«شما حتماً دیدهاید که بعضی وقتها توی روز روشن چراغ خیابانها روشن است؟ و حتماً پیش خودتان گفتهاید که ببینید چطور برق مملکت بیخودی مصرف میشود؟! بیخودی نیست. این کار به دلیل بار اضافی در شبکه است. نمیشود نیروگاهها را خاموش کرد، چون خاموش کردن و راهاندازی دوباره، به ماشینآلات صدمه میزند...
معمارنت- به تازگی سایت گاردین در سلسله مطالبی، روایت شهرهای دنیا را منتشر میکند. روایتهای شهری بخشی از داستانهای فراموش شدهای است که هویت و هستی شهرهای امروز را رقم زدند. با خواندن این روایتها میتوان دلایل موفقیتها و شکستهای امروز را بهتر درک کرد. معمارنت قصد...
روایتهای شهری به روایت فصلنامه زندهرود
معمارنت : شماره 60 فصلنامه فرهنگ، ادب و تاریخ «زندهرود» به موضوع «راوی: شهر» اختصاص یافته و آرش اخوت در مقدمه آن خواسته است که شهر را از زاویه «هنرِ شهری» بخواند و تأویل کند. «راوی: شهر» بر...
خیلی ساده شروع شد. هر دو تا میخواستند از وسط کوچه رد بشوند. جوی وسط پر از فاضلاب بود و لیز شده بود. ترمز گرفتند و جوی لیز سیمانی عقب موتورهایشان را به هم زد. هر کدامشان گاز دادند که از جو رد بشوند، نشد، باز هم گاز دادند. صدای موتورسیکلت و دود، بچهمحلهایی را که سر سه راه...
روش روایی در تاریخ نگاری ایران، سابقه طولانی دارد. اما به این روش، چونان روشی اتکاءپذیر و علمی، کمتر بها داده شده است. تاریخنگاران ترجیح دادهاند که وقایع تاریخی را از دیدگاه و موضع حق به جانب نقل کنند و از زاویه دید مکانی، زمانی و ایدئولوژیک خود به تاریخ بنگرند و چونان عقل...
معمارنت _ رمان «نیمهی غایب»، رمانی درونگرا است و در فضای ذهنی شخصیتهایش سیر میکند. اما بههرحال، این فضای ذهنی بهشدت با فضای بیرون از ذهن آنها رابطه دارد. و حاصل کار، تصویری است که از زاویهی دید آنان تجسم مییابد؛ گاه در فضاهای بسته همچون خانه، بیمارستان، کلاس درس،...
فرهیختگی
سید مجتبی عابد حیدری
سنگینی گونی پلاستیکی و کثیفی که حمل میکرد آنقدر بود که قامت نحیفش را خم کند. گونی را روی زمین گذاشت و تا کمر داخل مخزن زباله فرو رفت و شروع کرد به جستجو داخل زبالهها. چندتا بطری پلاستیکی و ظرفهای یکبار مصرف و خرت و پرت را جدا کرد...
بهار جزیره سبز بود، از آن سبزهای تازهای که توشان زرد و سفید هست، سبزِ تازه، سبز مثل این که هیچ وقت زمستان نبوده. اسم جزیره را بچهها گذاشته بودند، بعدش هم بحث کرده بودند که در واقع جزیره نیست و شبه جزیره است، اما جزیره از نظر مفهومی باحالتر از شبه جزیرهست: تک افتاده و جدا، همین شد که سرِ...
اصفهان، مجلس اول
(جن نامه ، هوشنگ گلشیری)
بعد از امتحانات ثلث سوم پدر مرخصی گرفت و همه به اصفهان رفتیم، تنها باری كه به شهرمان برگشتهبودیم. حقوق پدر دو برابر شدهبود و میشد ولخرجی كرد.
دروازهنو، پشت بارو، خانـﮥ عمهها بود. خانـﮥ خالهشازده چهارسوق علیقلیآقا بود: گنبدی...