افزودن دیدگاه جدید
معمارنت- كتاب «ايجاد فضاي شهري» توسط اندرو مكلاران گردآوري شده و با ترجمه گيتي اعتماد، ماني معمارصادقي و بهار درني همداني در مهندسين مشاور طرح و معماري توسط كميته پژوهش توسعه شهري در جامعه مهندسان مشاور ايران منتشر شده است.
شناسنامه:
عنوان: ایجاد فضای شهری؛ برنامه ریزی شهری و ساخت و ساز املاک
نویسنده: اندرو مک لاران
مترجمان: گیتی اعتماد و مانی معمار صادقی و بهار درنی همدانی
ویراستاران: حمید خادمی و مرجان ذکائی
سال انتشار: 1390
محل انتشار: تهران
ناشر: معانی
تعداد صفحات: 306 صفحه
نویسنده مطلب : آزاده حق گو
معمارنت- كتاب «ايجاد فضاي شهري» توسط اندرو مكلاران گردآوري شده و با ترجمه گيتي اعتماد، ماني معمارصادقي و بهار درني همداني در مهندسين مشاور طرح و معماري توسط كميته پژوهش توسعه شهري در جامعه مهندسان مشاور ايران منتشر شده است.
اين كتاب دربارة توسعه شهرها و نيروهاي بخش خصوصي است كه آن را سامان داده و نيز ترتيبهايي كه براي راهنمايي و بهرهگيري و كنترل شهرها به كار ميروند. شهرها پديدههايي فراتر از كالبد فيزيكياند. آنها آيينه ويژگيهاي اجتماعي هستند كه آنها را خلق و حفظ مينمايند و بنابراين همچون انسانهايي كه در آن زيست ميكنند، چند بعدياند. اما مسلماً با وجود تمام ويژگيهاي مثبت و منفي اجتماعي شهرها، بخش پايداري از تصور ما از نواحي شهري را محيطهاي ساخته شده شكل ميدهند. شهرها تمركز عرضه عملكردها را كه به طور وسيعي به عمليات توليد، توزيع، بازتوليد نظام اجتماعي مربوط ميشوند، دربرميگيرند. هر يك از اين عملكردها، با توجه به نوع ساختمان و موقعيت شهري، داراي نيازها و اولويتهاي متفاوتي هستند و رقابت مكاني بين اين عملكردها با درجات مختلفي قدرت اقتصادي همراه با نتيجه نظامهاي برنامهريزي (كه غالباً از منطقهبندي تك عملكردي حمايت ميكند) منظر شهري را ايجاد ميكند كه در آن عملكردهاي مختلف در فضاي جغرافيايي نقش ميبندند و اگر چيزي ويژگيهاي شهري را متمايز ساخته و تصور ما از شهرها را ميسازد، احتمالاً محيطهاي ساخته شده آنهاست.
بافت شهري مقدار متنابهي از سرمايهگذاري در زمينه كالا و نيروي انساني را در ساختن خود دربرميگيرد و اين معمولاً به كندي صورت ميپذيرد. بخش عمومي غالباً نقش مستقيمي در توسعه فضاي شهري دارد، بهخصوص در زمينههايي كه اقدام در آنها براي بخش خصوصي بسيار مخاطرهانگيز است. اما معمولاً بخش خصوصي مسئول بخش بزرگتري از توسعه املاك است. بنابراين آنچه در اين كتاب مورد توجه ويژه قرار ميگيرد، نقش صنعت توسعه املاك بخش خصوصي است. توضيحات پيرامون ايجاد فضاي شهري در فصل اول كتاب آمده است.
فصل دوم با عنوان «اربابان فضا: بخش ساخت و ساز املاك» به تشريح عوامل و فعالان يا دستاندركاران اصلي و عمده صنعت توسعه املاك ميپردازد. اين فصل انگيزهها و روشهاي اقدام آنها را بررسي ميكند، روابط بين آنها و تلاششان را براي سهيم شدن در منافعي كه ميتوان از توسعه املاك به دست آورد، برميسنجد؛ درباره اهميت مكان در سوددهي بالقوه املاك تجاري و تأثير اين امر بر منظر شهري بحث ميكند و افزون بر اينها، دورههاي توسعه و تأثير آنها را بر بخش املاك بررسي و مرور ميكند.
