افزودن دیدگاه جدید
معمارنت- «فتوآرت» (photo art ) یک نام من درآوردی و جعلی است. اصلا نمی دانم آیا کسی یا کسانی غیر از من و قبل از من از این اسم استفاده کرده اند یا نه و آیا این نام را برای همان کار یا کار هایی که من به آن ها فتو آرت اطلاق می کنم استفاده می کنند یا خیر.» این جملۀ شهریار سیروس راجع به نمایشگاه فتو آرتی است که در نگارخانه کاوه برپا ترتیب داده است. این نمایشگاه از 5 اردیبهشت ماه 1392 به مدت یک هفته برپا خواهد بود.
معمارنت- «فتوآرت» (photo art ) یک نام من درآوردی و جعلی است. اصلا نمی دانم آیا کسی یا کسانی غیر از من و قبل از من از این اسم استفاده کرده اند یا نه و آیا این نام را برای همان کار یا کار هایی که من به آن ها فتو آرت اطلاق می کنم استفاده می کنند یا خیر.» این جملۀ شهریار سیروس راجع به نمایشگاه فتو آرتی است که در نگارخانه کاوه برپا ترتیب داده است. این نمایشگاه از 5 اردیبهشت ماه 1392 به مدت یک هفته برپا خواهد بود.
این نمایشگاه مجموعهای از عکسهای تخت جمشید است که به همراه پویا طالبی گرفته و پس از چاپ، هر کدام آهسته با تکنیکهای مختلفی – از کلاژ گرفته تا نقاشی آکرلیک و خوشنویسی و ... – شکل گرفتند و تبدیل به آثار مختلفی شدند.
شهریار سیروس متنی در توضیح این نمایشگاه نوشته که در ادامه میآید:
یادم می آید روزی دوستی متفنن در زمینه نقاشی به دیدارم آمد و به مناسبتی به دیدار این «نقاشی – عکس» ها دعوتش کردم. او که از دیدن کارها بسیار ذوق زده می نمود با اشتیاق از من پرسید نام این سبک از نقاشی چیست. لحظهای ماندم. در تمام این مدت به همه چیز، حتی نحوه امضا کردن آثار فکر کرده بودم بجز اسم. اما در همان لحظه کوتاه نمیدانم چرا فکر کردم خیلی بد است که من چنین کارهایی را انجام بدهم و اسمشان را ندانم. انگار بچه ای به دنیا آوردهام و بزرگش کردهام و قرار است دامادش هم بکنم اما هنوز توی خانه «هوی» صدایش می کنم. حالا عیب این ماجرا چیست هم خودم نمیدانم ولی در لحظه تصمیم گرفتم و گفتم «فتوآرت». مگر فوویسم و کوبیسم و غیره از کجا آمدهاند؟ آدمهایی به سخره این نام را بر آنها اطلاق کرده اند و اتفاقا پسندیده شد و حتی مفتخر هم شدند چرا فتو آرت پسندیده نشود.
اما حقیقت این است که نقاشی بارنگ و قلمو روی عکس کار جدیدی نباید باشد. فی الواقع همه ما به نوعی در این کار هم مدیون پیکاسو هستیم. باز هم اوست که برای اولین بار دری را بر هنرهای تجسمی باز کرد که ما هنوز از آن «در» رفت و آمد میکنیم. هر چند کاری که در فتوآرت انجام می شود به نوعی مسیر وارونه پیکاسو است. این پیکاسو بود که برای اولین بار به نیت حفظ ارزشهای بافت در اثر هنری، اقدام به چسباندن روزنامه و کاغذ دیواری و بعدترها حصیر و چوب و .. روی بوم کرد. و همین اقدام، آزادی گستردهای برای هنرمند، نه تنها در خلق اثر دو بعدی بلکه در حرکت نقاشی از دو بعد به سه بعد ایجاد کرد. حالا ما به جای این که نقاشی بکنیم و بافت و کلاژ بر روی آن بچسبانیم عکس میگیریم و در مسیری بازگشتوار بر روی آن نقاشی می کنیم و دروغ حقیقت نمای عکس را با فضای سیال نقاشی در هم میآمیزیم.
عکس را می توان دروغی بزرگ نامید. به مدد فناوری آنچه سه بعد دارد را در دو بعد صاف و مرتب میکند و تحویل انسان میدهد. انسان هم این تصویر حیرت انگیز منجمد شده که حدیث نعل به نعلی از منظر مرئی است، را بدست میگیرد و حقیقت میپنداردش و عمق را در آن جستجو میکند. این همان عمقی است که بیش از یک قرن پیش نقاشها خود را از التزام به آن آزاد کردهاند. اما آیا عکس میتواند سرانجام چنین کند و تعهد و التزام خود را به شباهت طبیعت از سر باز کند؟ یا اصلا ضرورت ذاتی عکس این است که معکوسی از طبیعت باشد. هنوز هم با همه تحولات فن آورانه باز عکاسان به مگاپیکسل هایشان مفتخرند. فتو آرت این تعهد عکاسی را به چالش میگیرد و اتفاقا تلاشی است برای دور کردن عکس از معکوس و به نوعی قایم باشک بازی با آن.
از سوی دیگر عکسها – عموما و نه همیشه – به نوعی انجماد میرسند. انگار زمان کیکی است که عکس برشی خوشمزه و هوس انگیز را از آن جدا میکند. باز هم این برش از زمان هرچند از نیازهای انسانی است اما این توقف در برخی موارد به نوعی سکون میرسد. گرچه در برخی موارد همین سکون هم سرشار از فضا و عشق است، اما عموماً این حد از استناد به واقع نمایی است که بجای آن که ما را در سیلان هنر قرار دهد، تصویر را در حد یک سند – مثلاً تاریخی یا نوستالژیک – پایین میآورد. فتوآرت آزادی خدایگونه نقاشی را در حوزه عکاسی وارد میکند و به آن هویتی جدید و سیال می بخشد.
طبیعی است که بسیاری ممکن است نظر دهند با مدد فناوری دیجیتال میتوان بهتر از اینها هم در عکس دخل و تصرف کرد و فضای رویا گونه با همان آزادی های بی حد و حصر در آن ایجاد کرد. این جاست که در فتوآرت عنصری وارد میشود که در اکثر شاخههای هنر و هنر های تکنولوژیک دیده نمیشود و نام اصالت اثر ( originality ) است. ما در ادبیات، موسیقی، سینما و بسیاری هنرهای دیگر علیالخصوص آنها که با فناوری به میان ما آمدهاند نسخه اصل (original) نداریم. از یک فریم عکس میتواند میلیونها چاپ کرد و نه تنها هیچکدام با دیگری فرقی ندارند بلکهای بسا نسخه آخر از اولین بهتر هم باشد اما در هنرهای تجسمی اثر هنری منحصر به فرد است و این انحصار حالتی ویژه و یگانه به اثر میبخشد. هنوز هر قدر کپی ماهرانه، دقیق و تکنولوژیکی از لبخند ژوکوند بتوانیم به دست بدهیم باز ارزش و منزلت نسخه اصل را ندارد. فتو ارت هنری است که هر چند ریشههایی در فنآوری دارد و بسیار معاصر است اما واجد ویژگیهای آزادی و اصالت و بساطت هنرهای تجسمی هم هست.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 4943
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان