)
در دومین نشست از سلسه نشستهای «معماری و کنشگری»، این بار به سراغ متخصصانی از حوزه طراحی و ساخت فضاهای مصنوع مي روندکه با کمکگرفتن از ابزارهای فنی و تحلیلی رشتههای تخصصی خود، و کماکان در نقش «معمار/ شهرساز» در عرصه کنشگری اجتماعی/ سیاسی دست به عمل میزنند. این نشست دو بخش خواهدداشت:
معمارنت- چهارمین خیریه اسفندگان کتاب امسال در حمایت از خانه عماد در نشر چشمه کریم خان برگزار می شود.
«خیریهی اسفندگان کتاب» نهادی است مستقل، که در سال ۱۳۹۴ توسط جمعی از نویسندگان ایرانی راهاندازی شده است. در این نهاد، نویسندگان ایرانی، فارغ از عقاید و سلایق، یک روز در سال گرد هم میآیند تا ورای نظریات ادبی و باورهای شخصی، با فروش آثار تألیفیشان، اعم از رمان و مجموعهداستان، گامی برای آشناتر کردن مخاطبان ادبیات با داستان ایرانی بردارند. عواید این فروش گروهی هر سال به یکنهاد یا مؤسسهی ثبتشده و معتبر هدیه میشود که فعالیت اصلیاش انجام امور خیریه باشد؛ این نهاد یا مؤسسه با معرفی اعضا انتخاب میشود. «خیریهی اسفندگان کتاب» نهادی فاقد بودجه است و هرگونه همکاری با آن افتخاری است.
سروده های روی داربست
نمایشگاه گروهی آثار تجسمی معماران
گشایش: ۴ تا ۲۲ خردادماه ۱۳۹۷
افتتاحیه: جمعه ساعت ۵ تا ۹ شب
ساعت بازدید: شنبه تا پنجشنبه | ۱۱ صبح تا ۸ شب
آدرس: خیابان کریمخان، خیابان سنایی، کوچه سیزدهم، پلاک ۲۱| گالری سایه
((تلفن:۸۸۸۲۷۸۸۶ (( گالری در تعطیلات رسمی تعطیل است
کیوریتور: معصومه ملایی
طراح پوستر: مازیار اصغری
معمارنت- مجموعه با موضوع " مکان"، اولین مجموعه ی موسسه ی هنری Samii and Honari ست که از سال 2014 شروع به جمع آوری آن کرده و این جمع آوری همچنان ادامه خواهد داشت.
این مجموعه به دغدغه هنرمندان در ارتباط با "مکان" می پردازد.
اینکه چگونه مکان توسط هنرمند دیده میشود؟ چگونه داستان تجربه یک مکان توسط یک هنرمند بازگو میشود؟
چه تجربه ای از یک مکان برای هنرمند ماندگار و بازگویی پذیر است ؟ آیا تجربه مکان توسط هنرمند دست به دست شدنی ست؟
مجموعه ای که تا به حال جمع آوری شده شامل 23 طراحی ، عکاسی و ویدئو ست و تمام تلاش آن اندیشیدن از طریق تصویر است برای پیدا کردن اینکه ،چه چیز یک مکان را "مکان" می سازد؟
گالري امروز،اصفهان ،ابشار دوم ،بن بست فرشيد شماره ٣،پلاك ٣٢٤
در ادامهٔ نشستهای گروه مطالعات معماری ایران دانشگاه تهران، روز دوشنبه بیستو نهم آذر ماه ۱۳۹۵، سمیناری با موضوع «جایگاه نظریههای نقد در تاریخ هنر معاصر» در دانشگاه تهران برگزار میشود.
سخنران این سمینار دکتر کامبیز موسوی اقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران، دانشآموختهٔ کارشناسی ارشد پژوهش هنر در دانشگاه تهران و دکترای تاریخ هنر و مطالعات بصری از دانشگاه متروپولیتن منچستر انگلستان است؛ ایشان همچنین سابقهٔ تدریس در دانشگاههای منچستر را داشتهاند. حوزهٔ تحقیقات وی شامل فلسفه و تاریخ هنر و علم، آنتروپی، هنر مدرن و هنر معاصر ایران است.
دکتر موسوی اقدم در یادداشتی که برای کوبه فرستادهاند، محورهای بحث سمینار را چنین شرح دادهاند:
«تاريخ هنر نو را مىتوان با اين ويژگىها توصيف كرد: زمينهمحور، موضعى، بينارشتهاى، و البته انتقادى. در طول چند دههٔ اخير، اهميت يافتن نظريههاى نقد در تاريخنگارى هنرْ راهبردها، روشها و اهدافِ رشتهٔ تاريخ هنر را دگرگون كرده است. اين سمينار قصد دارد به ضرورتهاى نظريههاى نقد جديد در تاريخ هنر بپردازد و روشهاى آموزش جديد را در پرتو آن مورد بحث قرار دهد.»