فصل سوم «برنامهريزي شهري» نام گرفته كه به طور خلاصه پايههاي فلسفي و ايدئولوژيك مربوط به برنامهريزي شهري را مطرح ميكند. دولت نقش مهمي در برنامهريزي شهري دارد. دولت ممكن است توسعه را راهنمايي يا حمايت، ترغيب و يا از آن جلوگيري كند و راههاي توسعه را نظم بخشد. بنابراين براي درك علت دخالت حكومت در خلق و توسعه فضاي شهري، ملاحظاتي در مورد نقش حكومت در سرمايهداري ضروري است. در اين فصل به اهداف برنامهريزي راهبردي شهري و كاربرد برنامهريزي شهري و شيوه تغيير آن در سالهاي اخير توجه شده است، زيرا اقدامات حكومتي در سطح بينالملل گرايش به تغيير داشته و بنابراين تغيير در مديريت شهري منجر به تغيير در برنامهريزي شهري ميشود. تغييرات بيشتر در جهت هواداري مستقيم از روشهاي فعال اقدام حمايتي از منافع ساخت و ساز بخش خصوصي است. در نتيجه برنامهريزي شهري در برگيرندة سياستهاي بازتوليد شهري تحت لواي املاك است که اغلب از نظر مالي توسط دولت حمايت ميشوند، زيرا تلاش خود را به تجهيز نيروهاي ساخت و ساز املاك در راهبردهاي رشد و نوسازي شهري معطوف ميسازد تا بدين وسيله سيماي شهر را غنا بخشد و رقابتهاي شهري را براي سرمايهگذاري داخلي تشديد كند. بنابراين در غرب برنامهريزي شهري نوعي مداخلهگري براي ساخت و ساز، آن هم در گسترهاي وسيع است.
عنوان فصل چهارم «دابلين: ساخت و ساز املاك و برنامهريزي در شهرهاي كارآفرين» است. اين فصل به بازنگري كاستيهاي شيوه برنامهريزي شهري سنتي در ايرلند، كه بيش از 25 سال سلطه و غلبه داشته و نظامي ناكارآمد در كنترل عوارض مخرب نيروهاي ساخت و ساز خصوصي بر منظر شهري بوده است، ميپردازد. در عين حال اين نظام نتوانست منجر به توسعه، در بخشهايي كه بدان نياز داشتند، شود. زماني كه بيكفايتيهاي نظام برنامهريزي آشكار شد، دولت ملي از مسئولان محلي خواست تا نوعي فرهنگ كارآفريني در پيش گيرند و در واقع به دنبال ترويج برنامهاي فعال و خودجوش بود كه در آن برنامهريزي شهري هر چه بيشتر باعث تسهيل فعاليتهاي سازندگان بخش خصوصي شود. در اين راه مشكلات بزرگي به وجود ميآمد كه نظام برنامهريزي ميبايست به شكل مناسب پاسخي براي آنها مييافت.
فصل پنجم نیز با عنوان «طراحي سيدني مركزي» به بررسي نحوه و نتايج برنامهريزي در كنترل ساخت و ساز در سيدني مركزي در دوره بعد از جنگ با تأكيد ويژه بر تلاشهاي انجام شده در زمينه تهيه طرح و نظمدهي ساخت و سازهاي اداري- تجاري ميپردازد و تأثير متقابل بين قدرتهاي برنامهريزي حكومت ايالتي و شوراي شهر سيدني را بررسي ميكند. مطالعه شهر سيدني از آن جهت اهميت دارد كه شهر سيدني مكاني استراتژيك بوده و با رهيافت رشد پايدار، توسعه با تمركز كاربري بيمانندي در ناحيه مادر شهر مواجه بوده است.
فصل ششم شامل«بازشكلدهي و بازآفريني شهر بيرمنگام بريتانيا: طرحريزي كسب و كار و جامعه اطلاعاتي» است. اين فصل به چگونگي توسعه منطقهگرايي جديد ميپردازد و درباره شيوههايي كه مناطق شهري با كمك آنها قوانين و رويههاي ملي برنامهريزي شهري را براي دستيابي به نتايج مكاني يا اجتماعي هدايت ميكنند و تغيير ميدهند تحقيق ميكند. بنابراين در اين فصل به شيوههاي عملكرد مناطق شهري در حيطه مديريت فصل مشترك بين فرآيندهاي محلي، ملي و جهاني توجه شده و بر رابطه بين ساخت و ساز و برنامهريزي در شهر بيرمنگام متمركز است. بدين منظور بحث به سه بخش تقسيم ميشود. بخش نخست، برخي از ابعاد سياستگذاري برنامهريزي ملي را در بريتانيا بررسي ميكند. در بخش دوم به تحليل اقتصاد شهر بيرمنگام پرداخته ميشود و فشارهايي كه به تغيير و تحول شهر دامن ميزنند، شناسايي و بررسي ميگردند و در بخش سوم سه روايت تشريح ميگردند كه در واقع نشاندهنده شيوههايي است كه چارچوب برنامهريزي محلي شهر بيرمنگام از طريق انواع مختلف موجودي مستغلات تحت تأثير اين چارچوباند و يا بر آن اثر ميگذارند.
- افزودن دیدگاه جدید
- بازدید: 5256
- نسخه قابل چاپ
- ارسال به دوستان