ایستار من از معماری، ایجاد تصوری از فضا است. تصور از فضا به گونهای است که بدن انسان در کشاکش با محیط پیرامونیاش، به ادراکی از خوگرفتگی دستیابد. و منظور از بدن انسان، یگانگی روان ـ تنی و تنانگی است. در این ایستار از فضا، اهمیتی ندارد که انسان در طبیعت دخالت کند یا نه و یا مقدار دخالت زیاد یا کم باشد. مهم آن است که انسان، محیط مسکون خویش را، موقت یا دائمی، به تناسب تصور ذهنی از نیازها و تواناییِ مهار آن انتخاب کند، آن را نشانهگذاری کرده و ساکن شود.
معماری در این ایستار میتواند محوطه کوچکی از جنگل برای اتراق شبانه باشد، یا پناه سنگی و غاری برای مصون ماندن از گزند سرمای کوهستانی، یا کومهای ساخته شده از علفهای تونداریی، آنگونه که درسو اوزلا ساخت، تا کاخهای باشکوه همچون تخت جمشید و ساختمانهای بلندِ آسمانخراش همچون برج خلیفه. معماری حتی میتواند بخشی از یک معماری باشد، همچون محدودهای کوچک از کاخی باشکوه که به تصرف خانوادهای فقیر اما انقلابی و شورشی درآمده است. این ایستار از معماری، به شدت دربرگیرنده و همه شمول است و از جریان مسلطی تبعیت نمیکند. سوژه یا فاعل شناسای مرکزی ندارد.
اول خودم را معرفی کنم. نام من محمدعلی مرادی است. در شرکت مهندسی نقش جهان پارس با آقای میرمیران روی یک پروژه کار می کردیم با نام «اثرات دوسویه عوامل اجتماعی اقتصادی بر کالبد شهر». آقای میرمیران میگفت که ببینیم تئوری هایی که در دنیا هست چه قدر این جا مصداق دارد. یعنی با آن تئوریها بتوانیم روی اصفهان کار کنیم.
آن موقع جوان بودم و دانشگاه تعطیل شده بود و یه مقدار فلسفه می خواندم. من به میرمیران گفتم این کار سواد زیادی می خواهد که ما توانش را فکر نمی کنم داشته باشیم. من می خواهم بروم چند سال فلسفه بخوانم برای این پروژه تا بتوانم مدل ذهنی آن ها را دربیاورم و با مدل ذهنی اینجا مقایسه کنم تا ببینیم چگونه است و شروع کنیم تناسباتش را پیدا کنیم تا بتوانیم بفهمیم که اثرات دوسویه عوامل اجتماعی اقتصادی بر کالبد شهر به طور مثال اصفهان واجد چه منطقی است. میرمیران به من گفت اگر بخواهی فلسفه بخوانی باید بروی آلمان فلسفه بخوانی چرا که مهد فلسفه آلمان است و من رحل سفر بستم و سال شصت و هشت رفتم آلمان.
2- Quellentexte zur Architektur-theorie
3- Fragment
4 - Lyric
5-Epic حماسه ترجمه شده است اما Epic به مثابه ژانر با حماسه که از حنبۀ محتوی در مقابل تراژدی قرار دارد، متفاوت است.
6- commentary
7- Essay
8- System of logic
9- Heinrich Rickert
10 -Context
11- Konstalion
12- Metaphor
13- Hybrid
14- Aphorism
15- Fragmental
مسابقه معماری ارتقاء تدریجی سرپناه خودساخته در سکونتگاههای غیررسمی دومین مسابقه معماری معمارنت از مجموعه مسابقات طراحی برای لایه های کمدرآمد جامعه ایران است.
هدف اصلی این مسابقات توجه به آن بخش از معماری است که در عرصه حرفه ای و دانشگاهی به فراموشی سپرده شده و به عبارتی در زمره نامعماری قرار گرفته است. همچنین تأکید بر مسئولیت حرفهای و اجتماعی معماران و ایجاد دغدغه در ذهن دانشجویان و معماران جوان است تا چتر معماری، همه گروههای اجتماعی و دهکهای اقتصادی پایین جامعه را هم پوشش دهد.
بساط مسابقه و رقابت معماري تازگی ها بسیار داغ است، خداروشکر و همه میدانیم، نعمتی است که با اوضاع اجتماعی اقتصادي پیش آمده ما فرصت کردهایم،
لختی خود را در آینه ببینیم و به فکر نواندیشی و بازسازي باشیم، یعنی به برکت هزاران مشکل، مسابقات، مقالات، سمینارها ازدیاد یافته و فرصتی مغتنم پیش آمده براي بازبینی و جمعبندی.
