"از چه زمانی چهارراه ولیعصر این اندازه شلوغ و پررفت و آمد شد"؟
(سطر آغازین متن اشاره دارد به نشست پرمخاطبی که بلافاصله پس از افتتاح زیرگذر در زمستان ۹۲ با تمرکز بر موضوع چهارراه ولیعصر در فروردین ۹۳ برگزار شد. پرسش کلیدی که دستمایۀ این مطالعه قرار گرفته، طی نشست از نمایندۀ شهرداری انجام شد که چند سالی بیشتر از سکونت ایشان در تهران نمی گذشت.)
روش روایی در تاریخ نگاری ایران، سابقه طولانی دارد. اما به این روش، چونان روشی اتکاءپذیر و علمی، کمتر بها داده شده است. تاریخنگاران ترجیح دادهاند که وقایع تاریخی را از دیدگاه و موضع حق به جانب نقل کنند و از زاویه دید مکانی، زمانی و ایدئولوژیک خود به تاریخ بنگرند و چونان عقل کل، به تفسیر تاریخ بپردازند. اما تاریخنگاری روایی، به روایتی بی طرفانه از تاریخ میپردازد و در صورت ارائه روایتهای تاریخی از پیشینیان، شرایط را برای تفسیر و بازتفسیر روایت، برای خوانندگان و پژوهشگران باز میگذارد.
این روزها همه از «حق بر شهر» حرف میزنند، شما چطور؟
در حاشیهی سخنرانی فرح النخیب با عنوان «گروههای دگراندیش شهری در کویت: کنشگری اجتماعی جوانان و حق بر شهر» در مرکز مطالعات شرق مدرن در برلین
تناقضهای عجیب کلانشهرهای منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا
در حاشیهی برگزاری جلسهی «کراچی: شهری خارج از کنترل» در پانزدهمین جشنوارهی بینالمللی ادبیات برلین
شهر ایرانی جایگاه انسانهایی است غریب. به جز در خانه و محل کار، تک و توکی از هم محلیها در حد سلام و علیک و چند آشنا و دوست که در محلههای دیگر ساکناند و ممکن است سال اندر سال نبینیشان، آشنایی به چشمت نمیخورد. در طول روز، همین که از در خانه پایت را بیرون میگذاری، فقط با آدمهای غریبه سروکار داری. رو در رویی دوباره هر انسان با انسانی دیگر در فضاهای عمومی شهرهای کشور، احتمالی است، که در صورت وقوع، تعجب برانگیز خواهد بود.
هروقت عنوان نوشته دقیق انتخاب شود، میتوان ساختار نوشته را، با تدقیق اجزای آن، درآورد. این جا، چنین است. عنوان از سه جزء تشکیل شدهاست: آئین، شهر+وند. نوشتهای که عنوان خود را از ترکیب این سه جزء میگیرد، باید تعریف هر سه را نیز پاسخ دهد.
صحبت از شهر است و انسانی که «بخشی از آن شدهاست». صحبت از شهرنشین نیست، شهروند مورد نظر است. و اعمالی که این انسان در شهر دارد و آیینی که باید داشتهباشد؛ و اعمالی که شهر در برابر او دارد. بنابراین، تمام مطلب به تعریف ما از شهر برمیگردد. و من علاقمندم این نکته را باز کنم.