محمد ضیمران (۱۳۲۶- اصفهان) فیلسوف ایرانی و عضو گروه فلسفهٔ هنر در فرهنگستان هنر ایران است. او دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه تهران (۱۳۵۱)، کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه ماساچوست (۱۹۸۳) و دکتری معرفتشناسی و آموزش فلسفه از دانشگاه ماساچوست (۱۹۸۵) است. او مولف کتابهایی چون «مبانی فلسفی نقد و نظر در هنرها»، «افلاطون، پایدا و مدرنیته»، «فلسفه میان حال و آینده: جستاری در باب اندیشههای فلسفی معاصر»، «جستارهای پدیدارشناسانه پیرامون هنر و زیبایی»، «درآمدی بر نشانهشناسی هنر»، «فلسفهٔ هنر ارسطو»، «میشل فوکو: دانش و قدرت»، «نیچه پس از هیدگر، دریدا و دولوز»، «گذار از پدیدارشناسی به نقد آن و ورود به پساساختارگرایی» و «گذار از جهان اسطوره به فلسفه» است.
این سمینار در روز سهشنبه، ۳۰ آذر ماه ۱۳۹۵ از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در تالار ایران دانشکدهٔ هنرهای تجسمی دانشگاه تهران برگزار میشود. شرکت در این نشست برای علاقهمندان آزاد است.
او مولف کتابهایی چون «مبانی فلسفی نقد و نظر در هنرها»، «افلاطون، پایدا و مدرنیته»، «فلسفه میان حال و آینده: جستاری در باب اندیشههای فلسفی معاصر»، «جستارهای پدیدارشناسانه پیرامون هنر و زیبایی»، «درآمدی بر نشانهشناسی هنر»، «فلسفهٔ هنر ارسطو»، «میشل فوکو: دانش و قدرت»، «نیچه پس از هیدگر، دریدا و دولوز»، «گذار از پدیدارشناسی به نقد آن و ورود به پساساختارگرایی» و «گذار از جهان اسطوره به فلسفه» است.
این سمینار در روز سهشنبه، ۳۰ آذر ماه ۱۳۹۵ از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در تالار ایران دانشکدهٔ هنرهای تجسمی دانشگاه تهران برگزار میشود. شرکت در این نشست برای علاقهمندان آزاد است.
"ماشینی برای زندگی" نمایشگاهى است در
دو صحنه؛
سوم آذر: پرفورمنس در گالری طراحان آزاد
و
_ چهارم، پنجم، یازدهم و دوازدهم آذر: اینستالیشن در خیابان دربند، خیابان اسدالهی، خیابان حسینی، نبش خیابان ثمری، پلاک 14
ساعت 4 تا 8 بعد از ظه
از استيتمنت نمايشگاه:
چهار سال پیش رئيس کميسيون اقتصاديِ وقتِ مجلس ادعا کرده بود دو ميليون و۲۰۰ هزار واحد خانهی خالي در تهران وجود دارد. سه سال پیش وزیر راه و شهرسازیِ وقت در مصاحبهای اعلام کرد نزدیک به 400 هزار واحد مسکونی خالی در تهران وجود دارد و با احتساب خانههای احداثی در شهرهای جدید، در مجموع بالغ بر یک میلیون دستگاه واحد مسکونی خالی در تهران وجود دارد. پارسال– دُرُست ده سال بعد از فارغالتحصیل شدنم از مدرسه معماری- برای اولین بار رفتم کارگاه ساختمانی، یک ساختمان مسکونی ده واحدی در تهران. بابام و چند نفر دیگر ...
معمارنت-هر گوشه ای بنشینی، به هر سمتی قدم برداری، هر کجا برای درنگ بایستی، در اینجا چندان بلاتکلیف به نظر نخواهی رسید. سکوها با سخاوت ، پیرامون فضای باز میانی، راحت ترین و بی آلایش ترین نقطه برای نشستن هستند. در شهری که جایی برای ماندن در آن ساخته نمی شود این چنین فرصتی برای حضور، بی نظیر است. سالهای دور را به خاطر می آورم، کودکی را. اینجا از نخستین مکانهایی بود که جهان پیرامونم را با آن تثبیت کردم. قبل از آن البته نقش جهان بود که درکودکی بخشی قطعی از دنیای بیرون بود. منطق کودکی گویا پذیرفته بود که دنیا شهریست که در آن خانه داریم و این شهر یک میدان دارد با چند ساختمان غول پیکردر اطراف و انبوهی از غرفه ها. هنوزتصوراینکه کسی معماری را خلق می کند شکل نگرفته بودو اینها انگارخود ازابتدا بودند. مرزهای تجربه ی شهر که عقب تر رفتند" پلازا" دومین فضای ازلی را در ذهن من شکل داد. آن چه خوب به خاطر دارم این گمان است که گنبد آبی آن سوی خیابان با ساختمان آجری پیرامون حیاط بزرگ یکی است. امروز این باور ابتدایی برایم جدی ترین تصویر اینجا را می سازد.
بدنه ی آجری سه طرف فضای باز، عرصه ای را تعریف کرده که استادانه مردم را دعوت به تماشا می کند. این شاید درست ترین قدرشناسی معمار است از در اختیار گرفتن فرصت طراحی در مقابل اثری چون مدرسه ی چهارباغ . معمار آن لحظه ی تاریخی را به تمامی درک کرده است. لحظه ی تبدیل شدن یک زمین خالی به یک احتمال اندک. احتمال اندک برپاشدن بنایی ماندگار. و پلازا در نظر من آن احتمال اندک است که به وقوع پیوسته. هیچ ِ میانی- هیچ کاری نکردن در برابر گنبد مدرسه- ، گودال باغچه ی ساده، رواق همکف، ایوان و رواق فوقانی، همه ی اینها گویی در سکوتی موقر در درست ترین مکان و زمان بهاره ای از تاریخ تبدیل شده اند.