با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد، تکلیف پروژههای در مقیاس ملی و بینالمللی یا پروژههای اصطلاحاً عمرانی که شوربختانه روشن است ولی مردم در موقعیت صاحب یا سرمایهگذار همچنان تک و توك از روي ناچاري همچنان روزها خر خود را میرانند و شبها ماست خود را میخورند و این است که بازار ساخت و ساز شهري و خصوصی، اِي بد نیست...
ادامه مطلب ...
گزارش مسابقه طراحی
اسکان موقت بیجا شدگان حوادث طبیعی و انسانی(زلزله، سیل، جنگ و جز آن)
در نوروز 96 بحثهای انتخاب موضوع سال معمارنت برای کار فرهنگی در حوزه تخصصی معماری، شهرسازی، میراث فرهنگی و هنر روی موضوع «مسکن لایههای کم درآمد» تمرکز یافت.
گزارش مسابقه طراحی
اسکان موقت بیجا شدگان حوادث طبیعی و انسانی(زلزله، سیل، جنگ و جز آن)
1-سالن کنسرت فيلارمونيك هامبورگ
به جهت مقدمه این نوشته های ادامه دار ، لازم دانستم که انگیزه این سریال نوشته را ، توضیح بدهم :
به قول دایی من ( دکتر مهدی کیوان ) : مدت های مدیدی است ، که در ایران ، تاریخ تفکر نداریم !
مدت های مدیدی بود که از معماران قدیم ، معاصر و از خودم ( فقط به عنوان کسی در گوشه اسامی شاغلین معاصر، جای دارم ) گله مند بودم که چرا به دنبال معنا، در آثارمان نیستیم ؟ و چرا معنا و مفهوم در حوزه شهرسازی و معماری، به دست فراموشی سپرده شده است؟
حتی اگر برای پاره ای از معماران و هنرمندان، باورِ لزوم معنا ، وجود دارد ، نتایج حاصله ثابت می کند که پروسه عینیت بخشی به آن و نتیجه عمل ، دنباله رو این باور نیست و روند کار حرفه ای مسیر دیگری دارد، باور ها مسیر دیگری. البته بعدها همانطور که خیلی از متفکرین اشاره داشته اند فهمیدم، که معنا هم لزوماً به تنهایی دردی را دوا نمی کند، بلکه نظریه و جریان فکری است که راهش را پیدا می کند و دوام خواهد داشت، حتی اگر در بین راه به جریان یا نظریه ی دیگری تبدیل شود! ولی مدت های مدیدی است که هیچ استمراری در تاریخ فکر و اندیشه های معماری قابل شناسایی نیست!
«تئوری به چه کار ما میآید؟ به کمک تئوری میتوانیم جهان پراکنده و پرآشوب را نظم دهیم. همانطورکه در متافیزیک نظم اشیا را مینویسیم. شما هر روز این نظم را بهصورت متافیزیکی و تئوریک، در خانههایتان انجام میدهید؛ به این صورت که لباسها و قلمهایتان هرکدام جای مشخصی دارد. اگر بهصورت ریخته و پاشیده باشد، نمیدانید هرچیزی کجاست. پس شما مجبورید برای این جهان بیرونی بیسامان و پرآشوب، حداقل در حوزۀ ذهنتان نظریهای بسازید. حالا ما از زندگی بر میگردیم به معماری.
زندگینامه حرفه ای
معمار مسسیمیلیانو کاویاسکاMassimilianoCaviasca, Architetto
در سال 1972 در شهر اودینه،از شهرهای شمالی ایتالیا،متولد شد. در سال 1999 از دانشگاه معماری ونیز فارغ التحصیل گشت و تا سال 2004 فعالیت های پربار آموزشی و پژوهشی خود را با همکاری معمار کارماسسی در همان دانشگاه ادامه داد.
از سال 2005 استاد دانشگاه پلی تکنیک میلان در طراحی معماری بوده و از سال 2008 در دانشگاه ترنتو نیز تدریس می کند..
از سال 2005 حجم وسیعی از مطالعات، پژوهش ها ، پروژه ها و دوره های آموزشی را در راستای طراحی داخلی معماری و استفاده از سنگ در معماری در دانشکده های مختلف ایتالیا گسترش داد.
از ابتدای تاریخ ، از صد هزار سال پیش که بشر در غارها و یا کپرهای دست ساز ابتدایی سکنی گزید ، تا به امروز که در پیچیده ترین بناها زندگی میکند ، انسان درگیر معماری بوده و تا ابد نیز با معماری خواهد بود.
اما سئوال این است : نقاشی کشیدن برای برنامه ریزی و طراحی بناها از چه زمانی آغاز شد؟