افزودن دیدگاه جدید
در بسته پیشنهادی طرح جامع مسکن از برنامه جامع نوسازی و مقاوم سازی بافت های نابسامان شهری در مهر ماه 1393 از تلاش برای «به تاریخ سپردن سکونتگاه های نابسامان» تا پایان سند چشم انداز توسعه گفته می شود. در همین بسته آمارها حکایت از سکونت حداقل 19 میلیون نفر از شهروندان در مساحتی بالغ بر 130 هزار هکتار در 4 پهنه زیر دارد:
1- بافت های فرسوده با پیشینه تاریخی و ارزشمند
2- بافت های فرسوده با پیشینه میانی یا دارای پیشینه شهری
3- سکونتگاه های غیر رسمی
4- بافت های فرسوده دارای کاربری های غیر شهری ناکارآمد (زندان ها ،پادگان ها، کاربری های صنعتی رها شده و انبارها)
که بر این اساس سیاست های اصلی برنامه برای پهنه های مختلف به این شرح است:
1- برای بافت های فرسوده با پیشینه تاریخی، بارگذاری مجدد و مقاوم سازی
2- برای بافت های فرسوده با پیشینه میانی نوسازی وتامین مسکن جدید
3- برای سکونتگاه های غیر رسمی، ارتقاءتدریجی وبهسازی مسکن همراه با سیاست های رفاه اجتماعی
4- برای بافت های فرسوده دارای کاربری های غیر شهری ناکارآمد، اراضی ذخیره نوسازی به صورت محدود.
در همین بسته جمعیت بافت فرسوده تاریخی تا سال 1395، حدود 12 میلیون نفر در مساحت 78 هزار و 274 هکتار و جمعیت سکونتگاههای غیر رسمی 8.8 میلیون نفردر مساحت 65 هزار و 401 هکتار اعلام می شود.
از آمارها که بگذریم مشکلات عدیده این سکونتگاههای در حال رشد خود بهترین گواه ناپایداری اقتصادی و اجتماعی ناشی از رویکرد مندرج در برنامه های توسعه است. برنامه ریزی توسعه از بالا و حذف دهک های پایین جامعه از این برنامه ریزی ها و در نهایت ارجاع این دهک ها به حمایت سازمانها، بنیادها و کمیتههای خیریه سبب تنزل دهک این بخشها و حتی ترک بافت فرسوده تاریخی و سکونت در سرپناههای سکونتگاههای غیررسمی شده است. شهروندزدایی در این بافت ها و نادیده گرفتن کم درآمدها در برنامه ریزیهای فضایی، طرح های جامع و تفصیلی و برنامههای توسعه عملاً به توسعه این سکونت گاه ها علیرغم مقابله جدی و در مواردی کجدار و مریض با آنها شده است.
این سکونتگاهها فاقد طرحهای شهرسازی، ایمنی ساخت، مصالح مناسب، تاسیسات زیر بنایی (خیابانکشی، فاضلاب، دفع آبهای سطحی، در مواردی آب و برق و گاز) و فقدان خدمات آموزشی، بهداشتی، انتظامی و شهری (فضاهای رفاهی، جمعآوری زباله، روشنایی معابر و ...) هستند و براثر این کمبودها و نیز تراکم جمعیت، مشکلات بهداشتی، امنیتی، محیط زیستی و فرهنگی نیز بوجود میآید که زمینه مناسب برای رشد رفتارهای ضداجتماعی و جرایم را هم در پی میآورند.
بدیهی ست که دولت فاقد توان اقتصادی برای نوسازی این حجم از (به قول خودش) سکونت گاه های غیررسمی یا همان سکونت گاه های نابسامان است و راهکارهایی که برای نوسازی و تامین مسکن جدید داده می شود.
******
یک دیدگاه رایج در بین مسئولین شهری درباره کار در سکونت گاه های غیررسمی این است که هرگونه تلاش برای ارتقا کیفیت سرپناه ها در این مناطق، رسمیت بخشیدن به یک امر غیرقانونی است.
دیدگاه دیگری نیز معتقدند که مسئله سکونتگاه های غیررسمی فقط با ساخت واحدهای جدید و استفاده بهتر از زمین با استفاده از ساخت در ارتفاع باید حل کرد.
