کوهها باهماند و تنها، همچو ما باهم هستیم و تنها!
کوهها اسطورههایی که هم دلبرانه تو را فرامیخوانند و هم بیرحمانه تو را پس میزنند. اسطورههایی که دیدارشان لذتی وصفناشدنی دارد. این بار برای درک لذت دیدار «آناپورنا» در نزدیکی «پخارا» در کشور نپال میرویم. شوق دیدار بسیار زیاد است ولی میدانیم مسیر هم آسان نیست. جور باید کشید تا لذت دیدار به جان نشیند.
راهی میشویم. فرودگاه امام خمینی را به مقصد دبی و ازآنجا به «کاتماندو» ترک میکنیم. هنوز سال نو نشده و ما آمدنِ نوروز را احتمالاً در ارتفاعات هیمالیا به انتظار خواهیم نشست. بعد از سه و نیم ساعت پرواز، از دبی به کاتماندو، حدود ساعت شش و نیم صبح، با طلوع آفتاب، بر روی این سرزمین پرفرازونشیب مینشینیم. کاتماندو، پایتخت نپال، با جمعیتی حدود 5 میلیون نفر، در میان تپهماهورهای کوهپایههای هیمالیا گسترده شده است...
متن ویراسته سخنرانی در انجمن جامعهشناسی ایران ـ گروه شهر، در تاریخ 19 دیماه 1395
از اولین طرحهای جامع در کشور که در دهۀ 1340 تهیه شدهاند، تا کنون انتقادهای بسیاری شده است. برخی از این نقدها بهجا بودهاند و اما نه همۀ آنها. بعضی نقدها هیجانی بودهاند و معمولاً نقد به نظام سیاسی حاکم را به برنامههای خاصی که در آن دوره تهیه شدهاند تسری دادهاند. البته یک روش این است که طرحهای شهری را در پیوند با نظام سیاسیِ حاکم بازخوانی کنیم، اما در چنین خوانشی، منطق درونی نهادهایی مانند دانشگاه و شرکتهای مهندسین مشاور خصوصی را با منطقِ دستگاهِ دولت نباید یکی گرفت.
خروس می خواند:
باز کن پنجره را
تا بر اندیشه پار
نو نسیمی بوزد.
نمیخواهم شب عیدی از گذشته بگویم. برعکس، اما انگار قدیم خوری خوشمزه است. بچه که بودیم، یک هفته مانده به عید عصر پنجشنبه میرفتیم چهار باغ؛ کت و شلواریهای دم دروازه دولت. آیه بود که باید دو شماره بزرگتر خرید، چون ما تو رشد بودیم و هر روز قد و قواره این دست و پا از اندازه به در میشد.
پاساژ کازرونی، کفش ملی که تازه اومده بود و خیلی «اِلفَنتِن شُوهه» بود و بالا خره دم پل آذر، کنار خانه زاهدی و نرسیده به خانه آشوریها که حراج پیرایش بود، خانهای بود که فروشگاه شده بود و اندرونی و حیاط و بیرونی پر پیراهن و بلوزهای شیک.
اگر هنوز دیر نشده بود بستنی در کافه ماه و ساندویچ کالباس و سِوِنآپی که میرفت سال نو را به خانه بخت بیاورد. در چهار باغ غلغله بود. دو تا مغازه نزدیک مادی نیاصرم بود که ماهی دودی و میوههای عجیب و نوشابههای رنگی لیمونادهای «مهدی خان لیمونادی» را کنار نارگیل و رشته های خرما خرک می فروختند. چیزی نگذشت که دوره و زمانه عوض شد.
تجربه ساختمان پلاسکو برای گذار به سوي شهر ايمن منبع عكس: الف دال
فاجعه ساختمان پلاسکو سبب شد که افکار عمومی به یکی از مهمترین مسائل جامعه حساس شود؛ مسئلهای که تاکنون چندین بار بر اثر پیشامدهای گوناگونی چون بحرانهای طبیعی و رخدادهای شهری طرح شده و پس از مدتی به دست فراموشی سپرده شود. چگونه میتوانیم از نابسامانی موجود به سوی شهری ایمن حرکت کنیم؟
بررسی تجربه ساختمان پلاسکو برای گذار به سوی شهر ایمن
فاجعه ساختمان پلاسکو سبب شد که افکار عمومی به یکی از مهمترین مسائل جامعه حساس شود؛ مسئلهای که تاکنون چندین بار بر اثر پیشامدهای گوناگونی چون بحرانهای طبیعی و رخدادهای شهری طرح شده و پس از مدتی به دست فراموشی سپرده شود. چگونه میتوانیم از نابسامانی موجود به سوی شهری ایمن حرکت کنیم؟
عرصه ها ونهاد هاي شهري در تهران عصر مشروطه
نويسنده :هديه نوربخش
انقلاب مشروطه ایران رخ داد عظیمی است که بسیاری از شئون جهان ایرانی را با تحول بنیادی مواجه کرده است. شهر و فضاها و نهادهای آن، در کنار سایر قلمروهای عمل جمعی، عرصۀ این تحول بوده است.
در میان شهرهای ایران، انقلاب در تهران، با ظهور مدرنیزاسیون شهری در آن، صورت ویژه دارد در این شهر، گروه های مختلف اجتماعی.....
سواحل جنوبي ايران، به تعبيري، بدترين نوع آبوهواي كره زمين را دارد: گرم و مرطوب اما با كمترين ميزان بارندگي. دو فصل عمده گرم و معتدل را در اين خطه ميتوان تشخيص داد و به دليل ديرينگي اين آبوهوا، همه چيز، از گياه و حيوان گرفته تا انسان، با اين شرايط خو كردهاند.
گياهان در فصل معتدل، كه در عرضهاي شماليتر، زمستان است، ميرويند و در فصل گرم ابتدا به بر مينشينند و سپس، در حاليكه در سرحدات، رشدونمو به اوج ميرسد، در اینجا، دانههايشان به خواب تابستاني فرو ميروند. حيوانات نيز چنيناند و انسانها نيز، پيش از روزگار کنونی چنين بودند و رگههایی از این رفتار را میتوان هنوز هم در بومیان خطه جنوب یافت. انسانهاي بومي سواحل جنوب را ميتوان در فصل معتدل، فعال يافت و در فصل گرم خموده، و اين امر البته در تقابل با آهنگ زندگي در سرزمين اصلي فلات ايران و به سبب موقعيت بندري و پهلوگيري اين سواحل، در تقابل با فعاليتهاي اقتصادي ساير جوامع انساني بود.
«شما حتماً دیدهاید که بعضی وقتها توی روز روشن چراغ خیابانها روشن است؟ و حتماً پیش خودتان گفتهاید که ببینید چطور برق مملکت بیخودی مصرف میشود؟! بیخودی نیست. این کار به دلیل بار اضافی در شبکه است. نمیشود نیروگاهها را خاموش کرد، چون خاموش کردن و راهاندازی دوباره، به ماشینآلات صدمه میزند و هزینهاش بیشتر از روشن ماندنشان است. بنابراین باید بار اضافه را در جایی مصرف کرد.
سه روز حضور در یادگار زاها حدید در رم یعنی موزۀ هنر قرن 21 ایتالیا (Maxxi ) در کنار فضاهای شهری سرزنده رم و همجواری با دوستان دغدغه مند میراث فرهنگی تجربه نادری بود که به همت نهادهای ایتالیایی رقم خورد.