دو سه روزی بود به دنبال پیدا کردن مطلبی برای روز معمار بودم. مطلبی که تکراری نباشد. ارزش خواندن داشته باشد و در این قطار سریعالسیر عقل معاش گَوَنی باشد که از نسیم پرسد «به کجا چنین شتابان».
دو سه روزی بود به دنبال پیدا کردن مطلبی برای روز معمار بودم. مطلبی که تکراری نباشد. ارزش خواندن داشته باشد و در این قطار سریعالسیر عقل معاش گَوَنی باشد که از نسیم پرسد «به کجا چنین شتابان».
منابع:
منبع عکس: نقاشی ثمیلا امیرابراهیمی 1374، از کتاب شبها و سایهها
از زماني كه انجمن مفاخر معماري ايران براي نخستين بار در سال 1381 سوم ارديبهشت زادروز شيخ بهايي را به عنوان روز معمار پيشنهاد كرد بيش از يك دهه مي گذرد. در اين مدت بازشناسي و پذيرش همگاني روز معمار در جامعه حرفه اي، جامعه رسانه اي، و جامعه غيرحرفه اي سيري بطئي، آرام، و فزاينده را طي كرده و از كمك به تشكيل جلسات براي ترويج مسئله معماري در سرتاسر ايران به همت انجمن مزبور تا ورود و مشاركت ديگر NGOها، توجه و تمركز مطبوعات تخصصي و رسانه ها، و همراهي گسترده عمومي به صورت رواج smsهاي تبريك در بين معماران و دانشجويان توسعه يافته است.
«بودن»، نیازمند دلیل و نشانهایست که برخی فیلسوفان در جستجویش بودهاند و هر یک، بودن خود را در امری جستهاند، برخی چون دکارت در «اندیشیدن» و «شک کردن» و برخی چون هایدگر در «سکنی گزیدن». فلسفه هایدگر از جمله فلسفههای پدیدارشناسانه است که تفکر درباره مکان را دستور کار خود قرار داده است.
اختصاصی معمارنت- از پلهها که بالا بروی، حیاط کوچک و باصفای دربرگرفته با شاخساران پیچک سبز را میگذرانی؛ آبشارهای سبز فروریخته از دیوارهای بلند را که زمستان تهران خزانشان نکرده است؛ اینجا گالری الهه است، با صندلیهای خالی قهوهای که چونان در کنار هم نشستهاند تا دلت را برای یک فنجان داغ گپ دوستانه آب کنند.
با همین دل تپنده درب کشویی را باز کردیم تا از ردیف عکسهای «ناگشوده باز» نیروان مقدم دیدن نماییم. نمایشگاهی از امتداد تصاویر پنجرههای روستایی که بیرون ایستاده اند و به رازداری پرده پردههای تور و متقال و کتان لب فروبستهاند. پنجرههایی بلاتکلیف میان فاشگویی و پردهپوشی راز درون!
گزارش از سارا کریمی
اختصاصی معمارنت- از پلهها که بالا بروی، حیاط کوچک و باصفای دربرگرفته با شاخساران پیچک سبز را میگذرانی؛ آبشارهای سبز فروریخته از دیوارهای بلند را که زمستان تهران خزانشان نکرده است؛ اینجا گالری الهه است، با صندلیهای خالی قهوهای که چونان در کنار هم نشستهاند تا دلت را برای یک فنجان داغ گپ دوستانه آب کنند.
اختصاصی معمارنت- چند روز پیش در سایت آرک دیلی مطلبی خواندم که به بررسی دلایل آوانگارد و رادیکال بودن خانههای مسکونی در ژاپن پرداخته بود. حتما توجه کردید که این روزها خانههای ژاپنی سهم زیادی از ژورنالهای اینترنتی معماری را به خود اختصاص دادهاند. خانههایی که هیچ دوتای آنها شبیه به هم نیستند و مثل لباس دست دوز فقط به تن خود صاحب خانه اندازه میشوند. برای یک معمار باید جالب باشد که بتواند آزادانه و بدون هیچ قید و بندی در بازتعریف خانه، رویاپردازی کند. در این مطلب هم اشاره شده که خانههای ژاپنی فارغ از هر ضابطه شهرداری و فقط بر اساس صلاحدید معمار ساخته میشوند. خانههایی که هر کدام شیوۀ منحصر بفردی برای زندگی کردن توصیه میکنند، پلههای بدون نرده یا بالکنهایی که جان پناه ندارند، خانههای بدون پنجره با نورگیرهای سقفی و یا خانههایی که کاملاً به سمت کوچه باز هستند.
اختصاصی معمارنت- چند روز پیش در سایت آرک دیلی مطلبی خواندم که به بررسی دلایل آوانگارد و رادیکال بودن خانههای مسکونی در ژاپن پرداخته بود. حتما توجه کردید که این روزها خانههای ژاپنی سهم زیادی از ژورنالهای اینترنتی معماری را به خود اختصاص دادهاند. خانههایی که هیچ دوتای آنها شبیه به هم نیستند و مثل لباس دست دوز فقط به تن خود صاحب خانه اندازه میشوند. برای یک معمار باید جالب باشد که بتواند آزادانه و بدون هیچ قید و بندی در بازتعریف خانه، رویاپردازی کند.
اختصاصی معمارنت- امروز «برج دیوید» با 45 طبقه ارتفاع، به عنوان بلندترین محله فقیرنشین جهان، پرخطرترین ساختمان مسکونی و یا ترکیبی از این دو توصیف میشود.
هنگامی که در اوایل دهه 90 میلادی این آسمان خراش به عنوان مرکز تجارت کاراکاس به عموم معرفی شد، فرض بر این بود که فقط مردمی که از طبقه مالی مطلوبی برخوردارند در این برج مستقر در پایتخت ونزوئلا کار خواهند کرد و هیبت آن نشانی از جایگاه این کشور در بازار اقتصاد جهانی خواهد بود.
همیشه در برابر این سوالات قرار داشتهام که چرا یک ایده جدید مقبول واقع میشود و دیگری نه؟ چرا بنایی زیبا تشخیص داده میشود و در زمانی دیگر نه.
چه رابطهای میان زیبایی بدن انسان با یک بنا و یا یک اثر هنری وجود دارد؟ چه رابطهای بین زیبایی طبیعت و یک اثر هنری وجود دارد؟
همیشه در برابر این سوالات قرار داشتهام که چرا یک ایده جدید مقبول واقع میشود و دیگری نه؟ چرا بنایی زیبا تشخیص داده میشود و در زمانی دیگر نه.
چه رابطهای میان زیبایی بدن انسان با یک بنا و یا یک اثر هنری وجود دارد؟ چه رابطهای بین زیبایی طبیعت و یک اثر هنری وجود دارد؟
شهر وقتی میتواند دستیافته، فتح و امن باشد که بشود برایش خیالپردازی کرد و برای شهری میشود خیالپردازی کرد که از انسجام، پیچیدگی، خوانایی و در نهایت رازآلودی برخوردار باشد؛ تا شادکامی بیافریند… و تخیل.
شهر وقتی میتواند دستیافته، فتح و امن باشد که بشود برایش خیالپردازی کرد و برای شهری میشود خیالپردازی کرد که از انسجام، پیچیدگی، خوانایی و در نهایت رازآلودی برخوردار باشد؛ تا شادکامی بیافریند… و تخیل.
معماری و فضای شهری، مکانی برای بروز افکار مردم میسازند، دنیايی مرئی که از اندیشهها و تصورات شکل گرفته. همین، هویت مکانی به وجود میآورد که میتواند به طریق فردی یا جمعی، ساخته و یا منتقل شود. ایجاد یا انتقال هویت، فرایندی تکاملی بر اساس استمرار و انطباق است. امروز روند جهانی شدن، توسعۀ سریع شهرنشینی، انقلاب اطلاعات، و گسترش مصرفگرايی، زمان انطباق را به شدت محدود میکنند، به خصوص در مناطقی که هنوز در جریان پر کردن یک شکاف اقتصادیاند. به واسطۀ واکنش متقابلِ توسعۀ محلی و تأثیرات فرامحلی، تضادهای ناشی از شکلگیری هویت، که درکشان دشوار است، در لایههای زیر پراکنده میشوند. محیط ساخته شده وسیلۀ مهمی برای نمایاندن چنین فرآیندهايی از طریق تصاویر ونمادهاست.
آیا معماری با بحران هویت مواجه شده است؟
دیدگاهی انسانشناسانه همراه با مطالعۀ موردی از شانگهای،چین
معماری غربی پیشینهای دوهزار ساله در نظریه و کلام معماری دارد که با اثر ویتروویوس رومی به نام ده کتاب دربارة معماری، در اواخر قرن دوم و اوایل قرن اول قبل از میلاد، که در سراسر قرون وسطی مرجع نظریه و تعلیم و بعد از آن از منابع اصلی رنسانس معماری بود، شروع شده و در قرن پانزدهم، با نوشتة لئونه باتیستا آلبرتی (72ـ 1404)، از پایهگذاران رنسانس معماری ایتالیا، به نام فن ساختمان در ده کتاب وارد عصر چاپ شده و در قرن شانزدهم، با کتاب آندرثا پالادیو (80 ـ 1518) به نام کتب چهارگانة معماری پایههای نظری معماری رنسانس را تحکیم کرده و پس از آن به بسط و تکامل بیوقفة خود تا شروع دورة تجدد و سپس همراهی به تجدد ادامه داده است.
از ویژگیهای اساسی معماری دورۀ جدید حرکت همزمان آن در دو بستر ساختمانی و کلامی است، حرکتی در عرصة خلق و تولید ساختمان و حرکتی دیگر در عرصة نظریه و کلام.