دیدگاه سوم، معتقد است که این مناطق بدلیل ضعف های ساختاری و ناایمن بودن سازه ها در مقابل حوادث طبیعی و هم بخاطر شیوع جرم و آسیب های اجتماعی در آنها باید حذف شده و پاکسازی گردند. این پاکسازی باید به نوسازی از صفر بینجامد که جهان جدیدی را در این مناطق بوجود آورد.
دیدگاه آخر، با رویکرد مطالبه گری صرف کنش خود را معطوف به امر قدرت کرده و هرگونه تلاش برای قدرت یابی خرد و از پایین را موکول به تغییر ساختارهای قدرت در بالا می کند.
مدرسه تجربه به ما آموخته است که همه رویکردهای بالا خواسته یا ناخواسته، در عمل به تداوم و رشد سکونت گاه های غیررسمی منجر شده و میشود. چرا که اولا حضور رو به رشد این سکونت گاه ها بویژه در شش دهه اخیر ناشی از ناموزونی برنامه های توسعه و توزیع نابرابر منابع و حذف اقشار کم درآمد در تسهیم منافع ملی بوده است. در دیدگاه اول تلاش روزانه میلیونها نفر از شهروندان این سرزمین برای تامین سرپناهی حداقلی غیرقانونی شمرده شده و بدین وسیله صورت مسئله پاک می شود.
به کسانی که رویکرد دوم را اتخاذ میکند می شود گفت که ساخت بناهای نوساز در ارتفاع با امکانات متوسط، در توان ساکنان این مناطق نبوده و انها را مجبور به زندگی در حاشیه های بدون امکانات شهرها کرده است. بنابراین ساخت و ساز در زمین هایی که فاقد ارزش مبادله ای هستند، با بالا بردن ارزش این سکونتگاه ها موجب کوچ دوباره این اقشار بی بضاعت به حواشی جدید خواهد شد.
رویکرد سوم و چهارم مانند دو رویکرد پیش از آن، حل مسائل عینی و روزمره میلیون ها نفر را به تحقق امر محالی ارجاع می دهد که در بهترین حالت دولت توان تامین 10 تا 15 درصد از آن را دارا است. بنابراین نمی توان در برابر تامین حداقل شرایط زیست انسانی در این سکونتگاه ها بی تفاوت باقی ماند یا آن را به تعویق انداخت. با نگاهی به تجربه نوسازی در مناطق اجرا شده، می بینیم که ساکنان قدیمی از مناطق نوسازی شده می روند و در محلات جدیدی سکونت می کنند که با توان اقتصادی و ساختارهای فرهنگی آنها هماهنگ باشد. شاید به همین دلیل است که هکتارها سکونت گاه نابسامان سال به سال توسعه یافته و بیشتر شده اند.
به نظر می رسد راه حل بی واسطه و در دسترس، ورود به میدان و کمک به قدرت یابی محلی است. تلاش فعالان دغدغه مند با مشارکت نیروهای محلی که همزمان با ارتقا کیفیت سکونتگاه ها مسائل فرهنگی و اقتصادی آنها را نیز در سطوح خرد تا حد ممکن حل کند. اصلاح سازه ها و ارتقا این سرپناه ها همراه با ارائه خدمات آموزشی و مشاوره های فرهنگی، به جای تخریب و تاراندن این اجتماعات شهری افق های امید به آینده را بروی آنان میگشاید و با برسمیت شناختن حق زندگی و تامین امکانات زندگی و مأمنی که در آن ببالند، از تجربه موفق آنها الگویی برای دیگران می سازد. کاری دشوار و زمان بر که گویی لایه ای گسسته از فرش این اجتماعات شهری را مرمت و رفو کند و چونان تار و پود آن را گره بزند که اجتماعات این مناطق از پس مطالبه حقوق خود و در عین حال ایفای نقش شهروندی برآیند.
لینک های مرتبط:
http://memarnet.com/fa/node/4026
http://memarnet.com/fa/node/4031
http://memarnet.com/fa/node/4056
http://memarnet.com/fa/node/4054
منبع عکس: معمارنت- گروه اجرایی، گروه اجرایی ارتقاء معماری در محله 14معصوم (ع) نیشابور
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 2064
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان